مبارزه با فساد به ابزار سیاسی تبدیل شده است
تاریخ انتشار: ۵ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۸۶۵۰۰۱
تهران- ایرنا- مجتبی امیری دانشیار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در گفت وگو با «شرق» می گوید: مبارزه با فساد سیاسی شده و با هدف ازبینبردن فساد نیست، بلکه ضربهزدن به رقیب سیاسی است.
فساد، مبارزه با فساد و شفافیت؛ این کلمات و کلمات مشابه، حالا دیگر مدتهاست نقل محافل است و قوانین مختلفی نیز برای کاهش فساد نوشته میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** یکی از قوانینی که برای ایجاد شفافیت تصویب شده، قانون انتشار و آزادی دسترسی به اطلاعات مصوب سال 88 است که آییننامه اجرائی آن در سال 93 تصویب شده و به آحاد جامعه اجازه میدهد هر نوع اطلاعات غیرطبقهبندیشده را از دستگاههای مختلف درخواست کنند و آن دستگاهها نیز موظف به پاسخگویی هستند. به نظر شما، چنین قوانینی تا چه اندازه میتوانند به ایجاد شفافیت کمک کنند؟
واقعیت این است که این قانون و قوانین مشابه کارکرد مناسبی ندارند زیرا نه اطلاعات به صورت مشخص و دستهبندیشده در دستگاهها موجود هستند و نه به صورت مناسب در اختیار عموم قرار میگیرند. وقتی به مجموعه قوانین کشور از قوانین عادی تا قانون اساسی نگاه کنید، میبینید قوانین خوبی وجود دارد اما از یکسو در جامعه مطالبه شفافیت وجود ندارد و از دیگر سو، طرف مقابل هم میلی به پاسخگویی ندارد.
در سازمانهای مختلف قوانین متعددی وجود دارند که اجرا نمیشوند یا اگر هم اجرا میشوند، ناقص هستند. مثلا شهرداری تهران طبق قانون، هر شش ماه باید درآمد خود را به اطلاع عموم برساند. آیا این قانون اجرا میشود؟ مردم هم آموزش ندیدهاند که مطالبه کنند و فرهنگ مطالبهگری نزد عموم شکل نگرفته است. بنابراین بیشتر از آنکه مشکل قانون داشته باشیم، در اجرای آن مشکل داریم. اجازه دهید مثالی بزنم.
اگر قانون خدمات کشوری را مشاهده کنید، موارد متعدد ممنوعیت مانند رشوه، هدیه بابت انجام وظیفه قانونی و مانند آن ذکر شده اما امروزه مردم از وجود چنین فسادهایی در دستگاههای اداری ناراضی و عصبانی هستند. خب، دستگاه اجرائی که نمیآید اعلام کند در دستگاه ما رشوهگیری رایج است. اطلاعات نیز به شیوهای در اختیار عموم قرار نمیگیرد که امکان بررسی و نظارت بر آن باشد. از سوی دیگر، در سالهای گذشته شاهد بودهایم اگر کسی هم این اطلاعات را افشا کرده، با او برخورد شده است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته فرهنگ سوتزدن و افشای فساد تشویق و از افشاکنندگان نیز حمایت قانونی میشود.
**یکی از مواردی که به عنوان راهکار کاهش فساد ذکر میشود، ایجاد خزانهداری واحد در کشور است که یکی از مطالبات صدر مشروطه تا امروز است. به نظر شما، ایجاد یک خزانهداری کل که همه ورودی و خروجیهای مالی دستگاههای حکومتی در آن متمرکز شود، چقدر مفید است؟
یکی از مشکلات قدیمی در ایران وجود همین حسابهای متعدد است. در سالهای اخیر تلاشهایی برای تمرکز این حسابها وجود داشته اما بعضی از دستگاهها و مدیران کشور معتقد هستند خزانهداری واحد فقط برای قوه مجریه است و منظور از دولت یعنی قوه مجریه، نه همه ارکان دولتی به معنای حاکمیت.
بنابراین این خزانهداری واحد هم ایجاد نشده و متأسفانه این نمونهای از مبارزه با شفافیت به جای مبارزه با فساد است. ما باید قبل از هر چیزی ببینیم مشکل در کجاست. از نظر من، مشکل در همه جا است؛ هم در سیاستگذاری و برنامهریزی، هم در اجرای آن برنامهها و هم در نظارت بر آنها دچار آفت شدهایم. اگر پیمایشی انجام شود، خواهیم دید دستگاههای نظارتی و مبارزه با فساد خودشان هم دچار آفت شدهاند.
اعتماد عمومی به نخبگانی که در قدرت هستند کاهش یافته و نخبگانی که در قدرت نیستند، نیز دچار آفت شدهاند یا صدایشان شنیده نمیشود. جامعه و سازمانهای مردمنهاد نیز توان جدی پیدا نکردهاند یا به بازی گرفته نشدهاند. ما باید از مردم کمک بگیریم چون شما هر چقدر هم به یک دستگاه اجرائی یا اداره قدرت بیشتری برای مبارزه با فساد بدهید، امکان فساد در همان دستگاه را بیشتر کردهاید. بنابراین این مردم هستند که میتوانند مشکل را حل کنند.
**فکر میکنید چرا در زمینه مبارزه با فساد موفق عمل نشده است؟
من در قوانین مشکلی نمیبینم. به نظرم دو اشکال وجود دارد؛ یکی ناهماهنگی بین قوای سهگانه است و دوم سیاسیشدن مبارزه با فساد. حمایتهای سیاسی از متخلفان و در مقابل برجستهکردن فساد رقبای سیاسی. یعنی مبارزه با فساد سیاسی شده و با هدف ازبینبردن فساد نیست، بلکه ضربهزدن به رقیب سیاسی است. مورد دیگر هم این است که ما کمتر سراغ پیشگیری رفتهایم. ما شاهدیم که نه تنها پیشگیری از فساد در کشور رخ نمیدهد، بلکه گاهی خودمان هم مردم را به این سو هل میدهیم.
مثل اینکه فرد را به درون بخش ممنوعه ترافیک دعوت کنی، بعد دو قدم که داخل آمد جریمهاش کنی که جالب است همین مثال ترافیکی را که زدم هم شخصا چند بار شاهد بودهام. این به اشکال مختلف در قسمتهای مختلف کشور دیده میشود. مشکل دیگر حاکمشدن سیاست بر اداره است. این سیاست هم نه به معنای اداره خوب جامعه بلکه به معنای سیاستبازی.
این سیاستبازی باعث شده نظام اداری به سمت خطا برود و مردم هم یاد بگیرند که هم نظام سیاسی و هم نظام اداری را دور بزنند. از طرف دیگر هم میبینیم که ذینفعان و مفسدان خیلی قویتر از کسانی هستند که با فساد مبارزه میکنند. حضرت علی میفرماید: شایستهترین مردم برای تصدی امور مدیریتی، آن کسی است که به حکم خدا آگاهتر از دیگران باشد و حکم خدا را قویتر از دیگران اجرا کند.
در عرصههای مختلف مدیریتی کشور ما این مبنا در کانون توجه افراد نیست و دغدغه نیست که چنین فردی در مسند، فارغ از اینکه این مسند قضاوت یا تعلیم و تربیت یا مدیریت باشد، بنشیند. به همین دلیل میبینیم که مردم احساس میکنند فساد زیاد است و آمارها هم همین را نشان میدهد و مسئولان نیز به آن معترف هستند و در مناظرات انتخاباتی گاهی شاهد هستیم که چطور یکی پس از دیگری مواردی را راجع به یکدیگر مطرح میکنند.
**به سیاسیکردن شفافیت و مبارزه با فساد اشاره کردید. ما شاهد هستیم که مجلس شورای اسلامی قانونی تصویب کرد که میزان دستمزد مدیران اعلام شود اما با وجود گذشت زمان زیادی هنوز بخشهای مختلفی از قوا و دستگاههای عمومی حاضر به ارائه اطلاعات دستمزدی خود نشدهاند و به همین دلیل انگار دولت میترسد فقط حقوق مدیران خودش را اعلام کند و این، مورد سوءاستفاده رقبای سیاسی که در دستگاههای دیگر هستند و اطلاعات خود را اعلام نکردهاند قرار بگیرد. این شفافیت سلیقهای هم یک دغدغه جدی است.
وقتی انقلاب کردیم، مرحوم شهید بهشتی گفت از اموال رهبر به پایین را اعلام میکنیم. تغییر هم از بالا شروع میشود. مشروطه برای آزادیدادن به مردم و محدودکردن قدرت بود اما در حال حاضر به جامعه القا شده که برعکس، قانون برای مردم است و افرادی فراتر از قانون هستند و میتوانند هرکاری بکنند یا به دلخواه خود قانونی را اجرا نکنند.
این با آرمانهای انقلاب جور درنمیآید؛ مثل موارد دیگر که دستگاهی در ابتدای انقلاب به منظوری تشکیل شده ولی حالا از آن اهداف فاصله گرفته و به بانکداری و کارهای غیرمرتبط میپردازد. تا وقتی سیاسی و جناحی با شفافیت یا مبارزه با فساد برخورد شود، اتفاق مثبتی نمیافتد و یکی از مشکلات ما همین است. همه از صدر تا ذیل باید این را بپذیرند که هرقدر قدرت بیشتر، پاسخگویی بیشتر. اگر ریگی در کفش کسی نیست، باید شفاف عمل کند.
**به نظر شما آزادی رسانهها چه میزان میتواند به مبارزه با فساد کمک کند؟
رسانهها رکن چهارم دموکراسی هستند. مطمئن باشید اگر بعضی از این فسادها توسط رسانهها یا شبکههای اجتماعی منتشر نمیشد، عزمی هم برای برخورد با آن به شکل جدی وجود نداشت. رسانهها نقش مهمی دارند و پیام مردم را به حاکمیت میرسانند. بلوک شرق که فقط یک رسانه و یک خبرگزاری داشت، بعد از 70 سال به دلیل همان فسادهایی سقوط کرد که امکان افشای آن توسط رسانهها وجود نداشت.
این را هم باید بگویم که خود رسانهها هم باید یک نظارت بر خود داشته باشند و آن سیاستبازی در مبارزه با فساد را بر خود حاکم نکنند. اصحاب رسانه باید خودشان بر رسانهها نظارت کنند که مبارزه با فساد را وسیله مبارزه سیاسی نکنند و از تخریب یک فرد و تکریم فردی دیگر و زدن رقبای سیاسی و سکوت در برابر فساد جریان سیاسی نزدیک به خود خودداری کنند.
در مقابل مسئولان هم همین برخورد را انجام دهند؛ یعنی اینطور نباشد که یک رسانه به اطلاعات خاص دسترسی و حاشیه امن داشته باشد که به هرکسی و حتی رؤسای سه قوه حمله کند و با خیال راحت تخریب کند اما یک رسانه دیگر نتواند آزادی مشروع و معقول داشته باشد. متأسفانه نقش نخبگان در کشور ما نادیده گرفته شده و ما از نخبگان اطاعت و تأیید خواستهایم نه اینکه نقش خود را بازی کنند. امیدوارم سیستم ما به گونهای شود که بعد از 40 سال دیگر برخی اشتباهات را مرتکب نشویم. اجازه دهید مصاحبه را با این دو بیت مولانا تمام کنم که میگوید: راه هموارست زیرش دامها / قحط معنی در میان نامها / لفظها و نامها چون دامهاست / لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست.
منبع: روزنامه شرق؛ 1397.12.05
گروه اطلاع رسانی**9370**2002
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اقتصاد شرق مبارزه با فساد شفافيت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۸۶۵۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روز جمعه انتخابـات است؛ سکون سیاسی مطلق در سطح تهران!
در حالی روز جمعه مرحله دوم انتخابات مجلس شورایاسلامی برگزار میشود که فضای کشور نه در بعد سیاسی و نه از جنبه اجتماعی تناسبی با انتخابات ندارد؛ حتی در حوزههایی که بهطور سنتی تحرکات انتخاباتی و تبلیغات بیشتری انجام میشد، دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم چندان محلی از اعراب ندارد.
بنا به گزارش سایت الف، این سکون سیاسی حتی در سطح تهران هم خودنمایی کرده و نسبت به ادوار مشابهی که انتخابات پارلمانی به دور دوم کشیده میشد، پایتخت رنگ انتخاباتی بهخود نگرفته.
مقایسه مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم با دوره کنونی، گواهی است بر این امر. هر چند که برخی دگرگونی در شکل تبلیغات، تحولات تکنولوژیکی و ارتباطی را دلیل بر بیگانگی محیط شهری با انتخابات ذکر کنند اما در رسانههای آنلاین، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هم آنچنان نشان چندانی از انتخابات یافت نمیشود.
اینکه انتخابات از سال ۹۸ با کاهش مشارکت مواجه شده مسئلهای قابل انکار نیست که واکاوی و ریشهیابی این امر فرصتی مجزا را میطلبد اما دلایل فضای سرد سیاسی موجود صرفاً به دلسردی جامعه از شرایط کنونی و تنگناها و حتی ناکارآمدی نهادهای سیاسی بازنمیگردد بلکه بخش قابلتوجه آن بهدلیل کنشورزی غلط سیاسیونی است که بدون استنباط مقتضیات این عرصه خود را واجد پوشیدن ردای سیاست قلمداد میکنند.
انتخابات، امری یکسویه و منوط به مردم نیست بلکه واکنشی است از سوی آنان به شکل و کیفیت سیاستورزی فعالین این عرصه. آن نامزدی که خود را شایسته وکالت ملت و نشستن بر کرسی نمایندگی میداند باید توانایی اثبات خود نزد مردم و ایجاد تصوری مبنی بر کارآمدیاش را داشته باشد اما گویا در حال حاضر نیازی به این امر نیست.
بسیاری از کاندیداها در سطح کشوری نه واجد راهبرد مشخصی برای نقشآفرینی در مجلس هستند و نه دارای نگرش و چهارچوب فکری روشنی برای فعالیت سیاسی.
بسیاری با نزدیکشدن به لیستهای انتخاباتی در پی رسیدن به کرسی بهارستان بوده و همین امر، سطح کنش سیاسی را تنزل داده است. قاطبه کسانی که تصمیم به شرکت در انتخابات دارند و حتی آنانی که مردد بوده و در صورت پاسخ به ابهامات خود آمده شرکت در انتخاباتاند، از نوع نگرش کاندیداها اطلاع نداشته و حتی اندک تلاشی هم از سوی داوطلبان برای شناساندن خود به مردم انجام نمیشود و گویی یک بینیازی خاصی از سوی نامزدها به ارتباطگرفتن با جامعه مشاهده میشود که همین مسئله یکی از عواملی است که فضای سیاسی را با سکون و سردی مواجه کرده.