Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-06@03:13:58 GMT

جای همدلی خالی نیست

تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۸۳۸۳۹

جای همدلی خالی نیست

ملت ایران و حتی سیاسیون کشور ما خصوصاً در سال‌های اخیر از جو حاکم در سال‌های دفاع مقدس با عنوان بهترین نمونه از وحدت ملی ایرانیان یاد می‌کنند و به وضوح بارها دیده‌ایم که از همدلی آن سال‌ها با حسرت یاد می‌شود. محمود صادقی نماینده تهران در مجلس          حسرت از اینکه در فضای امروز کشور جای آن همدلی خالی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما پس از تروریستی معرفی شدن سپاه پاسداران توسط دولت ترامپ باز هم بارقه‌های پررنگ مشابه همدلی و وحدت سال‌های دفاع مقدس در سطوح مختلف جامعه ایرانی، از مردم کف خیابان گرفته تا سطوح عالی سیاست قابل مشاهده است. سمبل این وضعیت در جلسه روز سه شنبه مجلس شورای اسلامی دیده شد که تمام نمایندگان با گرایش‌های سیاسی و نظرات و عقاید مختلف، یک رنگ و همصدا در این موضوع ظاهر شدند. موضوعی که به واقع نشانه رفتن امنیت و استقلال ملی ایران است و به طور قطع توسط هیچکس در این خطه تحمل نخواهد شد. در واقع به نظر می‌رسد دولت امریکا از پیامد سیاسی و اجتماعی حرکت خود در داخل ایران غافل بوده است. امریکایی‌ها اصولاً برای رفتارهای تقابلی خود در قبال ایران دچار اشتباهات محاسباتی متعددی بوده و هستند. اما امروز مهم‌ترین اشتباه محاسباتی دولت ترامپ باز کردن حساب ویژه بر اختلاف نظرهای سیاسی در داخل است. از شواهد اینچنین برمی‌آید که دولتمردان امریکایی بر این تصور هستند که رفتارها و اقدامات آنها می‌تواند بر برخی امواج اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی داخلی سوار شده و به هدف خود برسد. حال آنکه واقعیت صحنه سیاسی در داخل ایران چیز دیگری است؛ در ایران هر چند وجود تکثر سیاسی و اختلاف عقیده در مسائل مختلف یک واقعیت روشن است که صحنه رقابت سیاسی را شکل می‌دهد اما این واقعیت روی دیگری هم دارد و آن اینکه ایرانیان در سطوح و نقش‌های مختلف اولاً لحظاتی که امنیت و استقلال ملی آنها تهدید می‌شود را بخوبی درک و شناسایی می‌کنند و ثانیاً حساب مسائل ملی را از اختلاف نظرها و تکثر سیاسی و اجتماعی کاملاً جدا می‌کنند و در مقاطع ضروری برای دفاع از کیان کشور چشم بر روی این اختلافات داخلی خواهند بست. این البته اشکال امریکایی‌هاست که هنوز علی رغم تجربه شکست خورده پروژه‌های مختلف علیه ملت ایران به این خصیصه پی نبرده و آن را در محاسبات خویش لحاظ نمی کنند. اما این باعث نخواهد شد که در ایران نمود دیگری از وحدت، همدلی و همراهی ملی زمان دفاع مقدس در این برهه و در مقابل تهدید علنی امریکا بروز و ظهور پیدا نکند. هم اکنون ما در شرایطی قرار داریم که واکنش ملی، همدلانه و عقلانی ما به تصمیم غیرقانونی دولت امریکا در تروریستی خواندن سپاه پاسداران، هم از یک سو طراحان این تصمیم را در رسیدن به اهداف خود ناکام خواهد گذاشت و هم از سوی دیگر می‌تواند این ایمان را در جامعه ما ایجاد کند که رویکرد اجتماعی ملت ایران در دوران دفاع مقدس تنها یک حسرت از دست رفته متعلق به سه دهه پیش نیست و در همین زمان هم همین جامعه در صورت لزوم و درک ضرورت زمان، پتانسیل بروز همان رفتارهای متعالی را دارد.  

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۸۳۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • همکاران ما در جنگ نرم دشمن آسیب می‌بینند و طعنه می‌خورند | نباید از چشم مردم مخفی و جهادشان مغفول بماند
  • دفاع مقدس ما امروز در جنگ نرم است
  • مجموعه انتظامی در خط مقدم جنگ نرم قرار دارد
  • عضو حماس: نتانیاهو به دنبال توافق نیست
  • برپایی نمایشگاه خوشنویسی جمعی از هنرمندان افغانستانی و ایرانی در قم
  • اندیشکده آمریکایی بررسی کرد؛ رشد خیره‌کننده ایران در بازار تسلیحات پیشرفته جهانی
  • واکنش وزیر دفاع انگلیس به تحریمش از سوی ایران/ مخالفت امارات با استفاده آمریکا از پایگاه های نظامی در این کشور/ حمله موشکی به پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق سوریه/ رایزنی محرمانه دولت بایدن و عربستان درباره یک توافق
  • چرا «مرکز پژوهش‌های مجلس» هم تحمل نمی‌شود؟
  • حضور قاریان ایرانی در نمایشگاه کابل جلوه‌ای از همدلی دو ملت