۸ باور رایج، اما غلط درباره مغز انسان و تواناییهای آن
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۳۲۴۲۹۱
هر چند سال تان که باشد، به احتمال زیاد تا به حال چیزهایی در مورد مغز انسان و ویژگیها و تواناییهای آن شنیده اید که در حقیقت کاملا نادرست هستند.
مغز انسان به شدت پیچیده است و علیرغم پیشرفتهای زیادی که در علم مدرن صورت گرفته، بیشتر بخشهای این اندام شگفت انگیز بدن انسان ناشناخته باقی مانده است. احتمالاً به همین دلیل است که وقتی شایعات نادرستی در مورد عملکرد مغز مطرح میشود آنها را باور میکنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱- بعضیها «چپ مغز» و بعضیها «راست مغز» هستند
یک باور رایج این است که افراد منطقی و تحلیل گر، چپ مغز هستند یعنی از نیمکرهی چپ مغزشان استفاده میکنند، اما افراد خلاق و هنرمند با نیمکرهی راست مغزشان فکر میکنند.
این باور کاملا اشتباه است. هیچ تحقیق علمیای تا به حال نتوانسته ثابت کند ما تحت تسلط یکی از نیمکرههای مغز خود هستیم.
در حقیقت، طی تحقیقی در سال ۲۰۱۳، دانشمندان امریکایی با بررسی مغز بیش از هزار نفر پی بردند هیچ تفاوت جدیای بین این افراد از نظر تسلط نیمکرههای مغزی وجود نداشت. در واقع، بررسی اسکن ام آر آی فعالیت مغزی آنها نشان داد، هر دو نیمکرهی مغز آنها از نظر شبکههای عصبی و اتصالات، کم و بیش یکسان بودند.
این باور غلط در مورد چپ مغزی یا راست مغزی، به دنبال فعالیتهای تحقیقاتی راجر اسپری به وجود آمد که به خاطر تحقیقاتش بر روی بیماران صرع، برندهی جایزهی نوبل شد. در روش اسپری، این بیماران با برداشتن بخشی از جسم پنبهای مغزشان درمان میشدند. جسم پنبهای یک توده بافت سفید رنگ در مغز است که دو نیمکرهی آن را به هم متصل میکند.
۲- ما فقط از ۱۰ درصد مغزمان استفاده میکنیم
گرچه قانع کننده به نظر میرسد که فکر کنیم هنوز بیشتر تواناییهای مغز انسان بالقوه باقی مانده و بالفعل نشده، اما حقیقت آن است این تصور که ما فقط از ۱۰ درصد مغزمان استفاده میکنیم کاملا اشتباه است. طی روند تکامل، مغز انسان رشد کرد و به اندازهی فعلی خود رسید، بنابراین اگر قرار بود که از بیشتر آن استفاده نکنیم، چه لزومی داشته که این همه زمان و انرژی صرف تبدیل این اندام به چنین مغز بزرگی شود. حقیقت آن است که ما از بیشتر مغزمان استفاده میکنیم. تحقیقات علمی نشان داده است که مغز ما حتی در کوچکترین و شتابزدهترین کارها هم شرکت دارد و فعال است.
حتی شواهدی هم وجود دارد که ما از ذخایر مغزی هم برخورداریم. برای مثال، افرادی هستند که بخش قابل توجهی از مغز خود را به دلایل مختلف از دست میدهند، اما همچنان عملکرد نسبتاً طبیعیای دارند.
۳- هر کسی به یک روشی یاد میگیرد
حتماً در دوران تحصیل شنیده اید که هر کسی به یک روشی یاد میگیرد و شیوهی یادگیری خاص خود را دارد، یعنی در بعضیها اطلاعات از طریق دیداری بهتر به ذهن سپرده میشوند، در حالی که این فرآیند در بعضی از طریق شنوایی و در بعضی دیگر هم از طریق زبانی رخ میدهد.
اما حقیقت آن است که شواهد علمی بسیار کمی در این مورد وجود دارد. تحقیق جدیدی در امریکا صورت گرفته که اشتباه بودن این تئوری را نشان داده است. این محققان متوجه شدند دانشجویانی که شیوهی یادگیری خود را به روشی که برایشان ارزیابی شده بود تغییر دادند، در امتحانات پایان سال خود عملکرد بهتری در مقایسه با دیگران نداشتند.
۴- بعد از ۴۰ سالگی مغز شروع به افت میکند
با بالا رفتن سن، بعضی از تواناییهای شناختی ما تحلیل میروند. برای مثال، دوران کودکی بهترین زمان برای یادگیری یک زبان جدید است، چون مغز کودکان هنوز در حال رشد است و آنها اساساً برای جذب اطلاعات ساخته شده اند.
تحقیق جدیدی نشان داده است افراد در سنین بالاتر بیشتر این را حالت تجربه میکنند که کلمهای را میدانند، اما مغزشان یاری نمیکند و آن را به خاطر نمیآورند، یعنی همان حالتی که میگوییم کلمهای نوک زبان مان است.
اما افزایش سن برای مغز فوایدی هم دارد. برای مثال، افراد در سنین بالاتر از دایرهی واژگانی بهتری برخوردارند و در تشخیص تفاوتهای ظریف و جزئی زبانی بهتر هستند. به علاوه، آنها قضاوت بهتری در مورد شخصیت آدمها دارند، میدانند که چطور برخورد بهتری با اختلافات داشته باشند و میتوانند احساسات شان را راحتتر کنترل کنند. همهی اینها در نتیجهی «خرد» اتفاق میافتد.
۵- نحوه یادگیری در مردان و زنان متفاوت است
بسیاری از تصورات رایج در مورد نحوهی یادگیری مردان و زنان به دلیل کافی نبودن مشاهدات صورت گرفته به وجود آمده است. مثلا درست است که مردان مغز بزرگ تری دارند، اما اندازهی مغز کاملاً به اندازهی بدن بستگی دارد. علاوه بر این، بعضیها این مسأله را یک برتری میدانند که طی روند تکامل به وجود آمده است.
حقیقت آن است که دانستههای ما دربارهی مغز آنقدری نیست که بتوانیم به نتیجه گیری معنی داری در مورد نحوهی یادگیری مردان و زنان دست یابیم. هیچ تحقیق علمیای وجود ندارد که به تفاوت قابل توجهی در مورد نحوهی اتصال نورونها به یکدیگر در مغز زنان و مردان یا چگونگی عملکرد مغز آنها دست یافته باشد.
۶- ما فقط پنج حس داریم
در دوران مدرسه به ما یاد دادند که حواس انسان پنجگانه است: شنوایی، بویایی، بینایی، چشایی و لامسه. اما این مسأله در حقیقت پیچیدهتر از چیزی است که به نظر میرسد و ما حسهای بیشتری هم داریم. بعضی از عصب شناسان تا ۲۱ روش تقریباً مختلف برای حس کردن دنیای اطراف برشمرده اند.
برای مثال، لامسه آمیزهای از چندین حس مختلف است. ما حس فشار، حرارت و درد را داریم که به آن نوسیسپشن گفته میشود.
پروپریوسپشن یا حس عمقی هم احساس مکان قرارگیری بدن و حالت فعلی آن است. ما حواس دیگری به نام اینتروسپتیو هم داریم که تعادل، گرسنگی و تشنگی هستند.
۷- آسیبهای مغزی دائمی هستند
در بدن انسان همه چیز تحت کنترل مغز است و ما هوشیاری خود را مدیون این اندام هستیم؛ بنابراین صدمه دیدن مغز مشکلات بزرگی به وجود میآورد. اما اگر مغز شما صدمهای ببیند، به خوبی میتواند آسیبهای خود را ترمیم کند.
محققان در گذشته عقیده داشتند که تعداد سلولهای مغزی ما محدود است و هرگز سلولی تولید نمیشود. اما حالا میدانیم که مغز نسبتاً منعطف است و میتواند سلولهای جدیدی تولید کند. علاوه بر این، مغز میتواند خودش را ترمیم کند یا در صورت غیر قابل ترمیم بودن صدمهی صورت گرفته، مغز میتواند دیگر قسمتهای خود را برای کمک به انجام شدن وظایف مختلف به کار بگیرد.
۸- ما میدانیم چه چیزی ما را خوشحال یا ناراحت میکند
احتمالاً همهی ما تصور میکنیم که خوب میدانیم از چه چیزهایی لذت میبریم و از چه چیزهایی نه. اما حقیقت آن است که ما هیچ کنترلی روی وقایع و تجربیاتی که در لحظه باعث خوشحالی یا ناراحتی ما میشوند نداریم.
تحقیقات نشان میدهد ما در مورد احساس خوشحالی مان از فعالیتهای اجتماعی و کارهایی که در اوقات فراغت مان انجام میدهیم غلو میکنیم یعنی ارزیابیای که ما در مورد احساس مان داریم بیشتر از واقعیت آن است. این مسأله در مورد احساس ناراحتی مان نسبت به چیزهایی مثل صبحهای شنبه هم صدق میکند. اگر کسی از نزدیکان شما فوت کند، شما نه تنها خودتان نمیتوانید غم و ناامیدیای که حس خواهید کرد را پیش بینی کنید، بلکه مدت زمان سوگوار بودن تان هم آنقدری نخواهد بود که دیگران پیش بینی میکنند. در واقع، مغز ما انعطاف پذیرتر از چیزی است که تصور میکنیم.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: مغز انسان بدن انسان مغز ام آر آی درمان رشد انرژی ذهن کودکان مردان و زنان زنان مردان مدرسه مشکلات اوقات فراغت فوت ام آر آی ذهن مردان مردان و زنان مغز انسان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۳۲۴۲۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف موجوداتی که 540 میلیون سال قبل اقیانوسهای زمین را نورانی میکردند (+عکس)
بسیاری از موجودات آبهای جهان را نورانی میکنند. از میکرواوگانیسمهایی گرفته که خطوط ساحلی را در تاریکی شب به رنگ آبی برقدار در میآورند تا قلابچهماهیهای اعماق دریا که از فریبدهندههای درخشانشان برای اغوا کردن طعمه استفاده میکنند، طیف وسیعی از مخلوقات دریایی از طریق پدیدهای طبیعی با عنوان بیولومینانس یا زیستتابی از خودشان نور ساطع میکنند.
به گزارش راهنماتو، اکنون نتایج یک مطالعه تازه از اولین نمونههای زیستتابها در روی سیاره زمین پرده برداشته و تاریخ حضور آنها به روی زمین را تا زمان آغاز نخستین روزهای حیات حیوانات به عقب کشیده است. بر اساس این مطالعه در حدود 540میلیون سال قبل، حیوانات نرم و شاخهداری با عنوان اوکتوکورالها شروع به نورانی کردن اقیانوسها کردند.
نتایج این مطالعه که در نشریه Proceedings of the Royal Society منتشر شده است، از رابطه اوکتوکورالهای اقیانوسهای مدرن ما استفاده کرده تا به سمت عقب حرکت کند و مشخص کند این زیستتابهای ورقه-مانند چه زمانی پا به قلمرو حیوانات گذاشتند.
در دریاهای امروزی، اوکتوکورالها انواعی از فرمها مانند قلمهای دریایی، پنکههای دریایی و مرجانهای نرم را دارند. دانیل دلئو، زیستشناسی که این مقاله را برای موزه تاریخ طبیعی آمریکا نوشته است، میگوید:
«اوکتوکورالها مرجانهای نرمتنی به شکل درخت هستند. نامشان را از قرینگی بدنشان که هشت قسمت دارد، گرفتهاند. اوکتوکورالها اغلب باغهای مرجانی و جنگلهای حیوانی در اقیانوس، به خصوص در اعماق آب، درست میکنند که میتواند خانه و پرورشگاهی برای طیفی از حیوانات باشد.»
در این مطالعه محققان به این دلیل روی اوکتوکورالها تمرکز کردند که اغلب آنها زیستتاب هستند. درست مثل همه ارگانیسمهای زیستتاب، در اوکتوکورالها هم آنیزمی با عنوان لیوسفراس با ترکیب لوسیفرین واکنش نشان میدهد و نور تولید میکند.
جانورشناسان تاکنون توانستهاند تخمین بزنند که توانایی نورتابی حدودا 100بار در میان این حیوانات فرگشت یافته است. اما اینکه این موجودات زنده دقیقه از چه زمانی به قابلیت نورتابی مجهز شدند، مشخص نبود.
تا قبل از مطالعه اخیر، قدیمیترین نمونه شناختهشده زیستتابی به سختپوستان 267میلیون ساله نسبت داده شده بود. دلئو و همکاران نویسندهاش انتظار داشتند که این توانایی بسیار قدیمیتر باشد. اوکتوکورالها با گونههای نورانی متعددشان، به نظر میرسید که گروه خوبی برای گردآوری شواهد باشند.
دلئو میگوید:
«اوکتوکورالها به دلیل بدنهای نرمشان مثل مرجانهای استخوانی و سنگی فسیل نمیشوند.»
بعضی وقتها تنها مادهای که در اختیار کارشناسان است، بخشهای کوچک و سخت سازههای مرجانی به نام اسکلریت است. واکنش زیستشیمیایی حیاتی را هم نمیتوان مستقیما در فسیلها مشاهده کرد، بنابراین کارشناسان میبایست به خطوط دیگری از شواهد برای رسیدن به خواستگاه زیستتابها تکیه میکردند.
دلئو و همکارانش برای پاسخ به این پرسش به درخت خانوادگی اوکتوکورالها پرداختند. آنها برای آنکه فرگشت زیستتابی در اوکتوکورالها را دنبال کنند، به شباهتهای ژنتیکی در میان اوکتوکورالها و خویشاوندانشان پرداختند. حدودا 3500 یا تعداد بیشتری از اوکتوکورالها به گروهی بزرگتر به نام آنتوزوآ تعلق دارند که مرجانها و شقایقهای دریایی را در بر میگیرد.
جانورشناسان به دنبال گونههایی بودند که توانایی زیستتابی داشتند تا بتوانند تعیین کنند که این توانایی چند بار در میان این حیوانات فرگشت یافته است. علاوه بر آن محققان عمقی که اوکتوکورالها در آن زندگی میکنند را بررسی کردند تا ببیند آیا نورتابی در عمق و سطح دچار فرگشت شده یا خیر.
با همه این ارزیابیها آنها تخمین زدند که اجداد اوکتوکورالها چه شکلی بودند و از کی در دریاها پدیدار شدند.
محققان پیشنهاد میدهند که توانایی زیستتابی در اوکتوکورالهایی با مکانیزمهای زیستی مشترک آنچنان شایع است که آخرین جد مشترک این گروه احتمالا زیستتاب بوده است.
این جد در آغاز دوره کامبرین در حدود 542 میلیون سال قبل، زمانی که جهان در بسیاری از ابعاد در حال شکوفایی بوده و اشکال تازه حیوانات به سرعت در حال تنوعیافتن بودند، زندگی میکرده است. آنها همچنین تخمین زدهاند که نخستین زیستتابها احتمالا در آبهای کمعمق به وجود آمدهاند و بعدها به آبهای عمیق راه یافتهاند.
کانال عصر ایران در تلگرام