«شرایط خاص» ایده ملودرامی که کمدی شد
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۵۵۹۳۸
همیشه جا به جایی دو شخصیت در آثار نمایشی برای مخاطبان جذابیت دارد و این بار وحید امیرخانی به همراه سید مرتضی فاطمی این موضوع را دستمایه سریال خود قرار دادهاند. سریالی که شخصیت اصلی آن را کامبیز دیرباز بازی میکند و بنا به شرایط خاصی که برایش بوجود میآید مجبور میشود تا نقش پسر مفقود الاثر خانمی را بازی کند و در ازایش مشمول شرایطی دیگر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
** تا الان از بازخوردهایی که گرفتید رضایت داشتید؟
- خداراشکر مخاطبان تا الان استقبال خوبی از این سریال کردند و هر شب ما را دنبال میکنند، فقط برخی از شبها به دلیل تقارن با مسابقههای ورزشی سریال ما پخش نمیشود و همین باعث میشود تا مخاطبان نا خودآگاه نخ تسبیح را گم کنند.
** چطور شد که به سمت چنین سوژهای رفتید؟
- از سال ۹۱ که سریال «هوش سیاه» را کار کرده بودم تا سال گذشته تهیه کنندگی کار نمایشی را انجام نداده بودم چراکه پیچیدگیها، سختیها و بیپولیهای خود را دارد. البته در این مدت برنامههای «اختیاریه» و «۱۸۰ درجه» که کارهای ترکیبی بودند را انجام دادم که مشکلات کمتری به نسبت سریال دارد.
** با توجه به تعداد قسمتهای نمایش داده شده در این سریال، ما با قصهای مواجهیم که در کنار تمام تلخیهایی که برای مخاطب دارد، اما در بستر کمدی روایت میشود و به نظر میرسد این موضوع یکی از اهداف شما بود.
-دقیقا همینطور است. سوژه «شرایط خاص» از سال ۹۵ پیشنهاد شد و آن زمان ایده و طرحی داشتم که کاملا ملودرام بود و در نهایت ایده من با طرحی که تلویزیون به ما پیشنهاد داده بود ترکیب شد. در اصل باید گفت سریالی که این شبها میبینید نسخه شیرین همان طرح ملودرامی است که در ذهنم بود. تلویزیون با طرح ما موافقت کرد و بعد در سال ۹۶ شروع به نگارش قصه کردیم و به موازات آن جلساتی هم برای شکلگیری قصه و داستان برگزار کردیم.
** چرا طرح ملودرام را در بستر شیرین روایت کردید؟
-دو دلیل داشت. یکی اینکه فکر میکنم در این سالها فضای جامعه از ملودرام اشباع شده است، هرچند که مخاطبان ایرانی همیشه این فضا را دوست دارند اما حال و روز مردم جامعه ما آنقدر خوب نیست که مدام بخواهید تلخیها را تشدید کنید و به این نتیجه رسیدیم کاری بسازیم که اگر کمدی نیست لااقل حال مخاطب را خوب کند. دلیل بعدی هم توانایی بالای وحید امیرخوانی (کارگردان) روی کارهای کمدی بود. او تبحر خاصی در حوزه کمدی دارد و برای همین ترجیح دادیم تا فضا را به سمت فضایی شیرینتر ببریم.
** معمولا برای اجرای کارهای اینچنینی گروه تولید اغلب دچار محدودیت میشوند. این مسئله برای شما هم وجود داشت؟
- هیچ کاری بدون محدودیت ساخته نمیشود و این در همه حوزهها همینطور است. هنوز که هنوز است بخشی از دستمزد برخی از کارهایی که برای تلویزیون ساختم را نگرفتم، حالا فکر کنید اگر بخواهم همان مبلغ را بگیرم در شرایط حاضر مبلغی بی ارزش است. به جرات میگویم که برآورد مالی این سریال خیلی پایین تر از بعضی سریالهای تلویزیون بود. بخشی دیگر از محدودیتهایی که در طول این پروژه داشتیم محتوایی بود. سریال ساختن در سازمان صداوسیما بسیار سخت است مخصوصا وقتی سوژه شما کمی ملتهب و حساس باشد.
** یکی از سوژههای اصلی این سریال داستان جا به جایی دو شخصیت است که بارها در سریالها و آثار نمایشی دیده شده است. برای اینکه از این تکرار و کلیشه فاصله بگیرید چه کردید؟
-بخش ابتدایی سوالتان درست است اما من طور دیگری آن را جواب میدهم. اول دوست دارم ثابت کنم کلیشه بد نیست و بعد درباره این تغییرات صحبت کنم. معتقدم کلیشه خیلی هم خوب است چراکه در اصل همین کلیشهها الگوهای جواب داده قصه نویسی یا درام نویسی و فیلم نامه نویسی است. بسیاری از الگوهایی که داریم شابلونهای مادر هستند و بر اساس آن تعداد بسیاری قصهها ساخته و پرداخته شده است. شاهزاده و گدا، سیندرلا و ... هم بر همین اساس ساخته شده است و جا به جاییها و قصههایی به این شکل خیلی زیاد داریم و اینها کلیشههایی هستند که جواب میدهند. اتفاقا زمانیکه به درستی از کهن الگوها استفاده می کنید،مطمئن هستید که نتیجه خوبی هم خواهید داشت و ما هم هیچ ابایی از انجام این کار نداشتیم. ضمن اینکه قصهای که داشتیم را باید تا پایان ببینید و بعد کلیشه بودن یا نبودن آن را متوجه شوید.
** متنی که در دست شما بود همین بود یا در خلال کار تغییر کرد؟
-تغییرات زیادی داشتیم. در ابتدا ۲۰ قسمت متن داشتیم که اواسط تولید اعلام کردند قرار است سریال در ماه رمضان پخش شود. با همه اینها نهایتا نزدیک به همین ۲۰ قسمت را به شبکه تحویل دادیم. از طرفی هنگام تصویربرداری با توجه به ممیزیها، اصلاحاتی اعمال میشد و بازنویسیهای زیادی روی متن صورت گرفت.
** برای انتخاب بازیگرانی که در این سریال حضور دارند، چه مواردی برایتان اولویت داشت؟ برای مثال کامبیز دیرباز در این سالها بیشتر در سریالهای ملودرام بازی کرده بود و در «شرایط خاص» فضای متفاوتی را تجربه کرده است.
- درست است که کامبیز دیرباز چند سالی از این فضا دور بود و برای اینکه او را برای بازی در این سریال متقاعد کنیم مجبور شدیم چند جلسه با او صحبت کنیم تا راضی شود و در نهایت توانستیم او را راضی کنیم که بهتر است به این فضا برگردد. تحلیل ما این بود و الان هم که سریال در حال پخش است جواب خوبی از این موضوع گرفتیم.
** دیگر بازیگری که بازیاش در این سریال به خوبی به چشم مخاطب آمده است، بهرام افشاری است که قبلتر در «پایتخت» بازی کرده است. شما او را بعد از موفقیت در پایتخت انتخاب کردید؟
-نه، اما این را میدانستیم که او در نقطه پرتاب است و با توجه به تواناییهایی که از او دیده بودیم انتخابش کردیم. آن زمان که ما بهرام را برای این نقش انتخاب کردیم در سریال پایتخت بازی کرده بود اما هنوز سریال پخش نشده و بازیش دیده نشده بود.
** بعد از «شرایط خاص» سریال جدیدی برای تلویزیون ندارید؟
-حقیقتش این است که ترجیح میدهم تا از این فضا دور باشم. آنقدر که فشار مالی وجود دارد از نظر اقتصادی برایمان به صرفه نیست و میخواهم انرژیام را برای کارهای دیگر بگذارم.
** شما چند سال پیش تجربه موفقی مثل سریال «هوش سیاه» داشتید، اما آن را ادامه ندادید؟ دلایل مالی مانع شما شد؟
-من هر باری که یک سریال میسازم تا مدتی پشیمان میشوم. هوش سیاه هم از آندسته کارهایی بود که هنوز حتی بازپخشهایش مخاطب دارد. معتقدم سازمان باید حواسش به سریالهایی باشد که توانستند ارتباط خوبی با مخاطب بگیرند و بهتر است خودشان برای تولید ادامه این سریالها پیشنهاد بدهند و پیش قدم شوند.
به گزارش فارس، سریال «شرایط خاص» به کارگردانی وحید امیرخانی و بازی کامبیز دیرباز، پروانه معصومی، بهرام افشاری، سیروس گرجستانی و ... هر شب از شبکه سه سیما پخش میشود.
* فارس
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۵۵۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.