کنگره ۵۴۰۰ شهید کردستان|حکایت بانوی کُردی که یقین داشت همسرش شهید میشود؛ هیچگاه جنایات ضدانقلاب را فراموش نمیکنم
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۲۷۴۹۱
همسر شهید یدالله کریمی گفت: یقین داشتم که روزی همسرم شهید میشود و همیشه به او میگفتم «اینقدر خوب نباش شهید میشوی و داغ شما به دلم میماند». ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۸ استانها کردستان نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، «پروانه خانی» همسر شهید یدالله کریمی است، شهیدی که سال 65 در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید و یاد و نامش را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد؛ شهادت چندان اتفاقی و ناگهانی نیست، گویا یک «سبک زندگی» است که خواه ناخواه انتهای آن به شهادت منتهی خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهرغم بیقراری حاصل از یادآوری خاطرات گذشته، همسر صبور این شهید بزرگوار با شکیبایی مثالزدنی، مصاحبه با خبرنگار این رسانه را میپذیرد و علیرغم اینکه در هنگام بیان خاطرات، چند مرتبه جریان مصاحبه با گریستنهای ایشان متوقف میشود اما تا پایان همراه ما بود.
* از روزهای آشنایی و ازدواج با همسرتان بفرمایید.
من در سال 15 سالگی با همسرم یدالله کریمی ازدواج کردم؛ وی فردی کاری، دلسوز، معتقد و باایمان بودند، هیچ زمان مانع او در انجام کارهایش نشدم و همچون راضی بودم به رضای خدا. در سال 65 که رئیس پایگاه روستای قلاچوخ دیواندره بود ما صاحب چهار فرزند (دو پسر و دو دختر) بودیم. جای خالی یدالله، برای من که باید فرزندانمان را در نبود ایشان بزرگ میکردم، بسیار سخت بود.
کنگره 5400 شهید کردستان|سردار رجبی: سنندج مهیای برگزاری بزرگترین رویداد فرهنگی استکنگره 5400 شهید کردستان|روایت مادر شهیدی که پس از 16 سال چند تکه استخوان و پلاک فرزندش را تحویل گرفتکنگره 5400 شهید کردستان|شهیدی که از مبارزه با دشمنان اسلام و قرآن لذت میبرد* زمانی که بر سر مزار همسرتان حاضر میشدید، چه میگفتید؟ با جای خالی ایشان چطور کنار میآمدید؟
خدا شاهد است که شدت ناله و زاری من بر سر مزار همسرم به حدی بود که فکر میکنم باگذشت 31 سال از آن ماجرای تلخ، تازه همسرم شهید شده است و هیچگاه جنایات دشمنان و ضدانقلاب از اذهانم پاک نخواهد شد.
* نحوه شهادت همسرتان را بیان کنید.
سال 1365 بود که در منزل نشسته و در حال شام خوردن بودیم، من آن موقع سه فرزند داشتم و برای فرزند چهارم 40 روزه باردار بودم که ساعت 9 شب درگیری شدیدی شد و همسرم غذایش را نیمهتمام رها کرد و سریع خود را به مسجد روستا که همان پایگاه بود رساند و در درگیری با نیروهای ضدانقلاب (کومله) به شهادت رسید. نمیدانم در آن موقع چطور شد که بدون آنکه ترسی در دلم بیفتد فقط و فقط با پای پیاده و بدون کفش بهطرف مسجد دویدم اما دیگر کار از کار گذشته بود و جنازه همسرم همراه عدهای دیگر از همراهیانش را مشاهده کردم.
* از خصوصیت اخلاقی شهید برایمان بگویید؟
از نظر اخلاقی و رفتاری خیلی خوب بودند و واقعاً اخلاق و رفتارشان مرا شیفته خودشان کرده بود. خیلی دوستداشتنی و فوقالعاده شوخطبع بودند، هیچوقت اخم نمیکردند و همیشه سعی داشتند بچهها را خوشحال کنند، باهم رفاقت همسرانه داشتیم و همیشه میگفت «تو برای من مثل یک دوستی، هیچوقت حس نمیکنم همسرمی»
* سخن آخر شما ...؟
یقین داشتم که روزی همسرم شهید میشود همیشه به او میگفتم: «اینقدر خوب نباش شهید میشوی و داغ شما به دلم میماند.» بااینکه آرزویش شهادت بود میخندید و با تواضع میگفت: «شهادت لیاقت میخواهد».
همسرم همیشه میگفت: بچهها، شما آرزو کنید که من شهید بشوم. اگر واقعاً پدرتان را دوست دارید دعا کنید که به آرزویم برسم.
و به آرزویش رسید...
تاریخ پرفرازونشیب انقلاب اسلامی ایران، مملو از رویدادهایی است که هر یک بهعنوان تابلوی افتخاری ثبت و همچون سپهری پرستاره میدرخشند.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره 5400 شهید استان کردستان
انتهای پیام/
R7848/P/S6,66/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۲۷۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره میوهفروشی که ۱۶ سال فکر کردیم «فریدون فروغی» است!
حالا تقریبا ۱۶ سال از آن روزی که ترانه «تنهاترین عاشق» را بنام فریدون فروغی با صدای بلند گوش میدادیم، میگذرد که سر و کله خواننده اصلی این قطعه پیدا شده است!
به گزارش ایسنا، حکایت «سعید فلاح» حکایت آدمهایی است که استعدادشان را فریاد زدهاند اما کسی نه آنها را دیده و نه شنیده است. شاید اگر در روی پاشنه درستش چرخیده بود او الان روی صحنه بود و مردم برای خرید بلیت کنسرتش صف میکشیدند اما روزگار برایش چیز دیگری خواست، او الان کارمند بیمارستان است، خواننده نیست و تال همین چند روز پیش کسی حرفش را باور نمیکرد که او خواننده و ترانهسرای قطعه «تنهاترین عاشق» باشد.
او وقتی نوجوان بوده در میوهفروشی پدرش کار میکرده است و آنجا عاشق دختری میشود که هر روز از جلوی میوهفروشی رد میشده است. این عشق به هردلیلی ناکام و ناتمام میماند و سعید وقتی سال ۱۳۸۷ به خدمت میرود به یاد آن عشق قدیمی ترانهای مینویسد و آن را اجرا میکند.
قطعه «تنهاترین عاشق» به سرعت هیت میشود و از تاکسی و پاساژ و مجتمع تجاری سر در میآورد و این خواننده جوان نمیتواند به مخاطبانش ثابت کند که خواننده واقعی این قطعه اوست اما اپیزود جدید برنامه «صداتو» که از یکی از پلتفرمها پخش میشود، او را به همه مردم معرفی کرد.
در این ویدئو میتوانی جزئیات ماجرا را بببینید:
انتهای پیام