ایران از نگاه ایلبر اورتایلی و دیگر نویسندگان ترکیه
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۹۲۸۷۱۰
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگی - امیر هاشمی مقدم
پروفسور ایلبر اورتایلی را میتوان شناختهشدهترین استاد تاریخ و ادبیات کنونی ترکیه دانست. حضور او در برنامههای تلویزیونی کافی است تا بینندگان بسیاری را پای تلویزیون بنشاند؛ همانگونه که حضورش در دانشگاهها برای سخنرانی، باعث میشود حتی ساعتی پیش از آغاز سخنرانی، درهای سالن به خاطر ازدحام دانشجویان بسته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایلبر اورتایلی به خاطر چند کلیپ کوتاه که از سخنرانیهایش گرفته شده، برای بسیاری از ایرانیان نیز شناخته شده است. او در این سخنرانیها از ایران و تمدن ایرانی، تاثیر گرفتن فرهنگ و زبان ترکی از فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، شگفتیهای ادبیات فارسی و بزرگانش و مسائلی از این دست سخن میگوید. اورتایلی تاکنون چندین بار هم به ایران سفر کرده است. از نخستین سفرش که در سال 1365 بود تا همین زمستان گذشته (1396) که به ایران آمد. البته او به کشورهای بسیاری سفر کرده و با چندین زبان، از جمله فارسی آشنا است. سفرنامهاش به حدود سی کشور جهان، اکنون به چاپ هجدهم رسیده است. بخشی از این سفرنامه نیز، به ایران اختصاص دارد که در آنجا، سه شهر تبریز، تهران و اصفهان را توصیف میکند. اما تنها بخشی از سفرهایش به ایران در این سفرنامه آمده است.
سال گذشته انتشارات دماوند در استانبول (که پیشتاز ترجمه کتابهای فارسی به ویژه ادبیات معاصر ایران به ترکی استانبولی و نیز کتابهای نویسندگان ترکیه در ایران است)، کتابی را با نام «ایران از نگاه ایلبر اورتایلی» منتشر نمود که در آن، نه تنها بخش ایران در سفرنامه پیشین ایلبر اورتایلی دیده میشود، بلکه برخی از دیگر سفرنامههای ایران این استاد دانشگاه که در روزنامهها منتشر شده و همچنین یک سخنرانیاش درباره ایران نیز در آن جای گرفته است. کار جالبتر آنکه با هماهنگی وابسته فرهنگی سرکنسولگری ایران در استانبول، متن فارسی این کتاب نیز همزمان در آن منتشر شده که کاری است شایسته و درخور تحسین. اگرچه اما و اگرهای فراوان هم دارد که در ادامه اشاره خواهد شد.
İlber Ortaylı’nın Gözüyle İran, 2017, Derleyen: Abdureza Rashed, Demavand Yayınevi: İstanbl. ایران از نگاه پروفسور ایلبر اورتایلی (1396)، ترجمه فاطمه زنگنه، زیر نظر عبدالرضا راشد، انتشارات دماوند. استانبول.نگاه ایلبر اورتایلی به ایران بهطور کلی در کتابش ستایشگونه است. او بهطور مرتب ایران را در زمینههای گوناگون با ترکیه مقایسه کرده و افسوس میخورد که چرا ترکیه اینگونه نیست؛ اینکه شهرهای گردشگری ایران بافت تاریخیشان را بهتر حفظ کردهاند تا ترکیه؛ اینکه میزان نشر در ایران بسیار بالاتر از ترکیه است؛ اینکه مترجمان ایرانی تواناییشان بیشتر از مترجمان ترکیه است؛ اینکه روشنفکر ایرانی برخلاف روشنفکر ترکیه، با تاریخ، جغرافیا و ادبیات سرزمینش آشنایی دارد؛ اینکه ایران توانسته پس از چندین هزار سال، همچنان یکپارچگی و تداوم تمدن و زبانش را نگه دارد؛ و بسیاری موارد مشابه دیگر. هرچد به نظر میآید در بسیاری موارد نگاهش مبالغهآمیز بوده که در ادامه دربارهشان کمی بیشتر توضیح خواهیم داد.
نویسندگان دیگری هم در ترکیه هستند که چنین نگاهی به ایران و فرهنگ و تمدنش دارند. بهویژه کسانی که تاریخ و ادبیات ترکی خوانده باشند، بهواسطه آنکه ادبیات فارسی تاثیر زیادی بر ادبیات عثمانی و ترکی گذاشته، و همچنین اسلام ترکی از اسلام ایرانی ریشه گرفته، ناچارند با ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی آشنا شوند و همین، دریچه و سرآغازی میشود برای آشنایی بیشترشان با ایران و سفرهایشان به این کشور. بسیاری از این افراد از این تواناییشان استفاده کرده و کتابهای فارسی را به ترکی برگردانده که اتفاقا بازار خوبی هم در ترکیه دارد.
تا بحث درباره کتابهای ترکی درباره ایران است، به یک نکته حاشیهای هم اشاره شود. اگر بخواهیم یک دستهبندی غیردقیق و تنها بر پایه دیدههای نگارنده در کتابفروشیهای ترکیه ارائه دهیم، سه دسته موضوع در این کتابها بیشتر به چشم میخورد: دسته نخست، درباره ادبیات فارسی و تا حدودی تاریخ فرهنگ و تمدن ایرانی است که نگاه بسیار مثبتی به ایران دارد. سفرنامه اورتایلی بیشتر در این بخش جای میگیرد. دسته دوم، درباره شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پس از انقلاب است و عموما نگاهشان یا بیطرف یا بهویژه در بحث محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی، منفی است. در سالهای اخیر که حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» بر سر کار آمده، بسیاری از نویسندگان این گروه نمیتوانند نگرانیشان را از اینکه ترکیه نیز همچون ایران شود، پنهان دارند. اما دسته سوم نگاهشان قومگرایانه و از دریچه عینک ترکی است. اینها بیشتر به تاریخ، ادبیات و اعتراضات قومی-زبانی ترکهای ایران میپردازند. بخش قابل توجهی از نویسندگان این گروه، تجزیهطلبان ایرانی فراری و ساکن ترکیه هستند.
کتابهای اورتایلی گاهی به این کتابهای دسته سوم هم نزدیک میشود. تاکید بیش از اندازه او بر ترکهای ایران که تقریبا در همه صفحات کتاب دیده میشود، بیش از آن است که نادیده گرفته شود. او بسیاری از شهرهای ایران را بر پایه جمعیت ترکشان مورد توجه قرار میدهد؛ همچنانکه بناهای تاریخی را هم بر پایه اینکه در دوره خاندانهای ترک ایرانی ساخته شده است. حتی آنجا که به انتقاد از ترکیهایها میپردازد که چرا برای گردشگری به ایران نمیروند، آنرا به ملیگرایی ضعیف ترکیهایها مربوط میداند که وجود جمعیت ترکزبان در ایران و آثار تاریخی از دوره خاندانهای ترک را نادیده میگیرند. در واقع یکی از اختلافات اساسی روشنفکران ترکیه با ایران همین جا است. روشنفکران ترکیه، دنیا را از دریچه ترک و غیرترک میبینند. حتی مردم عادی این کشور نیز چنیناند. وقتی به یک بیگانه از کشورهای همسایه یا نزدیک برخورد میکنند، اگرچه عموما با آغوش باز وی را میپذیرند، اما نخستین واکنششان در یکی از این دو دسته جای میگیرد:
1- اگر اهل کشوری همچون جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و حتی مجارستان باشید، میگویند: «شما هم ترک هستید و اینجا هم کشور خودتان است».
2- اگر اهل ایران، افغانستان، چین، بلغارستان، آلبانی و برخی کشورهای دیگر که اقلیت ترک دارند باشید، نخستین پرسششان این است که از ترکهای این کشورید یا نه؟
همین است که مردم این کشور حتی میدانند مجارستان زبانش با ترکی باستان همریشه بوده و یا در رومانی جمعیت پانزده صدم درصدی (یعنی 0.15 % یا به عبارت دیگر، از هر دههزار نفر، پانزده نفر) ترکزبان وجود دارد. اما در ایران بسیاری از مردم (و حتی بر پایه پژوهشی که محمدکاظم کاظمی در بین دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد انجام داد) نمیدانند زبان فارسی در افغانستان هم رسمی و رایج است؛ چه رسد به اینکه بدانند مثلا در ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان و... هم جمعیت فارسزبان قابل توجهی وجود دارد. همچنانکه برخلاف نوشته اورتایلی، آگاهی بخش مهمی از روشنفکران ایرانی از تاریخشان بسیار اندک است. همین است که میبینیم بسیاری از آنها بدون آگاهی از تاریخ، به تاریخ ایران پیش از اسلام حمله میکنند. یکی که روشنفکر و استاد اخلاق است، تخت جمشید را ساخته رومیان دانسته (که اصلا در دوره هخامنشیان روم و تمدن رومی شکل نگرفته بود) و بر این پایه تمدن و فرهنگ ایران پیش از اسلام را زیر سوال میبرد؛ یکی که استاد جامعهشناسی است با آنکه به اعتراف خودش نمیداند فردوسی در چه زمانی میزیسته، شاهنامه را اثر چندان گرانسنگی نمیشمارد و باز هم به تاریخ ایران پیش از اسلام میتازد؛ و به همین ترتیب لیست بلندبالایی از شاهکارهای جریان روشنفکری یا روشنفکرنمایی در ایران را میتوان مورد توجه قرار داد که اگرچه آشنایی چندانی با تاریخ و ادبیات ایران ندارد، اما یکی از نشانههای روشنفکریاش را در حمله به فرهنگ و تمدن ایران میبیند. در واقع میتوان ادعا کرد روشنفکر ایرانی تاریخ غرب را بهتر از تاریخ ایران میداند، اما درباره تاریخ ایران بیشتر اظهار نظر میکند؛ در حالیکه روشنفکر ترکیه هم تاریخ ترکها را بهتر میداند و هم درباره این تاریخ اظهار نظر میکند. بیگمان اگر نگاهی که روشنفکران ترکیهای درباره تاریخ ترکها و زبان ترکی دارند در ایران درباره تاریخ کشورمان و زبان فارسی بیان شود، روشنفکران ایرانی آنرا نمونهای از نژادپرستی، فاشیسم، پانایرانیسم و... دانسته و به آن حمله میکنند. همچنانکه در نقطه مقابل، اگر یکی از روشنفکران ترکیه، سخنانی همچون روشنفکران ایرانی علیه تاریخ و زبان و فرهنگ کشورش بر زبان آورد، هم مردم، هم دیگر روشنفکران و هم حکومت با او برخورد سختی خواهند کرد. نمونهاش، اورهان پاموک، نویسنده و دارنده جایزه جهانی نوبل ادبیات است که چند سال پیش به قتل عام ارامنه در دوره عثمانی اشاره کرد؛ اما هم با واکنش شدید مردم روبرو گردید و هم به دادگاه کشانده شد. اگر رسما عذرخواهی نمیکرد، زندانی شدنش قطعی بود. بنابراین در این جمله اورتایلی طنز بسیار تلخی درباره جریان روشنفکری ایران نهفته است: «کشوری که از نظر صنعت و کشاورزی از ما بسیار عقبتر است، بیش از تمامی کشورهای حوزه بالکان و خاورمیانه روشنفکر دارد».
البته اورتایلی جا به جا در سفرنامهاش اشاره میکند که همبستگی ملی در ایران گستردهتر و پایدارتر از آن است که ترکها یا دیگر گروههای قومی آن، خود را جدا از ایران بپندارند. حتی گاهی مخالفتش را با قومگرایی در ایران به شیوههای گوتاگون نشان میدهد. برای نمونه اشاره دارد که کاوشهای تپه حسنلو در آذربایجان غربی با آنکه توسط خود آذریها انجام شده، اما نشانگر تمدن ایران بوده و «دستمایه نظرات قومی مضحک نمیشود».
اورتایلی با وجود ستایشهای بسیار درباره ایران، برخی جاها انتقادهایی هم میکند که خواننده ایرانی معمولا با او همعقیده است. برای نمونه، فاصله طبقاتی بسیار شدید شمال و جنوب تهران از دید او پنهان نمانده و چندین بار به آن اشاره میکند. یا در یکی از سفرهای زمستانیاش به ایران، برف میبارد و همین است که از فرودگاه گرفته تا بسیاری از جادهها بسته میشود و او ناخواسته مجبور است سفرش به شهرهای دیگر را عقب انداخته و چند روز بیشتر در تهران بماند. بدتر آنکه در این چند روز، ادارههای دولتی و موزهها هم تعطیل هستند و عملا کاری نمیتواند بکند. به قول خودش: «شاهد بودم که بارش نیم سانتیمتر برف، سراسر کشور را فلج کرد» (هرچند مترجم بهعنوان یکی از دهها اشتباهش، اینجا هم به جای واژه «Ülke» به معنای کشور، واژه شهر را قرار داده است).
همچنین، برخی ایرادات در این کتاب دیده میشود که هم بر نویسنده وارد است و هم بهویژه بر مترجم و ناظر کتاب. برای نمونه، در جایی جمعیت شهر اصفهان را چهار میلیون نفر مینویسد که میدانیم نصف این و تنها دو میلیون نفر است. همچنین هتل عباسی اصفهان را بنایی بازمانده از دوره شاه عباس میداند که میدانیم به دستور مادر شاه سلطان حسین ساخته شده و بنابراین مربوط به پایان صفوی است. در جایی هم سخن از «جنبش تجریم تنباکو که امتیازات فرانسه را به خطر میانداخت» به میان میآورد، اما کیست که نداند این جنبش با کمپانی رژی انگلستان مرتبط بود نه فرانسه.
این ایرادات البته بیش از آنکه به نویسنده (بهعنوان یک غیر ایرانی که تا همینجای کار هم اطلاعاتش درباره ایران از خیلی از ایرانیان بیشتر است) باز گردد، به مترجم و ناظر کتاب باز میگردد. بهطور کلی، برگردان این کتاب بسیار نامناسب است. مترجم با آنکه به نظر میآید به زبان ترکی تسلط بالایی دارد، اما در برگردان فارسی تواناییاش چندان نیست. بیهوده نیست که میگویند مترجم پیش و بیش از آنکه به زبان مبدا تسلط داشته باشد، باید با زبان مقصد آشنایی داشته باشد. سخن گفتن به یک زبان، جدا از نوشتن آن است و ترجمه به آن زبان، توانایی دیگری میخواهد که لزوما از کسی که میتواند به یک زبان سخن بگوید و بنویسد، بر نمیآید.
از همین رو است که جملات کتاب در بسیاری جاها نامفهوم، انتخاب واژهها نادرست و حتی مسائل سادهای همچون نقطهگذاری، فاصلهگذاری و... هم نادیده گرفته شده است. این ایرادات، بیش از آنکه مترجم را زیر سوال ببرد، بیگمان نظارت وابسته فرهنگی سرکنسولگری ایران که نامش بر این کتاب نقش بسته را، به چالش میکشاند. به برخی از نمونهها و جملهبندیها نگاه کنید:
«به ظرایف کلامی اجحاف دارند» که اشراف دارند درست است و اجحاف اصلا در این جمله معنایی ندارد؛
«بسته بودن بازار و مغازهها در تهران به منزله در خانه ماندن نیست برای مردم این شهر» که گویی ترجمه گوگلی و ماشینی کرده؛
«به هین دلیل کینه میان ایران و رژیم مبارک تاب تحمل چنین راهپیماییها را نداشت» که جمله را بسیار پیچیده کرده؛
«جنبش منع توتون» که منظورش جنبش تحریم تنباکو است؛
«شاهنامه... این داستان مشهور هزار بیتی» که مترجم نه تنها از حدود شصت هزار بیتی بودن شاهنامه ناآگاه است، بلکه در برگردان واژه ترکی «binlarca» که به معنای هزاران است،، واژه هزار را به کار برده؛
«سازمان اوقاف و آثار باستانی» که اگرچه ترجمه ترکی تقریبا واژه به واژه است، اما مترجم میتوانست نامهای رسمی این ادارات در ایران را جایگزین کند؛
«این کاخ باشکوه [تخت جمشید] را اسکندر سوزاند و پی افکند»، در حالیکه پی افکندن یعنی بنیان نهادن و ساختن، اما منظور نویسنده از «yaktı yıktı» سوزاندن و ویران کردن است؛
«موجب آزرده خاطر ما میشود» که آزردگی خاطر درست است؛ «باب علی» که باب عالی درست است، «جمهوری اسلام» که جمهوری اسلامی درست است؛ «بلوچیان» که بلوچها درست است؛ و موارد بیشمار دیگر. به اینها میتوان دهها جملهای که ایراد ویرایشی دارد، واژههایی که غلط املایی دارد یا علامتگذاریهای پایان جمله را نیز افزود.
بههرحال و فارغ از همه اینها، این کتاب، خاطرات و سفرنامههای ارزشمند ایلبر اورتایلی از ایران را در بر گرفته که با نیت خوب وابسته فرهنگی سرکنسولگری ایران به فارسی هم برگردان شده است. امیدواریم پس از برطرف شدن ایرادات فراوان کتاب که بیشتر مربوط به برگردان فارسیاش است، با همکاری انتشارات دماوند به ایران هم فرستاده و در کتابفروشیهای سراسر کشور پخش شود.
کد خبر 4311844منبع: مهر
کلیدواژه: تاریخ معاصر ترکیه ادبیات بازار نشر ترجمه کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کودکان نمایشگاه کتاب تهران جایزه ادبی ادبیات جهان موزه معرفی نشریات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۲۸۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تمدن ایرانی-اسلامی از عرصه جهانی حذفشدنی نیست
رئیس دانشگاه بینالمللی امامخمینی (ره) گفت: هیچگاه نمیتوان تمدن ایرانی-اسلامی را از عرصه جهانی حذف کرد؛ چنانچه امروز رشادت و توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چندصد ساله اخیر بینظیر بوده است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از قزوین، سیدعلی قاسمزاده عصر امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در مراسم گرامیداشت روز ملی خلیج فارس اظهار کرد: آغاز تمدن بشری مرهون ایرانیها است و هر تمدن بزرگی نشانههای معرفتی و هویتی دارد که این نشانهها در طول تاریخ تثبیت شدند و نمیشود با هجوم به ارزشهای تثبیتشده هویت ملت و اعتبار تاریخی و تمدنیاش را از آن گرفت.
وی افزود: آنچه که امروز در جهان معاصر شاهدش هستیم، تلاشی بسیار مذبوحانه و ناموفق برای گرفتن بخشی از هویت ملتی است که سرنوشت تاریخ را تغییر داده و در آینده آخرالزمان هم به برکت اسلام سرنوشت دنیا را تغییر خواهد داد و این وعده بزرگ الهی است.
نماینده عالی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در استان قزوین با بیان اینکه با اطمینان خاطر از همه کسانی که در فضای دانشگاهی در حوزه هویتبخشی فرهنگی فعالیت میکنند، حمایت میکنیم، گفت: معتقدیم که هیچگاه نمیتوان تمدن ایرانی-اسلامی را از عرصه جهانی حذف کرد؛ چنانکه امروز رشادت و توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چندصد ساله اخیر بینظیر بوده است.
قاسمزاده ادامه داد: بنابراین شاهد اقتدار بزرگ جهانی و آغاز ظهور تمدنی جدید در عصری هستیم که با ظهور انقلاب اسلامی شتاب گرفته و امروز شاهد تحولات بسیار ارزشمند و در عین حال شتابان در عرصه تحولات جهانی هستیم.
وی تصریح کرد: همین عملیات وعده صادق که با همکاری نیروهای نظامی و نهادهای علمی یعنی دو بازوی اقتدارآفرین نظام جمهوری اسلامی رقم خورد، صفحه تاریخ را عوض کرد و از این پس ما شاهد اتفاقات دیگری در معادلات جهانی خواهیم بود و این به برکت پاسداشت افتخارات و هویتهایی است که به آن مینازیم و پایبندیم.
رئیس دانشگاه بینالمللی امامخمینی (ره) جنگ شناختی بزرگترین نبرد از مجموعه عظیم جنگ ترکیبی است، گفت: در این جنگ دشمنان دنبال این هستند که نسل جوان را از هویتهای خودشان خالی کنند، باید بتوانیم از داشتهها و میراث کهن دفاع کنیم؛ به ویژه در مباحثی که برای ما جنبه حیثیتی پیدا کردند.
قاسمزاده افزود: نام خلیج فارس همواره در تاریخ بوده و چندصد هزار سال سابقه دارد و قطعاً تا زمانی که جهان باقی است، نام این خلیج فارس خواهد ماند و اگر کشورهای کوچک و تازه به استقلال رسیده منطقه بخواهند تلاش کنند تا نام این خلیج را تغییر بدهند، بیشک موفق نخواهند شد، چون پشتوانه تمدنی ندارند.
وی ادامه داد: وظیفه دانشگاهها به ویژه دانشگاههایی که در تراز انقلاب اسلامی قدم برمیدارند، این است که بتوانند بازخوانی از داشتههای گذشته و میراثهایمان داشته باشند تا بتوانیم در افقهای پیش رو با اتکا به تواناییهای قشر جوان و اثرگذار آینده خوبی را برای کشور رقم بزنیم؛ اطمینان داریم ذهن سیال و پویای جوانان هر گره و مشکلی در مسیر پیشرفت ایرانیان را بر خواهد داشت.
نماینده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در استان با یادآوری اینکه آینده از آن ایرانیهاست، گفت: امیدواریم با همگرایی و همافزایی تواناییهایی که در کشور وجود دارد و همچنین همراهی دانشجویان و نهادهای دانشگاهی و در نهایت همکاریهای گسترده بین محیطهای علمی-فناوری و نظامی روز به روز شاهد اقتدار بیشتر کشور باشیم تا همواره بتوانیم نقش حیاتی خود را ایفا کنیم و باعث نجات بشریت از هرگونه بیعدالتی در عرصه جهانی باشیم.
قاسمزاده اضافه کرد: دانشگاه بینالمللی امامخمینی بر اساس مأموریتهای ویژه خود در حوزههای ملی و فراملی رسالت خودش را در انتقال میراث کهن به نسلهای امروزی و همچنین مهمانان خارجی این شهر و کشور انجام میدهد تا این مهمانان را به سفیران فرهنگی و تمدنی ما در کشورهای خودشان تبدیل کنند.
وی ادامه داد: به این ترتیب نام ایران اسلامی با همه عناصر هویتی خودش نقش اثرگذار در حکمرانی جدید و نظم تمدنی نوین دنیا ایفا خواهد کرد.
کد خبر 749832