Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-29@07:11:44 GMT

عليخاني راوي اسطوره آسمان شد +عکس

تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۹۸۷۹۳۵

عليخاني راوي اسطوره آسمان شد +عکس

خبرگزاري آريا - احسان عليخاني در هجدهمين برنامه «ماه عسل» ميزبان همسر شهيد خلبان علي اقبالي بود.
به گزارش خبرگزاري آريا از باشگاه خبرنگاران، در هجدهمين برنامه ماه عسل، شب گذشته احسان عليخاني ميزبان همسر شهيد علي اقبالي بود و او پس از پخش تيتراژ ويژه شب هاي قدر با صداي ايمان قياسي و ميلاد بابايي با مهمان خود به گفتگو پرداخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


همسرش شهيد اقبالي با اشاره به اينکه خودش اهل محلات است و شهيد اقبالي اصالتا رودباري بود، از نحوه آشنايي خودش با همسرش گفت: آشنايي ما در يک مراسم عروسي رقم خورد و پس از دوسال به دليل اينکه درس مي‌خواندم قبول کردم به خواستگاريم بيايد. البته هميشه و همه جا در تحقيقاتي که خانواده من از او داشتد، همه از خوبي‌هاي او براي ما مي‌گفتند.
عليخاني در ادامه گفت: من يک سوال معروف دارم که سوژه خيلي از دوستان است، اينکه چه اتفاقي افتاد و چه فکري کرديد که به او بله گفتيد؟
همسر شهيد اقبالي ادامه داد: ابتدا به خاطر شغل شهيد ترديد داشتم تا اينکه يکي از دوستان به صورت تصادفي فوت کردند من به اين فکر کردم که مرگ دست خداوند است، بنابراين بعد از آشنايي و شناخت با توکل بر خدا جواب بله را به او دادم و ازدواج کرديم.
همسر شهيد در پاسخ به سوال عليخاني اينکه درباره ترديد‌هاي خود با شهيد صحبت کرديد او پاسخ داد: در اين مدت صحبتي با هم نداشتيم و رابط ما خاله من بود و او حرف هايم را به شهيد مي‌گفت؛ البته در مراسم خواستگاري به شهيد اقبالي گفتم که نگران شغل شما هستم، اما شما آنقدر حُسن و خوبي داريد که نميتوان فقط به شغل شما فکر کنم.
وي ادامه داد: او عاشق شغلش بود حتي در زمان نامزدي، شهيد اقبالي براي من عکسي با هواپيما فرستاد به اين منظور که کارش خلباني است و بايد با اين شرايط او را بپذيرم. بي نهايت پرواز را دوست داشت و براي مدتي در دوره نامزدي براي آموزش خلباني به خارج از کشور سفر کردند و حتي در آن دوره هم کنار هم نبوديم.
وي عنوان کرد: به خاطر جسارت، شجاعت، آگاهي و نبوغ شهيد اقبالي من هم علاقمند به هواپيما شدم. اول من از هواپيما مي‌ترسيدم، اما شهيد مي‌گفت: از هواپيما به خدا نزديک‌تر هستيم.

همسر شهيد اقبالي با اشاره به شروع جنگ ايران و عراق گفت: ابتداي آغاز زمان جنگ ما در تهران بوديم و شهيد اقبالي با شروع جنگ از ما خداحافظي کرد و رفت. او خلبان آماده و آگاهي بود با اين اطمينان که اتفاقي نمي‌افتد براي عمليات رفت و گفت: عزيزم؛ من براي چنين روزي تربيت شدم ناموس ما در خرمشهر دست بعثي هاست. من سکوت کردم و پسرم افشين که 4 ساله بود و پدرش بسيار به هم وابسته بودند. علي به افشين نگاه مي‌کرد و به من نگاه کرد و با اشاره به من و مادرم که آنجا بوديم گفت که او نمي‌تواند افشين و ما را بغل کند، تا اين خداحافظي سخت نباشد و اين آخرين ديدار من و افشين و علي با خانواده اش بود. من خيلي اميدوار بودم که جنگ خيلي زود تمام مي‌شود، اما ...
وي از اعتقاد شهيد اقبالي مبني بر اينکه صدام نمي‌تواند غلطي در قبال ايران انجام دهد، گفت و به آخرين عملياتي که همسرش در آن حضور داشت ، اشاره کرد و توضيح داد: در روز عمليات، 140 فروند جنگنده‌هاي ايراني وارد خاک عراق شدند و عراق را بمباران کردند. صدام اصلا انتظار چنين قدرت و صحنه آرايي را نداشت. علي به عنوان ليدر حضور داشت و در اين مدت 50 پرواز جنگي بود، جالب اين است که خلبان‌هايي که شاگرد او هم بودند و تعريف مي‌کردند زماني که سوار هواپيما مي‌شديم به هر حال ترسي داشتيم، اما شهيد اقبالي بسيار راحت ماژيک برداشته و روي بمب‌ها مي‌نويسد «to sadam» براي صدام و اين بسيار باعث قوت قلب ما شد.
در ادامه عليخاني از شهيدعباس بابايي به عنوان شاگرد شهيد اقبالي ياد کرد؛ و همسر شهيد اقبالي گفت: علي هر روز بعدازظهر بعد از پرواز‌ها با من تماس مي‌گرفت، اما در اول آبان هر چه منتظر ماندم تماسي گرفته نشد و به ناچار خودم با علي تماس گرفتم، اما کسي جواب نمي‌داد و هيچکدام از نيرو‌ها پاسخگو نبودند تا اين که يکي از آن‌ها جواب داد و گفت: در حال صرف شام هستند. من قبول نکردم گفتم امکان ندارد، چون قرار ما بود بعد از پرواز‌ها با هم صحبت کنيم و آنجا بود که فهميدم اتفاقي افتاده است.
وي ادامه داد: وقتي موتور هواپيماي شهيدعلي اقبالي آتش مي‌گيرد در جايي بين ايران و عراق بوده است. او با چتر در جايي نزديک به مرز ايران فرود مي‌آيد.
همسر شهيد از نحوه شهادت سيد علي اقبالي گفت: شهادت او خيلي فجيعانه بود و بيان آن براي من به عنوان همسر که درباره عشق و عزيز‌ترين فرد زندگي اش است، بسيار سخت خواهد بود. صدام از عملکرد علي آنچنان عصباني بود که دست به کار‌هاي غير انساني زدند. او را به دو جيپ ارتشي مي‌بندند و با سمت مخالف شهيد را به دو نيم مي‌کنند تصورش خيلي سخت است که چرا اين کار را کردند به خاطر اينکه خلبانان شجاع بودند که با رشادت‌ها از خاک ايران عاشقانه و عاقلانه دفاع کردند و هر چه از آن‌ها بگوييم کم است و ما به آن‌ها مديونيم.

وي ادامه داد: اين ماجرا شبيه يک فيلم تخيلي است، چون فيلمي که تخيل داشته باشد نمي‌توانيم تصور کنيم. ما سال‌ها منتظر بوديم تا نامه‌اي که نيروي هوايي به عنوان نامه اسارت به ما داد. من گفتم اگر شش ماه جنگ طول بکشد من علي را نبينم چکار کنم، اما فکر نمي‌کردم 22 سال بايد منتظر بمانم تا پيکر شهيد را براي من بياورند خيلي سخت است که به همه جا سر بزنيد تا خبري از عزيزت داشته باشم. هر روز با يک اميد از خواب بيدار مي‌شدم، تا اينکه سال 71 صليب سرخ نامه‌اي را داد که اسامي تعدادي خلبان را نوشته بود که بنابر گفته دولت عراق در قبرستاني دفن شده بودند، ما مي‌دانستيم اسير خلبان پر ارزش است و افتخار يک کشور اين است اسرا اين چنيني داشته باشد.
وي درباره ملاقات با شهيد بابايي بيان کرد: شهيد بابايي معاون فرمانده نيروي هوايي بودند زماني که چنين نامه‌اي اعلام کردند ما جا‌هاي مختلفي مراجعه کرديم من به دفتر شهيد بابايي رفتم بسيار مرد بزرگ و مهرباني بود زماني که من ديد بي اختيار اشک ريختن و قطرات اشک روي ميز او ديده مي شود و به من گفتند اگر علي بود اينجا جايگاه من نبود. بعد از 22 سال در سوم مرداد 81 پيکر شهيد را آوردند. يک اتفاق خيلي جالب اين بود که من هميشه ميگم خداوند همه مسائل را کنار هم قرار مي‌دهد، همسرم در پايگاه دزفول به خاطر بازي فوتبال دستش شکسته بود و عمل کرده بود، اما به خاطر اينکه خوب نشده بود در دوران نامزدي در خارج از کشور دوباره عمل کرد و پلاتين گذاشته بود و قانون بود که پلاتين دربياورد، اما حمکت خداوند اين بود که در دستش نياورد تا نشانه‌اي براي من باشد بعد از 22 سال يک مقدار استخوان آوردند بدون پلاک چگونه مي‌تواني باور کني که اين علي است حتي سر او را هم بريده بودند.
همسر شهيد از ارتباطات با خانواده و پيام‌هاي شهيد در زندگي به آنان گفت و به داستاني اشاره کرد که قرار بود لباس هايش را به مردي دهد. آن مرد به سوي همسر شهيد آمد و گفت، «سه شب است خواب شهيد علي اقبالي را مي‌بينم و به او ميگويد که تو هر روز صبح همسرم را مي‌بيني. به او بگو که من جايم راحت است و آرامش دارم.» اين اتفاق 15 سال پس از رفتن شهيد روي داد و خانواده هنوز هم چشم انتظار او بودند.
در ادامه برنامه مهماناني از مشهد که در عرصه تئاتر فعال بود در استوديو حضور پيدا کرد. اين گروه، نمايشي را با موضوع شهيداقبالي و حضرت علي اکبر (ع) روي صحنه دارند.
عليخاني در ادامه گفت: اين نمايش به سختي محقق شد و مجوز صحنه گرفت در حالي که درباره رشادت‌هاي شهدا بود و به سفارش جايي و کسي هم نبود و بايد از اين آثار حمايت شود.
همسر شهيد اقبالي در پايان گفت: از خانواده همسرم تشکر مي‌کنم که در کنارم پاي گريه‌ها و دلتنگي‌هاي من و پسرم ايستادند. آرامش ايران و ايراني، نتيجه اشک‌ها و دلتنگي‌هاي خانواده شهداست.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۸۷۹۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پیام تسلیت مجمع روحانیون مبارز به مناسبت درگذشت همسر آیت الله شهید سید مصطفی خمینی

مجمع روحانیون مبارز به مناسبت درگذشت همسر آیت الله شهید سید مصطفی خمینی پیامی منتشر کرد.

به گزارش جماران، متن پیام مذکور به شرح زیر است:

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

انا لله و انا الیه راجعون

درگذشت بانوی با فضیلت سرکار خانم معصومه حائری همسر مکرمه آیت الله شهید سید مصطفی خمینی و فرزند آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری موجب تآسف و تآثر فراوان گردید.

آن بانوی با فضیلت در مراحل دشوار زندگی همسر بزرگوارشان و در مسیر انقلاب اسلامی و مبارزه با رژیم ستمشاهی همواره یاری مهربان و همسری فداکار بود و صبورانه مصائب و سختی‌های فراوان همراهی و همگامی با امام و نهضت اسلامی را تحمل نمود.

مجمع روحانیون مبارز ضایعه فقدان این بانوی پرهیزکار را به فرزند فاضل و دانشمند ایشان حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسین خمینی و دختر گرامیشان و بیت رفیع و خاندان شریف امام خمینی (س) و آیت‌الله حائری یزدی (ره) و به سایر مصیبت دیدگان ارجمند تسلیت می‌گوید و از خداوند کریم می‌خواهد آن بانوی وارسته را با حضرت زهرا سلام الله علی‌ها محشور و به بازماندگان محترم سلامتی و صبر و اجر مرحمت فرماید.

مجمع روحانیون مبارز

هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳

دیگر خبرها

  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • همسر آیت‌الله «سید مصطفی خمینی» در قم تشییع شد
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • پخش گفتگوی اختصاصی با همسر شهید طهرانی مقدم از شبکه خبر
  • «آسمان غرب»؛ فیلمی که در به تصویرکشیدن شهید شیرودی موفق نبود
  • «آسمان غرب»؛ فیلمی که در به تصویرکشیدن شیرودی موفق نبود
  • تسلیت حسین علایی در پی درگذشت همسر شهید آیت الله مصطفی خمینی
  • پیام تسلیت مجمع روحانیون مبارز به مناسبت درگذشت همسر آیت الله شهید سید مصطفی خمینی
  • پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
  • مراسم تشییع همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی شنبه برگزار می شود