Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-05-07@18:06:04 GMT

چین آنگونه که ما می‌شناسیم

تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۶۸۲۰۸۰

چین آنگونه که ما می‌شناسیم

جهان > دیدگاه - بهرام امیراحمدیان‌-استاد دانشگاه: بی شک چین بعد از دنگ شیائوپینگ تفاوت بسیاری با چین دوره مائو دارد.

دوره پس از فروپاشی شوروی هم تفاوت شگرفی با دوره جنگ سرد دارد. چین را می‌توان بزرگ‌ترین قدرت جهان نامید و آن هم به یک دلیل علمی. دولتی که بتواند یک میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون نفر جمعیت کشورش راکه حدود یک پنجم کل جمعیت روی زمین است، از نظر تأمین مواد غذایی روزانه سیر نگه دارد، کاری بس بزرگ انجام داده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اکنون مدیریت این جامعه عظیم و تأمین منافع آن از طریق برنامه‌ریزی تولید، توزیع، مصرف، ارائه خدمات عمومی در سطحی گسترده و در عین حال تجارت خارجی، که حیات کشور بدان وابسته است، نیازمند قدرتی توانمند است که در عرصه بین‌الملل بتواند توازن را در روابط و تعادل را در درون برقرار سازد. چگونگی حفظ روابط چین با شرکای تجاری و اقتصادی و تنظیم این روابط و مدیریت آن طی سال‌های مختلف مهم‌ترین دغدغه دولت مرکزی چین است.

هر نوع تحول در روابط با شرکای مهم می‌تواند موجب از هم گسیختگی امور شود. می‌گویند استرات‍ژیست‌های آمریکایی شب‌ها با این کابوس وحشتناک به خواب می‌روند که اگر چین از هم فرو بپاشد میلیون‌ها نفر در آن سوی اقیانوس آرام به ایالات متحده سرازیر خواهند شد. اکنون اروپا از سیل مهاجران خاورمیانه و شمال آفریقا در عذاب است. پس باید کاری کرد که این غول عظیم از شیشه بیرون نیاید.

چین در عین حال که ابر قدرت اقتصادی است و بیشترین سهم تجارت جهانی را از آن خود کرده است، در مقدار تولید ناخالص داخلی در رتبه دوم بعد از ایالات متحده قرار دارد. با این حال سرانه تولید ناخالص داخلی بین آمریکا(54هزار دلار) با چین (7هزار دلار) تفاوت بسیار دارد. چین یک میلیارد نفر بیش از ایالات متحده جمعیت دارد. تأمین نیازهای این جامعه نه با احساس و ایدئولوژی بلکه با مدیریتی کارآمد امکان‌پذیر است.

سهم ایالات متحده در تجارت خارجی چین بسیار بالاست و تهدیدات اخیر ایالات متحده درباره نظام تعرفه‌ای می‌تواند چین را به ستوه آورد. چین برگ برنده‌ای در قبال ایالات متحده ندارد زیرا اکنون به یک مسابقه تسلیحاتی در دریای چین جنوبی کشیده شده است که می‌تواند هزینه‌هایی اضافی بر مخارج نظامی چین بیفزاید که در نتیجه نه‌تنها ارزش افزوده‌ای ایجاد نخواهد کرد، بلکه سبب افت توزیع در آمد هم خواهد شد که هم‌اکنون خود در مقایسه با برخی کشورها کم و اندک است.

چین ناگزیر است که در برخی موارد، اخلاقی رفتار نکند؛ نمونه آن رأی مثبت به همه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران است، در عین حال‌که با استفاده از امتیازات و تخفیف‌هایی جریان واردات نفت از ایران را در دوره تحریم‌ها ادامه داد و در کنار هند هم نفت ارزان دریافت کردند و هم پول نفت ایران را به سبب بسته بودن کانال‌های رسمی انتقال پول به تعویق انداختند و یا تهاتری در برابر کالا پرداخت کردند که موجب واردات بی‌رویه کالا و رکود اقتصادی و تعطیلی بخش صنعت در تولید‌کنندگان ایران و افزایش بیکاری شد.

اکنون خروج ایالات متحده از برجام آزمون دیگری برای راستی آزمایی چین است که پنداشته می‌شود از ایران در برابر ایالات متحده پشتیبانی خواهد کرد. ولی این شکل اخلاقی مناسبات در عرصه بین‌الملل جایی ندارد. هم چین و هم روسیه کشورهایی با درجه بالایی از زیاده خواهی در ارتباط با شرکای خود هستند و اگرچه بازی برد-برد را به زعم خودشان با ایران داشته‌اند ولی نسبت سهم آنها خیلی بیشتر از سهم ایران بوده است.

نمونه اخیر در سوریه اتفاق افتاده است که روسیه سهمی بسیار بیشتر از ایران برای خود برمی‌دارد. در روابط چین با روسیه نیز می‌توان اینگونه موضوعات را مشاهده کرد. قرارداد صادرات گاز روسیه از سیبری به چین به مبلغ 400میلیارد دلار اگر‌چه از نظر قدرمطلق ارزش رقمی درشت است، ولی این مقادیر طی 30سال و آن هم به‌صورت کالایی به روسیه پرداخت خواهد شد و روسیه به بازار مصرفی کالاهای چینی و روسیه به پمپ بنزین چین تبدیل خواهد شد. بنابراین اگرچه چین یکی از طرف‌های 1+5در مذاکرات هسته‌ای و برجام است، ولی در برابر خروج آمریکا از برجام چندان واکنش مورد انتظار ما ایرانی‌ها را بروز نداده است.

چین سالانه 388میلیارد دلار کالا به آمریکا صادر می‌کند، (بیش از 18درصد کل صادرات چین)، 135میلیارد دلار(8/5 درصد کل واردات) از آمریکا وارد می‌کند و کل تجارت 2کشور با هم 523میلیارد دلار می‌شود(2016). در عین حال ایران حدود 17میلیارد دلار از چین واردات داشته (8دهم درصد از کل صادرات چین) و چین حدود 15میلیارد دلار کالا(عمدتا نفت خام و مواد معدنی و میعانات گازی) از ایران وارد کرده که سهم ایران از بازار واردات چین کمتر از یک درصد(9دهم درصد) بوده است.

از سوی دیگر تحولات کره‌شمالی بی‌شک متأثر از روابط چین و ایالات متحده بوده است. نرمش ناگهانی‌ای که از سوی رهبر کره‌شمالی نشان داده شد، بی‌شک ارتباط نزدیکی با تحولات جنگ تجاری آمریکا و چین دارد و تحریم‌های اعمالی غرب (آمریکا و اروپا) علیه روسیه به سبب اشغال شبه‌جزیره کریمه و بحران شرق اوکراین و کشانده شدن چین و روسیه به مسابقه تسلیحاتی، در توازن قوا در جهان تأثیرات دامنه‌داری داشته و خواهد داشت.

چین با درک این مسئله و پس از دیدار بی‌سر و صدای پمپئو (پیش از انتصاب به پست ریاست سیا) با رهبر کره‌شمالی و اعلام توقف آزمایش موشکی کره‌شمالی و آمادگی برای گفت‌وگوهای صلح و خلع سلاح شبه‌جزیره کره و دیدار رهبر کره‌شمالی با رئیس‌جمهور آمریکا(حتی اگر به وقوع نپیوندد) نشان‌دهنده تغییر رویه چین و روسیه است که ادامه حمایت از کره‌شمالی همسایه بلافصل خود را در شرایط کنونی نه به نفع خود، نه کره‌شمالی و نه جهان می‌بینند.

چین و روسیه به‌عنوان قدرت بزرگ (اولی اقتصادی و دومی نظامی) دیگر نمی‌توانند و نخواهند توانست ایدئولوژیک رفتار کنند. به همین سبب در استراتژی ملی دولت‌ها نه‌تنها این دو دولت قدرتمند بلکه در دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی هم، استراتژی اقتصادی در رأس قرار دارد و استراتژی نظامی از صدر استراتژی ملی، به مرتبه پایین نقل مکان کرده است.

اکنون نظامیان از گردونه تصمیم‌گیری‌های استراتژیک خارج شده‌اند و اقتصاد‌دانان در کنار سیاستمداران و برنامه‌ریزان هستند که جنگ را هدایت می‌کنند. به گفته کلاوس ویتز، جنگ همان ادامه سیاست است اما به زبان دیگر. از سویی استراتژیست‌ها را باور بر این است که جنگ آنچنان مسئله مهمی است که نباید اداره آن را به‌دست نظامیان سپرد.

اکنون در ایران نباید از چین و روسیه انتظار روش‌ها و منش‌های اخلاقی و احساسی داشته باشیم؛ اینکه پس از خروج ایالات متحده از برجام آنها با آمریکا درگیر خواهند شد و اگر احیانا قطعنامه‌هایی علیه ایران در شورای امنیت مطرح شود، وتو خواهند کرد. باید به یاد داشته باشیم که هیچ‌کدام ازآنها قطعنامه‌های پیشنهادی شورای امنیت علیه ایران را وتو نکردند(مگر این آخری درباره سوریه که روسیه خود ذی مدخل بود). ایران همچنان می‌تواند با درایت، مدیریت و تکیه بر نیروهای ملی خود و مردم شریف و مقاوم در برابر تهدیدات مقاومت کند و سرفراز به حیات خود ادامه دهد. رمز پیروزی ایران در عرصه جهانی وحدت است و انسجام ملی.

کتاب پر فروش یو هو آ، تحت عنوان «چین در ده کلمه» که در کنار 12زبان عمدتا اروپایی، به زبان فارسی هم ترجمه شده است، خواندنی‌ترین کتاب درباره چین امروز است که تصویری روشن از ژرفنای ساختار جامعه، دولت و فضای سیاسی چین ارائه می‌دهد. برای شناخت چین خواندن این کتاب، ارزشمند است. خواندن کتاب زمزمه‌های چرنوبیل اثر یک نویسنده برنده نوبل ادبی 2015هم آموزنده و جالب است.

در همین زمینه: آمریکا تعرفه بر واردات چین را به حال تعلیق درآورد آمریکا و چین به جنگ تجاری خود پایان دادند توافق پکن و واشنگتن برای عدم ورود به جنگ تجاری

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۶۸۲۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان

عربستان سعودی هنوز زیرساخت هسته‌ای قابل‌ توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هسته‌ای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشک‌های بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در  7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دهه‌ها روابط سرد، هزینه‌ای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت می‌کرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمین‌های امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکره‌کنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هسته‌ای غیرنظامی بودند.

با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودی‌ها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقه‌مند به گفت‌وگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.

از آنجایی‌ که ایالات متحده به‌ چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، می‌اندیشد، موضوع برنامه هسته‌ای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواسته‌های ریاض برای همکاری هسته‌ای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که می‌تواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.

اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هسته‌ای قابل‌ توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هسته‌ای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشک‌های بالستیک با کمک چین است.

اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هسته‌ای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه‌ به تهدیدهایی که در منطقه حس می‌کند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامه‌های هسته‌ای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خط‌مشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودی‌ها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.

اما اگر آمریکا از برنامه غنی‌سازی هسته‌ای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض می‌تواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هسته‌ای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاه‌طلبی‌های هسته‌ای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سخت‌گیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هسته‌ای از سوی سعودی‌ها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای پافشاری کند.

نمونه‌های گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هسته‌ای غیرنظامی کشورها می‌تواند راهی برای توسعه سلاح‌های هسته‌ای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوری‌های با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیت‌های غنی‌سازی، می‌تواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهان‌کاری، قابلیت‌های هسته‌ای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هسته‌ای نهفته می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای چانه‌زنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.

تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی می‌تواند عربستان سعودی را به‌ دستیابی به تسلیحات هسته‌ای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً می‌تواند رقابت‌های منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر می‌رسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هسته‌ای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.

واشنگتن می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هسته‌ای دست ‌یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی می‌ماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانت‌های امنیتی قاطعانه‌ای مانند تعهد به‌ قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هسته‌ای خود می‌دهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفت‌وگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. به‌ویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری وجود دارد.

فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا می‌تواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هسته‌ای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هسته‌ای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم می‌کند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامه‌ها معمولاً یک کشور را ملزم می‌کند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنی‌سازی را محدود کند و سوخت هسته‌ای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنی‌سازی است.

با این‌حال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنی‌سازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هسته‌ای، به‌جای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنی‌سازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هسته‌ای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبین‌رفتن شفافیت در مورد فعالیت‌ها و تأسیسات هسته‌ای این کشور و ازدست‌رفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.

بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن می‌تواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه می‌دهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هسته‌ای خود و کاهش وابستگی آن به تأمین‌کنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان می‌تواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، می‌تواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنی‌سازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموش‌کردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشم‌انداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاح‌های هسته‌ای عربستان را کاهش می‌دهد، اما آنها را از بین نمی‌برد.

ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هسته‌ای، تلاش کند. واشنگتن نمی‌تواند تأخیر را تحمل کند.

به‌عنوان جایگزینی برای غنی‌سازی عربستان، واشنگتن می‌تواند عرضه مطمئن اورانیوم غنی‌شده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنی‌سازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانی‌مدت غنی‌سازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنی‌سازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده به‌جای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسم‌های خاموش‌کردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.

واشنگتن می‌تواند ممنوعیت غنی‌سازی را به‌عنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این می‌تواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزام‌آور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت می‌کند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.

این رویکرد به ریاض اجازه می‌دهد تا حق فنی غنی‌سازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت می‌کند که از آن استفاده نکند. با توجه‌ به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای آن خواهد بود.

سیاست‌گذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیت‌های فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامه‌های هسته‌ای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانع‌کننده بدهد، خطر ازدست‌دادن هرگونه نفوذ بر توانایی‌های هسته‌ای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • گزینه‌های آمریکا در برابر بلندپروازی‌های اتمی عربستان
  • تعلیق تحویل مهمات به رژیم صهیونیستی توسط آمریکا
  • پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل
  • کاخ سفید: اوکراین آماده حمله روسیه در تابستان است
  • اینجا «ایالات متحده اسرائیل» است!
  • توضیح سالیوان درباره کمک‌های جدید آمریکا به اوکراین
  • جان جیمز یوبل، فعال ضدصهیونیسم در گفت‌وگو با قدس: صهیونیسم‌ستیزی در میان آمریکایی‌ها افزایش خواهد یافت
  • سالیوان: کمک‌های جدید آمریکا شرایط جنگ اوکراین را تغییر نمی‌دهد
  • جان جیمز یوبل فعال ضدصهیونیسم آمریکایی در گفت‌وگو با قدس: صهیونیسم‌ستیزی در میان آمریکایی‌ها افزایش خواهد یافت
  • گزارش جدید وزارت خارجه روسیه از وضعیت دردناک حقوق بشر آمریکایی