چرا گفتوگوی بهاره رهنما با فائزه هاشمی حاشیهساز میشود؟
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۶۱۸۸۷
حضور هنرمندان در عرصه روزنامهنگاری و بالعکس آن، موضوع جدید و البته چندان عجیبی نیست. از مدتها پیش بسیاری از هنرمندان پا به عرصه روزنامهنگاری گذاشته و مصاحبههای زیادی را به ویژه در عرصههای هنری و فرهنگی انجام دادهاند؛ اما اخیرا حضور هنرمندان در حوزههای تخصصی دیگر از معرفی دارو گرفته تا اظهارنطرهای سیاسی بیش از پیش شده و گاهی این موضوع به دلیل نداشتن دانش تخصصی کافی، با واکنشهای منفی مواجه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش عصر ایران به نقل از ایسنا، برخی کارشناسان رسانه معتقدند که گاهی هنرمندان میتوانند مصاحبهکنندههای خوبی باشند و کسی هم نمیتواند به آنها بگوید وارد عرصه روزنامهنگاری بشوند یا نه. این فضای حرفهای روزنامهنگاری است که تعیین میکند آیا هنرمندی میتواند در این عرصه باقی بماند یا توانایی لازم را ندارد. درست همانند اینکه کسی نمیتواند از ورود افراد به عرصه بازیگری جلوگیری کند. این فضای حرفهای بازیگری است که عمر حرفهای افراد را در عرصه بازیگری مشخص میکند.
گفتوگوی بهاره رهنما با فائزه هاشمی که روز گذشته در یکی از روزنامهها منتشر شد، از جمله مواردی است که حواشی زیادی را به دنبال داشت. در ادامه استفاده از عبارت «فائضه» به جای «فائزه» از سوی بهاره رهنما در صفحه شخصیاش، حجم انتقادات را افزایش داد. گرچه این بازیگر با اعلام سابقه فعالیت خود در مطبوعات به بخش زیادی از انتقادات پاسخ داد، اما باز هم این پرسش باقی ماند که فارغ از شخص بهاره رهنما، چرا برخی از مسوولان و چهرههای سیاسی ترجیح میدهند به جای گفتوگو با خبرنگاران تخصصی، در مقابل یک سلبریتی بنشینند؟
در این میان، حسن بهشتیپور ـ کارشناس رسانه ـ در گفتوگویی با ایسنا درباره پاسخگویی مسوولان به سلبریتیها، گفت: اینکه مسوولان باید پاسخگو باشند یک اصل مهم و اساسی در رسانه محسوب میشود و دیگر فرقی نمیکند که آن مسوول در برابر چه کسی پاسخگو خواهد بود. این پاسخگویی میتواند در برابر رسانه، افکار عمومی و یا هنرپیشهای باشد که از او سوال میپرسد. به هر حال مسوولان بسته به میزان مسوولیت و اختیاراتی که دارند باید پاسخگو باشند و اینکه با چه کسی صحبت میکنند چندان اهمیتی ندارد.
او ادامه داد: طبیعی است که با توجه به اصل مجاورت در ارزشهای خبری گفتوگوی یک هنرپیشه با یک فرد مشهور در حوزه سیاست بیشتر به طرح آن مصاحبه در جامعه کمک میکند. به نظرم حواشی که به دنبال مصاحبه یک هنرپیشه در روزهای اخیر هم به وجود آمد بیشتر جنجال و فضاسازی رسانهای بوده است. به طور کلی اگر رسانهای میخواهد اطلاعرسانی دقیق و درستی باشد باید به بصیرتافزایی بیفزاید، دلسوز باشد، دنبال فضاسازی و جنجال نرود و روشنگری کند.
همچنین رضا قویفکر ـ روزنامهنگار پیشکسوت ـ در این زمینه به ایسنا گفت: اصولا اینکه فردی به صرف مشهور بودن با چهره دیگری صحبت کند، موضوع جدیدی نیست. به طور کلی اصل مصاحبه و صحبتهایی که مطرح میشود حائز اهمیت است و طبیعتا رسانه هم میخواهد به بهترین شکل، مطلبی را تهیه و به مخاطب ارائه کند؛ بنابراین فیالنفسه حضور افراد مشهور در عرصه روزنامهنگاری و مصاحبه با مسوولان و چهرهها مشکلی ندارد.
او افزود: طبیعتا وقتی دو طرف مصاحبه چهرههای مشهوری باشند برای مخاطب جذابتر خواهد بود، البته جای این گفتوگوها بیشتر در مجلات است تا روزنامهها. من به عنوان یک روزنامهنگار ترجیح میدهم که یک روزنامهنگار متخصص با افراد گفتوگو کند، اما در عین حال نمیتوانم از این موضوع هم ایراد بگیرم که چرا یک هنرپیشه پا به عرصه روزنامهنگاری گذاشته و مصاحبه کرده است. به هر حال نمیتوانیم منکر شویم که گفتوگوی یک هنرپیشه با یک فرد سیاسی از تضاد برخوردار است و همین تضاد میتواند برای مخاطب جالب باشد. در واقع اگر هنرمندی بتواند مصاحبه خوبی انجام دهد، هیچ ایرادی به او وارد نیست.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: بهاره رهنما فائزه هاشمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۶۱۸۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شارلاتانبازی نشریات توقیفشده به روایت اصلاحطلبان
روزنامه هممیهن، توقیف نشریات زنجیرهای در اردیبهشت ۱۳۷۹ را «شکستن بال دوم اصلاحات» وانمود کرده و حال آن که کارکرد آنها، شارلاتانیسم و ویرانگری منافقانه بود و نه اصلاحات.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هممیهن مینویسد: «توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند. وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال ۱۳۷۹ چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال ۱۳۷۹، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای ۹۵درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.»
درباره ادعای هممیهن مبنی بر اصلاحطلب بودن نشریات مذکور و شکسته شدن بال اصلاحات گفتنی است که اولاً اصلاحطلبی (reformism) در همهجای دنیا، ذیل قانون اساسی و نظام سیاسی مستقر و برای ارتقای آن انجام میشود؛ نه برای کودتا و براندازی. بسیاری از فعالان نشریات زنجیرهای، در مرور زمان نقاب از چهره برداشتند و از رسانههای معاند- حتی معاند با اصل ایران-
سر درآوردند. از BBC انگلیس که بیسیم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود و دولت متبوعش، دیکتاتوری پهلوی را به مدت ۵۴ سال به ملت ایران تحمیل کرد؛ تا شبکه ویرانیطلب «ایران اینترنشنال» وابسته به موساد که سردبیریاش برعهده معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی(سردبیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز) است.
از این واقعیت گذشته، برخی فعالان طیف مدعی اصلاحطلبی بارها به تندروی، قانونشکنی و ساختارشکنی نشریات یادشده اعتراف کردهاند؛ چنان که مسعود بهنود (همکار نشریات زنجیرهای و بیبیسی) چند سال قبل گفت: «تازگیها ابراهیم نبوی یک نامه تندی نوشته به شادی صدر که در آن دوره (اصلاحات) همه تسمه پاره کرده بودیم. بهنود میگفت همه با هم از چراغ قرمز رد نشویم.».
همچنین عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت خاتمی، درباره کارکرد روزنامههای زنجیرهای جامعه و توس گفته بود: «آنها با به خدمت گرفتن برخی روزنامهنگاران رژیم شاه، دنبال تشنجآفرینی هستند و خاتمی را گورباچف و خود را یلتسین تلقی میکنند. آنها سخنگوی نهضت آزادی هستند اما خود را طرفدار دوم خرداد جلوه میدهند. آنها با کسانی همکاری میکنند که با نفس دین مسئله دارند. به آنها درباره رعایت مبانی دینی تذکر داده و گفته بودم چه دلیلی دارد از کسانی که با نفس دین مسئله دارند، دعوت به همکاری کنید؟ شاهد بودیم در این روزنامه گروههایی که از سال ۱۳۶۰ به هم پیوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در این رشته گرد میآمدند تا سامان یابند؛ مثل جبهه ملی و نهضت آزادی و حتی گروههای مارکسیست».
علی حکمت، سردبیر روزنامه توقیفشده خرداد هم تیرماه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه شرق اظهار کرد: «همیشه به بچههای تحریریه میگفتم که حرف تند بزنید، ولی تند حرف نزنید. من با تیترهای تند مخالف بودم و چند تا تیتر تندی هم که در خرداد هست، زمانی که من نبودم و دوستان دیگری بودند و در فضای خاصی اتفاق افتاده بود. ما باید میتوانستیم حرفهای اساسی و تند بزنیم، اما روزنامهنگار نباید انگشت در چشم مخاطب و جامعهاش کند. ما سه جور روزنامهنگار داریم؛ یکسری چریک هستند. قلم در دست گرفتهاند، ولی همان کارکرد ژ-3 و کلاشینکف را از آن میخواهند. ما دوستان این شکلی هم داشتیم و مطبوعات دوم خرداد از همین گروه لطمه خورد. من بهعنوان سردبیر خرداد، دربهدر دنبال فضائی منطقی هستم که کسانی که دستاندرکار مطبوعات دوم خرداد- یا به قول آقای شریعتمداری «مطبوعات زنجیرهای»- بودند، بنشینیم و خودمان را نقد کنیم؛ از سلام تا روزنامه خرداد و دیگران. ما اشتباهات زیادی داشتیم؛ فرهنگ با چریکبازی هیچوقت نمیتواند کنار بیاید»...
در همین حال، روزنامه جوان نوشت: روزنامه هممیهن به مدیرمسئولی کرباسچی، در سرمقالهای بدون نام نویسنده (فقط میدانیم کل سرمقالههای ۱۴۰۲ و بدون نام این روزنامه در مجلدی به اسم عباس عبدی منتشر شد!)، به موضوع توقیف نشریات زنجیرهای پرداخته.این یادداشت، فضای رسانهای را دارای اختلال دانسته و دلیل آن را توقیف رسانههای زنجیرهای در سال ۷۹ دانسته است.
سال ۷۹ تلویزیون بیبیسی فارسی نبود؛ منوتو هم نبود؛ اینترنشنال هم نبود. سال ۷۹ شبکههای اجتماعی نبود؛ پیامرسانهای مجازی نبود؛ کانال تلگرامی و صفحات اینستا و توئیتر نبود. چه مقایسه غلطی است که یک رسانه، اتفاق
۲۴ سال قبل را بیتوجه به رسانههای نوین و پیشرفت عجیب و غریب رسانهای به فضای کنونی رسانهای ربط بدهد؟ یک نکته قابل تأمل هم این میان وجود دارد. این ادعا که سال ۷۸، ۹۵درصد مرجعیت رسانه در داخل بود یک معنای نهفته هم دارد و آن اینکه آشوبهای تیر ۷۸ در اثر تحریک رسانههای داخلی و در واقع روزنامههای زنجیرهای آن زمان بود. چه آنکه به قول هممیهن کسی توجهی به رسانههای خارج از ایران نداشت؛ و این امر تأیید ادعای نظام است که «بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمناند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بیبیسی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند.»