Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور با تاکیدبراینکه لیستی تحت عنوان اسامی ممنوعه نداریم از انتخاب نام "محمد کوروش" و "محمد داریوش" برای پسران خبر داد.

سیف‌اله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور در پاسخ به این سوال که آیا محدودیتی در انتخاب اسم برای نوزدان وجود دارد؟ گفت: درخصوص اسامی نوزادان لیستی به عنوان اسامی ممنوعه وجود ندارد، بلکه در سایت ثبت‌احوال لیستی از اسامی که می‌توان از آنها برای نامگذاری استفاده کرد، مشخص شده است و افراد می‌توانند با مراجعه به این لیست اسم برای نوزاد تازه متولد شده انتخاب کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او با بیان اینکه افراد نمی‌توانند اسامی را که خارج از این لیست است انتخاب کنند، تصریح کرد: در صورتی فردی بخواهد، اسمی خارج از این لیست انتخاب کند، می‌تواند تقاضای خود را مطرح کرده و اسم مورد نظر در کمیته‌ای با عنوان "کمیته نام" بررسی می‌شود.

سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور با اشاره به اعضای "کمیته نام" خاطرنشان کرد: این کمیته براساس مصوبه شورای عالی فرهنگی تشکیل شده و در آن دو استاد دانشگاه در حوزه دکترای ادبیات فارسی و ادبیات عرب، ۲ نماینده از فرهنگستان ادب و زبان فارسی و سه متخصص از سازمان ثبت‌احوال حضور دارند و اسم درخواست شده توسط افراد در این کمیته بررسی شده و در صورت تایید می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

ابوترابی با اشاره به قومیت‌های مختلف در استان‌های کشور تصریح کرد: با توجه به اینکه قومیت‌های مختلف مانند ترک، لر،‌ کرد و ... در کشور وجود دارد و ممکن است افراد اسامی از این قومیت‌ها را انتخاب کنند، در صورتی که اسم درخواست شده از این قومیت‌ها در سامانه ثبت احوال نباشد، توسط کارشناسان و متخصصان قومیت‌های مختلف بررسی می‌شود و در صورتی که توسط این کارشناسان تایید شود، اسم درخواست شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

او ادامه داد: اگر اسمی در سامانه ثبت‌احوال وجود نداشته باشد، حداکثر یک هفته زمان لازم است تا در کمیته نام بررسی شود.

سخنگوی سازمان ثبت‌احوال کشور در خصوص استفاده از اسامی قدیمی ایرانی گفت: مانعی برای انتخاب نامی که ریشه غربی نداشته و دارای معنی بوده و از نظر آوا هم‌خوانی داشته باشد، وجود ندارد. همچنین انتخاب اسامی قدیمی ایرانی نیز مشکلی وجود ندارد و در حال حاضر اسامی مانند محمد کوروش و محمد داریوش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ابوترابی به ۱۰ نام اول پسرانه و دخترانه اشاره کرد و گفت: اسامی مانند محمد، حسین، امیر، علی، امیرعلی، ابوالفضل، زهرا، فاطمه، مریم، یسنا و حلما از اسامی پرکاربرد برای پسران و دختران است.

ایلنا

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۴۷۲۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش

 

به گزارش تابناک، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمی‌دهم مگر به شرط...
با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

 منبع: خراسان

دیگر خبرها

  • دستگیری شکارچی غیرمجاز قبل از شکار در فیروزکوه
  • زنگ خطر کاهش ولادت در خراسان رضوی به صدا در آمد
  • روایت زندگی محمد دبیر سیاقی در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • ذوب شدن اجساد شهدای غزه با سلاح‌های ممنوعه ارتش صهیونیستی
  • ۲ دوپینگ جدید در کشتی پهلوانی!
  • موفقیت جدید برای کاراته خوزستان
  • تغییر چهره بازیگر مهمان مامان مهرجویی بعد از ۲۰ سال | ببینید
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش
  • رونمایی جبهه «ایران قوی» از لیست انتخابی خود در سراسر کشور+ اسامی و حوزه‌های انتخابیه
  • «احوال و آثار محمد دبیر سیاقی» به نمایشگاه کتاب خواهد آمد