'مهریه' به کجا ختم می شود
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۳۰۱۵۲
تهران- ایرنا- با توجه به بالا بودن آمار زندانیان مهریه، بحث محدود کردن و یا کاهش تعداد سکههای مهریه همواره مطرح بوده و حتی برخی از نمایندگان مجلس از تدوین طرحی برای تعیین ۱۴سکه به عنوان معیار محاسبه مهریه در محاکم قضایی خبر داده بودند.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، به گفته برخی از کارشناسان بحث کاهش مهریه دربردارنده جنبههای مثبت و منفی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ضمن اینکه برخی از حقوقدانان با استناد به قانون مدنی و فقه مقدس اسلام براین اعتقاد هستند که بحث تعیین سقف برای مهریه با شرع اسلام و اصول حقوقی سازگار نیست و هیچ منعی برای میزان سکه یا میزان ارزش مهریه قرار داده نشده است و بجای سخت تر شدن دریافت مهریه، بهتر است فرهنگسازی بیشتری صورت گیرد و به قوانین و سازوکارهای حمایتی از بانوان بیشتر توجه شود.
در همین راستا علی مهربان، قائم مقام ستاد دیه اخیرا عنوان کرد: امروز با تلاش جمعی از دلسوزان نظام در قالب پیشگیری از حبس بدهکاران مهریه، اقدامات حقوقی و قضایی مطلوبی در نظر گرفته شده و اگر چه رنگ اجرایی جدی نگرفته اما در پی آن به جای حبس یک مرد یا جوان آماده کار در راستای استیفای حقوق زن، مجازات هایی مانند توقیف اموال و برخی محدودیت های اجتماعی مانند ممنوعیت خروج از کشور در نظر گرفته شده است.
با توجه به اهمیت این مساله پژوهشگر ایرنا با مونیکا نادی، وکیل دادگستری به گفت و گو نشست.
** موثر بودن دخالت قانون گذار در امور خصوصی
نادی در خصوص موثر بودن دخالت قانون گذار در امور خصوصی گفت: چند سالی است که از تغییر ضمانت اجرای وصول مهریه تا سقف 110 سکه توسط قانون گذار می گذرد. حال طرح تغییر ضمانت اجرا به 14 سکه مطرح شده است. به نظر من حتی همان قانونی که ضمانت اجرا ها را به 110 سکه تغییر داد عملا در کاهش سکه ها موثر نبود و هیچ تغییری در فرایند جامعه ایجاد نکرد.
نادی افزود: دقیقا تغییر ضمانت اجرا تا سقف 14 سکه طرحی است که مطرح شده تا سکه ها به راحتی قابل وصول باشد. اما به نظر من مهریه و تعیین آن مساله ای کاملا شخصی و خصوصی است و قاعدتا دخالت قانون گذار در امور خصوصی افراد باید کاملا محدود باشد. اینکه قانون گذار بیاید و در امور خصوصی افراد بخواهد دخالت کند قاعدتا نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و افراد به دنبال راه های دیگری برای دور زدن قانون می گردند و جامعه را دچار یک ناراستی می کنند.
** دلایل مطالبه مهریه از سوی زنان
نادی در خصوص دلایل مطالبه مهریه از سوی زنان گفت: این امر طبیعتا به دلیل نابرابری هایی که در جامعه بین زن و مرد وجود دارد، بر می گردد. یعنی مشکل تنها مهریه نیست، بلکه مشکل بسترهای جامعه است. مشکل این است که زنان و مردان از حیث موقعیت های شغلی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه با برابری مواجه نیستند و به همین خاطر وقتی می خواهند وارد رابطه ازدواج شوند هم باز از حقوق برابری برخوردار نیستند. بر این اساس به مهریه به عنوان یک پشتوانه اقتصادی نگاه می کنند و آن را تنها راه رسیدن به یکسری حقوق دیگرشان می دانند.
وی افزود: ما اگر می خواهیم زنان مهریه کمتری داشته باشند، باید بیاییم یکسری برابری های اجتماعی – اقتصادی قرار بدهیم. یعنی برای زن در جامعه موقعیتی ایجاد کنیم که اگر زنی ناچار به جدایی شد، بتواند در بازار کار، زندگی شخصی خود را تامین کند. از این رو ما باید در جامعه آگاهی رسانی و آموزش مان را بیشتر کنیم و شروط ضمن عقد را به زنان یاد بدهیم. حقوق قانونی زنان را برای آنهان تضمین کنیم تا بتوانند به حقوق قانونی خود برسد. در آن صورت می توانیم به زن بگوییم که تو می توانی مهریه نداشته باشی. چون وارد یک شرایط برابر و یک زندگی برابر می شوی.
نادی افزود: محدود کردن ضمانت اجرای تعداد سکه ها از سوی قانون گذار، هیچ تاثیری بر قانون مهریه ندارد. به نظر من بهتر است بسترهای مناسب ایجاد کنیم. در صورتی که اموال زوج جزو مستثنائات دین نباشد می توان از قانون توقیف اموالی و یا حبس وی و یا ممنوع الخروجی وی استفاده کرد ولی اینکه ما بیاییم این موارد را محدود کنیم به این صورت که افراد تنها تا سقف 14 سکه می توانند از حبس و محکومیت های دیگر نظیر توقیف اموال استفاده کند، طبیعتا برخلاف حقوق زن است و نابرابری های قوانین نسبت به زنان و مردان در زندگی های خانوادگی آنها را نشان می دهد.
** مزایای طلاق توافقی
نادی در خصوص مزایای طلاق توافقی بین زوجین گفت: قطعا از حیث حفظ کرامت زن و مرد طبیعتا این مورد خیلی بهتر است. همانطور که شروع یک زندگی مشترک با توافق طرفین اتفاق می افتد، خاتمه آن هم با طلاق توافقی اتفاق بیفتد. چیزی که در جامعه ما وجود دارد این است که معمولا افراد با یک دشمنی عجیبی می خواهند زندگیشان را خاتمه دهند و این به خودشان و بچه هایی که از این ازدواج حاصل شده صدمه می زند و این بهتر است افراد با یک رابطه دوستانه و منسجم و با تصمیم گیری نسبت به امور مشترکی که در زندگی داشتند اعم از مالی و غیر مالی بتوانند به طلاق توافقی برسند.
این حقوقدان در خصوص روند طلاق توافقی در جامعه گفت: باید گفت قانون گذار در روند طلاق توافقی هم دخالت کرده و من معتقدم در اینجا هم دخالت های قانون گذار جواب نمی دهد. با توجه به اینکه آمار طلاق بالا رفته گفته شده است که در طلاق توافقی هم افراد باید مشاوره بروند و گواهی مشاوره بگیرند. این مشاوره ها صرفا جنبه صوری پیدا کرده و معمولا هم این گونه است که دو نفر که می روند و وارد مرجع قضایی می شوند، درصد خیلی کمی از آنها به زندگی مشترک برمی گردند و عملا آن زندگی مشترک خاتمه پیدا کرده است. بهتر است اگر ما می خواهیم طلاق توافقی را در جامعه کم کنیم، بیاییم آموزش و آگاهی رسانی و فرهنگ سازی را در جامعه بیشتر کنیم. بیاییم مهارت های زندگی مشترک و روابط زناشویی و ماندن در یک رابطه را آموزش دهیم. استفاده از مشاوره های روانشناسی را بطور مداوم در زندگی خانوادگی و رفع مشکلات ترویج کنیم و نه اینکه دو نفر که به این نتیجه رسیدند و می خواهند از هم جدا شوند بگوییم حالا می توانید مشاوره بروید. مشاوره ها در 80 درصد موارد کاملا صوری شده اند و افراد مجبور هستند در آن زمان بروند. در حالیکه قبل از این تصمیم این افراد باید به این سمت هدایت می شدند. بخاطر همین با تشریفاتی کردن طلاق توافقی، هیچ نفعی نمی توانیم به زوجین داشته باشیم و نقشی در کاهش آمار طلاق طلاق داشته باشیم. چیزی که می تواند کمک کند همان بستر سازی آموزش و آگاهی است. که این ها می تواننند در نهایت کمک کنند تا آمار طلاق پایین بیاید.
** حقوقی که قانون گذار برای زنان در نظر گرفته
نادی در خصوص حقوقی که قانون گذار برای زنان در نظر گرفته، گفت: قانون گذاران یکسری حقوق برای زنان در نظر گرفته و جدای از آن ما یکسری شروط ضمن عقد هم می توانیم داشته باشیم. اما در اینجا دو بحث پیش می آید یک اثبات تعلق این حقوق به زنان و مشکلاتی که در این مورد در نهادهای قضایی وجود دارد. دوم بحث ضعف دادگاه برای اجرای این موارد از قبیل شناسایی و تنصیف اموال است.
وی افزود: به نظر من یکسری مسائل خانوادگی از قبیل دوره های مشاوره و آموزش و ترویج مهارت های زندگی باید وجود داشته باشد تا زوجین بتوانند از حقوق برابر در زندگی برخوردار شوند. شروط ضمن عقد باید بتوانند جایگزین ضعف های موجود باشند.
نادی افزود: معمولا زنانی که شرایط اقتصادی خوب و مستقلی دارند، کمتر مهریه را انتخاب می کنند. هر چند می توان گفت، مهریه چیز خوبی نیست اما تنها وسیله ای است که یک زن می تواند در طلاق از آن استفاده کند مخصوصا زمانی که حق طلاق ندارد و یا زمانی که می خواهد حضانت کودک اش را بر عهده بگیرد. بخاطر همین شرایط جامعه الان طوری نیست که بگوییم زنان مهریه نداشته باشند و باید به طور مثال مهریه 14 سکه ای داشته باشند بلکه باید بیاییم و بسترها را فراهم کرده و به زنان امکان و فرصت بیشتری دهیم. بعد به مرور زمان می توانیم به ان ایده الی که در تعیین مهریه کمتر و طلاق کمتر است، برسیم. طبیعتا دخالت قانون گذار در امور خصوصی نمی تواند ما را به این نتایج برساند.
پژوهشم**م-ا**1552
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۳۰۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قانون نانوشته!
برای یک جامعه اسلامی که کمترین انتظار ما از آن جامعه داشتن قوانین منظم و مدون برای مراودات اجتماعی است؛ جامعهای که هدف اصلی آن رشد و تعالی انسان است، چگونه میشود به همه وجوه مسائل ذهنی و روانی انسان در مراودات توجه نکرده باشد؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- لیلا بکائیان*: ساعت ۷ صبح متروی تهران، مسیر هرروز بنده برای رسیدن به محل کار است؛ حدود ۷ یا ۸ ایستگاه را باید طی کنم؛ در قسمت واگن خواهران سوار میشوم؛ درآن ساعات همیشه شلوغتر است؛ میدانم که در این ساعت کسی برای خرید و گردش و بازار گردی سوار مترو نمیشود؛ اکثر این بانوان یا به محل کار میروند و یا برای رسیدن به کلاس درس و مدرسه و آموزشگاه وارد مترو شدهاند.
به آنها نگاه میکنم بعضی چهرهها شاداب و بعضی خسته، بعضی در حال چرت زدن، آخربعضی از اینها مادرانی هستند که ضمن کار در بیرون از خانه تا پاسی از شب در منزل به امور خانه و فرزندان هم رسیده اند گاهی خستگی از چهره تک تک آنها پیداست، اما یک چیزعجیب است، گاهی با همان خستگی همان بانو چهره خود را آرایش کرده!
حجاب درستی ندارد و یا گاهی هم مکشفه میباشد؛ برایم سوال میشود آنچه که باعث شده یک خانم در این ساعت از روز اینچنین به سر و صورت خود برسد واقعا چه چیز است؟ اصلا این آرایش صورت و این نوع پوشش برای چه کسی و برای کجا میباشد؟
تعدادی چادری هستند، تعدادی مانتو به تن کرده وبسیار آراسته هستند، یادم از مهماندارهای هواپیما میآید، تعدادی بلوز و شلوار بدون شال و روسری و یا با شال و روسری، برایم جالب است این همه تنوع در پوشش در ساعت ورود به دنیای مراودات کاری و اجتماعی و آموزشی!
با خود فکر میکنم به قوانینی که نوشته شد و اجرا شد و یا اجرا نشد و یا قوانینی که اصلا نوشته نشد!
برای یک جامعه اسلامی که کمترین انتظار ما از آن جامعه داشتن قوانین منظم و مدون برای مراودات اجتماعی است؛ جامعهای که هدف اصلی آن رشد و تعالی انسان است، چگونه میشود به همه وجوه مسائل ذهنی و روانی انسان در این مراودات توجه نکرده باشد؟
البته نباید بی انصاف بود بسیاری از قوانین خوب ما بر گرفته از دین و آئین ما است؛ مثل قوانین حمایت از بانوان در سطوح مختلف خانواده و اجتماع؛ قوانین حمایت از اصل کرامت انسان و؛ و هزاران قانون زیبای دیگری که فقط در جامعه اسلامی پیدا میشود، اما یک جای کار میلنگد؛ بحث فرهنگ و هویت ملی و مذهبی!
چرا طی این یکی دو سال اخیر به جایی رسیدیم که چشممان باید به بانوانی بیوفتد که در جامعه اسلامی خود را مکشفه کرده اند و با سر برهنه به خیابان و اجتماع آمده اند!
این مسیری نبود که بعد از چهل و اندی سال از انقلابمان با آن همه خونهای پاک که در راه استواری این انقلاب ریخته شد؛ منتظرش بودیم؛ این مدل فرهنگی روشی نبود که ما را در راه تحقق اهداف والای یک جامعه اسلامی برای رسیدن به یک تمدن جهانی، کمک کند!
یک جای کار ایراد دارد!
کجا اشتباه کردیم، کجا لغزیدیم که جامعه به لحاظ فرهنگی به این سمت حرکت کرده است؟
باید بازنگری کنیم، باید برگردیم به گذشته، کمی عقبتر، شاید بشود روزنههای نفوذ فرهنگی را پیدا کرد.
روزنههایی که اکنون با عمق بیشتر تبدیل به منافذ بزرگی شده اند که مانند رودی در حال حرکت، یک استحاله فرهنگی را به خورد جامع اسلامی میدهد؛ باید برگریم به عقب!
اولین روزهای ورود رسانهای جدید در بین خانوادههای ایرانی، ورود دستگاه پخش فیلم یا همان ویدئو؛ روزهایی پر از خاطرات تلخ و شیرین، بگیر و ببند دستگاه و دورهمیهای خانوادگی که برای تماشای یک فیلم بدون سانسور و یا اکشن مشتاق این رسانه جدید بودند و برخورد نظام ناظر که با این رسانه برخورد میکرد و آن را ضبط میکرد.
اما کار از کار گذشت دیگر نمیشد همه خانهها را زیر و رو کرد و دیگر نمیشد همه دستگاههای جدید را ضبط کرد؛ رسانه و صنعت با یک سرعت بالا ورود خود را به همه خانهها اعلام کرده بودند و روز به روز در حال پیشرفت بودند. تحولی عظیم برای ارائه فیلمهای مختلف با سبک زندگیهای متفاوت از ملتهای مختلف!
و باز هم ورود مهمانان جدید برای توسعه جامعه و زندگی مرفه تر؛ ورود کامپیوترها و کم کم ورود ماهوارهها که هر کدام زمینه و بستری جدید بود برای تغییر ذائقهها و تغییر خرده فرهنگها و تغییر باورهای دینی و ملی، ولی هنوز اول راه است قطعا در این زمان آن تغییر اساسی صورت نگرفته است، پله پله و قدم به قدم!
ابتدا تغییرات جزئی توسط تولیدکنندگان لباس و پوشاک و ارائه پوشاک خارجی توسط وارد کنندگانی که فقط به دنبال جذب مشتری بیشتر با ارائه مدلهای جدید هستند؛ اما برخوردهای سلبی هم از طرف دولتها صورت گرفت از جمع آوری ماهوارهها و پارازیت انداختن در آنتن دهی و امواج ماهواره، تا زمزمههای زیر سوال بردن بعضی از پوشاک مانند ساپورتهای زنانه، مانتوهای تنگ و چسبان، استفاده از شال به جای مقنعه و روسری و... توسط عدهای از دغدغهمندان و دلسوزان فرهنگ و عفاف.
اما تنها چیزی که نتیجه این روشها و پیگیریها شد دعوای نخبگان و عوام و خاص بود که هر کدام در رد یا توجیه یا پذیرش حرفی داشتند و آنچه باقی ماند دنیای رو به رشد تغییر فرهنگ پوشش و عفاف بود که کم کم تبدیل به یک عرف پذیرفتنی میشد که محبوب بسیاری از دلها بود!
و با ورود غول بزرگ رسانهای یعنی فضای مجازی و تبدیل همه دنیا به یک دهکده جهانی، دیگر حرفی از تغییر نوع پوشش و عفاف و حجاب نبود؛ در این فضای بیکران همه چیز جذاب بود و هرکس در این عرصه متبحرتربود سود بیشتری میکرد.
ارائه همه چیز در یک اقیانوس بی انتها، مد، پوشاک، تیپ و استایل، فرهنگ و آداب و رسوم، ارائه دین و آئینهای مختلف، ارائه چهرهای جدیدی از مدلهای مختلف باور و اعتقادات، طبیعت و طبیعت گردی، آشپزی، ورزش و سلامتی، مدیریتهای اقتصادی، طب از صنعتی تا سنتی، مدل خانه داری، مدل ساخت خانه، کسب در آمد و ثروت و در کل ارائه مدل شهروندی و جامعه داری و اکنون در این فضا دیگر حتی حریم خانه و خانواده هم از بین رفته بود برای خودش انقلابی شده بود هم پای انقلابهای بزرگ دنیا؛ فیلسوفی که متحول کننده فکر و عقیده و باور و متحول کننده کل مسیر زندگی است!
و بازخورد آن در جوامع مختلف تغییر در سبک زندگی و دین و باور و اعتقادات قلبی بود، مانند مار خوش خط و خالی که با حرکت نرم و آهسته خود سمی را به جامعه وارد میکرد که کشنده نبود، ولی تمام افکار و عقاید و باورها و سنتها و هویت ملی را تغییر میداد، انقلاب رسانهای!
و انسان روزبه روز به این مار خوش خط و خال وابستهتر و از هویت فرهنگی، انسانی و ملی خود فاصله دارتر میشود؛ اکنون دولت مردان چه باید میکردند؟ بگیرند، ببندند، فیلتر کنند؟ و یا رهایش کنند تا تبدیل به اژدهایی صد سر بشود که همه آنچه را که داشتیم، ببلعد؟
و باز هم بر سر این موضوع بین همه دلسوزان وخواص و نخبگان دعوا وجود داشت و این اژدها در حال رشد و توسعه و اینطور شد که به اینجا رسیدیم، جایی که هم اکنون هستیم غول رسانهای دنیا اژدهایی شده است که با هر سر خود یک قسمت از هویت ملی و مذهبی ما را بلعیده است و زائیده هایش اکنون این جمعیت رها شده با افکار مختلف و شبهات ذهنی بسیار، غرق در دنیا و به دنبال آرامش از دست رفته اند.
اما آیا راهی برای کنترل زائیدههای این غول بزرگ وجود دارد؟
به دلیل وابستگی فضای مجازی امروزه با پیشرفت و توسعه جهانی که نمیشود آن را از بین برد، چون تبدیل به بخش عظیمی از زندگی مردم و جوامع شده است؛ اما آیا نمیشود هم زمان با توسعه این فناوریها قوانین را هم توسعه داد؟
خوشبختانه در جوامع اسلامی بنا به نگرش دینی دولت مردان و پیاده سازی شعائر دینی تا حدودی توانسته ایم هویت مذهبی و ملی را حفاظت کنیم؛ اما اگر در جاهایی خللی میبینیم که رنگ جامعه اسلامی را از نظر ظاهر کمی مشوش و به هم ریخته است، باید نگرشی در نوع برخورد و وضع قوانین انجام دهیم؛ مانند همین مساله عفاف و حجاب در جامعه امروزی ما.
بانوانی که ضمن این جریان انقلاب رسانهای بخشی از باورها و عقاید خود را از دست دادهاند و در دام ذائقه متقاضیان هوس بازی قرار گرفتهاند که زن را وسیله ملعبه و هوس و کالایی در دست قرار میدهند.
از جمله تولیدکنندگان پوشاک و واردکنندگان آن، صنایع آرایش و بهداشتی، جراحان زیبایی و آرایشگران متهمین ردیف اول این تغییرات هستند.
متهمین ردیف دوم کسانی هستند که ارائه رفتار میدهند، روانشناسان، جامعه شناسان، فیلسوفان، بعضا پزشکان و پیراپزشکان، اصحاب رسانه از تولیدکنندگان فیلم و سریال و تئاتر، صوت و پادکست تا نویسندگان رمان و داستان و شعر، طراحان و دیزاینرها و مدرسان علوم متافیزیک، فنگشویی، کدهای کیهانی، چاکراها، علم اعداد و قوانین جذب و متهمین ردیف سوم طیف وسیع فعالان و مدیران و مسئولان عرصه اجتماعی در حیطه شرکتها و موسسات خصوصی و دولتی، ادارات خصوصی، دانشگاهها، دانشکدهها و آموزشکدهها، کلینکها و درمانگاهها و مطب اطبا و...
و آخرین گروه قانون گذاران و ضابطین و ناظرین بر اجرای قوانینی که فراموش کردند برای ورود بانوان به عرصه اجتماع فقط نباید زنان را قانون مدار بدانند!
نمیشود بدون رسیدگی به این جریانات فقط در خیابان به زن تذکر بدهید و او را مواخذه کنید، اقتضای وجودی زن زیبا پسندی است؛ موجودیتش بر اساس جلب توجه عواطف مردانه است، و اگر فضای اطراف، او را زیبا بپسندد چنانچه در اعتقادات دینی ضعیف باشد، به سرعت به سوی تحول ظاهری پیش میرود.
حال مجدد باید پرسید برای ورود زنان به عرصه فعالیتهای اجتماعی، آیا صرفا برای زنان باید قانون گذاشت؟
برای موسسات و شرکتهایی که یکی از شروط استخدامشان بانوان آراسته و زیبا و مجرد است نباید قانون نوشته شود؟
برای کلینیکها و مطب اطبایی که به احترام پزشک بودن گاهی خودشان تقیدات دینی را کنار گذاشته و عوامل و پرسنل خود را هم ملزم به همکاری میکنند؛ نباید قانون نوشت؟
برای فروشگاهها، مجتمعهای تجاری، امثال ایران مالها و؛ که در آن زنان وسیله جذب مشتری هستند؛ نباید قانون نوشت؟
برای آموزشکدهها، موسسات آموزش عالی و دانشگاهها که عرصه کسب علم و آموزش هستند، نباید قانون نوشت؟
برای کسبه بازار و مغازهها، کافی شاپها، کافه کتابها، کافه پاتوقها، رستورانها، باغ تالارها، بوم گردیها و اماکن تفریحی و گردشگری، نباید قانون نوشت؟
چرا حتما نوشته اند؛ قطعا مجوزها بر اساس یک بند در قرارداد به آنها داده شده است و آن یک جمله است، " رعایت شئون اسلامی و ملزم بودن به قوانین ملی و مذهبی" بوده است؛ و این جمله چقدر آشنا میباشد بر سردرب ورودی هر مکانی این جمله را میبینیم: " رعایت شئون اسلامی الزامی است"، پس قانون نوشته شده، فقط رعایت نمیشود!
آیا وقت آن نرسیده که ما هم مانند غول عرصه مجازی که حتی برای اتاق خواب خانواده مذهبی ایرانی برنامه دارد؛ کمی وارد جزئیات بشویم و برای این جمله الزام شئونات اسلامی وارد جزئیات شویم و قانون را کمی محکمتر کنیم؟
چرا نباید به صنعت پوشاک نظارت بیشتری شود تا به طور مثال تولید کنندگان همین امسال به جای تولید مانتو این همه کت زنانه ارائه ندهند!
چرا هیچ حمایتی از چادر نمیشود که برای یک بانوی مسلمان اقلا در سال یک چادر به صورت یارانه هدیه داده شود تا بهانه گرانی پوشش نداشته باشد؟
چرا نظارتی بر آرایشگاهها و ارائه خدمات زیبایی نمیشود که اگر قرار است به طور مثال کاشت ناخن جنبه درمانی داشته باشد این جراحی به متخصصان پوست و مو سپرده شود نه اینکه فقط دلالان آرایشی این کار را با هزینه اندک انجام دهند و خود این کار ارائه مد و تقویت بی دینی شود؟
چرا قانونی برای اجرای زیباییهای مختلف نیست تا حتی یک پزشک عمومی هم در مطب جراحی ژل و بوتاکس انجام ندهد؟
چرا نباید با فعالان عرصه فضای مجازی در هر کسوتی که هستند و در حال ارائه رفتار و تغییر هویت ملی و مذهبی هستند، برخورد محکم و بازدارندهای داشت؟
چرا نباید شرکتها و موسسات خصوصی به کارمندان لباس فرم بدهند؟
چرا نباید برای موسسات آموزشی و دانشگاهها لباس فرم تعریف شود، حتما میگویند خنده دار و مضحک و زشت است؛ اما آیا اگر دانشجوی رشته پزشکی و پیراپزشکی همان ترم اول ملزم به پوشیدن روپوش سفید میشود اینکار برایش زشت و ناپسند است؟
و یا بعضا بانکها که لباس فرم برای کارمندان خانم و آقا تعریف میکنند، و همچنین مهمانداران هواپیما که لباس فرم دارند؛ آیا این کار هم زشت و مضحک است؟ اما این یک شرط استخدام است و هیچ کس حرفی نمیزند؛ ولی بقیه شرکتها و موسسات و...؟
یادم میآید پسرم را برای آموزش زبان به یک موسسه معرفی کردم؛ همان جلسه اول که رفت و برگشت به خانه، گفت دیگر نمیروم! با کلی تلاش علت را جویا شدم؛ سرش پایین بود با کلی این پا و آن پا کردن گفت مامان خانمی که تدریس میکرد یک کت قرمز و یک رژ لب قرمز زده بود که من متوجه شدم بیشتر حواس من به صورت و لباس و حرکات این خانم است برای همین از این کلاس اصلا خوشم نیامد!
میدانم در قیود مجوز این موسسه قطعا نوشته شده است رعایت شئون اسلامی الزامی است، اما این قیود هرگز باز نشده است که لباس مدرسان چگونه باشد، لباس متربیان چگونه باشد، فضای آموزشی کلاس چطور تعریف شود، محل استراحت دختران و پسران جدا باشد، مسئولین آموزشگاه خودشان لباس ساده داشته باشند، آرایش ممنوع باشد، بی حجابی و کشف حجاب ممنوع باشد و در آخر ذکر شود چنانچه هر کدام از موارد بالا مشاهده گردد یک یا دوبار اول توبیخ و دفعه سوم پلمپ موسسه؟!
و به همین روش، قانون نوشتی برای هر مکانی چه تفریحی، چه کسب و خرید و چه مکانها گپ و استراحت و تغذیهای!
اگر اینطور نوشته میشد، ورود بانوان به جامعه کاری و آموزشی و تفریحی نیاز به تذکر نداشت، خود به خود قانونمند میشد!
اما اگر به همین ریزی نوشته شده است و رعایت نمیشود؛ باید گفت ناظرین و ضابطین قوانین پس کجا را نظاره میکنند و با چه چیزی دقیقا برخورد میکنند؟ و اگر نوشته نشده است که قانون مداران باید آنها را بازنگری و دوباره بنویسند!
و در انتها باید گفت برای داشتن حیا و عفت در جامعه، قانون باید برای همه محکم و ثابت باشد نه صرفا برای موجودی که ضعیف است و شاکله وجودیش خواهان زیبایی؛ گاهی باید دنیای مردانه را محکوم به اجرای قوانین سخت کرد تا دنیای زنانه ساخته شود!
یادمان باشد مردان فریاد نمیزنند و در اجرای قوانین صبورتر و آرامتر هستند!
* لیلا بکائیان؛ دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.