سونامی سالمندی و ضرورت حفظ سرمایه اجتماعی
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۹۷۶۹۲
تهران- ایرنا- کشور در کمتر از سه دهه آینده با چالش سالمندی به عنوان یکی از مهمترین مسائل خود روبه رو خواهد شد و کارشناسان معتقدند که نیازهای آنها در تأمین معیشت و سلامت خلاصه نخواهد شد.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، طبق گزارش رسانه ها دکتر مریم حضرتی، معاون پرستاری وزارت بهداشت، اواخر هفته پیش در مراسمی در شیراز از لزوم آمادگی کشور برای مواجهه با سونامی سالمندی در سه دهه آینده خبر داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چند هزینههای درمان برای سالمندان در حوزه سلامت طاقت فرسا بوده و به همین خاطر، تأکید وی بر آمادگی های بهداشتی و درمانی بوده است، اما به باور کارشناسان اجتماعی و به ویژه صاحبنظران حوزه مددکاری و خدمات اجتماعی نیازهای سالمندان تنها در بخش های اقتصادی و بهداشتی خلاصه نمی شود. آنها بر این باورند که سالمندان در حوزه اجتماعی افرادی تنها و منزوی و در حوزه اقتصادی آسیبپذیرند. بنابر این توجه به نیازهای اجتماعی و فرهنگی نیز دست کمی از ضرورت های بهداشتی و اقتصادی ندارد.
سالمندان و بازنشستگان کشور ممکن است از خیلی لحاظ با یکدیگر تفاوت هایی داشته باشند. برای مثال آنها از نظر سنی، زن یا مرد بودن، روستایی یا شهری بودن، طبقه اجتماعی و مواردی از این دست با یکدیگر تفاوت دارند. فرق است میان یک سالمند شهری و آنکه در روستا زندگی می کند. همچنین میان کسی که در اوایل دوره سالمندی است و آنهایی که دچار کهولت سن شده اند تفاوت های بسیاری از نظر نیازها و ضرورت های زندگی می تواند وجود داشته باشد. زندگی سالمندان همچون سایر گروه های سنی متنوع و چند بعدی بوده و رسیدگی به آنها و سیاستگذاری های حوزه سالمندی نیازمند رویکرد چند بعدی است.
** سالمندی در آینه آمار
طبق آمارهای اعلام شده از سوی جمعیت شناسان ایران با توجه به رشد جمعیتی که در دهه 60 داشته، جزو کشورهایی است که به سمت سالمندی میرود. بنابر این تا سه دهه دیگر یکسوم جمعیت ایران سالمند خواهند شد. طبق سرشماری سال 95 در ایران 9.3 درصد، یعنی حدود 7 میلیون و 400 هزار نفر جمعیت را سالمندان تشکیل می دهند. پیشبینی میشود در سال 2030 جمعیت سالمند کشور به 13 میلیون نفر و در سال 2050 یکسوم جمعیت معادل 31 درصد آن به سالمندی برسند.
لازم به ذکر است که از نظر سالمندی کشورهای جهان را به سه گروه تقسیم می کنند. کشورهایی که بین 7 تا 14 درصد جمعیت آنها سالمند هستند در گروه یکم سالمندی ؛ آنهایی که 14 تا 21 درصد جمعیتشان سالمند هستند در گروه دوم و آنهایی که بالای 21 درصد هستند در گروه سوم سالمندی قرار دارند. بدین ترتیب در حال حاضر ایران در گروه اول قرار دارد اما در صورت تحقق پیش بینی های جمعیت شناسان در کمتر از سه دهه آینده وارد گروه سوم می شود.
بر اساس دیدگاه کارشناسان، اکنون حدود 700 میلیون نفر بالای 60 سال در دنیا زندگی می کنند. سال 2050 این میزان به 20 درصد جمعیت جهان یعنی دو میلیارد نفر میرسد. آنها بر این باورند که افزایش جمعیت سالمندان سریعترین روندی است که در دنیای در حال توسعه بخصوص در آسیا شاهد آن هستیم و ایران هم از جمله این کشورهاست.
** مشارکت اجتماعی ضرورتی انکار ناپذیر در سلامت سالمندان
ویژگی بازنشستگی و سالمندی فراغت از فعالیت های مختلف اجتماعی و به ویژه فعالیت های اقتصادی است. فرد بازنشسته و یا سالمند از شبکه ای از روابط اجتماعی که در طول چند دهه عمر و فعالیت ایجاد کرده است خارج می شود. بخش قابل توجهی از این شبکه دیگر قابل دسترسی برای آنها نیست. صاحبنظران معتقدند که چالش تضعیف سرمایه اجتماعی در نتیجه خروج از شبکه های مختلف روابط اجتماعی از مهمترین چالش هایی است که افراد در دوران سالمندی با آن روبه رو می شوند.
از این رو طبق نظر کارشناسان نمیتوان فعالیتهای نهادها و سازمان های متولی امور بازنشستگان و سالمندان را صرفا فعالیتی اقتصادی به قصد تامین صِرفِ معیشتِ سالمندان بازنشسته در نظر گرفت. بلکه نقش حاکمیتیِ حمایت اجتماعیِ چنین ارگان هایی ایجاب میکند که هدفِ اصلی نه تنها تامین اقتصادی بلکه بازسازی شبکه های روابط اجتماعی و یا ایجاد شبکه هایی جدید و در نتیجه انتقال نوعی هویت اجتماعی و فرهنگی به سالمندان و بازنشستگان باشد.
تمرکز صِرف بر مسائل اقتصادی و گسترش طرحها و برنامههای اقتصادی، بیشتر به ایجاد حس رضایتِ مقطعی انجامیده است. پژوهشگران این حوزه بر این باورند که هر چه بر تنوع طرحهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن حمایتهای اجتماعی و فرهنگی افزوده میشود، میزان رضایت تفاوت محسوسی نشان نمیدهد. بازنشستهها انتظار دارند نوعی امنیت روانیِ غیر اقتصادی در آنها ایجاد شود. جنسِ این امنیت، بیشتر فردی و کمتر سازمانی است و نیازمند آن است که افراد و نیازهای فرهنگی و اجتماعیِ ویژه آنها مبتنی بر پایگاه فرهنگیشان مورد شناسایی قرار گیرد. حضور در جامعه و مشارکت اجتماعی باز نشستگان از جمله این نیازها است. در تجربه کشورهای دیگر نیز توجه ویژه به عوامل اجتماعی و فرهنگی جهت ارتقای سطح رضایت سالمندان از خدمات رفاهی دیده میشود.
** سلامت سالمندان در گروه فعال بودن آنها است
فرد در سال های میانی عمر، فناپذیری و مرگ خود را یاد می کند و تدریجاً برخوردهای خود را با اجتماع و دیگران کاهش داده و همزمان جامعه نیز، متقابلاً فرد را از خود جدا می سازد . هر چند از این وضعیت به مثابه فرصتی برای فراغتِ سالمند از تعهد یاد می شود، ولی میتواند دربردارنده چالشی خطرناک نیز باشد. این خطر ناشی از نادیده گرفتن ضرورت درگیریِ سالمند در فعالیتهای اجتماعی برای دوری از آسیبهای احتمالی ناشی می شود. واقعیت امر این است که فعالیت، سلامت را در سالمندی افزایش میدهد. بنابراین بزرگسالانی که فعال می مانند در فعالیت ها، تشویق شده و جایگاهها، روابط، سرگرمی ها و علایق جدیدی را بدست می آورند و با احساس رضایت و آرامش، پیر می شوند.
به باور کارشناسان، یک سالمند نمونه، سالمندی است فعال، که ارتباطات اجتماعی خود را حفظ کرده و با فعالیت های جمعی، مسافرت ها و داشتن سرگرمی ها مشغول است.
پیری و سالمندی باید موفقیت آمیز باشد. شکست ها و موفقیت ها تنها به دوران جوانی و میان سالی مربوط نمی شود. برای داشتن دوران سالمندی موفق موفقیت آمیز باید نقشهای تازه ای کشف شود و یا برای حفظ نقش های قدیم، وسایل تازه ای بوجود آید و برای آنکه این آرمان تحقق یابد، لازم است که در آینده ارزش سن را بازشناسیم و سالمندان را عهده دار نقش های جدیدی کنیم. نقش هایی که از نظر اجتماعی ارزشمند است.
به طور کل پژوهشگران و صاحبنظران حوزه سالمندی بر این باورند از آنجایی که مشارکت اجتماعی در ایجاد یک تجربه موفق سالمندی نقش بسزایی دارد به نظر می رسد یکی از وظایف سازمانهای حمایت کننده از سالمندان و بازنشستگان طراحی برنامههایی برای درگیری و بالا بردن میزان مشارکت اجتماعی آنها در تعاملات دانست. زیرا چنین کاری سوای فواید و سودمندی هایی که برای جامعه در بر دارد، در کمترین حالت به بالا بردن میزان رضایت فرد سالمند از زندگیاش منجر میشود.
پژوهشم**س-م**1552
منبع: ایرنا
کلیدواژه: اجتماعي سالمندي سرمايه اجتماعي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۹۷۶۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام