چرایی تغییرات دولت نهم و دهم در بیان رهبرانقلاب/ احمدینژاد با گفتمان «سوم تیر» چه کرد؟
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۷۰۵۰۷
گروه سیاسی جهان نيوز: کلان گفتمان عدالت و روحیه عدالتخواهی، در شرایط سیاسی- اجتماعی امروز جامعه ایرانی، تبدیل به یک مزیت نسبی شده است. این روزها عدالتخواه بودن بهعنوان یک ارزش اجتماعی میتواند در مدت کوتاهی اقبال عمومی بسیاری برای شخصیتهای سیاسی به همراه داشته باشد. دلیلش هم سیر بازتولید مطالبه عدالت اجتماعی در سالهای اخیر است که تا حدود زیادی میتوان آن را نتیجه حاکمیت تفکر لیبرال در دولت دهم و یازدهم آقای روحانی دانست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحنه رقابت احمدینژاد و هاشمی در 3 تیر 84
سوم تیر 84 هنوز هم تداعیکننده یکی از بهیادماندنیترین وزنکشیهای سیاسی و گفتمانی در تاریخ انقلاب است. صحنه رقابت علیاکبر هاشمیرفسنجانی رئیسجمهور ایران در دوره پنجم و ششم و محمود احمدینژاد شهردار نسبتا جوان شهر تهران. یک هفته قبلتر و در انتخابات 27خرداد 84، هاشمی با ۶٬۲۱۱٬۹۳۷ رای و محمود احمدینژاد با ۵٬۷۱۱٬۶۹۶ رای بهعنوان دو نفری که باید در دور دوم انتخابات بار دیگر با هم به رقابت میپرداختند، مشخص شدند. با یک حساب سرانگشتی روی کاغذ تقریبا هاشمی از پیش، پیروز انتخابات بود، زیرا در دور اول انتخابات، مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده بهعنوان کاندیداهای اصلاحطلب دور اول انتخابات، بدوناحتساب آرای هاشمی توانسته بودند بیش از 10 میلیون رای را به خود اختصاص بدهند. اما قالیباف و لاریجانی که پایگاه گفتمانی مشترکی با احمدینژاد داشتند، نزدیک به 6 میلیون رای داشتند که به نظر میرسید تمام آن 6 میلیون رای هم به صندوق آرای احمدینژاد ریخته نخواهد شد. هاشمیرفسنجانی استعدادش در مهندسی انتخابات را قبلا در 2 خرداد 76 نشان داده بود. جایی که سیدمحمد خاتمی بهعنوان مشاور ارشد و رئیس وقت سازمان کتابخانه ملی در دولت هاشمی و وزیر فرهنگ و ارشاد سابق دولت هاشمی توانست خود را بهعنوان نماد اعتراض سیاستهای هاشمی در سال 76 نشان دهد و با ورود به عرصه انتخابات، گوی سبقت را از رقبای خود برباید. هاشمیرفسنجانی اما در سال 84 به گفته نزدیکانش، تا آخرین ساعات انتخابات، هنوز احمدینژاد را رقیبی جدی برای خود نمیدید. محمود احمدینژاد اما با شعارهایی عدالتخواهانه وارد میدان انتخابات شده بود و عبارتهایی از جمله «ولایتپذیری»، «سادهزیستی»، «اشرافیتستیزی»، «کارآمدی»، «توجه به مستضعفان» و «استکبارستیزی» کلیدواژههای اصلی او در انتخابات سوم تیر بودند. احمدینژاد در روزهای منتهی به انتخابات در مصاحبهای اعلام کرد که «وارد منطقه ممنوعه قدرت شدهام.» او همچنین در این مصاحبه اعلام کرد: «عدهای عرصه مدیریتهای کلان کشور را در انحصار خودشان و همحزبیها، خانواده و عوامل خودشان میدانند و یک استاد دانشگاهی که زندگیاش کاملا معلوم است و آدمی از متن مردم است و مثل بقیه زندگی میکند و اصولا آدمی فرهنگی و مردمی است، این جرات را کرده وارد این عرصه شده و مردم هم به آن اقبال نشان دادهاند.» احمدینژاد همچنین با شعار رساندن پول نفت به سفره مردم و با اتکا به تواناییهای فردیاش برای جلب نظر مثبت مردم، توانست رای 10میلیونی کاندیداهای اصولگرا در دور اول انتخابات را به بیش از 17میلیون رای برساند و با نسبت قاطع 61درصدی شرکتکنندگان در انتخابات، آغازی باشد برای گفتمانی به نام گفتمان سومتیر.
سوم تیر و بیاعتباری نظریه ترمیدور
ترمیدور یا حرکت دوری انقلابها، یکی از واژههای رایج در مباحث انقلاب است که نخستین بار توسط کرین برینتون در کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» به کار برده شد. وی در این کتاب پس از بررسی و مقایسه تحولات مهم انقلابهای فرانسه، روسیه، آمریکا و انگلستان، این نظریه را تبیین میکند. بر اساس این نظریه هر انقلاب سیاسی ر سیر تحولات خود سه مرحله را پشت سر خواهند گذاشت: در مرحله اول پس از سرنگونی رژیم حاکم، نیروهای میانهرو بر مسند قدرت تکیه میزنند و حاکمیت را در دست میگیرند. در مرحله دوم پس از گذشت مدت کوتاهی از حکومت میانهروها به دلیل برآورده نکردن توقعات انقلابی مردم این نیروها از مسند قدرت کنار زده میشوند و جای خود را به نیروهای رادیکال میدهند. مرحله سوم که مرحله ترمیدور یا دوران نقاهت پس از انقلاب نامیده میشود دوران بازگشت به ارزشهای رژیم پیشین و حذف رادیکالها از عرصه قدرت است و به تعبیری چرخهمانندی است که در آن هر انقلابی فرزندان خود را میخورد.
آنچه دشمنان انقلاب اسلامی ایران هم در مورد انقلاب ما متصور بودند چیزی خارج از نظریه ترمیدور نبود. کمااینکه سیر تطور انقلاب اسلامی ایران از سال 57 تا سال 84 موید همین مساله بود. به این معنا که پس از انقلاب، دولت موقت با نخستوزیری مهدی بازرگان در نقش میانهروها کار را به دست گرفتند. بعد از مدتی که بازرگان میانهرو که نتوانسته بود توقعات انقلابی مردم را برآورده کند، پس از وقایع 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا استعفا داد و انقلابیون یا به قول برینتون، رادیکالها اداره کشور را به دست گرفتند. پس از استقرار سازندگی حضور انقلابیون در اداره کشور کمرنگ شده بود و از 76 به بعد هم به اعتقاد آنها فرآیند بازگشت به ارزشهای پیشین ایران قبل از انقلاب در حال شکلگیری بود. اما تصور تحقق ترمیدور در مورد انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا هم آنطور که باید منطقی به نظر نمیرسید و ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی قابل تطابق با فرضیات برینتون نبود.
احمدینژاد با گفتمان سوم تیر چه کرد؟
اما آنچه بعد از 3 تیر اتفاق افتاد باید درآینه دو قسمت حضور احمدینژاد در پاستور در دولت نهم و دهم سنجید. عملکرد قابل دفاع دولت احمدینژاد از 84 تا 88 موجب شد که او در انتخابات سال 88 با وضعیتی قابلقبول در صحنه انتخابات حاضر شود. اقبال آرای مردم به احمدینژاد در سال 88 را میتوان به چهار دلیل عمده مستند کرد؛ اول، بدنه مردم حزباللهی و انقلابی ایران بود که به عبارتی جمعیت جان فدای احمدینژاد هم بودند. این قشر از جامعه علاوهبر برگ رایی که برای احمدینژاد مینوشتند، با حضور فعال و میدانی خود در صحنه انتخابات 88 نقش قشر رایساز گفتمان 3 تیر در انتخابات را نیز برعهده داشتند. دوم، طیفی از جامعه بودند که در دوره قبل از سال 84 بیعدالتی در جامعه را تجربه کرده و حمایتشان از احمدینژاد بهخاطر پرچمداری گفتمان عدالت اجتماعی توسط وی بود. دلیل سوم، اقبال مردم به احمدینژاد در سال 88 خدماتی بود که به طبقه متوسط جامعه اختصاص پیدا کرده بود. طرح هدفمندسازی یارانهها و اختصاص مسکن مهر به طبقه محروم و متوسط جامعه دو عامل اصلی حمایت قسمت اعظمی از مردم برای تمدید دولت نهم بود. چهارمین دلیل، اقبال عمومی مردم به احمدینژاد اما سیاست خارجی فعالانه جمهوری اسلامی در دولت وی بود. او در دولت نهم توانسته بود جلوهای مقتدر و استکبارستیز از جمهوری اسلامی در صحنه بینالمللی به نمایش بگذارد. این رویکرد، با بازتاب رسانهای ویژهای که در داخل کشور پیدا کرده بود، موجب ایجاد یک حس غرور و عزت ملی در مردم شده بود و آنان تا حدود زیادی، محمود احمدینژاد را عامل آن میدانستند.
رئیسجمهور محبوب دولت نهم اما در دولت دهم، با رویکردها و سیاستهای متفاوتی که در پیش گرفت، هریک از این پایگاههای گفتمانی خود را بسیار سرخورده کرد. او که خیالش از 24 میلیون نفری که در انتخابات سال 88 به او رای داده بودند راحت شده بود، از ابتدای دولت دهم سعی کرد رفتاری در پیش بگیرد که بدنه حامی آزادیخواهی در جامعه را نیز مال خود کند. او رفتارهای ضد و نقیضی در دولت دهم در دستور کار خود قرار داد و پس از کشمکشهایی که در فضای عمومی میان خود و رهبر انقلاب ایجاد کرد، از جمله قهر کردنها و مخالفتهایی که با دستورات رهبری انجام داد، تا حدودی بدنه رای گفتمانی خود را که انقلابیها و حزباللهیها بودند از خودش رویگردان کرد.
در همین راستا، رویکرد عدالتخواهانه احمدینژاد هم بهمرور دچار چالش شد. ابتدا با رسانهای شدن اختلاس 3000 میلیاردی در دولت و بعد، حمایت بیچون و چرا از متهمان مالی در کابینهاش، بهخصوص محمدرضا رحیمی، عدالتخواهان حامی خود را نیز با چالش مواجه کرد و زنگ جدایی محمود احمدینژاد از گفتمان سوم تیر را در اذهان عمومی به صدا درآورد. او همچنین با بحران اقتصادی ایران در دوسال پایانی دولتش و کاهش تصاعدی ارزش پول ملی در سالهای 90 تا 92، اقشار محروم جامعه را که پیش از این خود را خادم آنان مینامید، از خود ناامید کرد. این اما پایان ماجرا نبود و احمدینژاد که به فکر جبران مافات بود، سیاست خارجی دولتش را هم متحول کرد. او در سال پایانی دولتش بستههای پیشنهادی مذاکرات ویژهای را به طرفهای غربی تحریمکننده از جمله ایالات متحده آمریکا ارائه کرد که عدم اقبال طرفهای غربی برای مذاکره، موجب ویران شدن وجهه ضد استکباری احمدینژاد در داخل کشور شد و او به این ترتیب آخرین گروه از حامیانش را هم دچار تردید در مورد سیاستهای دولت مطلوبشان کرد.
منهای احمدینژاد
در آسیبشناسی دلایل جدایی احمدینژاد از گفتمان سوم تیر میتوان از ابعاد مختلفی به تغییر و تحولات دولتهای نهم و دهم نگاه کرد اما شاید دقیقترین تحلیل در بیان چرایی این تغییرات در دولت نهم و دهم همانی باشد که رهبر معظم انقلاب در شهریورماه 1384 در جمع اعضای هیات دولت بیان داشتند: «نیت را نگه داریم؛ این نیت در اثنای راه به موانعی برخورد میکند؛ سایش پیدا میکند؛ کمرنگ و ضعیف میشود و احیانا یک جاذبه قویِ معارضی دل را - که جایگاه نیت، دل است - به سوی خودش جذب میکند؛ یک وقت نگاه میکنید، میبینید اصلا نیت رفت؛ نیت یک چیز دیگر شده؛ آنوقت راه انسان عوض میشود. استقامت کردن اساس کار است؛ و الا یک وزنه سنگین را آدم ضعیفی مثل بنده هم ممکن است بردارد و یک لحظه سرِ دست بلند کند؛ لیکن نمیتواند نگه دارد؛ آن را میاندازد. قوی و کنندهکار، کسی است که بتواند این وزنه سنگین را ظرف مدت لازم سرِ دستش نگه دارد.»
در مجموع میتوان گفت اگرچه محمود احمدینژاد که روزی پرچمدار گفتمان سوم تیر بود تغییر جهت داد و با دگرگونی در رفتار و مواضع خود از این گفتمان رویگردان شد و به خاطر بسیاری از نیروهای انقلابی را مکدر ساخت، اما گذر زمان و حواشی بهوجود آمده هیچگاه باعث نشد یاد و خاطره سوم تیر و گفتمان اصیل انقلابی آن مخدوش شود. تجربه هشت ساله پس از سوم تیر 84 هر چه که باشد، نمیتواند خدشهای به اصالت آن حادثه وارد کند. غفلت از علل محرک آن رویداد بزرگ و تحریف در روایت آن کوششی است که همواره توسط اشرافیت ضد مردمسالاری در سالهای پس از آن صورت گرفته است.
نتیجه اما این است که با وجود اینکه احمدینژاد بهعنوان نماد سوم تیر، با عدالت فاصلهگذاری کرد اما گفتمان سوم تیر هنوز هم که هنوز است در سایه دولت هشتساله سرمایهدار و آزادیخواه حسن روحانی زنده است و میتواند بازتولید شود. و البته تا حدود بسیاری این اتفاق افتاده است.
احیای گفتمان انقلاب
سوم تیر سال 84، نقطه پایانی بود بر تصورات مخالفان خارجی انقلاب، مبنیبر تحقق نظریه ترمیدور در مورد انقلاب اسلامی ایران. در چنین شرایطی سوالی که ذهن هر کسی را به خود مشغول میکند این است که «دلیل عملی نشدن ترمیدور در انقلاب اسلامی ایران چه بود؟»
در پاسخ به این سوال باید دو بستر اصلی رایساز احمدینژاد در سال 84 را مورد بررسی قرار داد.
عمده آرایی که 3 تیر 84 به صندوق آرای احمدینژاد ریخته شدند، یا از بستر گفتمانی متوجه او شده بودند یا از بستر سیاسی. بستر گفتمانی اقبال محمود احمدینژاد، گفتمان عدالت بود. پس از حاکمیت هشت ساله تفکر لیبرال در کشور، توسط دولت سیدمحمد خاتمی، این تفکر به صورت خودکار موجب عیان شدن مظاهری از فساد، تبعیض و فقر در کشور شده بود.
جامعهشناسان از فساد، فقر و تبعیض بهعنوان سه عنصر اصلی بازتولید گفتمان عدالت اجتماعی در هر جامعهای نام میبرند. در چنین شرایطی احمدینژاد با شعار مبارزه با این سه مولفه بیعدالتی در جامعه، توانست در صحنهای از انتخابات که اصولگرایانی چون لاریجانی و قالیباف به دنبال جذب بدنه رای اصلاحطلبان بودند، پرچمدار عدالت اجتماعی باشد.
در این میان جریان حزباللهی و حامی انقلاب هم به صورت کامل با احمدینژاد همراه شد. او بهعنوان تنها کاندیدایی که در تمامی تصاویری که از وی منتشر میشد، عکس امام و رهبر انقلاب را همواره بالای سر خود نصب کرده بود، توانست اقبال بدنه رایساز حزباللهی را بهعنوان جمعیت جان فدای انتخاباتی، مال خود کند. بستر سیاسی اقبال عمومی به احمدینژاد اما اعتراض جدی او به دولت اصلاحات بود.
او بهخوبی توانست نماینده معترضان به عملکرد دولت اصلاحات باشد و بدنه رای منفی خاتمی را بهطور کل مال خود کند. هاشمی هم که اینبار نتوانسته بود مهندس خوبی در انتخابات باشد، نتوانست توجیهگر نزدیکی چهرههای دولت اصلاحات با دولت کارگزاران باشد و قافیه انتخابات را به مهندس احمدینژاد باخت.
به این ترتیب احمدینژاد توانست با اقبال عمومی بسیاری که در بستر جلب توجه قشر انقلابی و بازتولید عدالت اجتماعی در جامعه متوجه وی شده بود، در عین ناباوری گوی سبقت را از دستان هاشمی باتجربه بگیرد و با ۱۷٬۲۴۸٬۷۸۲ رای، رئیسجمهور منتخب مردم ایران شود. کپی متن خبر
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۷۰۵۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکنش عجیب احمدینژاد به زیستگاه قوچ ارمنی!
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 بازدید 8 «40 هزار هکتار؟ آن هم برای قوچ؟ آن هم ارمنی؟» این بخشی از واکنش محمود احمدی نژاد به درخواست اختصاص زمین برای گسترش این گونه ایرانی بوده است. روایت محمود درویش از نشست معروف شورای عالی محیط زیست را میبینید و میشنوید.