مشروح جلسه شورای امنیت در خصوص ونزوئلا
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۵۲۱۶۹۰
به گزارش فارس، شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسهای به بررسی ابعاد بحران ونزوئلا پرداخت.
بنابراین گزارش، در این جلسه، مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا اولین سخنران از بین اعضای شورای امنیت بود. وی در ابتدای بیانیه خود، به گرسنگی مردم ونزوئلا و مهاجرت زنان این کشور از سر استیصال اشاره کرد.
وی دولت مادورو را دولتی مافیایی خواند و گفت که 3 میلیون ونزوئلایی مجبور به ترک کشورشان شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وزیر خارجه آمریکا گفت در حالی که کشورهایی چون روسیه، چین، سوریه و ایران از دولت مادورو حمایت کردهاند، آمریکا در کنار مردم ونزوئلا و رئیسجمهور موقت این کشور (خوان گوایدو) میایستد.
وی کشورهای حامی مادورو را متهم کرد که چون خود دموکراسی ندارند از مادورو حمایت میکنند!
پامپئو کوبا را هم به داشتن نقش مستقیم در بدتر شدن شرایط ونزوئلا متهم کرد.
نماینده انگلیس نفر بعدی بود که شروع به خواندن بیانیه کرد. وی مدعی شد که سوسیالیسم مادورو، کل ونزوئلا را تخریب کرده و منجر به گرسنگی مردم این کشور شده است.
نماینده بریتانیا دولت مادورو را فاقد مولفههای دموکراتیک دانست و صراحتا از تلاشهای خوان گوایدو حمایت کرد. وی به مجلس موسسان که توسط مادورو ایجاد شده نیز حمله کرد.
به گفته او، انگلستان در حمایت از گوایدو شانه به شانه ایالات متحده میایستد و او فردی است که میتواند ونزوئلا را از شرایط فعلی خارج کند.
سخنران بعدی نماینده پرو بود که خود از کشورهای آمریکای لاتین است. وی نیز به شدت از دولت مادورو انتقاد کرد و گفت آواره شدن مردم ونزوئلا ناشی از سیاستهای وی بوده است.
نماینده پرو، تکیه مادورو بر قدرت را نامشروع خواند و گفت همین مساله شرایط را در ونزوئلا بدتر کرده است. وی خواستار پایان خشونتها و همچنین آزادی زندانیان سیاسی در این کشور شد.
نماینده پرو نیز بر حمایت از مجلس ملی ونزوئلا تاکید کرد.
سخنران بعدی نماینده آفریقای جنوبی بود که به عکس نمایندگان قبلی، از دولت ونزوئلا حمایت کرد. وی خواستار احترام به روند قانونی در ونزوئلا شد که منجر به روی کار آمدن نیکلاس مادورو به عنوان رئیسجمهور شده است.
وی از طرفهای درگیر در بحران ونزوئلا خواست که در گفتوگوهای ملی شرکت کنند. نماینده این کشور آفریقایی همچنین در خصوص هرگونه اقدام خلاف قانون اساسی در ونزوئلا از سوی دیگر کشورها هشدار داد.
سخنران بعدی از گینه استوایی بود. وی تاکید کرد که وضعیت فعلی در ونزوئلا مسالهای داخلیست نه تهدیدی برای امنیت بینالملل و این مسائل باید در چارچوب قانون اساسی ونزوئلا حل و فصل شود.
نماینده فرانسه، سخنران بعدی بود. وی گفت سه سال است که ونزوئلا به ورطه بحرانی بیسابقه سقوط کرده است. نماینده پرایس شرایط را در ونزوئلا هرج و مرجآمیز خواند.
وی بر مواضع ماکرون مبنی بر لزوم برگزاری یک انتخابات شفاف ریاستجمهوری در ونزوئلا تاکید کرد. اگر تا هشت روز دیگر انتخابات اعلام نشود، فرانسه خوان گوایدو را بهعنوان رئیسجمهور بهرسمیت خواهد شناخت.
نماینده فرانسه نیز همچون پامپئو مدعی شد که مجلس ملی ونزوئلا تنها نهاد دموکراتیک موجود در این کشور است.
نماینده کویت به عنوان سخنران بعدی اظهار داشت که کشورش به دقت تحولات ونزوئلا را تحت نظارت دارد. وی بر لزوم احترام به آزادی بیان و تجمعات تاکید کرد و از همه طرفها در ونزوئلا خواست تا منافع ملی را بر منافع دیگر ترجیح داده و به گفتوگو با یکدیگر بپردازند.
نماینده کویت تلاش کرد بین شرایط در ونزوئلا و آغاز بحران سوریه نوعی تشابه برقرار کند و در خصوص برخورد خشونتآمیز با اعتراضات مسالمتآمیز هشدار داد.
اما واسیلی نبنزیا، نماینده روسیه، سخنران بعدی بود. وی همین جلسه شورای امنیت را نشانهای از تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در ونزوئلا خواند.
نبنزیا تاکید کرد که شورای امنیت در خصوص ونزوئلا توافق نظر ندارد. دخالت آمریکا در امور داخلی دیگر کشورها چیز جدیدی نیست.
وی تصریح کرد که مردم ونزوئلا دولتی را برگزیدهاند که دلخواه واشنگتن نیست و به ذکر نمونههایی از دخالت آمریکا در کشورهای دیگر آمریکای لاتین از جمله نیکاراگوئه و کوبا پرداخت.
نبنزیا با اشاره به تلاشهای آمریکا برای سرنگونی دولت مادورو خاطرنشان کرد که وقتی این تلاشها با شکست مواجه شد، واشنگتن تصمیم گرفت که ونزوئلا را بیثبات کند. آنهایی که در سرنگون کردن مادورو حتی با حذف فیزیکی شکست خوردند، اکنون سیاست فشار حداکثری علیه دولت ونزوئلا را بهکار بستهاند.
نماینده روسیه تاکید کرد تصویری که آمریکا از تقابل بین مردم ونزوئلا و «رژیم مادورو» ارائه میکند، دور از واقعیت است.
وی از وزیر خارجه آمریکا که در جلسه حضور دارد پرسید: آیا آمریکا به دنبال حمله نظامی به ونزوئلا است؟ پامئو ادعا کرد که تنها روسیه، چین، ایران و سوریه از دولت مادورو حمایت میکنند اما اگر دقت کند میبیند که بسیاری از کشورها مخالف مداخلهجویی آمریکا هستند.
نبنزیا به سایر کشورهای آمریکای لاتین هشدار داد که تهدید یک کشور مستقل (ونزوئلا) میتواند شرایطی را ایجاد کند که آنها کشور بعدی باشند.
نماینده روسیه با لحنی طعنهآمیز به نماینده انگلستان که مدعی شده بود در صندوقهای رای در ونزوئلا تقلب صورت گرفته، یادآوری کرد که رایگیری در ونزوئلا بهصورت الکترونیک انجام میشود و در این کشور صندوق رایی در کار نیست.
نماینده آلمان سخنران بعدی جلسه شورای امنیت بود. وی بخش ابتدایی صحبتهای خود را به پاسخگویی به بخشی از سخنان تاثیرگذار نماینده روسیه که فضای شورای امنیت را تحت تاثیر قرار داده بود اختصاص دادو سعی کرد نشان دهد که این جلسه را نه آمریکا بلکه کشورهای آمریکای لاتین بههمراه ایالات متحده برگزار میکنند.
نماینده دولت مرکل مدعی شد که نیکلاس مادورو بهصورت دموکراتیک انتخاب نشده و مجلس ملی ونزوئلا تنها نهاد دموکراتیک ونزوئلا است. وی ادعا کرد که آلمان، مردم ونزوئلا را تنها نخواهد گذاشت.
نماینده لهستان نیز در این جلسه لب به سخن گشود. او هم مثل دیگر متحدانش از مجلس ملی ونزوئلا حمایت کرد.
وی مدعی شد که کشورش حامی خواستههای دموکراتیک مردم ونزوئلاست و از خوان گوایدو اعلام حمایت کرد.
پس از لهستان، نوبت به سخنرانی نماینده چین رسید. او از همه طرفها در ونزوئلا خواست تا معقول و با آرامش رفتار کنند.
چین از تلاشهای دولت ونزوئلا برای حفظ ثبات و استقلال این کشور حمایت کرد و بر لزوم عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و عدم تهدید نظامی تاکید کرد.
نماینده جمهوری خلق چین تصریح کرد که مسائل ونزوئلا تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل نیست و نباید در دستور کار شورای امنیت باشد.
پس از چین نماینده اندونزی نیز بر لزوم عدم دخالت در امور کشورها تاکید کرد. پس از او، نماینده بلژیک درست بر عکس مدعی شد که شورای امنیت در خصوص ونزوئلا مسوولیت دارد. بلژیک همچنین از استفاده کورکورانه از زور در ونزوئلا انتقاد کرد و گفت ونزوئلا به دولتی نیاز دارد که به خواستههای مردم این کشور احترام بگذارد.
نماینده دیگری که سخن گفت، از ساحل عاج بود. او از تحولات اخیر ونزوئلا ابراز نگرانی کرد و از همه بازیگران صحنه این کشور خواست تا وارد گفتوگو شوند و بهترین راهحل را با روشهای مسالمتآمیز به دست آورند.
آخرین سخنران نیز از جمهوری دومنیکن بود. او گفت کشورش تحولات ونزوئلا را از نزدیک دنبال کرده و نبود عزم سیاسی و انعطافپذیری از سوی هر دو طرف درگیری را علت شرایط فعلی این کشور خواند. وی بر لزوم حصول راهحلی صلحآمیز و دموکراتیک برای بحران ونزوئلا تاکید کرد.
در پایان، نماینده روسیه بار دیگر به سخنان نماینده آلمان پاسخ داد. وی تصریح کرد که شما به طور کامل استقلل ونزوئلا را نادیده میگیرید. شما از نیروهای سیاسی ونزوئلا نمیخواهید که به فهم سیاسی مشترک برسند بلکه میخواهید دولت قانونی، کنار رود و قدرت را به اپوزیسیون بسپارد.
او تصریح کرد که نباید راهحلها از خارج به مردم ونزوئلا تحمیل شود بلکه خود باید به راهحل سیاسی دست یابند.
نماینده آلمان نیز در پاسخ بار دیگر مدعی نقض حقوق بشر در ونزوئلا شد که منجر به خروج 3 میلیون نفر از مردم این کشور شده است.
پس از پایان سخنان نمایندگان کشورها، نوبت به وزیر خارجه ونزوئلا رسید. «خورخه آریزا» در سخنان خود تاکید کرد که امروز ایالات متحده پشت کودتا در ونزوئلا نیست، بلکه خود پیشاپیش کودتا قرار دارد.
وی به قانون اساسی ونزوئلا اشاره کرد و تاکید کرد اقدامات مخالفان دولت بهطور کامل در تعارض با قانون اساسی ونزوئلا قرار دارد.
او تاکید کرد که دولت ونزوئلا به قانون اساسی کشور خود و به قوانین بینالمللی بهطور کامل پایبند بوده است. آریزا به کودتاهای آمریکا در کشورهای آمریکای لاتین اشاره اما تاکید کرد که آمریکا نمیتواند نیروهای مسلح ونزوئلا را بر آن دارد که دولت رئیسجمهور مادورو را سرنگون کنند.
وزیر خارجه ونزوئلا اقدام کشورها در به رسمیت شناختن خوان گوایدو بهعنوان رئیسجمهور ونزوئلا پس از توئیت دونالد ترامپ را بیشرمانه خواند و گفت رئیسجمهور فرانسه بهجای اینکه وقتش را صرف مطالبات جلیقه زردها کند، از کودتا در ونزوئلا حمایت میکند.
آریزا تصریح کرد که دولت ونزوئلا از گفتوگو حمایت میکند و گفت که در جلسه امشب شورای امنیت سازمان ملل دروغهای زیادی در خصوص ونزوئلا گفته شد.
او افزود: شخصا از موگرینی درخواست کردم بر انتخابات ونزوئلا نظارت داشته باشد ولی او قبول نکرد. چرا؟ چون برنامهای در جریان بود؛ سه ماه پیش از انتخابات. رؤسای جمهور کلمبیا، شیلی و اروپایی گفتند نتایج انتخابات را به رسمیت نمیشناسند؛ چند ماه پیش از برگزاری انتخابات.
وزیر خارجه ونزوئلا همچنین در سخنان خود اولتیماتوم صادر شده از سوی کشورهای اروپایی برای اعلام انتخابات ریاستجمهوری در این کشور را رد کرد.
آزیرا گفت: به من نشان دهید کجای قانون اساسی نوشته که گوایدو میتواند خود را رئیسجمهور بخواند؟! نام رئیسجمهور ما «مادورو» است.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۵۲۱۶۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.