کنشهای برخی نمایندگان مجلس دهم ملاک محافظهکار شدن اصلاحطلبان نیست
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۹۹۱۴۲
تهران- ایرنا- محمد نعیمیپور از اعضای سابق جبهه مشارکت و عضو حزب اتحاد ملت ایران در گفت وگو با «اعتماد» می گوید: اکتهای سیاسی مجلس دهمیها ملاک و معیار مناسبی برای قضاوت در مورد محافظهکار شدن اصلاحطلبان نیست.
انشعاب شاید در میان سیاستورزان جهان امری عادی به نظر آید اما چرخشهای 180 درجهای اندکی است که دستکم در عصر حاضر همهمان را شگفتزده کرده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تقریبا میتوان گفت بعد از اتمام جنگ و تمرکز بیشتر بر فضای سیاسی بود که جریانهای سیاسی به شکل و شمایل این روزها قرابتی یافت و کمکم مانیفستهای نانوشته چپ و راست مشخص شد. دوم خرداد اما این جریانشناسی سیاسی شکل و شمایلی به خود گرفت که کاملا چارچوبهای آن مشخصتر بود. این روند تا اواخر دهه 80 ادامه داشت. اتمام دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد نشان داد که جریانی جدید به فضای سیاسی کشور اضافه شده است. بعد از آن هم روی کار آمدن حسن روحانی با همراهی اصلاحطلبان و شعار اعتدال نویدبخش این بود که جریانی موسوم به اعتدالگرا که قرابتهای بیشتری با اصلاحطلبان داشتند، وارد طیف سیاستورزی جمهوری اسلامی شدند.
در این 40 سال اما هم کسانی که نگاههای اقتصادی چپگرایانه داشتند، تغییر کردند هم آنها که از آغاز انقلاب به اقتصاد آزاد دلبستگی داشتند. به تبع آن نگاهشان به فضای سیاسی هم تغییر کرد و شاید بتوان روند تغییر و تحول هر کدام از شخصیتها و چهرههای سرشناس نظام را در چندین و چند صفحه شرح داد. مختصری از چرخشهای سیاسی مهم 40 سال گذشته در گزارشی با عنوان «چرخشها روی کدام محور؟» در روزنامه اعتماد مورخ 15 اردیبهشت سال جاری منتشر شد. در این گزارش تغییر خطمشی امثال آیتالله هاشمیرفسنجانی یا محمود احمدینژاد که تغییراتی محسوس را در یک دهه گذشته داشتند، شرح داده همچنین به تغییراتی که این مدت اصلاحطلبان به آن دچار شدهاند، اشاره شد.
در گفت وگوی پیش رو «اعتماد» با محمد نعیمیپور از اعضای سابق جبهه مشارکت و عضو حزب اتحاد ملت ایران به موضوع چرخشهای سیاسی پرداخته است. البته آنچه بهانه این مصاحبه بود، فارغ از چرخشهای سیاسی رخ داده اتفاقی است که اصلاحطلبان در حال تجربه آن هستند.
پس از حوادث سال 88 اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 رویکرد متفاوتی را نسبت به انتخابات پیش گرفتند و توانستند با همراهی نیروهایی موسوم به اعتدالگرا به هدف نهایی یعنی روی کار نیامدن نیروهای تندرو دست یابند. این رویه در انتخابات سال 94 برای دوره دهم مجلس شورای اسلامی نیز ادامه داشت و برخی از لیست کاندیدها از سوی اصلاحطلبان به مجلس راه یافتند که شاید به معنای واقعی کلمه و در عمل سابقه و صبغه اصلاحطلبی نداشتند. همین رویکرد برای انتخابات 96 ریاستجمهوری نیز تکرار شد. اما به نظر میرسد آنچه حاصل رویکرد جدید اصلاحطلبان است، روی کار آوردن برخی از چهرههایی است که به پشتوانه بدنه اجتماعی اصلاحات به کرسیهایی دست یافتند اما کنشهای اصلاحطلبانه نداشتند با این حال خود را در این زمزه تعریف میکنند. از سویی اصلاحطلبان نیز نسبت به دهههای گذشته محافظهکارتر شدهاند. از همین روی از محمد نعیمیپور پرسیدیم که آیا میتوان برخی از اصلاحطلبان مجلسی را مصداقی برای «چرخش سیاسی» دانست؟ آیا میتوان گفت اصلاحطلبان «تغییر» کردهاند؟
او معتقد است که برخی از اصلاحطلبان مجلسی متر و معیار مناسبی برای بررسی چرخشهای سیاسی صورت گرفته در میان سیاستمداران اصلاحطلب نیستند. او همچنین میگوید که برخی موسوم به اصلاحطلبی هستند اما هیچ سابقه یا صبغهای نداشتند اما به مجلس راه یافتند از سویی مدیریتی شایسته برای اداره آنها صورت نگرفت به همین دلیل خروجی همین چیزی است که میبینیم؛ یعنی رضایتمندی که در بدنه اجتماعی اصلاحات کاهش یافته است. نعیمیپور همچنین معتقد است که برای انتخابات مجلس امسال باید به همان رویه قبلی بازگشت یعنی اگر یک اصلاحطلب به مجلس راه یابد و به اندازه یک واحد تاثیرگذار باشد یا 50 اصلاحطلب به اندازه 50 واحد تاثیرگذاری داشته باشند، بهتر از این است که تعداد بیشتری به پارلمان راه یابند اما خروجی مطلوب و اصلاحطلبانهای نداشته باشند.
در طول 40 سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد، در برهههای مختلف شاهد تغییر و تحولاتی در گرایشهای جریانی و جناحی شخصیتهای سیاسی، مدیران و مسوولان بودهایم و آنها از یک جناحی دور و به جناحی دیگر نزدیک شدند. این تغییر و تحولات حتی در سطوح بالا نیز اتفاق افتاده است. برای مثال آیتالله هاشمیرفسنجانی دستکم در کمتر از یک دهه پایانی عمر از خاستگاه اصلی یعنی اصولگرایی جامعه روحانیت مبارز فاصله گرفت و به سمت اندیشههای اصلاحطلبانه آمد یا محمود احمدینژاد که از دل اصولگرایی به ریاستجمهوری رسید از سالهای پایانی عمر ریاست بر قوه مجریه تاکنون همواره پرچم جریانی غیر از اصولگرایی و اصلاحطلبی برداشت و تلاش کرد مرز خود را با راست سیاسی حفظ کند. اینها تنها نمونههایی از این تغییر و تحولات هستند،
**به نظر شما این تغییرات باید عادی تلقی شود یا نیاز به آسیبشناسی دارد؟
باید این نکته را درنظر داشته باشیم که سیاست علمی، نظری و تجربی است. ممکن است فردی به عنوان یک سیاستمدار از دیدگاه، رویکرد یا جریان و جناحی حمایت کند و پیرو آن باشد اما رفتهرفته و در اثر انباشت تجربه به نقطهای برسد که احساس کند نیازمند تغییر و تحول در نگرش است. اگر این فرد یا افراد با خود و مردم صادق باشند، به تغییر و تحول تن داده و رویکرد خود را جدید و نو کرده و البته اعلام میکنند در غیر این صورت با خود و با مردم ناصادق هستند. مهمترین چیزی که در این زمینه وجود دارد این است که فردی که دچار تغییر و دگرگونی میشود این موضوع را اعلام کرده و در مورد آن توضیح دهد تا شائبههای دیگری پیش نیاید.
**آیا بستر برای این چرخشهای سیاسی در کشور ما بیش از کشورهایی که توسعهیافتگی سیاسی دارند فراهم است یا این چرخشها در باقی کشورها به اندازه ما عادی و مرسوم نیست؟ آیا اینکه فرهنگ تحزب در کشور ما نهادینه نشده در این روند تاثیرگذار بوده است؟ رفتوآمد از اصولگرایی به اصلاحطلبی یا بالعکس این سوال را ایجاد میکند که آیا این اتفاق به فرهنگ سیاسی ما ارتباط دارد یا نه؟
این چرخشهای سیاسی کمتر به فرهنگ سیاسی ما ارتباط دارد و شاید بتوان گفت طبیعت کار سیاسی است. با این حال نمیتوان نادیده گرفت که روند طی شده در کشورهایی که سیاستورزی طولانیتری داشتهاند، در این زمینهها کار کردهاند، انباشت تجربه دارند و سیستمشان حزبی است، روند متفاوتی است. در ایران هنوز فرهنگ تحزب جا نیفتاده و سیستم حزبی نداریم بنابراین در این زمینه هم انباشت تجربه اندکی داریم. لذا در کشورهای دیگر که سالهای سال است سیاستورزی و تحزب دارند، افراد نیز با نگاه دقیقتر و عمیقتری به احزاب و جریانهای سیاسی پیوند میخورند.
از همین روی مدت طولانیتری و شاید تا پایان فعالیت سیاسی در همان جریان یا جناح و حزب باقی میمانند. با این حال نمیتوان گفت که چنین اتفاقی در کشورهای دیگر رخ نمیدهد. همین الان درون حزب محافظهکار انگلیس در مورد برگزیت اختلافنظرهای جدی وجود دارد اما بهدلیل همین نکتهای که بیان کردم یعنی انباشت تجربه در زمینه کار سیاسی و تشکیلاتی، تلاش میشود این اختلافات درون حزب حل و فصل شود. اما اگر حل نشود جدا شدن از حزب یا پیدایش انشعاب هم غیرمتعارف نیست.
تجربه سیاستورزی ما در ایران نو است. حزب یا جبهههای اندکی در ایران با کیفیت بالا شکل گرفتهاند، بنابراین رفتوآمد از حزبها یا جبهههای که ساختار دقیق و درستی ندارند هم رخ داده است.
جبهه ملی دوم یا سوم بود که بختیار پذیرفت نخستوزیر شاه شود. این موضوع مورد قبول بقیه اعضا نبود اما بختیار نخستوزیری را پذیرفت و درواقع وارد فاز جدیدی شد. نمونه دیگر سازمان مجاهدین خلق است که بنا به دلایلی به مارکسیسم روی آوردند. همچنین در دوران جدید ممکن است کسی با نقطهنظر اصولگرایی حرکت کند اما این جریان نتواند به سوالات او پاسخ دهد، پس تغییر گرایش میدهد، بنابراین هم در ایران ما چنین تجربههایی داشته و داریم و هم در دنیا.
در این میان استثنائاتی هم وجود دارد که درمورد آنها باید به صورت موردی حرف زد؛ استثناهایی که منافع شخصی منجر به تغییر گرایش سیاسی شده است. با این حال عملا نمیتوان گفت که این اتفاق را باید مذموم شمرد چون حاصل تجربه است اما باید درنظر داشت که میتوان در کشورهایی با فرهنگ تحزب و ساختارهای سیاسی درست و دقیق تغییر جبهه و گرایش سیاسی کمتری را شاهد بود.
**اگر این بحث را در داخل کشور بررسی کنیم به نظر شما در طول 40 سال گذشته بیشتر این رفتوآمدهای سیاسی از سمت اصولگرایی به اصلاحطلبی بوده یا برعکس؟
نمیتوان دقیق در مورد این سوال اظهارنظر کرد چون اساسا آمار دقیقی وجود ندارد. به نظر من در هر دو جناح این اتفاق افتاده، هم اصلاحطلبی بوده که تصور کرده برای پیشبرد اهداف باید خود را به اصولگرایان نزدیک کند هم اصولگرایانی که براساس تجربه دریافتهاند که باید به اصلاح روی بیاورند. در هر دو صورت اگر فرد با خود صادق باشد اثرات و سود این تغییر و تحول را میبیند اگر هم ناصادق باشد و تنها با منفعتطلبی و جهت وزش باد تغییر گرایش دهد در هیچ جبههای جای نمیگیرد.
**باتوجه به اینکه از سال 1392 به این سو استراتژی اصلاحطلبان برای حضور در فضای سیاسی با تغییراتی مواجه بود، همچنین بعد از سال 1394 و حضور گروهی از اصلاحطلبان و منتسبان به آنها در پارلمان اتفاق افتاد، به نظر میرسد که اصلاحطلبان برای حفظ خود در زمین سیاست به سمت محافظهکاری پیش میروند. به نظر شما آیا این اصلاحطلبی محافظهکارانه را میتوان آغاز تغییرات در گرایشها تعبیر کرد؟
واقعیت امر این است که اصلاحطلبی یک طیف گسترده است و هیچوقت مانیفست مشترکی نداشته است. برای نمونه اصلاحطلبان حامی سیدمحمد خاتمی بخشی از این طیف هستند اما کسان دیگری هم در این طیف حضور دارند که به آنها نیز اصلاحطلب اطلاق میشود اما حامی خاتمی نیستند، چون نه سازمان سیاسی قوی در کشور وجود دارد نه شرایط کشور به شکلی است که احزاب در آن مورد توجه قرار بگیرند عدهای در یک اصول کلی با یکدیگر اشتراک دارند.
نباید فراموش کرد که وقتی استصواب صورت میگیرد و انتخابات برمبنای فردیت است نه حزب و تشکیلات به صورت ناگزیر و لابد عدهای به مناصب سیاسی چون نمایندگی پارلمان میرسند. کسانی که نه امتحان پس دادهاند و نه کار سیاسی کردهاند. وقتی به مناصب جدید دست مییابند شرایط جدیدی را تجربه میکنند که در این شرایط جدید یا محافظهکار میشوند یا ساکت یا در اجرای منویاتشان دچار مشکل میشوند. بنابراین اینکه مجلس دهم را مثال بزنیم و بگوییم اصلاحطلبان محافظهکار شدهاند، ملاک مناسبی نیست.
در واقع اکتهای سیاسی مجلس دهمیها ملاک و معیار مناسبی برای قضاوت در مورد محافظهکار شدن اصلاحطلبان نیست. اگر 30 نفر به صورت حزبی و تشکیلاتی و سازمانیافته به مجلس راه مییافتند، میتوان اینگونه تحلیل کرد اما وقتی لیستی قلعوقمع میشود و نهادی وجود دارد که میگوید از بین این افراد مشخص لیست انتخاباتی بدهید و مردم هم از بین آنها انتخاب کنند، این اتفاقها محتمل است و نمیتوان انتظار برآیند قوی داشت. البته اگر نیروهای پیشران و نیروهای محرکه آنها در مجلس وقت کافی بگذارند و با حوصله این راهبری را انجام دهند ممکن است بتوان کار جریانی و تشکیلاتی در مجلس انجام داد اما وقتی بدون تجربه وارد مجلس میشوند، دچار سرگشتگی میشوند. در این سرگشتگیها هم ممکن است هر اتفاقی رخ دهد. لذا ما به عنوان اصلاحطلب نمیتوانیم خود را به خاطر مجلس ملامت کنیم. همین ظرفیت وجود داشته است.
**بنابراین شما عامل اصلی سرگشتگی که میان نیروهای اصلاحطلب تازهکار بهخصوص در مجلس اتفاق افتاده است را استصواب میدانید؟
بله، وقتی اساسا نمیتوان با برنامه مشخص و روشن وارد شد و براساس آن برنامه کاندیداها را مشخص کرد نهایتا به این میرسیم که عدهای موسوم به اصلاحطلب یا بعضا علاقهمند به اصلاحطلبی با تجربیات متفاوت و اندک، نه در حدی که اصلاحطلبی را مشق کرده باشند، وارد محلی برای سیاستورزی در سطح پارلمان میشوند نمیتوان انتظار بیشتری داشت.
به همین دلیل وقتی بر تعداد یا کمیت لیست امید در مجلس اشاره میشد باید نظر همه را به این موضوع جلب میکردیم که لیست امید همهجور آدمی را در خود جای داده و یقینا همه آنها بعد از ورود به مجلس نیروهای اصلاحطلبی نیستند. باید دید کدام یک از آنها چنین زمینه و علاقهای داشتند و چقدر تمرین و ممارست و تعامل داشتند.
اگر اینگونه نگاه کنیم، میبینیم که 80 تا 90 اصلاحطلب داریم که باید درست مدیریت شوند تا نتیجهبخش باشد، بنابراین در مجلس کنونی بیش از این تعداد اصلاحطلب نداریم که تازه از میان آنها حدود 20 نفر هستند که پای کار میایستند و سعی میکنند شرایط را تغییر دهند، بنابراین نباید بیشتر از این انتظار داشت.ضمن اینکه اساسا چرخشی اتفاق نیفتاده است. برخی از آنها اساسا تجربهای نداشتهاند. اگر هم بخواهند برای حوزه انتخابیه کاری کنند مثلا باید با آقای لاریجانی تعامل کنند، بنابراین نمیتوان کنشهای نمایندهها را به چرخش تعبیر کرد.
**ماه پایانی امسال انتخابات مجلس را پیش رو داریم. به رسم هر انتخابات هم به هر حال نظارت استصوابی وجود دارد و شرایط از این نظر تغییری نکرده است. به نظر شما باتوجه به جمیع شرایط آیا شاهد محافظهکارتر شدن موضعگیریها برای حضور در ارکان قدرت یا فرستادن نمایندگان محافظهکار به مجلس خواهیم بود یا اگر این شرایط سختتر شود به جای اینکه به سمت محافظهکاری پیش بروند به سمت رادیکال شدن میروند؟
ضربالمثلی هست که میگوید هرقدر پول بدهی آش میخوری. اصلاحطلبان هم اگر میخواهند در انتخابات مجلس دوره یازدهم وارد شوند باید به اندازه کافی اکت سیاسی درست داشته باشند. زمان کم است اما راهکارهایی وجود دارد.
اگر برخی معتقدند همین مسیری که رفتهایم، مناسب نیست در این صورت مصلحت اصلاحطلبان این است که تنها از کسانی حمایت کنند که اصلاحطلب واقعی بوده و در مجلس اثرگذاری داشته باشند. حال ممکن است یک نفر باشد که به اندازه یک واحد اثرگذاری دارد اگر50 نفر باشند هم به اندازه 50 واحد اثرگذاری میکنند. بنابراین روش ما برای دوره جدید پاسخگو نیست و اینکه اصلاحطلبان فکر کنند اگر خاتمی حمایت کند شرایط متفاوت میشود هم یک اشتباه است. فرض محال که محال نیست، فرض را بر این میگیریم که آقای خاتمی از یک زمانی بگویند من در امر انتخابات دخالت نمیکنم. در این شرایط اصلاحطلبان باید ببینند با خود چند چند هستند و میتوانند افکار عمومی را جلب کنند یا نه؟
اگر اصلاحطلبان بخواهند نگاه واقعبینانهای به جریان انتخابات داشته باشند باید موقعیت و نفوذشان را در این سطح بیازمایند که آقای خاتمی اینبار از هیچکس حمایت نمیکند. اگر با این رویکرد جلو بروند ممکن است اتفاقاتی رخ دهد اما در غیر این صورت اتفاق ویژهای نمیافتد و 7، 8، 10 نفر از مسیر استصواب بگذرند و بقیه هم بقیه کرسیها هم برای دیگران بگذارند.
**تحلیل شما این است که اساسا نزدیک به انتخابات با چرخشهایی داخل طیف اصلاحطلبی مواجه خواهیم بود یا نه؟
بعضیها فکر میکنند به هر قیمتی باید به مجلس راه یافت. برخی از این دسته هم بدتر هستند و فکر میکنند رفقایشان باید حتما به مجلس بروند، بنابراین فشارهای زیادی به آقای خاتمی یا دیگران میآورند. اینکه با چه کیفیتی باید در مجلس بود برایشان مهم نیست. باید این سوال را پرسید که آیا این ظرف به اندازهای هست که خط اصلاحطلبی را در مجلس پیگیری کنیم و اثرگذار باشیم؟ روشهای قبلی در مورد انتخابات امسال جواب نخواهد داد، شخصیت و هویت اصلاحطلبی را هم مخدوش میکند، سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را کاهش میدهد و این بزرگترین ضربهای است که به اصلاحطلبان میخورد. هر چه اعتماد مردم نسبت به مردم کاهش پیدا کند به اصلاحطلبی ضربه بیشتری میخورد.
منبع: روزنامه اعتماد؛ 1398.02.28
گروه اطلاع رسانی**9370**2002
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي اعتماد اصلاح طلبان نمايندگان مجلس دهم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۹۹۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رسیدگی به چکهای برگشتی با هوش مصنوعی
نماینده مردم نجفآباد در مجلس با اشاره به اصلاح قانون چک، گفت: در گام جدید قانون چک، تا شهریور سال جاری رسیدگی به چکهای برگشتی با استفاده از هوش مصنوعی انجام میشود. - اخبار سیاسی -
ابوالفضل ابوترابی نماینده نجفآباد در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، با اشاره اصلاح قانون چک، گفت: اصلاح قانون چک در چند مرحله اجرایی خواهد شد که یکی از این گامها رسیدگی به چکهای برگشتی با هوش مصنوعی است.
وی با بیان اینکه سالانه حدود 250 هزار چک بر اساس قانون جدید برگشت داده میشود، گفت: از این میزان چکهای برگشتی، 90 درصد برگشتیهای مسلم است که نیازی به تشکیل پرونده و سپری کردن رویه قضایی ندارد، لذا برای صدور حکم میتوان از تکنولوژی روز یعنی هوش مصنوعی بهره برد.
نماینده نجفآباد در مجلس با اشاره به مزایای رسیدگی به چکهای برگشتی با استفاده از هوش مصنوعی، گفت: با این روش سرعت رسیدگی به چک برگشتی در کوتاهترین زمان و هزینه انجام و همچنین با این شیوه کمبود نیروی قضایی را تا حدی جبران و مشکلات نیروی انسانی و امکانات زیر ساختی در قوه قضاییه حل میشود.
ابوترابی درباره فرایند و اقدامات انجام شده برای استفاده از هوش مصنوعی جهت رسیدگی به چکهای برگشتی بر اساس اصلاح قانون چک، بیان کرد: در این زمینه جلسات هماهنگی با حضور مسئولان دستگاه قضا، برگزار شده و با ایجاد زیرساختها تا شهریورماه سال جاری این رویه ایجاد میشود.
عضو کمیسیون شورها و امور داخلی مجلس با یادآوری اینکه در برنامه هفتم توسعه پیشبینی شده که به 30 درصد پروندههای قضایی بر اساس هوش مصنوعی رسیدگی شود، تاکید کرد: میتوان با استفاده از این تکنولوژی به بسیاری از پروندههای غیر پیچیده قضایی رسیدگی کرد.
انتهای پیام/