Web Analytics Made Easy - Statcounter

مادورو در ماه مه 2018 میلادی به عنوان رییس جمهوری ونزوئلا مجددا انتخاب شد و گوایدو رهبر اپوزیسیون ونزوئلا است. او مدعی است که در انتخابات 2018 میلادی تقلب گسترده‌ای شده است و خود را رییس‌جمهوری قانونی ونزوئلا می‌داند. مادورو انگیزه‌ای برای واگذاری قدرت به گوایدو ندارد./از سال 2015 میلادی به این سو بیش از سه میلیون ونزوئلایی آن کشور را برای یافتن فرصت بهتر برای زندگی عموما به مقصد کلمبیا ترک کرده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آفتاب‌‌نیوز : سرویس بین الملل- تصمیم ترامپ رییس جمهوری آمریکا درباره برسمیت شناختن "خوان گوایدو"، رییس مجلس ملی ونزوئلا به عنوان رییس جمهوری آن کشور و نادیده گرفتن نیکلاس مادورو رییس جمهوری فعلی به بحرانی جدی در ونزوئلا دامن زده است. 
به گزارش آفتاب‎نیوز؛ سایت "ووکس" با اشاره به اینکه ونزوئلا اسیر انفحاری سیاسی بین دو مرد یعنی مادورو و گوایدو شده است، می‌نویسد: "مادورو در ماه مه 2018 میلادی به عنوان رییس جمهوری ونزوئلا مجددا انتخاب شد و گوایدو رهبر اپوزیسیون ونزوئلا است. او مدعی است که در انتخابات 2018 میلادی تقلب گسترده‌ای شده است و خود را رییس‌جمهوری قانونی ونزوئلا می‌داند". 

این سایت امریکایی در ادامه به وقوع پنج سناریوی احتمالی برای ونزوئلا پرداخته است: 
1-مادورو در قدرت باقی می ماند 
علیرغم هرج و مرج در روزهای اخیر، مادورو احتمالا سعی می کند تا جایی که امکان پذیر است در قدرت بماند. علت اصلی این موضوع آن است که رهبری نیروهای مسلح ونزوئلا تاکنون نسبت به مادورو وفادار مانده‌اند. برای مثال، روز دوشنبه ارتش به سرعت 27 تن از اعضای گارد ملی که قصد داشتند ضد مادورو اقدام کنند را بازداشت کرد. همچنین برخی از نهادهای دیگر چون دادگاه عالی و نهادهای قضایی مهم دیگر نیز کماکان وفادار به مادورو هستند. در نتیجه، مادورو انگیزه‌ای برای واگذاری قدرت به گوایدو ندارد. به همین خاطر است که از روز چهارشنبه او دستور قطع روابط دیپلماتیک ونزوئلا و آمریکا را صادر کرد و به دیپلمات‌های امریکایی فرصتی 72 ساعته برای ترک ونزوئلا داد. ماندن مادورو در قدرت خبر بدی برای بسیاری از مردم ونزوئلا است که به دلیل سوءمدیریت اقتصادی دولت سوسیالیست تحت رهبری او در فقر زندگی می‌کنند. طبق گزارش صندوق بین المللی پول نرخ تورم در ونزوئلا در سال جاری رشدی یک میلیون درصدی داشته است. قیمت غذا و دارو نیز در ونزوئلا بسیار بالاست. از سال 2015 میلادی به این سو بیش از سه میلیون ونزوئلایی آن کشور را برای یافتن فرصت بهتر برای زندگی عموما به مقصد کلمبیا ترک کرده اند. 
فشار سیاسی و اقتصادی بر مادورو مطمئنا او را تضعیف می کند و وضعیت اقتصادی ونزوئلا را پیچیده‌تر خواهد کرد. با این حال، علیرغم فشارهای فعلی ممکن است او در قدرت باقی بماند هر چند آسیب‌پذیرتر از گذشته. 
2. مادورو از قدرت کناره‌گیری می‌کند اما ایدئولوژی سیاسی او و وضعیت اسف‌بار اقتصادی ادامه می‌یابد 
مادورو ممکن است از قدرت کناره گیری کرده و رهبر جدیدی را به عنوان جایگزین خود انتخاب کند که ایدئولوژی سیاسی او را دنبال کند. 
او از طرفداران هوگو چاوز است؛ اسطوره سوسیالیست و پوپولیست اقتدارگرای ونزوئلا که چندین سال پیش درگذشت. او صنایع ونزوئلا را ملی کرد و بخش اعظمی از سرمایه ونزوئلا را به برنامه های اجتماعی اختصاص داد. در اوایل دوره زمامداری او نرخ بیکاری در ونزوئلا کاهشی 50 درصدی یافت و درآمد سرانه شهروندان بیش از دو برابر افزایش یافت و نرخ فقر به نصف کاهش یافت و میزان مرگ و میر نوزادان نیز کاهش یافت. با این حال، او برای روزنامه‌نگاران منتقد محدودیت ایجاد می کرد و به طور مداوم به دنبال راه هایی برای تصویب قوانینی بود که دولت بر حوزه‌های مختلف کنترل بیشتری داشته باشد. مادورو سعی کرد تا راه او را دنبال کند اما کاهش قیمت نفت از اواخر سال 2014 میلادی، اقتصاد ونزوئلا را با بحران مواجه ساخت. او هر روز رویه اقتدارگرایانه‌تری در مقایسه با گذشته در پیش گرفت و اقتصاد ونزوئلا نیز در این وضعیت در معرض سقوط قرار گرفته است. اکنون تقریبا 80 درصد از کشور مخالف او هستند. مادورو ممکن است با مشاهده این وضعیت از قدرت کنار برود و حاضر شود به جای خود از میان فرمانداران و یا شهرداران یک نفر به قدرت برسد تا دستکم میراث چاوز حفظ شود. این فرصتی است که اطرافیان مادورو برای آن لحظه شماری می کردند. در این سناریو چهره‌ای جدید می اید اما دولت همان دولت مادورو خواهد بود. 
3: اپوزیسیون قدرت را در دست می‌گیرد 
افزایش فشارهای داخلی و خارحی ممکن است در نهایت مادورو را متقاعد کند که باید با اپوزیسیون به توافق برسد و کناره گیری کند. ممکن است او حاضر شود تا زمان برگزاری انتخاباتی عادلانه البته در صورت جلب رضایت اپوزیسیون در قدرت باقی بماند. یک احتمال دیگر آن است که مادورو قدرت را به طور کامل و سریع به گوایدو واگذار کند تا انتخاباتی جدید در ونزوئلا برگزار شود. گوایدو روز پنجشنبه گفت که ممکن است مادورو را عفو کند. در آن صورت ونزوئلا با رهبری غیرسوسیالیست می‌تواند به سوی دموکراسی حرکت کند. البته رهبر تازه انتخاب دشواری برای پایان دادن به وضعیت اقتصادی کنونی دارد. سیاست های مادورو و چاوز برای صرف بودجه کلان برای برنامه‌های اجتماعی مانند مراقبت های پزشکی رایگان به ضرر اقتصاد بوده‌اند و رهبر تازه باید این بودجه را کاهش دهد. این موضوع ممکن است باعث ایجاد نارضایتی عمومی شود. در نتیجه، کار گوایدو دشوار خواهد بود. 
4: ارتش ونزوئلا قدرت را در دست خواهد گرفت 
ارتش ونزوئلا یکی از مهمترین نهادهای آن کشور است. رهبری نظامی از مادورو حمایت می کند. اگر وضعیت بحران سیاسی بدتر شود ارتش می تواند در نهایت تصمیم گیرد که اکنون باید وارد عمل شود، مادورو را کنار بگذارد و خود زمام امور را در دست گیرد. احتمال دارد که رهبران نظامی فراخوانی برای برگزاری انتخاباتی ازادانه و منصفانه دهند تا پس از آن قدرت را به دولت جدید واگذار کنند. 
اما تاریخ نشان داده که معمولا این سناریوی خوش بینانه روی نمی‌دهد. بساری می ترسند که روزهای وحشتناک دیکتاتوی نظامی ونزوئلا و به طور کلی امریکای جنوبی زنده شود. در فاصله سال‌های 1948 تا 1958 میلادی، رهبران نظامی در ونزوئلا در قدرت بودند و شکنجه و بازداشت‌های گسترده‌ای در جریان بود. فساد نیز شیوع زیادی داشت و بخش اعظم بودجه کشور به جیب نخبگان نظامی می‌رفت. در این سناریو آزادی‌ها محدودتر شده و سرکوب‌ها گسترده‌تر خواهند شد. معترضان ضد مادورو نیز در تاریخ 23 ژانویه به دلیل خاصی در کنار یکدیگر قرار گرفتند: شصت و یکمین سالگرد سقوط دیکتاتوری نظامی در ونزوئلا. 
البته وقوع این سناریو بعید است چرا که رهبران نظامی ونزئلا روز پنجشنبه اعلام کردند که پشت سر مادورو ایستاده اند و با هرگونه کودتایی علیه او مخالف هستند. در نتیجه، احتمال قدرت گیری ارتش بسیار بعید است. اما رویدادهای عجیب هیچ وقت ناممکن نبوده‌اند. 
5. حمله نظامی خارحی باعث سرنگونی مادورو و ایجاد جنگ داخلی در ونزوئلا خواهد شد
گفته می شود ترامپ در مورد احتمال استفاده از گزینه نظامی علیه ونزوئلا با چند تن از یاران‌اش صحبت کرده است. "اچ ار مک مستر" مشاور سابق امنیت ملی پیشتر ترامپ را متقاعد کرده بود که از این گزینه استفاده نکند. 
امروز اما وضعیت در ونزوئلا با زمانی که مک مستر مشاور ترامپ بود بسیار متفاوت است: اپوزیسیونی وجود دارد که امریکا به طور رسمی از آن حمایت کرده و پشتیبانی بخش قابل توجهی از مردم را با خود دارد. اکنون مشاورانی اطراف ترامپ هستند که برخلاف "مک مستر" و "جیمز متیس" وزیر دفاع سابق طرفدار استفاده از گزینه نظامی هستند به خصوص جان بولتون مشاور فعلی امنیت ملی ترامپ 
چنین حمله نظامی نتایج مرگبار، پرهزینه و بلند مدتی خواهد داشت و می تواند کشو را درگیر جنگ داخلی کند. در آن زمان ارتش به دفاع از مادورو می‌پردازد. حتی در صورت ساقط شدن مادورو نیز ممکن است میان جناح‌های مختلف سیاسی در ونزوئلا درگیری روی دهد و ونزوئلا اسیر جنگ داخلی شود و هر یک از جناح ها و گروه ها کنترل بخش مجزایی از ونزوئلا را در دست گیرند. در آن زمان ونزوئلا فاقد یک دولت مرکزی یکپارچه خواهد بود. این بدترین سناریو و سناریویی مشابه لیبی و سوریه است. خوشبختانه، این سناریو محتمل به نظر نمی رسد. البته ترامپ این گزینه را به طور کامل رد نکرده و گفته همه گزینه ها روی میز هستند.

منبع: آفتاب

کلیدواژه: ونزوئلا خوان گوایدو آمریکا ترامپ نیکلاس مادورو هوگو چاوز دموکراسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۵۳۱۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زرشناس: عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده است

‌به گزارش خبرگزاری صداوسیما ، شهریار زرشناس استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه سیاسی شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ با حضور در برنامه گفتگوی ویژه شبکه خبر  و  ابراهیم متقی کارشناس مسائل بین‌الملل در ارتباط تلفنی درباره  اعتراضات دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا و اروپا در حمایت از غزه  گفتگو کردند.

 مقدمه: خیزش ضدصهیونیستی دانشجویی در آمریکا به ۶۰ دانشگاه و البته مؤسسه آموزشی در سایه خشونت کم سابقه پلیس رسیده و تاکنون دست‌کم ۶۰۰ دانشجو و استاد دانشگاه بازداشت شدند. 

سؤال: خیزش ضدصهیونیستی در دانشگا‌ه‌های آمریکا، مؤسسات آموزش عالی و حالا هم که استرالیا، آلمان، فرانسه و بسیاری کشور‌های دیگر اروپایی علت این جنبش اعتراضی دانشجویان در حمایت از فلسطین و غزه چیست؟
شهریار زرشناس؛ استاد دانشگاه و پژوهشگر فلسفه سیاسی: من گمان می‌کنم برای بررسی این پدیده باید دو علت را، یکی علت درازمدت و یکی علت کوتاه مدت را توجه قرار دهیم. من این پدیده را صرفاً یک رویداد سیاسی که مثلاً فقط حاصل از تحریک شدن وجدان عمومی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی باشد نمی‌بینم، این را فراتر می‌بینم، یعنی اگر بیاییم نگاه کنیم در خصوص رویداد‌هایی که در شاید یک دهه اخیر و کمی بیشتر رخ می‌دهد و بعد به آن علت درازمدت و کوتاه‌مدت نگاه کنیم، بیش از ۱۰ سال است که روند عمومی سیاست و آن ساختار سیاست لیبرالی که مبتنی بر اتمیسم اجتماعی و مبتنی بر یک نظام حزبی و حرکت در ذیل مفهوم جامعه مدنی بر مبنای خواست‌های اجتماعی در چارچوب یک نظام پارلمان‌تالیستی است، بیش از ۱۰ سال است شاید حدود ۱۵ سال است که این روند جاذبه و قدرت بسیج خود را از دست داده، این حرف را من نمی‌زنم، فیلسوفانی مثل ژان ژاک رانسیر و بعضی از غربی‌ها می‌زنند و یک دوگانه‌ای را خود رسانه‌های غربی هراسان ایجاد کردند در این خصوص که می‌گویند پدیده‌ای ورای مرز‌های معمول سیاست لیبرال که آنها آن را پوپولیسم می‌نامند، حالا من در بحثم صحبت نمی‌کنم چقدر درست است یا غلط است، آنها این را می‌گویند. یک چنین روندی شروع شده، بعد جلوتر می‌آییم می‌بینیم که در همین دو سال اخیر رویدادی مثل جنگ اوکراین را داریم و نتایجی که این جنگ ایجاد کرده، تبعاتی که دارد، تغییراتی که در ساختار نظام بین‌المللی ایجاد می‌کند، قبل‌تر از آن و همچنین در ادامه آن، روی افول هژمونیک نظام جهانی و بعد آن فضای واگرایی که در رأس نظام جهانی ایجاد می‌شود که فرصت عجیبی دارد برای دولت‌های استقلال طلب و ملت‌ها ایجاد می‌کند. در ادامه آن باز دوباره می‌آییم جلو؛ رویداد هفت اکتبر سال گذشته، بعد رویداد عملیات ایران؛ اینها را که کنار هم نگاه می‌کنیم می‌بینیم که به تعبیر یک نویسنده‌ای که می‌گفت باد‌ها خبر از تغییر فصل می‌دهند، ما احساس می‌کنیم انگار یک اتفاقی پیش می‌آید که این اتفاق فراتر از صرف مرز‌های سیاسی است. من حتی حرکت دانشجویان را که ما می‌گوییم سبقه ضدصهیونیستی، ولی روایت صهیونیستی؛ وجه اصلی هویت عالم غرب مدرن است. وقتی شما روایت صهیونیستی را مورد حمله قرار می‌دهید در واقع دارید وجه بنیادین هویتی عالم غرب مدرن و وجه تمدنی را دارید مورد حمله قرار می‌دهید.

سؤال: این را در شعار‌هایی که دانشجویان در این جنبش اعتراضی در دانشگاه‌های مختلف هم سر می‌دهند می‌توانیم ببینیم.
زرشناس: بله، کاملاً، حتی شعار مرگ بر آمریکا، اصلاً من سویه را می‌خواهم بگویم، بعد ببینید دو اتفاق؛ یک اتفاق این است که ترکیب دو عامل است؛ یکی این است که عالم غرب مدرن، این یک بحث فلسفه- تاریخی است. عالم غرب مدرن از اواخر قرن نوزدهم وارد دوران بحران انحطاط خود شده، این را من نمی‌گویم؛ این را نیچه می‌گوید، با زبان دیگری توین‌بی می‌گوید، با زبان دیگری اِشپَینلِر می‌گوید، با یک روایتی لِوُفِر می‌گوید، یک روایت دیگری مارتین هایدِگِر می‌گوید، با یک بیان دیگری فوکو می‌گوید؛ این یک بحث عمومی است که عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده، وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد یعنی مدرنیته دارد کم کم قدرت اقناعی خود را از دست می‌دهد، مدرنیته دارد، از همه مهم‌تر وجه هژمونیک خود را از دست می‌دهد و این سیطره هژمونیک آن دارد خرق می‌شود، بعد  این عامل بلندمدت است که اساساً نزدیک صد سال است که پیش می‌آید. علاوه بر آن یک عامل کوتاه‌مدت هم هست و آن این است که سیاست‌های سه چهار دهه اخیر نئولیبرالی در نظام سرمایه‌داری بین‌المللی هم در آمریکا، هم در کشور‌های اروپایی و همچنین کشور‌های شبه مدرن وابسته به آنها یا غیر از آن در واقع نوعی بحران اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده که همین مسأله هم دوباره قدرت اقناعی و جاذبه مدل گفتار مدرنیته را از بین برده یا کم‌رنگ کرده و نظام رسانه‌ای اینها را هم در بسیج کردن، صورت بندی و نوعی تحمیق کردن دچار مشکل کرده است. این یک اتفاق موجب می‌شود که اگر تا کنون این مجموعه سیطره هژمونیک مدرنیته می‌توانست نوعی وجدان تحمیق ایجاد کند، یعنی وجدان اخلاقی انسانی جامعه را تحمیق و غیرفعال کند، حالا، چون این سیطره خرق می‌شود این دچار روزنه‌هایی در خود می‌شود، نمی‌گویم به طور کامل از بین رفته، دارد دچار روزنه‌هایی می‌شود، بنابراین یک نوع وجدانی که تا به حال سرکوب می‌شد، یک نوع وجدان بیدار اجتماعی، اعتراضی کم‌کم دارد میدان پیدا می‌کند و فعال می‌شود. من گمان می‌کنم حتی اگر این بار این جنبش مهار شود و احتمال که خواهد شد، هر چند به سختی، باز هم ما شاهد نمونه‌هایی خواهیم بود؛ حرکت و رویداد‌هایی که اینها مایه‌های دیسکورسیک و تمدنی دارند، یعنی دارند یک نوع گفتارسازی و آلترناتیوسازی می‌کنند، ممکن است وجه ایجابی آنها اصلاً پررنگ نباشد، چون ما در یک دوران گذار تاریخی به سر می‌بریم، اما نکته مهم این است که دارند حکایت می‌کنند که مدرنیته آن قدرت اقناعی خود را دارد از دست می‌دهد.

سؤال: ناظر بر تعبیری که به کار بردید، سؤال بپرسم؛ وجدان بیدار اجتماعی حالا در این رویداد را بررسی کنیم، اما نظام آمریکا تلاش می‌کند که صدای این وجدان بیدار اجتماعی شنیده نشود در این اجتماع ضدصهیونیستی، علت این تلاش چیست؟
زرشناس: می‌خواهد آن چه که رخ می‌دهد تحریف کند، اگر اینها بپذیرند که نوعی وجدان بیداری بلند شده که دارد خرق می‌کند، هرچند نه تام و تمام و تا حدودی خرق می‌کند سیطره هژمونی مدرنیته و عالم مدرن را؛ این یک معنا دارد و معنای آن این است که نشان می‌دهد مدرنیته دارد توان خود را از دست می‌دهد و دوران گذار و زمستانش فرارسیده. وقتی ما بحث فلسفه- تاریخی از ورود عالم غرب مدرن به دوران بحران و انحطاط می‌کنیم، چه می‌گوییم؟ می‌گوییم یک عالم و تمدنی دارد وارد زمستانش می‌شود. عوالم تاریخی و تمدن‌ها مثل انسان‌ها هستند، یک لحظه‌ای به دنیا می‌آیند، دوران تکوین، کودکی و جوانی دارند، دوران نُضج پیدا می‌کنند و یک زمانی هم می‌رسد که در سرازیری حرکت در مسیر قهقرا قرار می‌گیرند. عالم غرب مدرن از منظر فلسفه- تاریخ، در رنسانس به دنیا آمده، اتفاقاً در همان رنسانس، سودا‌های شدید صهیونیستی دارد. در همان رنسانس به دنبال تأسیس نظام جهانی است. وعده نظام جهانی می‌دهد، می‌خواهد آن را محقق کند با محوریت آموزه‌های صهیونیستی. از قرن هجدهم به بعد که دوران روشنگری است، از منظر فلسفه- تاریخ، دوران نضج اینهاست، اینها این را عملیاتی می‌کنند و در هیأت نظام جهانی کاملاً به وجود می‌آورند.

 عالم غرب مدرن وارد بحران شده است 

زرشناس:  این نظام جهانی یک ساختاری از کشور‌هایی که خود را ارباب دنیا می‌دانند و جهان را غارت می‌کردند، نیروی کار مردم را استثمار می‌کردند، منابع طبیعی را غارت می‌کردند و کشور‌ها را به بازار مصرف بدل می‌کردند، چنین وضعی ایجاد می‌کند و از اواخر قرن ۱۹، بنا بر آن چه که ما در نزد خود فیلسوفان غربی می‌بینیم، نیچه می‌گوید، ِاشپَنگلر می‌گوید، توین‌بی می‌گوید، فوکو می‌گوید، هایدگر می‌گوید، زیمل می‌گوید که این عالم غرب مدرن دارد وارد بحران خود می‌شود. دارد پاییز و فراتر از آن زمستانش فرارسیده. این زمستان وقتی فرامی‌رسد یکی از مؤلفه‌هایش این است؛ قدرت اقناعی ضعیف می‌شود و چاقو دسته خود را می‌برد. الان چیزی که ما می‌بینیم این است؛ در متن دانشگاه‌های آمریکا که کانون تولید دیسکورس‌های تحمیق‌گر هستند به منظور این که مقوم تداوم حیات عالم غرب مدرن و تمدن آمریکایی ذیل این باشند، ما شاهد این هستیم که عنصر بنیادین آن که روح این عالم را دارد، روح عنصر مقوم آن است، یعنی وجه صهیونیستی مدرنیته، چون اگر راجع به مدرنیته صحبت کنیم، مدرنیته؛ سنتزی است از یونانیت و یهودیت؛ منتها یهودیت صهیونیستی. این عنصر دارد مورد حمله قرار می‌گیرد، این خیلی نکته مهمی است، یعنی سابقه جنبش‌های دانشجویی را در امریکا و اروپا ببینید، جنبش‌های دانشجویی قبلی یا وجه دیسکورسیک ندارند یا اگر دارند نهایتاً مثل مه ۱۹۶۸ به دنبال  این هستند که تلقی مدرن لیبرالی از آزادی را به حوزه‌های بیشتری گسترش دهند که نتیجه اش شد، انقلاب جنسی دوم آمریکا و اروپا. این نتیجه جنبش ۱۹۶۸ است، این انتهای آن اعتراض است. اعتراض اجتماعی آنها هم؛ اعتراض به این است که چرا سرباز آمریکایی مثلاً در جنگ ویتنام کشته می‌شود؟ یعنی اعتراض به خود اصل نظام جهانی نیست، اعتراض به عناصر ساختاری و هویتی مدرنیته نیست، این‌جا اعتراض؛ عنصر و رکن اصلی ساختاری هویت مدرنیته را مورد حمله قرار می‌دهد.

سؤال: ابراهیم متقی؛ کارشناس مسائل سیاسی و بین‌الملل هم به جمع ما اضافه شدند با آقای زرشناس راجع به تلاش نظام آمریکا برای این که صدای این تجمع ضد صهیونیستی شنیده نشود، صحبت می‌کردیم، اما در کنار آن صحبت کنیم به ورود خشونت‌آمیز پلیس در این سطح که می‌توانیم بگوییم در جامعه نخبگانی و دانشگاهی آمریکا و اروپا، این سطح از ورود خشونت‌بار، کم‌سابقه است و در کنار آن اشاره‌ای کنیم به اظهار نظر وزارت امورخارجه آمریکا که اشاره‌ای نکرده به دستگیری دانشجویان و اساتید و اشاره کرده که در کشورش دموکراسی وجود دارد؟
متقی: از آقای زر شناس عزیز  تشکر می‌کنم که نکات بسیار دقیقی را در تبیین بحران معنا در جهان غرب ارائه داده‌اند این یک واقعیت جدیدی هستش که تحت تاثیر موج‌های انقلاب تکنولوژیک قرار دارد وقتی که ما صحبت از جامعه شبکه‌ای می‌کنیم وقتی که دگرگونی‌های ابزاری و تکنولوژیک را آثارش را در محیط اجتماعی می‌بینیم در اون شرایط و فضا به این جمع بندی می‌رسیم که یک هویت جدیدی در برابر آن شکل‌بندی‌های مسلط هنجاری در سیاست بین الملل و جامعه امریکا و جهان غرب دارد شکل می‌گیرد که اون فضایی هستش که حاشیه دارد یواش یواش قدرت پیدا می‌کند همونجوری که من حماس را و حزب الله را و گروه‌های مقاومت در عراق و یمن را به نوعی نشانه‌های ظهور حاشیه و باز تولید قدرت حاشیه می‌دانم طبیعی است که این وضعیت در مورد جهان غرب هم وجود دارد یعنی اینکه حاشیه هم در حاشیه نظام بین الملل معنا پیدا می‌کند و هم در خود جهان غرب و نظام سرمایه داری حاشیه می‌تواند خودش را بازتولید کند واقعیت این هستش که نیرو‌های اجتماعی در هر دوران تاریخی درصدد بر می‌آیند تا هویت خودشان را منعکس کنند، اما احتیاج به یک موضوع دارند احتیاج به یک سوژه دارند احتیاج به یک بهانه دارند برای اینکه اعتراض خودشان را نسبت به ساختار بیان بکنند و امروز من فکر می‌کنم در همه جهان و به ویژه در امریکا و بسیاری از کشور‌های اروپایی نسل‌کشی اسرائیل تبدیل شده به یک موضوع اعتراضی گروه‌های اجتماعی گروه‌های عدالت‌طلب، جوانان، دانشجویان بسیاری از این نشانه‌ها در سال هزار و نهصد و شصت و هشت هم وجود داشت بسیاری از این نشانه‌ها در سال هزار و نهصد و هفتاد و چهار و هفتاد و پنج در امریکا هم وجود داشت بسیاری از این نشانه‌ها را ما در فضای جنبش‌های ضد وال‌استریت هم می‌بینیم بنابراین یک نوع گرایش ضد ساختاری در خود جهان غرب وجود دارد که دارد نشان می‌دهد با نظم فعلی با اون اقتدار و هژمانی موجود سرمایه‌داری و جهان غرب هماهنگی چندانی ندارد و البته معتقد عجب ورود کند.

سوال: آقای زرشناس ما یک ورود کم‌سابقه پلیس را می‌بینیم در آمریکا ضمن اینکه این کشور‌ها مدعیان حقوق بشر و آزادی بیان هم هستند؟
زرشناس:  ببینید امریکا زمانی که بنیان‌گذاری شد می‌دانید حاصل جنگ‌ها استقلال بود که از سال هزار و هفتصد و  هفتاد و شش تا هزار و هفتصد هشتاد و سه میلادی انجام شد و  جنگ‌های استقلال که شروع شد و امریکا تاسیس شدقانون اساسی که توسط اون گروه طیفی از دولتمردان اغلب فراماسون و طرف‌دار سرمایه داری که این‌ها پدران بنیان‌گذار می‌نامند که نوشته شد یک اصل متمم یک متمم اصل اول دارد که اون متمم درو اقع تاکید بر آزادی بیان است ببینید دقت بفرمایید لیبرالیزم که ایدئولوژی محوری است که جامعه امریکا اصلاً دولت ایالات متحده آمریکا را بنیان‌گذاری کرد و در سه صورت مختلف لیبرال کلاسیک و لیبرالیزم حالا ارشادی و شبه سوسیال دموکراتیک و اخیراً نئو لیبرالیسم دارد اداره می‌کند این کشور را و جهان سرمایه‌داری را شعار محوری اش ادعای بحث آزادی است و اصلاً جدیدا اونچیزی را که اصل می‌گیرده این نگاه کنید متفکران غربی خود متفکران غربی مثل کسانی مثلاً تئودور آدورنو که کتاب دیالکتیک روشنگری را نوشتند می‌گفتند آن سوی عقل روشنگری آن سوی مدعا‌های آزادی یعنی می‌گفتند روشنگری دارد می‌گوید خردگرایی در حالی‌که یعنی مدرنیته درحالی‌که بی‌خردی را آورده می‌گوید آزادی در حالی که استبداد را اعمال کرده می‌گوید تصویر روشن علمی از جهان درحالی‌که مجموعه‌ای از خرافه‌های جهان را ترویج می‌کند آن سوی خرد مدرن خرد ابزاری مدرن خرد سرکوبگر مدرن که خرد نیست خرد واقعی نیست آن سویش اون چیزی است که موریس بلانشو بهش می‌گوید اشاره به سادیسم، می‌گوید ذات این امر سرکوبگری و خشونت ذات مدرنیته اونچیزی که دارد مدرنیته را اداره می‌کند و جامعه امریکا را اینجور موارد که پیش می‌آید این خودش را نشان می‌دهد شما در مورد ورود پلیس ببینید ما تو خود ایران هم سابقه داریم در دورانی که به هر حال دولت تحت سیطره امریکا تو ایران حکومت می‌کرد سه بار پلیس و ارتش وارد فضای دانشگاه شدند یکی در واقع در آذر هزار و سیصد سی و دو بود یکی در بهمن هزار و سیصد چهل ارتش شرط باز فرستاد یکی هم در سیزده آبان سال پنجاه و هفت در امریکا شما نگاه بکنید این دانشجو‌ها نه کسی را کشتند نه به کسی حمله کردند،  نه سطل آشغالی سوزاندند نه شیشه‌ای شکستند نه درختی قطع کرده‌اند نه با کسی دعوا کردند این‌ها فقط تجمع کرده بودند آن هم در درون دانشگاه چه دلیلی دارد که پلیس این شکلی ارتش این شکلی مرز‌ها را در نوردد و وارد دانشگاه شود، آن باطن سرکوبگر استبدادی لیبرالیزم است که ویترین خودش را  به آزادی می‌بنند.

سوال: آقای متقی الان می‌بینیم که پلیس در آمریکا از هر ابزاری برای سرکوب دانشجویان دارای استفاده می‌کند خود دانشجویان اعلام می‌کنند که این برخورد دولت آمریکا نشانه نبود دموکراسی و آزادی بیان در این کشور هستش ولی ما اظهار نظر‌های مختلف مقامات آمریکایی از جمله وزیر امور خارجه آمریکا را که می‌بینیم بدون اینکه اشاره کند به هیچ دستگیری از اساتید و دانشجویان می‌گوید ما در کشورمان آزادی بیان داریم در کنارش رئیس مجلس به نمایندگان این کشور هشدار می‌دهد اگر دانشجویان تظاهرات خودشان ادامه بدهند گارد ملی را برای سرکوب اعزام می‌کنند؟
متقی:  نگاه کنید دوتا موضوع بسیار جدی وجود دارد نکته اول اینکه هرگاه امریکایی‌ها صحبت از دموکراسی می‌کنند شما بدانید این مفهوم دموکراسی در سیاست  عملی یعنی خشونت هر موقع  صحبت از حقوق بشر می‌کنند این به مفهوم کنش معطوف به جنگ است هر گاه صحبت از عدالت می‌کنند تلاش برای تثبیت ایجاد ساختار طبقاتی است بنابراین این واقعیت یک نوع ادبیاتی است که در ساختار سیاسی تو امریکا و جود دارد در دوران‌های مختلف تاریخی هم باز تولید شده در فضای امریکا مراجع ذی قدرت در اختیار صهیونیست‌ها است شما در نظر بگیرید هالیوود، اقتصاد، بورس، بانکداری، اتاق‌های فکری که تولید اندیشه راهبردی می‌کنند خوب تمامی موارد و مراکز و مراجع  نگاهشان یک نگاه حمایتی از اسراییل است،  اسراییل در فضای نسل کشی قرار گرفته این نسل کشی  اگر امریکایی‌ها اجازه بدهند که این اندیشه ارائه بشود این اندیشه در فضای اجتماعی امریکا باز تولید بشود شما مطمئن باشید قابلیت این دیگر وجود ندارد که خواسته باشند موضوع را جمع کنند یعنی در اون شرایط یک جو ضد اسرائیل به وجود می‌آید که در آن جو ضداسرائیلی مجلس سنا و نمایندگان دیگر قادر نخواهند بود تا بیست و یک میلیارد دلار برای سه سال آینده هزینه‌های مربوط به تسهیلات و کمبود بودجه را برای اسرائیلی‌ها تامین تحمیل کنند بنابراین پشت این خشونت یک معادله قدرت و نهاد‌های قدرت وجود دارد که اون‌ها نقش نیابتی را  در ارتباط با اسرائیل ایفا می‌کند بحثی است که دو نظریه پرداز روابط بین‌الملل به این موضوع اشاره داشتند.

سوال: آقای زرشناس به رسانه‌ها اشاره کردند بر خلاف همه مقاطع زمانی مختلف که رسانه‌ها در اختیار منافع غرب بودند در این دوره و در تجمع دانشجویی دانشگاه‌های آمریکا می‌بینیم که بازتابی از رفتار‌های متناقض غرب در حقوق بشر و آزادی بیان هستند؟
زرشناس: می‌گویم دقیقاً به همین دلیل هست، چون عرض کردم، چون سیطره هژمونی که مدرنیته دارد خلق می‌شود حداقل به صورت موردی این مسئله قدرت اقناعی مدرنیته را، چون کاهش داده بنابراین نظام رسانه‌ای هم که بر پایه این سیطره هژمونی بنا شده و مقوم آن بوده و نماینده اون بوده خوب طبیعی  است که آن هم کارایی خودش را دارد از دست می‌دهد خیلی امر واضحی هستش یعنی ببینید آن چیزی که قوام می‌داد قدرت می‌داد و موجب می‌شد که نظام رسانه‌ای بتواند عمل کند اون شرایطی بود که شرایط  هژمونی بود که نظام جهانی ایجاد کرده بود و مدرنیته، چون حاکم بود و ظرفیت  اقناعی داشت ساختار رسانه‌ای اش هم می‌توانست این امر را پیش می‌برد همچون که ساختار سیاسی اش پیش می‌برد ساختار سیاست معمولش هم چنان نظام دانشگاهی اش پیش می‌برد و حوزه‌های دیگر، اما وقتی که کلاً مدرنیته متزلزل می‌شود عالم غرب مدرن وارد دوران انحطاطش می شود چیزی آن چیزی پیش می‌آید که خود فیلسوف فرانسوی که خودش حالا در مجموع غرب مدرن تعلق دارد و دریافته بود و می‌گوید سوژه متزلزل سوژه زخمی اون نامی است که بر بشر مدرن و اومانیسم گذاشته این وضع وقتی پیش می‌آید خوب  نشان می‌دهد این نتیجه‌اش این است که با تضعیف قدرت اقناعی مدرنیته ساختار رسانه‌ای این نظام هم قدرت اقناعی اش را  از دست می‌دهد ضعیف می‌شود و از قضا سرکنجبین صفرا فزود این اینجوری می‌شود این علتش این هستش و ما از اینها از این به بعد بیش از اینها شاهد خواهیم بود یعنی ما از این به بعد بیش از این شاهد خواهیم بود که این سیطره هژمونی جا‌های مختلف خلق خواهد شد روزنه‌ها ایجاد خواهد شد همان‌گونه که در نظام جهانی فضا به سمت واگرایی رفت و فرصت برای دولت‌ها استقلال‌طلب مثل دولت ایران فراهم شده  فرصت برای ملت‌ها دارد فراهم می‌شود همان‌گونه که توازن بین المللی دارد تغییر می‌کند که از نشانه‌هایش همین رویداد وعده صادق و رویداد‌هایی نظیر این بود.

دیگر خبرها

  • جزئیات سناریوی رژیم‌صهیونیستی برای حمله به رفح
  • پاسخ به بازدارندگی ایران با بازنویسی سناریوی ناکام «تحریم»
  • عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده است
  • زرشناس: عالم غرب مدرن وارد دوران بحران انحطاط خود شده است
  • رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح: اگر جرمی در بین نیروهای مسلح اتفاق بیفتد مجازات این نیروها سنگین تر و شدیدتر خواهد بود
  • پزشکیان لیدر می‌شود؟/ترکیب‌ احتمالی فراکسیون‌های مجلس آینده
  • مراسم معارفه رایزن فرهنگی جدید ایران در ونزوئلا
  • پیام دیگر شاخه نظامی حماس به خانواده‌های اسرای صهیونیستی
  • تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
  • یک اقتصاددان پاسخ داد: عاقبت نرخ تورم در 1403 و اتفاق نگران کننده برای طبقه متوسط جامعه