غوغای جوانی در فضای مجازی
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۵۹۹۹۹
زندگیشان یا حداقل بخش مهمی از آن با اینترنت و شبکههای اجتماعی میگذرد. معاشرتها، حرف زدنها و عصبانیت و شادیشان را همان جا میگذرانند. وقتی هم کنارشان مینشینی منبع حرف هایشان اینترنت است و شبکههای اجتماعی. البته با این گوشی که مدام دستشان است اصلاً هم این حال و هوا عجیب و غریب نیست. یگانه خدامی خبرنگار
شاید بشود دلایل وقت گذرانی جوانها در این فضا را به چند دسته تقسیم کرد؛ تقسیم بندی که شاید همه آنچه جوانها به خاطر آن در این شبکهها وقت میگذرانند دربرنگیرد اما میشود گفت اصلیترین دلایل شان است برای انتخاب مجازی بودن.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرخوانی
خبرها را از شبکههای اجتماعی میخوانند و دنبال میکنند. یکی از مهمترین دلایل وقت گذرانی شان در این فضا همین پیگیری اخبار است و شاید به همین دلیل دیگر کمتر جوانی را میشناسید که از آنچه در کشور و دنیا میگذرد بیخبر باشد. البته علاقه به اخبار به همین محدود نمیشود و معمولاً همان جا و بلافاصله شروع میکنند به تجزیه و تحلیل و حرف زدن درباره اش؛ مخصوصاً اگر اخبار به موضوعات سیاسی و اجتماعی مربوط باشد. خبرهایی مثل انتخابات، اختلاس، اتفاقاتی که در مجلس میگذرد، آخرین اخبار دولت، قوانین، اتفاقات مربوط به گروههای مختلف جامعه مثل کارتن خوابها، معلمان و.... اخباری است که بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. در واقع شبکههای اجتماعی پس از انتشار هر خبر مهمی شبیه تریبون آزادی میشود که هر کدام از جوانها پشت آن میروند و حرف میزنند و نظرشان را میگویند. با هم دعوا میکنند و طرف مخالف را میکوبند یا نه قانع میشوند که البته این آخری کمتر اتفاق میافتد. تریبونی که در جامعه و در فضایی غیر از شبکههای اجتماعی معمولاً نیست یا تنها به گروه خاصی از جوانها تعلق دارد.
رها نکردن آنچه مهم است
دغدغههای اجتماعی و محیط زیستی جوانها چند سالی است که بیشتر شده و نسبت به آن هم حساس هستند و هم واکنش نشان میدهند. برای بیان این دغدغهها و فعالیت برایشان شبکههای اجتماعی بستر مناسبی به نظر میرسد. اگر حیوانی آزار ببیند، حیات دریاچه و رودی تهدید یا عکسی از قطع درختان منتشر شود بلافاصله خبر و عکسها را بازنشر میکنند و آنقدر پیگیر میشوند تا شاید به نتیجه برسند. همین پیگیریها و بیان دغدغهها هم باعث شد پرونده چند حیوان آزاری جنبه رسمی پیدا کند و با ورود دستگاه قضا مقصر به مجازات برسد.
این دغدغهها و پیگیری آنها در شبکههای اجتماعی فقط به اینها محدود نمیشود. مشکلات و شرایط کودکان کار، زنان و خشونت هم در این شبکهها بیان میشود و جوانها دنبال راهکار برایش میگردند و حداقل سعی میکنند با بیانش بقیه را هم نسبت به اینها حساس کنند. هر از گاهی هم کمپینهایی برای این مسائل راه میافتد که معمولاً هم جواب میدهد. جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی برای افراد نیازمند هم از آن چیزهایی است که جوانها را به شبکههای اجتماعی میکشاند.
با مرور اینها میشود گفت جوانها دوست دارند فعال و اثرگذار باشند و گستره شبکههای اجتماعی و حضورش در خانهها و بین مردم باعث شده بخواهند این فعالیت را در این شبکهها نشان دهند و همین جا پیگیر چیزهایی باشند که برایشان مهم است.
به امید اصلاح رفتارهای اشتباه
خود انتقادی! رفتارهایمان اشتباه است؟ چه جایی بهتر از توئیتر و اینستاگرام و فیس بوک برای نقد؟ خیلیها میگویند از وقتی شبکههای اجتماعی همه گیر شده بعضی رفتارهای اجتماعی اصلاح شده یا حداقل به تند و تیزی گذشته نیست. در این شبکهها نژادپرستی، بیاحترامی به دیگران، رفتارهای تخریبگر محیط زیست مثل زباله ریختن یا حیوان آزاری، بیتوجهی به کودکان و حقوق آنها کمتر شده است. هرچند گاهی آتش این خود انتقادی آنقدر تند میشود که به خود کم بینی منجر میشود؛ اینکه همه دنیا خوبند و ما بد. جوانها در این شبکهها بیش از کاربران دیگر به این رفتارها واکنش نشان میدهند و از آن مینویسند و عکس هایش را منتشر میکنند. آنها میخواهند آنچه به عنوان خصیصه بد شناخته میشود اصلاح کنند شاید چیزی شبیه مصلح اجتماعی. گرچه گاهی آنقدر تند میروند که خودشان به جای نقد رفتار اشتباهی مثل توهین کردن به فرد خاطی را انجام میدهند.
روزمرهنویسی
شاید بگویید در صفحات بعضی جوانها هیچ کدام از این چیزها را نمیبینید. درست هم میگویید چون خیلی از آنها از این فضای بیحد و حصر و بدون سانسوری که در اختیارشان است برای حرف زدن از خودشان استفاده میکنند. حرف زدن و بیان چیزهایی که در زندگی روزمره با آن درگیرند و برایشان مهم است؛ سفر، عشق، رابطه با خانواده، مشکلات و شادیهای زندگی و حتی غذا. چیزهایی که باعث میشود بعضی از کاربران لقب روزمره نویس بگیرند. یعنی کسانی که عادت دارند حال و هوای روزمره شان را با کاربران دیگر به اشتراک بگذارند. در توئیتر معمولاً درباره این زندگی روزمره مینویسند و در اینستاگرام عکسش را منتشر میکنند. عکسهای لباس تازه، کتابی که میخوانند، رستورانی که رفتهاند، غذایی که پخته و خوردهاند، میهمانیهایی که رفتهاند و...
نوشتن از شکستهای عشقی، درگیریهایی که با خانواده دارند، حال و هوا و ماجراهای دانشگاه و حیوانات خانگی بیشترین سهم روزمره نویسی را در توئیتر دارند. بزرگترها و آنهایی که سالهای جوانی شان گذشته برایشان عجیب است که جوانها دوست دارند رازهای زندگی شان را با غریبهها به اشتراک بگذارند اما شاید جوابش آزادی این شبکهها باشد. جامعهای که هنوز با باید و نبایدهایش یا قوانینی که بسیاری از حرفها را غیرقانونی میداند باعث میشود شبکه مجازی بدون قانون بازدارنده برای حرف زدن از زندگی جذابتر به نظر برسد؛ جایی برای حرف زدن.
کی چی پوشیده
جوانهایی هستند که از شبکههای اجتماعی برای پیگیری آنچه که دوست دارند استفاده میکنند. بعضیها کتاب، بعضیها فیلم و تئاتر و آخرین اخبارشان و بعضیها هم مد و لباس و غذا. در اینستاگرام پیجهای زیادی میبینید که دستور غذا میگذارند و غذاهای سنتی ایرانی یا فرنگی را به اشتراک میگذارند. صفحاتی که طرفداران و فالوورهای بسیاری دارند. غیر از این صفحات معمولاً وطنی، کم نیستند صفحات خارجی مد و لباسی که بین صفحات محبوب جوانهای ایرانی قرار میگیرند. از همین صفحات متوجه میشوند ستاره سینما، موسیقی یا ورزشی مورد علاقه شان چه میپوشد و چطور آرایش میکند. از همین صفحات از آخرین محصولات مارکها و برندهای محبوب شان باخبر میشوند و اینها باعث میشود صفحات دیگری هم برایشان جذابیت پیدا کند؛ صفحاتی که لباس و لوازم آرایش به صورت اینترنتی میفروشند. گاهی اصل و گاهی تقلبی و به قول معروف فیک. مجموعه اینها چیزهایی است که طرفداران زیادی بین کاربران جوان ایرانی دارد و معمولاً دنبال شان میکنند. بخش به قول خودشان رنگی رنگی و خوشگل زندگی. از آنها یاد میگیرند چطور لباس بپوشند، برای شام میهمانان شان چه درست کنند و حتی دکور خانه شان را چطور عوض کنند. این هم یک جای خالی دیگر را نشان مان میدهد؛ نمونههای وطنی که بشود از آنها در رسانههای رسمی استفاده کرد. حرف زدن از مد در تلویزیون هنوز هم تابو است و در مطبوعات هم چند سالی است که حرف زدن از آن باب شده است. هرچند که جوانها دیگر چندان اهل مجله خواندن نیستند و به نظرشان هم حرف هایشان چندان به روز نیست.
کل کل روی سکوهای شبکههای اجتماعی
جوانی و ورزش خیلی وقتها کنار هم قرار میگیرد. ورزشهایی که هر بار مسابقههای تیمهای ملی و باشگاهیاش باعث میشود لحظه به لحظه کاربران طرفدار در شبکههای اجتماعی دربارهاش بنویسند. با هر گل بنویسند: گللللل و با هر برد عکس قهرمانها و برندهها را بازنشر کنند. کل کلهای فوتبالی خیلی وقت است از سکوهای ورزشگاه به پیجها و کامنتها کشیده شده است مخصوصاً برای دختران جوانی که راهی به ورزشگاه ندارند و اتفاقاً برگزاری هر مسابقه فوتبال باعث میشود از این مسأله هم بنویسند. دخترها در این فضا خیلی راحت و بدون پرده پوشی از تیم مورد علاقه شان مینویسند و کل کل میکنند و از برد و باخت تیم شان مینویسند. ورزشهایی مثل پارکور هم که به صورت رسمی کمتر به آنها پرداخته میشود در این شبکهها جایگاه خوبی دارند و بازیکنان و طرفدارانش دربارهاش مینویسند و فیلمهای خودشان را منتشر میکنند تا بقیه کاربران هنرشان را ببینند.
تصویری که از ورزش در این شبکهها میبینید با آن تصویر اتو کشیده و همیشه معرفی شده توسط رسانههای رسمی متفاوت است. اینجا میشود از بیاخلاقی بازیکنان، لیدرها و مربیها راحت نوشت و حرف هایشان را منتشر کرد یا میشود کل کل کرد بدون اینکه کسی ایراد بگیرد و کنایه بزند که دختر را چه به فوتبال.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۵۹۹۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربیعی : فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است / تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست / جریان پرقدرتی سالهاست مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده
گروه اقتصاد و درآمد: دکتر علی ربیعی با بیان اینکه وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ گفت: هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!
به گزارش جماران، دکتر علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در نشست بررسی تاثیر سیاستهای افتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی در فضای فناوری اطلاعات که از سوی گروه علمی تخصصی اقتصاد رسانه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شده بود، سخن می گفت، با بیان اینکه متاسفانه از روز اولی که اینترنت در کشور ما آمد، دائما به دنبال آسیب شناسی بودیم و بحث های اندکی به مساله فرصتهای نهفته در آن پرداختند، گفت: این نگاه عمدتا ناشی از سطح فردی و بررسی تاثیر آن بر رفتارهای فردی بوده و از روز اول با نگاه آسیب شناسانه به سمت آن رفتیم و تنها حوزه ای که برای ما اهمیت داشته،رفتارهای فردی بوده است. در واقع با مشاهده رفتارهایی که خلاف سنتها و ارزشهای مالوف ما بوده، نوعی احساس خطر ایجاد شده است.
دوران دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بودوی با بیان اینکه در سطح بعد باید آیین نامه ها و سیاست گذاری ها را بررسی کرد، توضیح داد: برای نمونه، قانون مجلس و آیین نامه هایی که قوه قضائیه مطرح می کند به این مسائل می پردازند و دوره دو رئیس قبلی قوه قضائیه ، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود و بیشترین فشارها بر گسترش فضای مجازی در این دوران ها سامان گرفته بود.
ربیعی با تاکید بر ضرورت توجه به فلسفه حکمرانی فضای مجازی و حوزه تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی ، گفت: فهم این سطح به ما کمک می کند که دریابیم چه اتفاقی در حوزه سیاست گذاری ها و همچنین رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی اطلاعاتی می افتد. درک این سطح به ما برای فهم علل اتفاقات کمک می کند. به تعبیری باید بررسی کرد عوامل و عناصر اصلی فلسفه حکمرانی دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی، چه عواملی هستند.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: میان رویکردها و استراتژی های فلسفه ساز حکمرانی کشور، میان استراتژی بقا و توسعه گرفتار شده ایم. این وضعیت کنشها و سیاستهای ما را تحلیل می کند. از دهه 70 این بحث بود که آیا می خواهیم خودمان را کماکان بسط دهیم به سطح جهان را قدرت خود را حفظ کنیم، آن زمان جمعبندی شد که ما هم توسعه و هم بقا می خواهیم. اما متاسفانه در روندی که طی شد، فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است.
استراتژی بقا باعث شده سیاستهای امنیتی در امر فضای مجازی چربیده است از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیموی توضیح داد: وقتی فلسفه حکمرانی ما بقا است، تمام تکنولوژی ها بر اساس آن سنجیده می شود. استارتاپها را این گونه ارزیابی می کنند. نسبت مردم با فضای مجازی، در همین ارتباط سنجیده می شود. ما باید این نکته را درک کنیم؛ می توانستیم درباره تکنولوژی های اطلاعاتی و فضای مجازی بحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی کنیم، اما استراتژی بقا ما را به سمتی برده است که سیاستهای امنیتی بر سایر سیاستها در امر فضای مجازی چربیده و این گرفتاری اصلی ما است. باید از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم. وقتی نگاه و فلسفه این گونه جلو می رود، به رغم هر اسمی که بر توسعه می گذاریم، تحمل الزامات و نتایجش را نداریم و بنابراین عملا به جایی نمی رسیم؛ چرا که فلسفه بقا حاکم است.
ربیعی با بیان اینکه بنیانهای نظری و فلسفه وجودی حکمرانی ما گسترش پهنای باند اینترنت را بر نمی تابد، خاطرنشان کرد: حکمرانی ما می گوید پهنای باند را می خواهم، اما نه می تواند الزامات آن را رعایت کند و نه از نتایجش خوشش می آید. بنابراین پهنای باند ما عملا دچار مشکل می شود. آثار توسعه در فضای مجازی متاثر از این دیدگاه است و با جزمیتی که وجود دارد، شرکتهای استارتاپی ما تهدید محسوب می شوند. در حالی که اگر همه جهان بگویند هوش مصنوعی، آینده اقتصاد جهان و ثروت جهان تعداد مشاغل ما در خدمات شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است، چون آن نگاه می ترسد، استارتاپ به جای اینکه سکو و جهش توسعه و اقتصاد کشور باشد، جهش وابستگی کشور و جهش دیدگاه هایی که ارزشهای نامالوف را دنبال می کنند تلقی می شود.
جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستادهوی با بیان اینکه جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال میکند، تاکید کرد: عنصر اصلی تاثیرگذار بر سیاستگذاری این نکته است که ما دائما و ناچارا به فراز و نشیب و کشاکش و آیین نامه های مختلف می رسیم که متاثر از این عامل در حکمرانی است.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارزیابی از فضای کار برای کارآفرینی در کشور، اظهارداشت: در باره اینکه چرا شکست خوردیم و کجاها موفق بودند، بحث های زیادی می شود. در حالی که این مساله بسیار ساده است. از دوره 76 تا 84 را می توانیم بررسی کنیم، دوره 92 تا 97 هم بررسی کنیم. نیازی به تحلیل و واکاوی های عمیق نداریم. این دو دوره که در آن سیاستها جامع نگر هستند و روابط بین الملل درست است و جامعه مدنی نفس می کشد، درخشان ترین دوران اقتصادی همان دوران است. از 94 تا روی کار آمدن ترامپ، شکوفاترین دوران استارتاپی در ایران را داشتیم، شرکتهای دانش بنیان هم دوران خوبی داشتند. اما اکنون با بازی با کلمات، بحث دانشگاه های «حکمت بنیان» را مطرح می کنند و روشن نیست که این شاخص چگونه می خواهد سنجیده شود.
با تعابیری مانند دانشگاه «حکمت بنیان»، دل خوش می کنندربیعی گفت: با این کلمات که فریبایی دارد، دل خوش می کنند و تحت پوشش آنها آسوده می خوابند و تصور می کنند این کلمات برای ما خوشبختی و سعادت می آورند!
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: یک تفکر ما را نیازمند توسعه و پذیرفتن نتایج و الزامات آن می داند و معتقد است باید برای مدیریت نتایج آن برنامه ریزی درست کرد، اما ما چون در این حوزه وارد نمی شویم، با بخشهای سنتی وارد چالش نمی شویم و چالش ما با بخشهایی است که مرتبط با فضای ارتباطی مبتنی بر شبکه های اطلاعاتی است.
تعطیلی شنبه توطئه نیست تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیستربیعی گفت: چقدر تاکید کرده ایم که تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست، بلکه تغییر ارزشها است. اینگلهارت هم مطالعه کرده و می گوید کل جوامع این تغییرات را دارند. در هر جامعه ای به شکلی است. تعطیلی جمعه و شنبه توطئه نیست بعد هم فضای مجازی را محل این توطئه تصور می کنند.
آنچه امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایمبه گفته وی؛ تغییر ارزشی را می بینند، اما چون علت یابی نمی توانند بکنند، آن را توطئه می دانند. در حالی که بخشی از تغییرات ارزشی، جهانی و طبیعی است. بخشی از آن هم حاکی از سیاستهای خود ما است. آنچه که امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم.
ربیعی با بیان اینکه شرکتهای استارتاپی زمینه ساز ایجاد نوعی پیوندهای جهانی هستند که ما نه به الزامات آن تن می دهیم و نه نتایجش را می پذیریم، اظهارداشت: فضای شرکتهای استارتاپی در میان 80میلیون نفر جمعیت تنگ است و فضای جهانی را می خواهد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال، ناقص است، توضیح داد: بیشترین میزان اشتغال را ما در آینده در بخش خدمات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعاتی داریم. هم ثروت ایجاد می کند و هم موتور حرکت سایر بخشها می توانند رشد و توسعه یابند و هم میزان اشتغال را رشد می دهد و هر گونه کوتاهی در این زمینه رفتاری غیرامنیتی است که در واقع امنیت کشور و اشتغال و ثروت اندوزی کشور را به خطر می اندازد.
سخنگوی دولت پیشین ادامه داد: وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!