برزگر: خروج نظامیان آمریکایی از منطقه نتیجه دست بالاتر رقبای آن است
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۶۰۴۳۷
دیدگاه غالب در ایران این است که خروج ترامپ از برجام، برای به چالش کشیدن مواضع منطقهای و محدود کردن فعالیتهای موشکی متعارف ایران بوده تا قوه تدافعی و بازدارندگی ایران تضعیف شود و از این طریق شرایط برای حمله به ایران یا حداقل فروپاشی آن فراهم شود. ۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۲ بین الملل آسیای غربی دیپلماسی ایران نظرات - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کیهان برزگر، استاد روابط بین الملل و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه با حضور در کنفرانس «کلوپ والدای» در روسیه، سخنانی را ایراد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته اول، اینکه حرکت خاورمیانه به سوی تشکیل یک سیستم امنیت جمعی امری اجتناب ناپذیر است، اما باید با در نظر گرفتن تحولات جاری ژئوپلتیک نتیجه انتقال سیاسی در منطقه بوده و از این لحاظ دو پیش شرط دارد: نخست، هر سیستم امنیتی جمعی باید پایدار مختص به واقعیتها و نیازهای جاری سیاسی-امنیتی و اقتصادی منطقه و به شکل قالببندیشده و ویژه شکل گیرد. از این لحاظ، نمیتوان یک کشور را به عنوان منبع تهدید برجسته کرد (مثل برگزاری کنفرانس ضد ایرانی ورشو) و همزمان انتظار همکاری آن کشور در شکلگیری یک نظم منطقهای داشت.
ویژگیهای تاریخی-اجتمایی کشورها به گونهای است که هر کشوری برداشت "انفرادی" خود از چگونگی تامین منافع ملی و دفع تهدیدات امنیتی دارد و لذا نمیتوان مسائل و سیاستهای کشورها را عمومیت داده و در یک قالب کلان تعریف کرد. مثلا نگاه جریانهای سیاسی موجود به پویاییهای نقش روسیه و آمریکا در منطقه متفاوت است. یا سیاست ایران در عراق، سوریه و افغانستان برگرفته از واقعیتهای جغرافیایی و تاریخی جاری بوده و بطور طبیعی متفاوت از هم عمل میکند. این امر، در مورد سایر کشورها هم صادق است. پس ضروری است تا کشورها ابتدا به یک فهم مشترک از تعاریف و مفاهیم در حوزههایی همچون تامین امنیت، تهدید خارجی، توسعه اقتصادی و غیره، به ویژه در حوزه ارزشهای مشترک مثل مبارزه با تروریسم برسند.
پیش شرط دوم این واقعیت است که راه دستیابی به یک سیستم امنیت جمعی در منطقه از "ثبات و امنیت ملی کشورها" میگذرد. از این لحاظ، تقویت "سیستمهای ملی" در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی ضروری است تا هر کشوری سهم "انفرادی" خود را از امنیت منطقهای ایفا کند و در نتیجه "تجمیع" سهم کشورها بر مبنای ژئوپلتیک اثربخش خود، یک سیستم امنیت دسته جمعی پایدار شکل بگیرد. برای دستیابی به این هدف همچنین لازم است تا اجماع سیاسی در حوزه سیاست داخلی شکل گیرد تا جریانهای سیاسی و افکار عمومی قانع شوند که تامین منافع و امنیت ملی کشورها بستگی به همکاریهای دستهجمعی منطقهای دارد.
مثلا اکنون با خروج آمریکا از برجام (توافق هستهای) و بیاعتمادی پدید آمده در سطح سیاست داخلی، منطق ورود به همکاری منطقهای در نزد ایرانیان ضعیف شده است. چون فرض بر این است که چنین همکاری بیشتر میتواند به نفع آمریکا و غرب باشد که سعی در قالب بندی یک سیستم امنیت دستهجمعی منطقهای به نفع جریانهای سیاسی طرفدار خود و به ضرر منافع ژئوپلتیک ایران دارد.
نکته دوم، اینکه به دلیل محدودیت استراتژیک کشورها در حل انفرادی بحرانهای جاری و چندلایهای منطقهای، ورود به یک سیستم امنیت دسته جمعی مختص به منطقه به هرحال اجتناب ناپذیر است. اما پایداری چنین سیستمی باید در روند حل بحرانها و بهطور مرحلهای صورت پذیرد، بطوریکه شکل گیری چنین سیستمی در انتهای یک تلاش جمعی صورت پذیرد. تجربههای جنگهای افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003 نشان میدهند که پیروزی در میدان نبرد الزاما به معنای پایان یک بحران نیست و پیچیدگیهای روند دولت سازی در شرایط بعد از منازعه و چگونگی تداوم دولتهای فراگیر و هنر ائتلافسازی جبهه جدیدی را در میدان سیاست باز میکند که نیازمند همکاری نزدیک کشورهای اصلی درگیر در بحران است.
به عبارت دیگر، بردن میدان نبرد الزاما به معنای بردن میدان سیاست نیست، هرچند دست برندگان را در قالببندی راه حل سیاسی بحران به نفع خود بالا می برد، اما در نهایت یک راه حل سیاسی پایدار باید با توافق جمعی صورت پذیرد. اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و عراق الزاما با هدف اعلامی هزینهبر بودن حضور این نیروها یا کاهش ارزش استراتژیک این میدان های سوریه یا افغانستان برای آمریکا نیست، بلکه بیشتر مربوط به محدودیتهای استراتژیک این کشور در اثر بخشی ژئوپلتیک، کارآمدی و تاثیرگذاری موثر بر میدانهای نبرد، در کنار دست بالا قرارگرفتن رقبای منطقهای آن است. واقعیت این است که سایر بازیگران نیز همین محدویت استراتژیک را به اشکال مختلف در حل انفرادی بحرانها به نفع خود و به ویژه در حوزه دستیابی به راهحل سیاسی مورد نظر خود با توجه به محدودیتهای اقتصادی موجود برای بازسازی اقتصادی کشورهای بحرانخیز دارند.
آیا "امپراطوری فارس" بازگشته است؟برزگر: ایران از استراتژی «مهار چندجانبه» برای مقابله با تهدیدات استفاده میکند
با این وضعیت و از یک نگاه واقعگرایانه، شکلگیری یک سیستم امنیت جمعی تنها میتواند در انتهای روند یک بحران و بعد از مراحل زیر صورت پذیرد: توقف جنگ در میدان، تسریع راهحل سیاسی، برگزاری انتخابات و تاسیس قانون اساسی، تشکیل دولت فراگیر، تقویت سیستم دولت، خروج نیروهای خارجی و نهایتا ورود به چندجانبهگرایی منطقهای برای شکلدهی یک سیستم امنیت جمعی پایدار که مختص به منطقه باشد. در این روش، شکلگیری سیستم جمعی با طی مراحل طبیعی و واقعیتهای موجود در انتهای یک روند صلح سازی شکل میگیرد، نه در ابتدای آن که بنظر غیرواقع بینانه میرسد و بیشتر کشورها را وارد بازیهای ایدئولوژیک و مقصر جلوهدادن دیگری میکند.
تجربه ناموفق مذاکرات صلح ژنو در مورد حل بحران سوریه یک نمونه آشکار در این زمینه است. در مقابل، موفقیت نسبی "روند آستانه" با مشارکت ایران، روسیه و ترکیه، بستگی به موافقت حداقلی بازیگران موجود بر تهدیدات کلی بحران سوریه بر منافع و امنیت ملی این کشورها داشته و از این لحاظ موفق شده تا چند مرحله از روند صلح سازی در این کشور را به خوبی پیش ببرد.
نکته سوم، مربوط به نگاه ایران به شکلگیری یک سیستم امنیت دستهجمعی منطقهای است. بطور طبیعی کشورهای قویتر منطقه تمایل به تقویت همکاری منطقهای با تکیه بر ویژگیهای محلی دارند. هرچند، ایران همیشه از شکلگیری یک سیستم امنیت دسته جمعی منطقهای حمایت کرده است، اما واقعیت این است که ائتلاف ضد ایرانی موجود که آن را "محور تهدید" مینامم، یعنی همان ائتلاف ترامپ-نتانیاهو-بن سلمان، نگاه ایران به همکاری منطقهای را پیچیدهتر کرده و در نتیجه گرایش این کشور به سمت تقویت ابزارهای بازدارندگی تهدید در منطقه افزایش یافته است.
دیدگاه غالب در ایران این است که خروج ترامپ از توافق هستهای (برجام) برای به چالش کشیدن مواضع منطقهای و محدود کردن فعالیتهای موشکی متعارف ایران بوده تا قوه تدافعی و بازدارندگی ایران تضعیف شود و از این طریق شرایط برای حمله به ایران یا حداقل فروپاشی از درون یا به اصطلاح "تغییر رژیم" فراهم شود. اما واقعیت این است که این سیاست ترامپ مشروعیت فعالیتهای موشکی ایران را در سیاست داخلی و در نزد افکار عمومی ایران افزایش داده و حتی منجر به تسریع و تقویت این فعالیتها شده و از این لحاظ نقطه عطفی در شکلگیری مفهوم "منطقه گستردهتر امنیتی" در دیپلماسی دفاعی ایران شده است. حمایت از مواضع منطقهای ایران در سفر اخیر وزیر خارجه ایران دکتر ظریف به لبنان و همچنین مواضع ایشان در مورد اهمیت حفظ قدرت بازدارندگی و موشکی برای حفظ امنیت ملی کشور در کنفرانس اخیر امنیتی مونیخ نشان از این تحول جدید است.
انتهای پیام/
R1016168/P36446/S8,90,95,1128/CT12 واژه های کاربردی مرتبط اخبار "آمریکا" اخبار "روسیه" برجام تحولات برنامه موشکی ایران اخبار ایران (بینالملل)منبع: تسنیم
کلیدواژه: اخبار آمریکا اخبار روسیه برجام اخبار ایران بین الملل اخبار آمریکا اخبار روسیه برجام اخبار ایران بین الملل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۶۰۴۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاهکلید حل مسائل منطقه،دست ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد.
به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: سفر علیاکبر احمدیان، نماینده رهبر معظم انقلاب و دبیر شورایعالی امنیت ملی به روسیه که به دعوت نیکلای پاتروشف، دبیر شورای امنیت ملی روسیه صورت گرفت، بازتاب گستردهای در رسانههای خارجی و تحلیلگران داشت که گویای یک تحول بزرگ در عرصه امنیت اطلاعاتی میان کشورهای ضد یکجانبهگری آمریکاست تا با این ائتلاف از تهدیدهای موجود برای ایجاد یک فرصت ارزشمند بهرهمند شوند و به نظر میرسد حضور نمایندگان ۱۰۶کشور دراین اجلاس امنیتی، فرصت مغتنمی است تا با گسترش همکاری در عرصه امنیت اطلاعات، اقدام به خلق ابزارها، نهادها و ساختارهای جدید در این زمینه کنند تا دربرابر این تقابلها که شدت یافته و به تشدید تروریسم دامن زده، بیدفاع نباشند.
نقش سرویسهای اطلاعاتی در توسعه تروریسم در منطقه
تحولات اخیر در عرصه روابط بینالمللی، بهخوبی نشان میدهد که مفهوم صلح بیش از هر مسأله دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد و جنگطلبی آمریکا و دستنشانده فاسد آن درمنطقه غرب آسیا، مهمترین عامل در ایجاد شرایط کنونی شده است که در نتیجه آن، قریب بر۳۵هزارانسان که بخش اعظمی ازآنهاغیرنظامی بودند،تنها درغزه به شهادت رسیدهاند تا بر هژمونیطلبی این دولت استعماری کمک کرده و مانع افول آمریکا و نابودی رژیم نامشروع صهیونیست باشند.
تروریسم یکی از شیوههای بارزی است که دولتهای استعماری از آن بهره جستهاند تا به این وسیله بر تداوم حاکمیتشان کمک کنند. بیدلیل نیست که این پدیده شوم در حال حاضر به عنوان یکی از بزرگترین خطرها در مسیر تحقق صلح و امنیت ملی و بینالمللی بهشمار میآید، ابزارهای جدید و نوین نیز به خدمت تروریستها آمدهاند و پیوند فناوریهای نوین با اقدامات تروریستی تبدیل به یک گرفتاری راهبردی برای همه کشورها شده است به نحوی که گروههای کوچک با بهکار گیری ساختارهای پیچیده فناورانه، مبدل به کنشگرانی قهار شدهاند و با اقدامات تروریستی، عرصه را برای تحقق صلح، امنیت و ثبات منطقهای تنگ کرده، مشغول یکهتازی هستند.
بنابر شواهد مستند و آشکار، آمریکا و رژیم غاصب صهیونیست در صدر فهرست حمایت از اقدامات تروریستی و مبتکر قتلهای هدفمند و تروریسم دولتی هستند و بیشتر ملتها از عوارض این جنایات بیبهره نماندهاند؛ حمله صهیونیستها به دفتر کنسولگری ایران در سوریه و شهادت جمعی از مستشاران ایرانی که بهصراحت خلاف اصول پایهای حقوق بینالملل است، آخرین مورد از توسل صهیونیستها به ابزار ترور با هدف مقابله با هژمونی ایران در منطقه و همچنین جهان است، غافل از اینکه این اقدام ددمنشانه آنها بر ابهت جمهوری اسلامی ایران افزود و پاسخ مشروع به جنایات اسرائیل در عملیات «وعده صادق» پیشبینیهای آمریکا و صهیونیستها را با شکست روبهرو کرد؛ زیرا آنها فکر میکردند جمهوری اسلامی ایران با این تجاوز آشکار دچار هراس شده و از کنشگری منطقهای علیه اهداف دولتهای استکباری عقبنشینی میکند اما دیدند که با پاسخ هدفمند و صحیح، حیثیت دفاعی و اطلاعاتی صهیونیستها-که از حمایت آمریکا و چند کشور دیگر برخوردار بود-به فنا رفته و وجهه امنیتی آنها متزلزل شد.
به زعم آمریکا، برتری همهجانبه اسرائیل در منطقه غرب آسیا، میتواند به تحقق اهداف و نیات شوم آنها کمک کند لذا در تدوین برنامههای مرتبط با سیاست خارجی خود به آن پایبند هستند و ابایی از اعطای بودجههای کلان و حمایتهای غیرمادی به این رژیم جعلی ندارند ونتیجه این شده است که صهیونیستها با گریز از همه پیمانهای ناظر بر فعالیتهای هستهای از جمله ان .پی. تی به انباری از سلاحهای هستهای دست پیدا کرده و از آن برای حمله به غزه و سایر حملاتشان استفاده میکنند.ارائه اطلاعات امنیتی و اطلاعاتی به منظور ارزیابی قدرت رقبا و دشمنان و شناسایی نقاط ضعف و قوت آنها، اعلام به موقع هشدارها در خصوص احتمال وقوع جنگ و عملیاتهای کماندویی از سوی دشمن جهت آمادگی ارتش برای مقابله با هرگونه خطر احتمالی و تمرکز روی توسعه قابلیتهای فناوری از جمله ماموریتهای مهم سرویسهای جاسوسی است تا با جمعآوری اطلاعات بخشهای مختلف و ارسال آنها به یگانهای فعال نقشآفرینی کرده و آن را در اختیار ارتشها و موسسات نظامی سراسر جهان قرار دهند که بنا بر اذعان فعالان این عرصه، سرویسهای جاسوسی آمان، موساد، شاباک و ... در این زمینه صاحب نام بودند و با شکست قطعی و غیر قابل ترمیم آنها در عملیاتهای طوفانالاقصی و وعده صادق رسوا شده و مقدمات سقوط رژیم غاصب را کلید زدند.
به طورکلی سازمانهای جاسوسی با ترور میخواهند خود را موفق، مقتدر و توانمند معرفی کنند اما مروری بر اقدامات و عملیاتهای آنها نشان میدهد که حریف ایران نیستند و در اکثر رویاروییهای خود با نیروهای اطلاعاتی و دفاعی جمهوری اسلامی، ناکام ماندهاند. بررسی پرونده فعالیتهای جاسوسی نشان میدهد اکثر آنها در سه حوزه جمعآوری اطلاعات، ترور اشخاص و ایجاد نزاع قومی-مذهبی متمرکز بودهاند اما در تله امنیتی سربازان گمنام افتاده و توان مقابله با چتر امنیتی جمهوری اسلامی ایران را ندارند.
مقابله با انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات
انحصار اینترنت، سیستمهای عامل رایانهها و تلفنهای هوشمند(مانند ویندوز و اندروید)،دیتاسنترها وسکوها(مثل گوگل و NSA) به آمریکا، زمینه مساعدی را به منظور سوءاستفاده از اطلاعات و توانمند شدن آنها برای نفوذ تا عمق زندگی افراد، جوامع و کشورها فراهم کرده است و نهادهای وابسته به آن نقش بیبدیلی در شکل دهی خواستهها، سبک زندگی، افکار و ایدههای جوامع بشری مطابق با اهداف و امیال صاحبان قدرت و نظام سلطه بینالمللی دارند و این امر نقطه آغازی برای در اختیار گرفتن زیرساختهای حیاتی کشورها و تهدید آنها دارد کما اینکه در حال حاضر زیرساخت اینترنت در انحصار آمریکاست و از این طریق قادر است تا زیرساختهای همه کشورها را در تصرف، کنترل و اختیار خود در آورد و به شیوههای زیر پوستی که همان تغییر در هویت افراد و جوامع بشری است، به حذف تدریجی حاکمیت ملی کشورها به نفع خودشان پرداخته و زمینه اساسی برای ایجاد گسست و شکاف نسلی را فراهم کند اقدامی که در بسیاری از کشورها رخ داده و آمریکاییها میخواهند فرهنگ منحط غربی را جایگرین ارزشهای انسانی و اجتماعی سراسر دنیا کنند و برای این توطئه از ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی بهره میبرند.در حال حاضر دستیابی به ثروت و قدرت علاوه بر توانمندیهای میدانی و عملیاتی به امکان استفاده از اطلاعات نیز ربط دارد؛ روندی که با رشد سریع اختراعات در زمینه فناوریهای جدید اطلاعاتی شکل گرفته و بر این اساس، فناوریهایی با امکان ارتباطات راه دور و رسانهها، فضایی کاملا نو را در زمینه توسعه اقتصاد و سیاست به وجود آوردهاند و میطلبد جمهوری اسلامی ایران با حضور در ائتلافهای منطقهای، فضای حضور در مناسبات جهانی را فراهم کرده و از ظرفیتهای رو به رشد خود در زمینه اطلاعات بهرهمند شود؛ رویهای که به درستی در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم مورد استفاده قرارگرفته است و آنها با تقویت حوزه دیپلماسی به مقابله با تهدیدات غرب به خصوص آمریکا پرداختهاند و با حضور در مجامع مختلف منطقهای و جهانی افکار عمومی را در جریان اقدامات صلحطلبانه ایران قرار دادهاند تا به این ترتیب از اثرات تحریم کاسته و بنیانگذار یک اجماع علیه انحصارگرایی غرب در حوزه اطلاعات باشند؛ روشی که آمریکا نیز برای خروج از بحرانهای پیشرو به آن پناه برده و به مصاف «تیک تاک» رفته است تا از نفوذ افکار و برنامههای این شرکت بر کاربران آمریکایی جلوگیری کند.
نظم نوین جدید با حضور مقتدرانه ایران
روند تحولات موجود در غرب آسیا حکایت از قریبالوقوع بودن فروپاشی نظم کنونی و شکلگیری ساخت نوینی از نظم منطقهای و به تبع آن نظم جهانی دارد؛ طرح ایدههایی همچون «معامله قرن»،«صلح عبری-عربی» و«پیمان ابراهیم» و شکست آنها در مقاطع مختلف حکایت ازتزلزل نظم کنونی و بیداری ملتهای جهان نسبت به طرح استکباری آمریکا علیه اراده ملتها درتعیین حاکمانشان دارد.
گذشت بیش ازهفت ماه از تجاوز ۷۰ساله صهیونیستها برفلسطین اشغالی تنهابخشی ازاین پروژه استعماری غربیها در این منطقه استراتژیک است که در مقابله با گروههای تکفیری هم سربلند میدان شد و فضا را در اختیار تسلط گروههای رادیکال مثلا اسلامی قرار نداد. اتحاد استراتژیک ایران با قدرتهای منطقهای نظیر چین و روسیه، گسترش جبهه مقاومت و انتقال قدرت اقتصادی ازغرب به شرق جهان از ویژگیهای نظم نوین است که جمهوری اسلامی ایران درآن نقش داشته و به افول هژمونی آمریکا سرعت بخشیده است.سفر رئیسجمهور به پاکستان و حضور رئیس شورای عالی امنیت ملی کشور درروسیه که منجر به توافقات سیاسی،اقتصادی، اطلاعاتی و امنیتی.مهمی بین طرفین شد،گواه دیگری برشکلگیری نظمی نوین درمنطقه و انزوای روزافزون آمریکا و اسرائیل است؛ به ویژه که تحولات اخیر به شکاف واشنگتن و رژیم غاصب صهیونیست دامن زده است.
چند نکته درباره یک نشست
حضور علیاکبر احمدیان، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در رأس یک هیات بلندپایه امنیتی برای شرکت در دوازدهمین «نشست بینالمللی مقامات عالیرتبه مسئول در امور امنیتی» و «نشست دبیران شوراهای امنیت ملی کشورهای عضو بریکس» به لحاظ روند تحولات منطقهای به خصوص بعد از عملیات وعده صادق، اهمیت بالایی داشت و نشان داد ایران در روند شکلگیری نظم نوین منطقه، میکوشد با همکاری سایر کشورها با تروریسم، به ویژه تروریسم دولتی اسرائیل مقابله کند.
ایران و روسیه در ماههای اخیر هردو قربانی تروریسم بودهاند و برگزاری اجلاس امنیتی سنپترزبورگ نسبت به اجلاس امنیتی مونیخ که شرکتکنندگان در آن عمدتا حامی تروریسم هستند، حائز اهمیت است.
۱۱۰ کشور از پنج قاره جهان در این اجلاس حضور داشتند واین مسأله حکایت از اهمیت این اجلاس و توجه به رویکردهای تازه
امنیتی برپایه همکاری دارد.مذاکرات دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با مقامات کشورهای هند، برزیل، سوریه،عراق و...، نمونهای از این تعاملات است.
این اجلاس امنیتی درحالی برگزار میشود که منطقه در آتش جنگافروزی صهیونیستها میسوزد و اتحاد جهانی برای مقابله با این جنگطلبی بسیار مهم است بهویژه که بعد از عملیات وعده صادق، نگاهها به ایران دوخته شده تا تحولات را بر اساس تفاهمات امنیتی جدید ـکه در حاشیه اجلاس به امضا رسیده است ـ مدیریت کند.
انتهای پیام