برند بزرگ جهانی بیاورند ولی نه با این خفت/ آمادگی همکاری با تیمهای ملی را داریم
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۸۳۳۵۵۴
به گزارش وانانیوز،
وحید جعفری در گفتوگویی در مورد اقدام شرکت آدیداس در پاک کردن نام ایران از سایت اصلی خود و قرار دادن ایران در لیست تحریمها، گفت: از ابتدا مشخص بود راه اشتباهی رفتهایم. کار بزرگ را باید متخصصان انجام دهند. در جایی که همه برندهای دنیا به دنبال این بودند که اسپانسر تیمهای ملی در جام جهانی باشند و با هم رقابت میکردند ما خودمان را شیفته برندی نشان دادیم و این فرصت را از خودمان گرفتیم که برندهای دیگر سراغمان نیایند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: فکر میکردیم این تنها برندی است که میتوانیم با آن به تیم خودمان پرستیژ بدهیم. متاسفانه از ابتدا مسیر را غلط رفتیم.وقتی آنقدر خودمان را راغب میدانیم با برندی همکاری کنیم این اتفاق میافتد که آنها مقابل ما ایستادگی میکنند و در این رویداد بزرگ هیچ امتیازی به ما نمیدهند.در همه جا مطرح شد که ما تنها کشوری بودیم که البسه را در جام جهانی خریداری کردیم. مسئولان مربوطه در فدراسیون بعد از این اخبار از خودشان دفاع کردند اما همه میدانستیم این صحبتها توجیه است. با خفت و خاری از برندی خواستیم به ما لباس بدهد. وقتی به این شکل التماس میکنیم شما شک نکنید آن برند در مقابل ما ایستادگی میکند و آن اتفاقی میافتد که نباید رخ دهد.
رئیس برند آلاشپورت در خاورمیانه در ادامه یادآور شد: ما دومین تیمی بودیم که به جام جهانی رفتیم اما به عنوان آخرین تیم لباسمان مشخص شد. یوزپلنگ پیراهن تیم ملی را به بهانههای مختلف که تکنولوژی لباس تحت تاثیر قرار میگیرد را حذف کردیم. همه خواسته های این برند را عملیاتی کردیم. قرار بود 2 میلیون یورو سود کنیم و آیا این اتفاق افتاد؟ کسی هست در این مورد سوال کند؟ شاهد بودم خیل عظیمی از مردم به دنبال لباس بودند اما لباس پیدا نمیکردند و به جای آن لباس چهار سال قبل آل اشپورت را برای حضور در ورزشگاه خریداری میکردند. هیچ فضایی برای ایجاد درآمدزایی برای ما در نظر گرفته نشد. یک هفته قبل از جام جهانی تازه لباس ما مشخص شد. به چندین سایت و فروشگاه آدیداس مراجعه کردم، لباس تمام تیمهایی که آنها اسپانسرشان بودند وجود داشت و فقط لباس تیم ملی در میان آنها نبود. این لباسها باید از کجا خریداری میشد که در آمد 2 میلیون یورویی حاصل میشد. آیا 20 هزار یورو از طرف آدیداس به دست ما رسید؟ قطعا جواب منفی است. همان موقع گفتم این ارقامی که بیان میشود شدنی نیست. خودم اسپانسر بودم و میدانستم در بهترین حالت چه اتفاقی میافتد.
وی افزود: گفته بودم درصدی از این ارقام مطرح شده به واقعیت تبدیل نخواهد شد. اتفاقاتی دست به دست هم داد و منجر به این شد که تیم ملی ما که میتوانست درآمدی داشته باشد موفق به کسب در آمد نشود. خودم برای فدراسیون آفر داشتم و آن زمان قرار بود 500 هزار دلار یک کشور اسپانیایی به آنها پول بدهد. وقتی آدیداس به صورت غیر حرفهای و زشتی ما را کنار میگذارد و شک نکنید دیگر ما خواهانهای قبلی را نخواهیم داشت. جذابیت جام جهانی برای هر برندی بالاتر از قبول اسپانسری تیم ملیای است که قهرمان جام ملتهای آسیا شده باشد. این آسیبها و ضرر و زیانهایی است که از این بابت که فاقد یک تجربه خوب برای این کار بودیم به دست آمده است.
جعفری در ادامه تصریح کرد: شاهد اتفاق بسیار تلخی بودیم و به گفته خود مهدی تاج در یک اقدام سخیف این برخورد با تیم ملی شد. شان ما بسیار بالاتر از این است که به دنبال برندی باشیم که شان ما را حفظ نکند. ورزش جایی است که سیاست در آن دخیل نیست اما میبینیم که این برند ما را تحریم میکند و اتفاقی میافتد که خوشایند مردم و فوتبال ما نیست. برای هر ایرانی و ورزش دوست این اتفاق سخت است. وقتی این خبر را شنیدم بسیار متاسف و متاثر شدم. هر جای دنیا این اتفاق میافتاد مسببان این کار باید به مردم پاسخگو بودند اما من مطمئنم با یک بیانیه این کار سخیف و زشت توجیه میشود. مطمئن باشید شرکت آدیداس از این بابت عذرخواهی نمیکند.
وی افزود: شاید دوستی در این شرکت از زبان خودش بگوید من متاسفم اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد. همه این مسائل از پیش تعیین شده بود و اقدام صورت گرفته بر اساس سیاستهای نه چندان درستی است که علیه ما در پیش گرفته است. این شرکت همانند نایک که چند روز مانده به شروع جام جهانی اقدام زشتی انجام داد و بازیکنان ما را از دادن اسپانسر کفش محروم کرد به ما بی احترامی کرد. شاهد هیچ عکس العملی در این مورد نبودیم و حتی برخی از بازیکنان ما هم در جام جهانی از کفش این برند استفاده کردند. به شخصه یک کفش از برند نایک داشتم و بعد از این اتفاق آن را آتش زدم و دور انداختم. در مورد آدیداس هم نظرم را تغییر خواهم داد. امیدوارم این اتفاقات تلخ به اتمام برسد و با فکری که منافع فوتبال ما را تامین کند در آینده تصمیم گیری کنیم.
رئیس برند آلاشپورت در خاورمیانه، یادآور شد: بنده افتخار این را داشتم که 4-5 سال بدون هیچ چشمداشتی باعث به وجود آمدن بهترین حمایتها از طرف یک برند مطرح آلمانی برای تیم ملی باشم. نگاه حمایتی داشتیم و در مقطعی که دوستان خیلی راغب بودند که یک برند بسیار مطرح جهانی برای تیم ملی بیاورند بازهم اعلام آمادگی کردم. برند جهانی برای تیم ملی انتخاب کنند و هیچ ایرادی ندارد اما نه با این خفت. برای بدست آوردن این برند لحظه شماری شد و فکر میکردند با این کار چه اتفاق بزرگی رخ میدهد. آوردن این برند را جزو افتخاراتشان به حساب میآوردند. جای تاسف دارد که به یک برند آنقدر بها داده شود و در نهایت آن برند به فوتبال، کشور و مردم عزیزمان به این شکل توهین کند. آمادگی حمایت داشتم اما متاسفانه دوستان هیچگونه پاسخی ندادند. توانمندی این را داشتم که قراردادی ببندم که بخشی از منافع تیم ملی مدنظر قرار داده شود. این اتفاق نیفتد. حتی شرکتی به غیر از آل اشپورت را معرفی کردم که برای همه تیمهای ملی از بانوان و نوجوانان گرفته لباسها را به صورت رایگان ارائه میداد اما دوستان فکر میکردند اگر این برند را بگیرند یکی از مهمترین وظایف خود را انجام دادهاند. مطمئن بودم با این روشی که به دنبال این برند هستند هیچ امتیاز به دست نخواهند آورد.
وی در ادامه تصریح کرد: برند من در جام جهانی جزو 3 برند برتر انتخاب شده و بعد از آدیداس و نایک فعالترین برند در حوزه لباس و دستکش آل اشپورت بوده است. همین آدیداس که برای به دست آوردن آن هر کاری کردیم و اتفاقات مثبتی برایمان رقم نخورد در سالهای ابتدایی شروع کارش از تجربیات برند ما استفاده کرده است. برند درجه 2-3 نیستیم.
جعفریافزود: چون خیلی در دسترس دوستان بودیم و همیشه حمایت میکردیم شاید فکر میکردند ما به خاطر ضعیف بودن در کنارشان حضور داریم. به عنوان یک ایرانی افتخار میکنم زمانی که اسپانسرینگ در کشور ما معنایی نداشت و تیم های باشگاه هایی ما از اسپانسر لباس استفاده نمیکردند و معمولا لباس میخریدند وارد عمل شدم. البته در مقاطعی یکی دو قرارداد با شرکت پوما بسته شده بود. قبل از این تیم ملی و فدراسیون ما لباس میخریدند و ما بیش از حد توان کمک کردیم و با تمام حواشی و اتفاقاتی که فنی نبود کارمان را ادامه دادیم. برخی مسائل شخصی به ما آسیب زد اما کنار نرفتیم و بهترین لباس و طراحی را در خدمت تیم ملی گذاشتیم. خیلی از دوستان منفعت شخصی نمیبردند و ما را همراهی نمیکردند. جزو سه طرح برتر جام جهانی 2014 شدیم و کسی این مسئله را نگفت. در دوره اخیر جزو 4 طرح زشت بودیم.
وی در پایان گفت: با همه تفاسیر برای همکاری با تیمهای پایه و تیم فوتبال امید از ما درخواست شد. تیم ملی اول هر کشور ویترین تمام تیمها است. با این وجود اعلام کردم آمادگی همکاری برای تمام تیمها و حتی برای تیمامید و پایه را داریم. آمادگی به وجود آوردن فضای مارکتینگ برای تیم ملی را داریم. میدانید جام ملتها در امارات است و امارات پایگاه اصلی ما بعد از آلمان است. میتوانیم فضای درآمدزایی برای فدراسیون ایجاد کنیم. البسه را رایگان در اختیار بگذاریم و پول را به صورت نقد پرداخت کنیم. آمادگی انجام طراحی خاص و منحصر به فرد را داریم و از نظر مردم هم استفاده میکنیم. یوزپلنگ را بدون تغییر در تکنولوژی پارچه به لباس تیم ملی بازمیگردانیم. آرزوی موفقیت برای تمامی تیمهای ملی در ردههای مختلف داریم و امیدوارم بعد از سالها باز هم به مقام قهرمانی در آسیا دست یابیم. جایگاه ما خیلی بیشتر و بالاتر است و مردم لیاقت خیلی بیشتری دارند.
انتهای پیام/ا
منبع: وانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت vananews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «وانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۸۳۳۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک جنگ سرد جدید؟ جنگ جهانی سوم؟ / چگونه می توانیم در این «عصر سردرگمی» حرکت کنیم؟
فرارو- تیموتی گارتون اش، مورخ، نویسنده و مفسر بریتانیایی است. او استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه آکسفورد است. بخش عمدهای از آثار "تیموتی گارتون اش" مربوط به اواخر تاریخ مدرن و معاصر اروپای مرکزی و شرقی بوده است. او در مورد رژیمهای کمونیستی سابق آن منطقه، تجربه آنها با پلیس مخفی، انقلابها در سال ۱۹۸۹ میلادی و تبدیل دولتهای بلوک شرق سابق به کشورهای عضو اتحادیه اروپا مطالبی را نوشته است. "تیموتی گارتون اش" نقش اروپا و چالش ترکیب آزادی و تنوع را به ویژه در رابطه با گفتار آزاد مورد بررسی قرار داده است. کتابهای متعددی از او به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده اند از جمله کتاب "ما مردم" با ترجمه "فروغ پوریاوری" توسط "نشر ثالث" و "پرونده" با ترجمه "صبا نوروزی" توسط "نشر کتاب پارسه".
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در دوره کنونی چند بحرانی سیارهای ما سعی میکنیم با نگاه به گذشته به اهداف خود دست یابیم. آیا آن طور که گرابین نیبلت، رئیس سابق اندیشکده چتم هاوس در کتاب تازه اش اشاره میکند ما احتمالا در جنگ سرد تازهای قرار داریم؟ آیا این وضعیت همان گونه که "نایل فرگوسن" مورخ استدلال کرده ما را به آستانه جنگ جهانی سوم سوق خواهد داد؟ یا آن گونه که من گاهی اوقات به آن اشاره کرده ام آیا جهان در حال اغاز وضعیتی شبیه به اروپای اواخر قرن نوزدهم متشکل از امپراتوریهای رقیب و قدرتهای بزرگ است؟
راه دیگری برای تلاش به منظور قرار دادن دردسرهای مان در شکل تاریخی قابل درک آن است که آنها را به مثابه "عصر ... " نامگذاری کنیم و واژگانی که جای آن سه نقطه را میگیرند نشان دهنده موازی بودن شرایط یا تضاد شدید وضعیت فعلی با عصر پیشین باشند. از این روست که "فرید زکریا" استاد روابط خارجی و مفسر در شبکه خبری "سی ان ان" در تازهترین کتاب خود اشاره میکند ما در "عصر جدیدی از انقلاب ها" قرار داریم بدان معنا که میتوانیم چیزهایی از انقلابهای فرانسه، صنعتی و آمریکا بیاموزیم یا آن گونه که "گیدئون راچمن" مفسر حوزه روابط خارجی در "فایننشال تایمز" میگوید در عصر "مرد قوی" به سر میبریم؟ "مارک لئونارد" رئیس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا میگوید: "نه، عصر فعلی "عصر فقدان صلح" است، زیرا ارتباط باعث بروز تعارض میشود".
با این وجود، اگر بخواهیم درباره عصر حاضر صحبت کنیم مطمئنا میتوان گفت "عصر هوش مصنوعی" است اصطلاحی که عنوان کتابی است که توسط "هنری کیسینجر" خبره عرصه روابط خارجی نوشته شده بود یا شاید بتوان گفت عصر حاضر همان گونه که "برونو ماکائس" ستون نویس حوزه روابط بین الملل در شماره اخیر نشریه "نیواستیتسمن" استدلال کرده "عصر خطر" است. اگر عنوان "عصر .. " را در کادر جستجو در وب سایت نشریه "فارن افرز" تایپ کنید دسته دیگری از عناوین رقیب عناوین پیشتر ذکر شده را مشاهده خواهید کرد از جمله "عصر بی اخلاقی"، "عصر ناامنی انرژی"، "عصر معافیت از مجازات"، "عصر نخست امریکا" "عصر فاجعه آب و هوایی" و موارد دیگر.
شاید این صرفا "عصر هیاهو" باشد که در آن ناشران کتاب و ویراستاران رسانهها و نویسندگان را بی وقفه به سمت اطلاق عناوین و پسوندهای بزرگ و ساده انگارانه سوق میدهد تا باعث افزایش فروش کتب و یا افزایش امار مخاطب و بازدید کننده یک مقاله در بازار شلوغ ایدهها شود.
با این وجود، جدای از شوخی بسیار مهم است که سعی کنیم از تاریخ درس بیاموزیم چرا که ما قطعا چیزی جز گذشته نداریم. ترفند لازم برای این کار آن است که بدانید چگونه گذشته را بخوانید. ابتدا باید ترکیبی از قدیمی و جدید و مشابه و متفاوت را شناسایی کنید. همان طور که "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در سفر اخیر خود به پکن اظهار داشت رابطه بین ایالات متحده و چین تنها دو ابر قدرت فعلی جهان به وضوح یکی از "پرپیامدترین روابط جهان" است. همانند دوران جنگ سرد، آن دو ابرقدرت در یک رقابت استراتژیک جهانی، چند بعدی، متمایل به رنگ و بوی ایدئولوژیک و بلند مدت هستند.
با این وجود، همان گونه که نیبلت در ابتدای کتاب اش به درستی بیان میکند: "جنگ سرد جدید هیچ شباهتی به جنگ سرد پیشین نخواهد داشت". او دو تفاوت بزرگ را در این باره مشخص میسازد: درجه یکپارچگی اقتصادی بین دو کشور به قدری افزایش یافته که باعث شده کارشناسان درباره "شیمی روابط" صحبت کنند. همزمان یک واقعیت که شاید از شدت رقابت دوگانه بکاهد آن است که بسیاری از قدرتهای بزرگ و متوسط دیگر مانند روسیه، هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی و برزیل نیز وجود دارند.
نکته نخست به وضوح قابل توجه است، اما لزوما از داغ شدن جنگ سرد جلوگیری نخواهد کرد. "نورمن آنجل" روزنامه نگار درست چند سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول کتابی تاثیرگذار تحت عنوان "توهم بزرگ" را نوشته بود. او استدلال کرد که درجه وابستگی متقابل اقتصادی بین قدرتهای بزرگ اروپایی بدان معناست که احتمال وقوع یک جنگ بزرگ بین دولتی بسیار بعید به نظر میرسد و در صورت وقوع نیز نمیتواند طولانی مدت باشد. با این وجود، آن چه در عمل رخ داد آن بود که فرضیه شخص آنجل به توهم بزرگ تبدیل شد!
تفاوت دوم ذکر شده توسط نیبلت به نظر من قانع کننده است. گاهی اوقات قدرتهای دیگر که از آنها تحت عنوان "غیر متعهدهای نوین" یاد میشود اصطلاح دیگری که بخش نخست آن برگرفته از دوره جنگ سرد است بسیار قدرتمندتر و ثروتمندتر از کشورهای غیر متعهد پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی هستند. همان گونه که در مورد جنگ اوکراین مشاهده میکنیم روابط روسیه با کشورهایی مانند چین و هند به اقتصاد روسیه این امکان را میدهد تا از فشار تحمیل شده از سوی غرب جان سالم به در ببرد.
در تلاشی دیگر برای اطلاق یک برچسب کلی به "عصر سردرگمی" فعلی "ایوان کراستف" پژوهشگر علوم سیاسی، مارک لئونارد و من اشاره کرده ایم که عصر حاضر "عصر اتحادهای معامله ای" ست بدان معنا که در آن قدرتهای بزرگ و متوسط غیر غربی اتحادهای معاملهای برقرار میکنند و گاهی در همسویی همزمان با شرکای مختلف در ابعاد مختلف قدرت پیدا میکنند. برای مثال، آنان رابطه اقتصادی عمده با چین و یک رابطه امنیتی با ایالات متحده را با یکدیگر ترکیب میکنند.
تحلیل ما در تضاد با تحلیل مبتنی بر طرح ایده "محور اقتدارگرایی" متشکل از روسیه، چین و کره شمالی است. آنجا واژه "محور" به چیزی شبیه اتحاد زمان جنگ اشاره دارد به چیزی شبیه "محور شرارت" مطرح شده از سوی "جورج دابلیو بوشگ رئیس جمهور اسبق ایالات متحده و هم چنین تداعی گر "نیروهای محور" یا "متحدین" متشکل از آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و ژاپن امپراتوری در جنگ جهانی دوم میباشد. فرگوسن در اوایل سال جاری در "دیلی میل" نوشته بود: "و اکنون مشابه دهه ۱۹۳۰ میلادی یک محور اقتدارگرای تهدیدآمیز پدید آمده است".
یادگیری از گذشته هم چنین شامل دیدن تعامل بین ساختارها و فرآیندهای عمیق از یک سو و اراده جمعی و رهبری فردی از سوی دیگر است.
عصر ما نمونههای مهمی از هر دو نوع نیروی تاریخی را ارائه میدهد. روشی که در آن انباشت اثرات ناخواسته فعالیتهای انسانی به طور خطرناکی محیط طبیعی ما را متحول میکند از طریق گرمایش جهانی، کاهش تنوع زیستی و کمبود منابع یکی از این تغییرات ساختاری عمیق است. از این روست که اصطلاح "عصر آنتروپوسن"* مطرح میشود.
توسعه شتابان فناوری از جمله هوش مصنوعی یکی دیگر از تغییرات ساختاری است. کیسینجر استدلال کرد که کاربردهای نظامی غیرقابل پیش بینی ذاتی هوش مصنوعی ممکن است در نهایت حتی حداقل ثبات استراتژیک بازدارندگی هستهای بین ایالات متحده، چین و روسیه را نیز تضعیف کند. اگر نسبت به این موضع تردید دارید که احتمالات و انتخابهای فردی انسان نیز اهمیت دارند.
اکنون به آخرین و مهمترین نکته میرسم. ناهنجاری تفسیریای که من شناسایی کردم خود نشانه این واقعیت است که ما در دوره جدیدی از تاریخ اروپا و جهان قرار داریم که همه به دنبال عوامل جدید هستند. پس از جنگ (پس از ۱۹۴۵) دوره به اصطلاح "پسا دیوار" دنبال شد، اما آن دوره صرفا از ۹ نوامبر ۱۹۸۹ (سقوط دیوار برلین) تا ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ (حمله روسیه به اوکراین) به طول انجامید.
در تاریخ همانند داستان عاشقانه "آغاز" اهمیت دارد. آن چه در پنج سال پس از ۱۹۴۵ میلادی رخ داد نظم بین المللی را برای چهار دهه پس از آن شکل داد و از برخی جنبهها نهادهایی را به وجود آورد که تا به امروز پابرچا هستند از جمله سازمان ملل متحد. بنابراین، کاری که ما اکنون انجام میدهیم برای مثال در مورد حمایت از اوکراین برای برنده شدن در جنگ و یا در مقابل سناریوی اجازه دادن به شکست خوردن اوکراین در جنگ در تعیین ویژگی و کاراکتر دوره جدید از اهمیت شایان توجهی برخوردار خواهد بود. مهمترین درس تاریخ آن است که ساختن آن برعهده ماست.
*عصر "آنتروپوسن" یک واحد غیر رسمی زمان در حوزه زمین شناسی است که برای توصیف آخرین دوره در تاریخ زمین مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم به معنای زمانی است که فعالیتهای انسان تغییرات قابل توجهی بر آب، هوا و اکوسیستم سیاره وارد میسازد.