از دیپلماسی شاتلی تا استادیومی؛ ۱۳ روش دیپلماتیک در تجربه جهانی
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۷۵۳۹۶
برخی از این روشها در هندسه سیاست خارجیِ مطلوب جای ندارد اما عمده آنها به عنوان تجربیات جهانی میتواند در دستور کار تهران قرار گیرد.
سرویس جهان مشرق- وقتی از تفاوت دیپلماسی اقتصادی با عمومی صحبت میکنیم، حوزههایی را نام میبریم که نمایندگان یک کشور در سیاست خارجی میتوانند برای جلب منافع دولت خود انتخاب کنند؛ گاهی جلب سرمایه و فناوری شرکتهای خارجی مد نظر است و گاهی تقویت دیدگاه مثبت در افکار عمومیِ یک کشور دیگر نسبت به دولت و کشور خود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما وقتی حرف از دیپماسی پینگپونگی یا شاتلی میزنیم، روشهایی را در نظر داریم که سران یک دولت در برقراری ارتباط با سران کشور دیگر و رسیدن به یک هدف عمدتاً سیاسی در این تماسها بکار میگیرند. رفع موانع در همکاری و گفتگو میان دو کشور پیرامون موضوعاتی که به منافع دولت مرتبط است، از مهمترین اهدافی است که در این گونه دیپلماسیها پیگیری میشود.
این روشها و ترفندها در چند دهه اخیر از تنوع زیادی برخوردار بوده است و این تنوع به دلیل ابتکار مسئولان سیاست خارجی با توجه به توانمندیهای خود و ویژگیهای کشور (یا کشورهای) مقابل است. مهمترین کشورهای مبدع، چین و ایالات متحده بودهاند. در اینجا ۱۳ مورد از مشهورترینِ آنها را معرفی میکنیم:
دیپلماسی کِشتی جنگی (Gunboat)از قدیمیترین روشهای دیپلماتیک، فرستادن کشتیها و ناوهای جنگی برای ایجاد تهدید نسبت به کشور مقابل و مجبورکردن او به پذیرش شرایط خود است. برای مثال نیروهای انگلیس که در هند پایگاه داشتند، در زمان فتحعلیشاه از حاکمان هرات برای جدایی از ایران پشتیبانی کردند. تهران بیش از ۲۰ سال برای بازپسگیری هرات لشگرکشی کرد اما ناکام ماند تا اینکه نیروهای حسامالسلطنه در دهه ۱۲۳۰ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه موفق به محاصره و فتح هرات شدند. اما بلافاصله نیروی دریایی انگلیس دست به کار شد، خارک اشغال شد و تهدید کردند که وارد ایران خواهند شد. ناصرالدین شاه هم نیروهای خود را از هرات فراخواند و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت.
این روش توسط تعدادی از دولتهای استعمارگر استفاده شده و اکنون بیش از همه از سوی واشینگتن بکار گرفته میشود، به این صورت که ناوگروههای آمریکایی با قرارگرفتن نزدیک ساحل کشورهای دیگر به صورت تلویحی به آنها اعلام جنگ میکنند. چندی پیش اعلام شد ناوهای آمریکایی که عمدتاً در مدیترانه و خلیج فارس استقرار داشتند، به سمت دریای چین شرقی و جنوبی در حرکتاند و این مسأله از سوی بسیاری از تحلیلگران نشاندهنده تغییر نقطه تمرکز در سیاست خارجی واشینگتن به شمار رفت.
دیپلماسی شاتلیدیپلماسی شاتلی یا رفت و برگشتی به استفاده از یک میانجی در زمان تخاصم برای ایجاد آشتی میان دو طرف اشاره دارد. وقتی دو طرف تمایلی به پیشقدمشدن در مذاکره ندارند و استفاده از رسانههای جمعی نیز برای پیغامفرستادن به دلیل ماهیت رسانه به آتش اختلافات دامن میزند، نمایندهای از دولت ثالث به عنوان میانجی در رفتوبرگشت به دو طرف، پیششرطهای هر کدام برای آشتی را به طرف دیگی منتقل میکند و آن قدر این روند رفتوبرگشت را ادامه میدهد تا به سندی مورد توافق دو طرف دست یابد.
این نوع میانجیگری امر جدید نیست اما اصطلاح آن برای میانجیگری آمریکا در جنگ اسرائیل و اعراب در سال ۱۹۷۳ و همچنین بعد از آن تنظیم سند آشتی مصر و رژیم صهیونیستی موسوم به توافق کمپدیوید وضع شد.
دیپلماسی پینگپونگی/کریکتیدر سال ۱۹۷۱ و پس از آنکه بیش از ۲۰ سال از روابط میان پکن و واشینگتن در خصومت سپری شده بود، تیم پینگپونگ آمریکا که برای مسابقات جهانی به ژاپن رفته بود، پس از پایان مسابقات از سوی مائو رئیسجمهور چین به این کشور دعوت شد. این دعوت از سوی بسیاری از رسانهها با شگفتی مخابره شد اما در واقع روابط پنهان میان دو دولت از چند سال قبل از آن شکل گرفته بود. هدف آمریکا از برقراری روابط، فشار به شوروی بود زیرا چین میتوانست به عنوان یک روایت متفاوت از کمونیسم در جهان مطرح شود.
در آن سالها درگیری مرزی با شوروی، روابط دو قدرت شرقی با هر چه بیشتر تیره کرده بود و پکن نیز بدش نمیآمد با نزدیکشدن به دشمن درجه یک شوروی، مسکو را از پیامد اعمال فشارهای بیشتر بیم دهد. تیم آمریکایی در مسابقات جهان رتبه ۲۴ را به دست آورد اما به خبر اول تبدیل شد. سال بعد، نیکسون مهمان مائو بود.
دیپلماسی کریکتی نیز تقریباً بر همین اساس مطرح شد. در سال ۱۹۸۷ میلادی حضور ژنرال ضیاءالحق رئیسجمهور پاکستان در دیدار تیمهای کریکت هند و پاکستان در شهر جایپور هند از تنش میان دو کشور کاست. در سال ۲۰۰۵ نیز پرویز مشرف همین اقدام را تکرار کرد. این روش در دو دهه اخیر بارها استفاده شده و موجب شده به بهانه تماشای بازیها از سختگیری در اعطای ویزا به شهروندان کشور مقابل کاسته شود.
در دو سال اخیر هم رفت و برگشت تیمهای کشتی ایران و آمریکا به کشور یکدیگر بار دیگر حرف و حدیثهایی از نوع دیپلماسی پینگپونگی ایجاد کرد اما عملاً تأثیری بر روابط دو دولت نداشت.
دیپلماسی علمیاین اصصلاح برای اشاره به تلاشهای بکار میرود که با تقویت همکاری دانشمندان در کشورهای مختلف، منافع مشترک را تأمین کرده و موجب نزدیکی دولتها نیز میشود. برای مثال تبادل دانش و رفتوآمد دانشمندان میان شوروی و آمریکا در دوران جنگ سرد، دو کشور را در دهه ۱۹۸۰ به توافقات دوجانبه نزدیک کرد و زمینه را برای آنچه اکنون به عنوان همکاری مشترک دانشمندان فضایی دو طرف در ایستگاه فضایی بینالمللی شاهد هستیم، فراهم کرد.
دیپلماسی صنعتیاین اصلاح اگر چه کمتر بکار رفته، اما در عمل کاربرد بالایی داشته است. دیپلماسی صنعتی در واقع بخشی از دیپلماسی علمی است که منجر به مدیریت مشترک مراکز صنعتی، کارخانجات، معادن و پروژههای اقتصادی شود. دو نمونه برجسته از این دیپلماسی، بکارگیری صنعت فولاد و صنعت هستهای برای تغییر روندهای سیاسی در دو قاره اروپا و آمریکای لاتین است. در اولین نمونه، شکلگیری انجمن زغال سنگ و فولاد در ۱۹۵۱ بهانهای شد تا به تدریج تنشها میان دو ملت فرانسه و آلمان که چند سال پیش از آن در جنگ جهانی دوم یکدیگر را نابود کرده بودند، کاهش یابد و پس از ۶ سال به تشکیل جامعه اقتصادی اروپا و نهایتاً اتحادیه اروپا انجامید.
نمونه دوم به آمریکای لاتین برمیگردد. حمایت برزیل از استقلال اروگوئه و پاراگوئه از آرژانتین در قرن ۱۹ و دیگر اختلافات مرزی خصومت دیرینهای را میان دو کشور تا اواخر قرن ۲۰ دامن زد اما در دهه ۱۹۸۰ میلادی رشد صنعتی دو کشور به ویژه برزیل توجه را از مسائل سیاسی به مسائل اقتصادی معطوف کرده، موجبات همکاری میان دو دولت را فراهم کرد. در ۱۹۸۶ دو دولت توافق همکاری در صورت بروز حوادث ناگوار هستهای را امضا کردند و چند سال بعد در ۱۹۹۱ آژانس مشترکی را برای «پایش مواد هستهای» تأسیس کردند تا رقابت در این حوزه به همکاری تبدیل شود. در همان سال تأسیس بازار مشترک میان دو کشور زمینه را برای همکاریهای بیشتر فراهم کرد و عملاً انگیزه رشد صنعتی و اقتصادی مقدمهای برای نزدیکی سیاسی شد.
دیدار مرندی وزیر بهداشت ایران با صدام در سفر زیارتی به عراق دیپلماسی زیارتیسفر مقامات دو کشورِ متخاصم به قلمرو طرف دیگر برای زیارت اماکن مقدس را دیپلماسی زیارتی میگویند چون این سفرها عملاً به بهبود روابط منجر میشود. دو نمونه برجسته از دیپلماسی زیارتی، سفر دکتر مرندی وزیر بهداشت ایران پس از پایان جنگ تحمیلی به عراق برای زیارت عتبات عالیات است که پس از چندی به سفر مجدد وی برای دعوت از صدام جهت شرکت در کنفرانس کشورهای اسلامی انجامید. با توجه به جنایات صدام در جنگ تحمیلی، تهران نمیخواست وزیر خارجه یا معاونش را برای این منظور اعزام کند. نمونه دیگر سفر خصوصی و شخصی آصفعلی زرداری به هند برای حضور در آرامگاه یکی از دراویش بود در حالی که زرداری ریاستجمهوری پاکستان را عهدهدار بود. مان موهان سینگ نیز به این حسن نیت پاسخ داد.
دیپلماسی چکیاین همان نوع دیپلماسی است که آمریکا در قبال کشورهای فقیر خاورمیانه انجام میدهد، مانند کمکهای سالیانه به مصر. اما اکنون باید مهمترین دیپلماتهای فعال در زمینه دیپلماسی چکی را در عربستان جستجو کرد. بعد از بالاگرفتن افتضاح قتل جمال خاشقچی روزنامهنگار عربستانی در ترکیه، ریاض با وعده به کشورهای مختلف سعی دارد وفاداری آنها را به خود حفظ کند. انتشار اخباری از وعده ۵ میلیارد دلاری به آنکارا و وام ۶ میلیارد دلاری به عمران خان نخستوزیر پاکستان از این دست است.
دیپلماسی استادیومیاز دهه ۱۹۸۰ میلادی شروع شد اما اوج آن در دهه ۱۹۹۰ میلادی بود. حدود ۳۰ کشور آفریقایی و چندین کشور دیگر در آسیا، آمریکای لاتین و حوزه کارائیب از استادیوم سازی چینیها بهرهمند شدند تا مردم و مسئولان این کشورها خاطرات خوش خود را در آن رقم بزنند. برخی از آنها هدیه بود، برخی دیگر با همکاری مشترک چینیها و پیمانکاران محلی ساخته شد و برخی دیگر مدیون وامهای سخاوتمندانه پکن بود.
استادیوم ملی شیازی، یکی از چند ورزشگاهی است که پیمانکاران چینی پیش از برگزاری جام ملتهای آفریقا در آنگولا برای این کشور ساختهاند. ساخت این استادیوم چندمنظوره با ظرفیت ۲۰ هزار تماشاگر در سال ۲۰۱۰ میلادی در شهر کابیندا به پایان رسید. دیپلماسی دلاریبکارگیری دلار دولتی برای جلب نظر دولتهای خارجی، اتفاق جدیدی در سیاست خارجی آمریکا نیست اما این اصطلاح، بیشتر برای دولت ویلیام هوارد تافت بکار رفته است. وی شرکتهای آمریکایی را به سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال در کشورهای دیگر تشویق میکرد و در عوض تضمین میداد ضرر احتمالی آنها را با دلار دولتی جبران خواهد کرد. وی که در سالهای ۱۹۰۹-۱۹۱۳ رئیسجمهور ایالات متحده بود، این سیاست را عمدتاً با تمرکز بر کشورهای شرق آسیا و آمریکای لاتین به کار گرفت. هوارد تافت بانکداران آمریکایی را نیز با همین سازوکار به اعطای وام به پروژههای مختلف در کشورهای یادشده تشویق میکرد.
بعدها اصطلاح دیپلماسی دلاری از سوی جریانهای چپگرا در کشورهای آمریکای لاتین بر علیه واشنگتن به کار گرفته شد. آنها بر این باور بودند که ایالات متحده با بکارگیری قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی خود، اقتصاد کشورهای دیگر را به روی شرکتهای خود میگشاید و آنها را از این طریق به یک کشور پیرامونی و وابسته تبدیل میکند.
دیپلماسی اخلاقیMoral در برابر Dollar. وودرو ویلسون رئیسجمهور بعدی آمریکا با انتقاد از دیپلماسی دلاریِ تافت، اعلام کرد دولت باید تنها در اقتصاد کشورهایی شریک شود که از لحاظ ایدئولوژی با آمریکا یکسان باشند. دیپلماسی اخلاقی مدعی بود ایالات متحده همانگونه که دههها پیش دوتوکویل مدعی شده بود، یک دولت «استثنایی» است و وظیفه دارد ارزشهایی چون لیبرالیسم، عدالت و صلح را در جهان ترویج دهد. البته این ادعایی بود که ویلسون داشت ولی در عمل ایالات متحده با این بهانهها از لاک خود خارج شده و توسعهطلبی در جهان را پیشه ساخت.
طرح تشکیل جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول با همین رویکرد از سوی ویلسون مطرح شد و اگر چه کنگره با عضویت ایالات متحده در آن مخالفت کرد و چند سالی بر زمین ماند، اما نهایتاً این رویکرد توسعهطلبانه در سالهای بعد به دولت مجوز میداد برای گسترش صلح، جنگ به راه بیاندازد و ملتهای زیادی را به پای ارزشهای آمریکایی قربانی کند. در نتیجه، «دموکراسی» که روزگاری در بیان ویلسون به عنوان مهمترین ویژگی در دولتهای مورد حمایت آمریکا در رویکرد دیپلماسی اخلاقی بر آن تأکید میشد، آن قدر بیاهمیت شد که واشینگتن به حامی اصلی دولتهای اقتدارگرا و ظالم در مناطق کمترتوسعهیافته جهان شهرت یافت، در حالی که همچنان مدعی گسترش دموکراسی بود.
دیپلماسی سبد هدایا (Gift Basket)خوب میشود اگر همه با هم مشورت کنند و مبالغ خود را یکجا برای خرید یک هدیه مصرف کنند. اما گاهی اختلاف نظر آن قدر زیاد است که دستیافتن به چنین اجماعی در کوتاه مدت ممکن نیست.
این اتفاق در نشست امنیت هستهای در سال ۲۰۱۱ میلادی رخ داد و قرار بر آن شد تا گروههای کوچکتر از میان اعضایی که تصور میکنند دیدگاه نزدیکی نسبت به یکدیگر دارند تشکیل شود و هر گروه بیانیه پایانی خود را به صورت جداگانه صادر کند. این روش موجب میشود اولاً حاضران از پیش بدانند نیازی نیست پای بیانیهای که شرکتکنندگانِ دیگر با آن موافق هستند امضا کنند و میتوانند بندهای مد نظر خود را در بیانیهای که با چند کشورِ دوست تدوین کردهاند، بگنجانند. در نتیجه تعداد بیشتری در نشست مشارکت میکنند. ثانیاً چه بسا پس از نشست، راهکارهای مشترکی از این بیانیههای ظاهراً جداگانه به دست آید و راه را برای یک اجماع، هر چند در موضوعات محدودتر باز کند.
دیپلماسی فیسبوکی/توییتریبیشتر برای دستیافتن به اهداف دیپلماسی عمومی از شبکههای اجتماعی استفاده میشود. مبدع آن را باید باراک اوباما و تیم همراهش دانست که به گستردگی از فیسبوک برای تبلیغات انتخاباتی ۲۰۰۸ میلادی استفاده کردند و پس از آن برای نیز شتاببخشیدن به ناآرامی و حتی انقلاب در کشورهای آسیایی بکار گرفتند. مقامات یک کشور میتوانند از این طریق بدون واسطه با شهروندان خود و کشورهای دیگر ارتباط برقرار کرده، اطلاعاتی ارائه کنند که اهداف آنها را از طریق مخاطبان و بدون زحمت به پیش ببرد.
توییتر نیز اگر چه شباهتهایی با فیسبوک دارد، اما بیش از آن برای مقامات سیاسی جذاب بوده است. بیشتر وزرای خارجه و بسیاری از رؤسای جمهور یک حساب توییتری دارند که مواضع خود و کشور را در تحولات مختلف بیان میکنند. دیپلماسی توییتری به ویژه وقتی که سازمانهای مسئول را جا میگذارد و انتظار دارد بدون اقدام مشخص و صرفاً با پیامهای توییتری به اهداف خود برسد، بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. دانلد ترامپ رئیسجمهور کنونی ایالات متحده در موارد متعددی با چنین رویکردی به سراغ توییتر میرود.
دیپلماسی چریکی (Gurilla)از جمله روشهایی که بیشتر مورد توجه اندیشمندان روابط بینالمللی قرار گرفته، دیپلماسی چریکی است که تا حد یک دکترین پرورش یافته است. بکارگیری همه روشهای ممکن برای رسیدن به هدف، به ویژه روشهای جدید که به یاری فناوری فراهم شده است و همچنین روشهایی که از طریق شبکههای غیردولتی اعمال می شود، مهمترین ویژگی دیپلماسی چریکی است. حل معضلات بینالمللی از اهداف اصلی دیپلماسی چریکی است. در واقع هم از نظر ابزارهای مورد استفاده و هم از نظر هدف در نقطه مقابل دیپلماسی سنتی است.
مهمترین اثر در این زمینه، «دیپلماسی چریکی: بازاندیشی در روابط بینالمللی» اثر داریل کوپلند است که در سال ۲۰۰۹ میلادی منتشر شد. وی که در وزارت خارجه کانادا اشتغال داشته، خود مدعی است ساختارهای سنتی مانند وزارت خارجه برای پیگیری اهداف در دیپلماسیِ عصر دیجیتال در قرن ۲۱ کفایت نمیکند و جامعه مدنی اعم از سمنها و بنگاههای اقتصادی باید در این زمینه پیشرو باشد. این چیزی فراتر از دیپلماسی عمومی است.
جمعبندی
برخی از این روشها در هندسه سیاست خارجیِ مطلوب جای ندارد اما عمده آنها به عنوان تجربیات جهانی میتواند در دستور کار تهران قرار گیرد، کمااینکه برخی نیز اینجا و آنجا به صورت محدود استفاده شده است. شناخت این روشها کمک میکند تا هر دولتی بتواند با توجه به هدف و توانمندیهای خود از یک سو و شرایط طرفهای مقابل از سوی دیگر، تکنیکهای ابتکاری خود را بکار گیرد، ضمن اینکه روشهای زیرکانه طرف مقابل را برای نفوذ در ذهن تصمیمسازان و افکار عمومی داخلی شناسایی کند.
منابع
https://www.legit.ng/1131145-types-diplomacy-international-relations.html
https://www.beyondintractability.org/essay/shuttle_diplomacy
https://www.history.com/news/ping-pong-diplomacy
https://europa.eu/european-union/about-eu/history_en
https://www.scielo.br/pdf/bpsr/v7n1/06.pdf
http://www.asriran.com/fa/news/123666
https://www.farsnews.com/news/13970807000870
http://www.publicdiplomacymagazine.com/guerrilla-diplomacy-rethinking-international-relations-by-daryl-copeland-2
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=67471
https://en.wikipedia.org/wiki/Category:Types_of_diplomacy
منبع: مشرق
کلیدواژه: قانون بازنشستگان بازار سکه و ارز ظریف اعتراضات فرانسه دیپلماسی دلاری دیپلماسی علمی دیپلماسی عمومی سیاست خارجی آمریکا سیاست خارجی چین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۷۵۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظرفیت شهرهای خواهرخوانده در گسترش دیپلماسی فرهنگی در اصفهان
ایسنا/اصفهان عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان با بیان اینکه تولیدکنندگان صنایعدستی مانند چاههای نفت و گاز متحرک هستند و ازدسترفتن آنها کم اهمیتتر از معادن و خاک میهن نیست، گفت: متأسفانه مدیریت صنعت گردشگری در اصفهان متولی قوی ندارد و برای اجرای ۱۲ قرارداد خواهرخواندگی جدیت دیده نمیشود.
آلودگی هوا، خشکی زایندهرود، خشکسالی و فرونشست زمین، هیچ راهحل قطعی بهجز گسترش صنعت گردشگری در اصفهان ندارند. لازمۀ گسترش گردشگری و جذب گردشگران خارجی، اتخاذ رویکردهای جدی در حوزهٔ دیپلماسی فرهنگی کشور است. در همین راستا ایسنا به گفت و گو با محمدعلی بصیری، عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان که پیشتر نیز رایزن فرهنگی ایران در سنگال بوده، پرداخت.
ایسنا- دیپلماسی فرهنگی چیست و چه اهدافی را دنبال میکند؟
دیپلماسی فرهنگی بخشی از سیاست خارجیِ هر کشوری است که با استفاده از ابزارهای قدرت نرم و از طریق گسترش روابط گردشگری، علمی، پزشکی، ورزشی، رسانهای و صنعتی تلاش میکند که از کشور خود، تصویری جذاب موقعیتی برتر ایجاد کند و با اقناع افکار عمومی، منافع بلند مدتی را برای توسعهٔ روابط دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی و اجتماعی به دست آورد. استفاده از ابزار قدرت نرم برای دستیابی به شاخصهای قدرت سخت تعقیب میشود.
قدرتهای بزرگ که روابط دیپلماسی قویتر و قدیمیتری دارند، از ابزار دیپلماسی فرهنگی بیشتر استفاده کردهاند و پس از آنها قدرتهای متوسط از این ابزار بهرهبرداری کردهاند؛ بهعنوان مثال ابتدا قدرتهایی همچون اسپانیا و پرتغال، در دورههای بعد انگلیس و فرانسه و سپس آمریکا و شوروی و امروزه هند و چین برنامههای گستردهای برای دیپلماسی فرهنگی داشته و تلاش کردند که در ذهن نخبگان و دولتمردان و مردم کشورهای دیگر، جایگاه جذابی از کشور خود ترسیم کنند. آنان از رهگذر روابط دیپلماسی فرهنگی، شاخههای دیگر روابط دیپلماتیک را تقویت و در بلند مدت منافع ملی و امنیت ملی و ثبات پایدار را به وجود میآورند.
ایسنا- اصفهان چه ظرفیتهایی برای گسترس دیپلماسی فرهنگی دارد؟
یکی از مهمترین مصادیق دیپلماسی فرهنگی و استفاده از ظرفیتهای فرهنگی کشور، گسترس صنعت گردشگری است. گردشگران ممکن است با هدف بازدید از جذابیتهای طبیعی، سفر کنند و اصفهان به جهت چهارفصل بودن و داشتن انواع مظاهر طبیعی درخود، ظرفیت ویژهای در کشور برای جذب گردشگران طبیعت دارند. برخی دیگر از گردشگران برای بازدید از بناهای تاریخی و باستانی سفر میکنند که ایران ظرفیتهای ویژهای در این خصوص دارد و بهطور خاص اصفهان، مرکزیت این نوع گردشگری در ایران است. گردشگری پزشکی نیز یکی جلوههای جدید گردشگری است که افراد با هدفهای طبی و پزشکی و درمان ارزانتر، سفر میکنند. ایران امروزه ظرفیت خوبی در این خصوص داشته و اصفهان نیز یکی از قطبهای علوم پزشکی در کشور است. گردشگری علمی و صنعتی نیز ظرفیت ویژهای است که اصفهان برای گسترش صنعت گردشگری در اختیار دارد و یکی از قطبهای صنعتی و دانشگاهی در کشور است. مورد آخر نیز گردشگری کسبوکار و تجارت است که به تجارت چمدانی معروف است. با توجه به اینکه اصفهان، مرکز تولید انواع صنایعدستی در کشور است، ظرفیت منحصربهفردی را برای این هدف، در اختیار دارد.
ایسنا- قراردادهای خواهرخواندگی تا چه اندازه برای گسترش این روابط به ما کمک میکنند؟
قرارداد خواهرخواندگی به معنای تمرکز بر تفاوتهای بین شهرهاست. این تفاوتها هستند که برای شهروندان سایر کشورها، جذابیت ایجاد کرده و روابط گردشگری را توسعه میدهد. برای استفاده از ظرفیتهایی که شهرهای خواهرخوانده در اختیار ما قرار میدهند، نیاز به تقویت زیرساختها جدی است و متأسفانه مدیریت صنعت گردشگری در اصفهان متولی قوی ندارد و تبلیغات بینالمللی و رسانهای از ایران در سطح بینالمللی دیده نمیشود. برخی ضعفها در زیرساختها در بخش دولتی و خصوصی مانع اجرای قراردادهای خواهرخواندگی و گسترش گردشگری شده است.
ایسنا- کدام نهادها متولی گسترش و برنامهریزی صنعت گردشگری و اجرای قراردادهای خواهرخواندگی هستند؟
هر نوع روابط خارجی با هماهنگی وزارت خارجه انجام میشود. من فکر نمیکنم که وزارت خارجه سیاست چندگانه داشته باشد و برای اجرای دیپلماسی فرهنگی بین شهرهای مختلف کشور تبعیض قائل شود. از آنجایی که شهرداریها متولی اجرای قراردادهای خواهرخواندگی هستند، بنابراین ضعف در دیپلماسی فرهنگی، مسئلهای درون استانی است. ۸۰ درصد ضعف اجرای قراردادهای خواهر خواندگی به علت ضعف در بخش بینالملل شهرداری اصفهان است.
بهغیر از شهرداری، نمایندگی وزارت خارجه در استان یکی از متولیان است و یکی از وظایف آن، تسهیل رفت و آمد گردشگران در قالب قراردادهای خواهرخواندگی است که همکاری لازم را خواهد داشت. نمایندگی وزارت میراث فرهنگی در اصفهان نیز لازم است که در زمینه اجرای قراردادهای خواهرخواندگی با شهرداریها همکاری و برنامهریزی و سیاستگذاری جدی همراه با اجرا داشته باشد. عملکرد نهادهای استانی این تلقی را به وجود میآورد که آنگونه که شایسته است، برای اجرای ۱۲ قرارداد خواهرخواندگی جدیت دیده نمیشود.
ایسنا- آیا تحولات خارجی بر صنعت گردشگری تأثیر منفی داشتهاند؟
متأسفانه تبلیغات منفی در سطح جهان بسیار بر سطح ورود گردشگران تأثیر میگذارد. تنشهای امنیتی و مسائل سیاست خارجه نیز به صنعت گردشگری لطمه میزند. در واقع با تنشهای اخیر، طبیعتاً صنعتگردشگری راکد شده است. مدیریت و حکمرانی خوب، ضامن برقراری دیپلماسی فرهنگی خوب است.
ایسنا- آیا راهحلی برای کارآمد کردن قراردادهای خواهرخوانده وجود دارد؟
طبق مفاد بخشی از قراردادهای خواهرخواندگی، لازم است که شهرهای خواهر خوانده هر سال، متقابلاً نمایشگاههای فرهنگی و صنایع دستی در شهر دیگر برگزار کنند. اگر بین اصفهان و کوالالامپور و یا اصفهان و سنپترزبورگ یا اصفهان و بیروت نمایشگاههای سالانه به طور مستمر و نه به ندرت، برگزار شوند، این قراردادها کارآمد خواهند شد.
مبادله دانشجو، بازرگان، هنرمندان و ورزشکاران بین نهادهای اصفهان و شهرهای خواهرخوانده ظرفیت دیگر این قراردادها هستند که بهصورت پیوسته و متمرکز به آن عمل نمیشود و به نوعی تعطیل و معطل هستند. اگر توریستی با این اهداف وارد کشور میشود، بهصورت شخصی اقدامکرده و یا با هماهنگی سایر وزارتخانهها وارد شده است و هیچگونه ارتباطی با قراردادهای خواهرخواندگی ندارند. این ظرفیتها در قراردادهای خواهرخواندگی عملاً بر زمین ماندهاند و متولی یا پیگیر و مجری ندارد و عملیاتی کردن آنها با ضعف اساسی رو به رو است.
ایسنا- فکر میکنید که اجرای این قراردادهای خواهرخواندگی، مشکل مهاجرت هنرمندان صنایعدستی را حل خواهد کرد؟
بهطور خاص و تا حدودی بله، ولی من در سطح کلانتر راه حل میدهم. باید توجه کنید که ضعف در سیاستگذاری گردشگری، منجر به فرار مغزها و هنرمندان صنایع دستی میشود. بیشترین درآمد فعالین و تولیدکنندگان صنایع دستی ازجمله قلمزنی و فرشبافی و ملیلهکاری و غیره از ۲ راه فروش به توریستهای خارجی و صادرات تأمین میشود. وقتی ظرفیت صادرات به کشورهای خارجی و ظرفیت ورود گردشگران خارجی به کشور با مشکلات جدی مواجه است، صنعتگر دچار بحران فروش و کسب درآمد خواهد شد و در نتیجه به کشورهای حاشیه خلیجفارس و هند و قفقاز و آسیای میانه و سایر کشورهایی که هنر او را به قیمت مناسب خریداری و حمایت میکنند، هجرت خواهد کرد.
در گذشته، با بحران فرار نخبگان و صاحبان سرمایه مواجه بودیم و امروزه بهعلت شرایط اقتصادی همچون تحریمها که ظرفیتها و منابع داخلی ما را راکد کرده است، با مهاجرت هنرمندان مواجه شدهایم. متأسفانه در دههٔ گذشته صنعت فرش ایران با مهاجرت هنرمندان این عرصه و ازدست رفتن نقشهها و طرحهای خاص آن لطمۀ جدی دید و الآن این لطمهها متوجه صنایعدستی پایینتری همچون قلمکاری نیز هست.
ایسنا- در پایان سخنی دارید که با دنبالکنندگان ما به اشتراک بگذارید؟
وقتی نخبگان میراث فرهنگی از کشور مهاجرت میکنند، عملاً بازار فروش کشورهای رقیب گرم میشود و حتی ممکن است هنری که قرنها تولید شده است به نام کشور دیگری ثبت جهانی شود. صنایعدستی یک ظرفیت درآمدزایی بلند مدت برای کشور هستند. از دست دادن میراث فرهنگی و صنایع دستی هیچ تفاوتی با به تاراج رفتن نفت و خاک ندارد. مسئولین ما در این کشور برای اینکه اجازه ندادند که خاک و نفت کشور توسط بیگانگان، استعمار شود به خود افتخار میکنند، اما به از دست رفتن میراث کهن سرزمین بیتوجه هستند.
تولیدکنندگان صنایع دستی همچون چاههای نفت و گاز متحرک در این سرزمین هستند و از دست رفتن آنها کم اهمیتتر از از دست رفتن معادن و خاک میهن نیست. ازدسترفتن سرمایههای فرهنگی، خسارت بلند مدتی به فرهنگ و تمدن ایران وارد خواهد کرد که قابل جبران نیست و هرچه سریعتر باید برای آن فکر اساسی کرد. اگر مسئولین امروز اقدام نکنند فردا دیر است و در برابر وجدان تاریخی و اجتماعی پاسخی ندارند. ظرفیتهایی که هدر میرود، دارای آثار تخریبی است که در نسلهای بعد غیر قابل جبران خواهد بود. این وضعیت قابل دفاع نیست و نیاز است که نخبگان و متولیان این عرصه وارد عمل شوند و صدای خود را به گوش مراجع بالادستی برسانند.
انتهای پیام