نظریهی عشق آزاد!
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۹۴۶۰۳
به گزارش پارس نیوز،
"سقط جنین، نشانهی آزادی است!"، "روابط جنسی خارج از چارچوب، نمادی از روشنفکری است!" ، اینها و دهها نشانهی نوین دیگر، خبر از فاجعهای میدهند که طی سالهای اخیر همچون موجی گسترده، جامعهی ما را در بر گرفته و آن را به سمت و سوی بحران جنسی میکشاند.
روابط آزاد جنسی
از دو دههی پیش و در ادامهی احیای انقلاب جنسی غرب در کشورهای جهان سوم، موضوعی تحت عنوان "عشق آزاد" Free love مطرح شد که ازدواج را رد کرده و طرفداران آن بر روابط جنسی آزاد، رابطه جنسی با محارم و نیز روابط مثلثی بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
"نظریهی عشق آزاد"؛ تفکر لیبرالیستی است که در چند سال اخیر با سرعتی فزاینده جهان را در بر گرفته و در پی آن است تا ابعاد مختلف زندگی بشر را با آزادی بیقید و شرط همراه ساخته و مرزها و خط قرمزها را در هم شکند. شاید پارهای از این نوع تفکر در غرب جایگاه ویژهای داشته باشد اما در کشورهای اسلامی، از جمله ایران، آسیبهای فراگیری را به همراه خواهد داشت. از همین رو غربیها تلاش میکنند تا این نوع تفکر، به ویژه در بخشهایی که مربوط به زندگی فردی میشود وارد کشور ما شود تا آنها را در نیل به اهدافشان یاری کند.
در جامعهی ما آزادی جنسی در حال افزایش است و نظریههای مقابل آن اصلا در نظر گرفته نمیشوند و این نقطه، همان تهاجم فرهنگی است که اینک به ولنگاری فرهنگی در کشور ما انجامیده است.
باید توجه داشت که هدف از ترویج این قبیل روابط، اشاعهی "روابط جنسی عاری از احساس" است. با این روند، افراد نگاه جنسی پیدا کرده و تنها در پی رفع نیازهای جنسی خود بوده و ارزش افراد را در این مسیر زیر پا خواهند گذاشت. وقتی در جامعهای افراد به این مرحله برسند، دیگر کمتر کسی به سراغ ازدواج و تشکیل خانواده میرود، چرا که میتواند با کمترین هزینه و با افراد مختلفی، نیاز خود را رفع کند و این موضوع؛ مهمترین بخش از آزادی به سبک غربی است.
افزایش خشونت اجتماعی
با بالا رفتن آمار روابط آزاد و نیز کاهش ازدواج در جامعه، شاهد بروز و ظهور موج گستردهای از انواع خشونت شدهایم. شاید افراد بتوانند نیاز جنسی خود را در قالب روابط آزاد رفع کنند اما بیشک نمیتوانند آرامش روحی را برای خود بهوجود آورند چرا که اغلب این روابط بدون احساس بوده و تنها عطش جنسی را پاسخگو خواهد بود، در حالی که داشتن یک خانواده؛ متشکل از همسر و فرزندان، به علت ایجاد فضای امن و منحصر به فرد میتواند آرامش روحی-روانی خاصی را به افراد خواهد داد که مشابه آن در هیچ رابطهی دیگری یافت نمیشود.
زمانی که افراد نتوانند نیاز روحی و عاطفی خود را پاسخگو باشند با خشم روی میآورند و این خشونت را در میان دوستان و جامعه، با بروز رفتار خشونت آمیز و توهین، از خود خارج میکنند و درست به همین دلیل است که در جامعهی ما آمار خشونت اجتماعی رو به افزایش است.
بر اساس گزارشهای اعلام شده از نتیجهی تحقیق بر ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ دانش آموز دختر و پسر دوره متوسطه، ۱۰۵ هزار و ۴۶ نفر دانش آموز یعنی ۷۴.۳ درصد دارای رابطه "غیر مجاز با جنس مخالف" بودهاند و 17.5 درصد دارای روابط همجنسگرایی (لواط و مساحقه) بودهاند.
دو نظریهی مقابل
"زیگموند فروید" Sigmund Freud یکی از سردمداران آزادی جنسی و دینگریزی است که نظریههای وی نیز همواره با انتقادات فراوانی همراه بوده است. وی معتقد است که سرکوب میل جنسی، بیماریهای جسمی، روحی و روانی فراوانی را به همراه خواهد داشت، پس نباید مرزی برای این احساس آدمی در نظر گرفته شود.
فروید، بر آن بود که به تمامی زوایای زندگی بشری؛ رنگ روابط جنسی بخشد و تمام امور را مربوط به آزادی جنسی و برآورده شدن امیال جنسی معرفی کند. این افکار با گذشت سالها، همچنان هم طرفداران خود را دارد اما باید توجه داشت که آزادی مطلق، در هر امری، نهایتا به آسیبهای غیر قابل تصوری منتهی خواهد شد. روانشناسان معتقدند که آزادی مطلق در روابط جنسی، نه تنها شوت فرد را فروکش نمیکند، بلکه آن را شعلهورتر نیز خواهد کرد.
در مقابل نظریهی آزادی فروید، "کارن هورنای" Karen Horney روانکاو آلمانی معتقد است که احساسات عاطفی پدیدهای مجزا از تمایلات جنسی بوده که در برخی مسائل با یکدیگر ارتباط پیدا میکنند که اگر چارچوبی برای آنها در نظر گرفته نشود از لحاظ عاطفی، ضربات سختی را به انسان وارد میکند. وی بر این باور است که اگر افراد افسار تمایلات جنسی خود را رها کنند، بیشک برههای فرا خواهد رسید که دیگر رضایت جنسی نخواهند داشت.
بیشتر بخوانید:
خیانت از جنس زنانه! +فیلم
پسران، بهدنبال سیندرلای زندگی
از این دو نظریه در مییابیم که در غرب نیز میان آزادی جنسی و کنترل آن نظریههای فراوانی وجود دارد، حال آن که در جامعهی ما آزادی جنسی در حال افزایش است و نظریههای مقابل آن اصلا در نظر گرفته نمیشوند و این نقطه، همان تهاجم فرهنگی است که اینک به ولنگاری فرهنگی در کشور ما انجامیده است.
مناسبترین راه حل معضلات اینچنینی؛ ترویج نظریات مختلف غربی در مواجه با روابط جنسی و نیز انتشار گزارشها و آمارهای آسیبهای این قبیل روابط در همان کشور است تا با این روند، به اقشار مختلف جامعه اثبات کنیم که آزادی جنسی علاوه بر مغایرتهای گستردهای که با دین و عرف جامعهی ایرانی دارد، در مهد به اصطلاح تمدن و آزادی نیز مخالفان گستردهای دارد که غرب سعی در پنهانسازی آن دارد و تنها آن رو از ماجرا را به کشورهای جهان سوم نشان میدهد مه لبریز از لذت و خوشی است تا با پیشبرد این روند، بنیان خانواده را در این کشورها متزلزل ساخته و سطح پایبندی به اعتقادات را کاهش دهد چرا که تنها در این صورت است که میتواند در میان اقشار مختلف یک ملت نفوذ کرده و تدریجا بر آنان حکومت کند.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: انقلاب کشورهای جهان ازدواج رابطه جنسی عشق جهان تهاجم فرهنگی خانواده خشونت خشم دانش آموز روحی و روانی جامعه دین تمدن ایران جهان خشم روحی و روانی عشق پارس پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۹۴۶۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آموزش صلح و صلحطلبی، سنگ بنای روابط انسانی
آموزش صلح نقشی حیاتی در تربیت نسلهایی صلحطلب و توانمند در حل و فصل مسالمتآمیز چالشها ایفا میکند؛ این فرایند شامل طیف وسیعی از مفاهیم مانند همدلی، احترام به حقوق بشر، حل مسالمتآمیز منازعات و عدالت اجتماعی است که باید مورد توجه قرار گیرد و در این بین نقش مدارس، خانواده و دوستان بسیار مهم است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، هدف آموزش صلح، ساختن جامعهای است که در آن، خشونت جایی نداشته باشد و صلح و گفتوگو، سنگ بنای روابط انسانی قرار گیرد؛ در این جامعه افراد با احترام متقابل به یکدیگر، اختلافات خود را از طریق گفتوگو حل و فصل میکنند و صلح و آرامش بر همه جا سایه میافکند.
آموزش صلح، دانشآموزان را با مهارتهایی مانند حل مسالمتآمیز منازعات، همدلی و ارتباط مؤثر آشنا میکند که برای موفقیت در زندگی و مشارکت فعال در جامعه ضروری است، همچنین آموزش صلح به دانشآموزان کمک میکند تا بیعدالتیها و نابرابریهای موجود در جهان را درک و برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و فراگیرتر تلاش کنند.
معلمان نقش کلیدی در ترویج آموزش صلح در کلاس درس دارند؛ آنها باید با مفاهیم و روشهای آموزش صلح آشنا باشند و بتوانند آنها را به طور مؤثر به دانشآموزان خود آموزش دهند؛ علاوه بر آن والدین میتوانند با آموزش ارزشهای صلح به فرزندان خود و تشویق آنها به مشارکت در فعالیتهای صلحآمیز، نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند.
سازمانهای جامعه مدنی میتوانند با ارائه برنامههای آموزشی، انجام تحقیقات و حمایت از سیاستهای مربوط به آموزش صلح، به پیشبرد این امر کمک کنند.
آموزش صلح، زیربنای تعامل با دیگران استاسماعیل صالحزاده، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی در خصوص اهمیت آموزش صلح اظهار میکند: در دنیایی که تشنه صلح و آشتی است، آموزش صلح نقشی حیاتی در تربیت نسلهایی صلحطلب و توانمند در حل و فصل مسالمتآمیز چالشها ایفا میکند؛ این امر فراتر از آموزش صرف مفاهیم صلح است و شامل مهارتی ارزشمند برای زندگی در دنیایی پویا و متنوع میشود.
وی ادامه میدهد: آموزش صلح به افراد میآموزد که چگونه نزاعهای اجتماعی را به طور مسالمتآمیز حل کرده و از خشونت به عنوان ابزار رفع مشکلات اجتناب کنند؛ آموزش صلح میآموزد که چگونه به حقوق و ارزشهای دیگران احترام بگذاریم و برای ایجاد جوامعی عادلانه تلاش کنیم.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی تصریح میکند: آموزش صلح، زیربنای همکاری و همیاری میان افراد را شکل میدهد تا با اتکا به یکدیگر، مشکلات مشترک را حل و فصل کنند؛ این آموزشها به ما میآموزند که چگونه با محیط زیست خود رفتار کنیم تا از منابع طبیعی به طور پایدار و مسئولانه استفاده کنیم و برای نسلهای آینده نیز زمین قابل سکونتی باقی بگذاریم.
نقش معلمان در نهادینه کردن فرهنگ صلح در جامعهوی در خصوص نقش مدرسه و معلمان در آموزش صلح بیان میکند: گنجاندن دروسی مانند حل تعارض، مدارا، همدلی و حقوق بشر در کنار دروس سنتی، دانشآموزان را با مفاهیم بنیادی صلح آشنا میکند و زمینه را برای نهادینه شدن فرهنگ صلح در جامعه فراهم میسازد، همچنین کارگاههای آموزشی با تمرکز بر مهارتهای میانجیگری، مذاکره و حل مسئله، به دانشآموزان کمک میکند تا در مواجهه با چالشها و اختلافات، رویکردی صلحآمیز داشته باشند.
صالحزاده اضافه میکند: استفاده از روشهای خلاقانه برای شبیهسازی زمینههای صلح، بازیها و داستانسرایی، مفاهیم صلح را به شیوهای جذاب و ملموس به دانشآموزان منتقل میکند، علاوه بر آن برگزاری اردوهایی با محوریت گفتوگوی بین فرهنگی، همبستگی اجتماعی و خدمات داوطلبانه، فرصتی ارزشمند برای دانشآموزان جهت تجربه عملی صلح در دنیای واقعی فراهم میکند.
وی میگوید: تبادل دانشآموز با فرهنگها و ملل مختلف، زمینه را برای درک متقابل، احترام به تفاوتها و صلحآفرینی در سطح جهانی فراهم میکند، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه مانند کمک به نیازمندان، پاکسازی محیط زیست و ترویج صلح، حس مسئولیت اجتماعی و تعهد به صلح را در دانشآموزان تقویت خواهد کرد.
این جامعهشناس با اشاره به جایگاه خانوادهها در آموزش صلح اظهار میکند: گفتوگوی صلحآمیز با فرزندان در مورد مسائل روزمره، چالشها و اختلافات، الگوی رفتاری مناسبی برای حل صلحآمیز تعارضات در اختیار آنها قرار میدهد.
وی ادامه میدهد: به اشتراک گذاشتن داستانها و کتابهایی با مضامین صلح، همدلی و احترام به دیگران، بذرهای صلح را در قلب و ذهن کودکان میکارد، همچنین مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه به عنوان یک خانواده، روحیه همبستگی، مسئولیت اجتماعی و تعهد به صلح را در فرزندان تقویت میکند.
صلح درونی مهمتر از صلح بیرونی استصالح زاده تصریح میکند: صلح درونی، مقدمه صلح بیرونی است؛ این جمله مفهومی عمیق و پرمغز دارد که به ارتباط بین آرامش و ثبات درونی انسان با صلح و صفا در دنیای بیرون میپردازد؛ این جمله بیانگر این است که برای رسیدن به صلحی پایدار در جامعه، ابتدا باید در درون خودمان به آرامش و صلح برسیم.
وی اضافه میکند: شاعران و اندیشمندان بسیاری در طول تاریخ بر این موضوع تأکید کردهاند؛ مولانا در مثنوی معنوی به وضوح این ارتباط را بیان میکند و نقل به مضمون اشعار آن این است که صلح واقعی از درون ما آغاز میشود؛ وقتی با خودمان در صلح باشیم، میتوانیم صلح را به دیگران نیز گسترش دهیم، بخشی از این اشعار مانند «جنگِ فعلی هست از جنگِ نهان......زین تخَالُف آن تخَالُف را بدان
جنگِ طبعی، جنگِ فعلی، جنگِ قول...... در میان جزوها حربیست هول
گوهرِ جان چون ورای فضلهاست......خویِ او این نیست، خوی کبریاست» است.
این جامعهشناس در جواب این سوال که چرا صلح درونی تا این اندازه مهم است، پاسخ میدهد: انسانهایی که در صلح با خودشان هستند، کمتر دچار خشم، اضطراب و افسردگی میشوند؛ آنها تمایل بیشتری به همدلی، بخشش و صبر دارند، احتمال کمتری دارد که وارد درگیریها و خشونتها شوند، بنابراین با تلاش برای رسیدن به صلح درونی، نه تنها به آرامش و خوشبختی خودمان کمک میکنیم، بلکه به صلحآمیزتر شدن دنیای اطرافمان نیز یاری میرسانیم.
وی تصریح میکند: مسئولیت صلح بر عهده خودمان است؛ صلح هدیهای نیست که منتظر آن باشیم، بلکه باید آن را بسازیم، هیچکس نمیتواند صلح را به ما تحمیل کند و صلح واقعی از درون ما و از طریق تلاشهای خودمان به وجود میآید، بنابراین صلح، گلی نیست که در باغچه بکاریم و منتظر شکوفه آن باشیم، بلکه صلح بنایی است که باید با آجرهای صبر، مدارا و گفتوگو بنا کنیم.
صالحزاده اضافه میکند: به یاد داشته باشید که صلح درونی یک سفر است، نه یک مقصد؛ به عبارت دیگر صلح سفری نیست که به آن برسیم، بلکه روشی است که طی میکنیم، از این رو میتوان برای ایجاد صلح درونی کارهایی از جمله گذراندن وقت در طبیعت، ارتباط با عزیزان، کمک به دیگران، بخشش خود و دیگران انجام داد.
صلحطلبان چه ویژگیهایی دارند؟زهره سادات کاظمی، روانشناس و مشاور تربیتی در خصوص ویژگیهای شخصیتی مرتبط با صلحطلبی اظهار میکند: صلحطلبان قادر هستند احساسات و دیدگاههای دیگران را درک و با آنها همدلی کنند؛ آنها نسبت به رنج دیگران دلسوز هستند و تمایل دارند به آنها کمک کنند.
وی ادامه میدهد: صلحطلبان به این باور دارند که حتی در شرایط سخت میتوان به صلح دست یافت؛ آنها خوشبین هستند و معتقدند که انسانها میتوانند برای حل و فصل درگیریها با یکدیگر همکاری کنند، همچنین صلحطلبان در تلاش برای صلح صبور هستند؛ آنها میدانند که ایجاد تغییر زمان میبرد و حاضر هستند برای رسیدن به اهداف خود تلاش و پشتکار داشته باشند.
این روانشناس تصریح میکند: صلحطلبان قادر هستند دیگران را ببخشند، حتی کسانی را که از آنها آزار دیدهاند؛ آنها کینه به دل نمیگیرند و به دنبال انتقام نیستند و صلحطلبان صادق و راستگو هستند؛ آنها به تعهدات خود پایبند بوده و در روابط خود با دیگران شفافیت دارند، بنابراین صلحطلبان مسئول اعمال خود هستند، آنها از اشتباهات خود درس میگیرند و برای جبران آنها تلاش میکنند.
باورها و احساساتمان بر صلح تأثیر میگذاردوی در پاسخ به این سوال که چگونه افکار و باورهای ما بر صلح تأثیر میگذارد، بیان میکند: افکار و باورهای ما نقش مهمی در ترویج یا بازدارندگی از صلح دارد؛ افکار و باورهای منفی، مانند افکار مربوط به نفرت، ترس و بیاعتمادی میتوانند منجر به درگیری و خشونت شود و از سوی دیگر، افکار و باورهای مثبت، مانند افکار مربوط به عشق، همدلی و درک متقابل، میتواند صلح و همکاری را ترویج کند.
کاظمی ادامه میدهد: باور به اینکه "ما" و "آنها" وجود دارد، باور به اینکه خشونت تنها راه حل است، باور به اینکه صلح غیرقابل دسترس است؛ این موارد چند نمونه از افکار و باورهایی است که از صلح جلوگیری میکند و مهم است که باورهای متقابل به این معنا خشونت راه حل نیست و صلح قابل دسترسی است، باید جایگزین باورهای نادرست درباره صلح شود.
وی در خصوص نحوه تأثیر احساسات بر رفتار ما در قبال دیگران میگوید: وقتی عصبانی هستیم، ممکن است بیشتر احتمال داشته باشد که پرخاشگرانه عمل کنیم، به عنوان نمونه داد بزنیم، ناسزا بگوییم یا حتی به دیگران آسیب برسانیم؛ وقتی غمگین هستیم، ممکن است از دیگران کنارهگیری کنیم و تمایلی به معاشرت اجتماعی نداشته باشیم.
این روانشناس ادامه میدهد: وقتی میترسیم، ممکن است از دیگران دوری کنیم یا برای محافظت از خود رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشیم؛ وقتی شاد هستیم، بیشتر احتمال دارد که با دیگران رفتار دوستانه و سخاوتمندانه داشته باشیم؛ وقتی فردی را دوست داریم، بیشتر احتمال دارد که به او توجه و محبت نشان دهیم و از او حمایت کنیم.
گوش دادن فعال موجب ایجاد صلح میشودوی در پاسخ به این سوال که چه رفتارهایی به صلح منجر میشود؟ میگوید: رفتارهایی که به صلح منجر میشود، بر احترام، درک و همدلی متمرکز است؛ رفتارهایی از جمله ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال، حل مسالمتآمیز تعارض، همدلی و بخشش، رفتارهایی هستند که موجب ایجاد صلح خواهد شد.
کاظمی توضیح میدهد: توانایی برقراری ارتباط واضح و صادقانه با دیگران به حل سوءتفاهمها و ایجاد روابط قوی کمک میکند؛ گوش دادن فعال به معنای گوش دادن با دقت و بدون قضاوت به صحبتهای دیگران است؛ این کار به شما کمک میکند تا دیدگاه آنها را درک و با آنها همدلی کنید.
وی ادامه میدهد: همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است؛ این کار به شما کمک میکند تا با دیگران ارتباط عمیقتری برقرار کنید و روابط معناداری ایجاد کنید، همچنین بخشش به معنای رها کردن خشم و کینه نسبت به کسی بوده که به شما ظلم کرده است، این کار میتواند به شما کمک کند تا از گذشته عبور کنید و روابط خود را با دیگران بهبود بخشید.
این روانشناس در مورد اینکه چگونه روابط ما با دیگران بر صلح تأثیر میگذارد؟ اظهار میکند: روابط قوی و مثبت میتواند به ما احساس تعلق، حمایت و عشق دهد؛ این احساسات میتواند به ما کمک کند تا با دیگران با احترام و همدلی رفتار کنیم و از خشونت پرهیز کنیم.
وی ادامه میدهد: خانواده اولین جایی است که ما در مورد روابط و نحوه تعامل با دیگران یاد میگیریم؛ روابط سالم خانوادگی میتواند به ما در رشد حس قوی عزت نفس، همدلی و مهارتهای حل مسالمتآمیز تعارض کمک کند، همچنین دوستان میتوانند منبع حمایت و تشویق باشند و به ما کمک کنند تا موضوعات جدیدی در مورد خودمان و جهان یاد بگیریم.
بنا بر آنچه که بیان شد، صلح، تنها در سایه آموزش، گفتوگو و همبستگی قابل تحقق است، آموزش صلح، فرایندی مستمر و پویا است که نیازمند تعهد و مشارکت تمام ارکان جامعه از جمله خانوادهها، مدارس و دانشگاهها است؛ با اینکه چالشهایی در مسیر آموزش صلح وجود دارد، اما همچنان یک ابزار ضروری برای ایجاد دنیایی عادلانهتر است، بنابراین سرمایهگذاری در آموزش صلح سرمایهگذاری برای آیندهای روشنتر است.
کد خبر 748684