Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-26@15:43:56 GMT

قطبی: هیچ پیشنهادی از پرسپولیس نداشتم

تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۹۳۴۲۴

قطبی: هیچ پیشنهادی از پرسپولیس نداشتم

به گزارش خبرآنلاین؛ هنوز برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس بود و به کارش ادامه می داد که شایعه عجیبی در فضای فوتبال ایران پیچید: «افشین قطبی در فصل نوزدهم، هدایت پرسپولیس را برعهده می گیرد.» این خبر مثل پتک بر سر هواداران پرسپولیس فرود آمد و آنها را دچار شوک کرد. البته شایعه ای بیش نبود ولی به قدری جدی گفته شد که پرسپولیسی ها را ترساند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

قطبی در فصل هفتم با پرسپولیس به قهرمانی در لیگ رسید اما در لیگ هشتم عملکرد دلچسبی نداشت. در بازگشت به لیگ ایران، یک نیم فصل کاملا متوسط با فولاد سپری کرد و حالا دوباره قصد خروج از لیگ ایران را دارد ولی شایعه دوم، عجیب تر و پیچیده تر بود: «محسن خلیلی به همراه وکیل قطبی و یک ایجنت در رستورانی که متعلق به دایی افشین قطبی است، دیدار کردند و خلیلی قول داد زمینه حضور این مربی روی نیمکت پرسپولیس را فراهم کند.» این شایعه البته توسط تمام کسانی که نام شان در خبر آمده، تکذیب شد ولی شرایط را برای همه سخت کرد. این روزها، قطبی خارج از مرزهای کشور مشغول استراحت است. با او تماس گرفتیم و مصاحبه نسبتا طولانی داشتیم که می خوانید:

*در ابتدا، در مورد جدایی از فولاد صحبت کنید. آیا رازی در این اتفاق، پنهان بود؟
هیچ رازی وجود ندارد. ما می خواستیم با توجه به پتانسیلی که در باشگاه فولاد وجود داشت از جمله استادیوم عالی و امکانات حرفه ای، یک تیم خوب و حرفه ای بسازیم. برنامه من این بود که با فولاد به جمع تیم های بالای جدول برسم و بتوانم قدرت فوتبال خوزستان را نشان بدهم ولی مدیریت باشگاه نظر دیگری داشت.

*آنها مخالف برنامه های شما بودند؟

اصلا این طور نیست. من با مدیران فولاد چند جلسه هم برگزار کردم. همه می خواستند به تیم کمک کنند ولی شاید نمی توانستند که این کار را انجام بدهند. هر کسی، دلایل خاص خودش را دنبال می کند و من هم آن کسی نیستم که به دنبال ذهنیت دیگران بروم. وقتی فهمیدم انتظارات من برآورده نمی شود، تصمیم به قطع همکاری گرفتم.

*آیا امکان بازگشت شما به لیگ برتر وجود دارد؟

همیشه این امکان برای من وجود دارد. دیدید که با پیشنهاد فولاد خوزستان برگشتم و شاید با پیشنهاد تیم های دیگر مواجه شوم. یک موضوع مهم هم وجود دارد. من قهرمان لیگ ایران و سرمربی تیم ملی بودم پس انتظارات از من بسیار بالا است و باید بتوانم انتخابی داشته باشم که پاسخگوی انتظارات باشد. نمی خواهم در مورد آینده با شما حرف بزنم فقط منتظر اتفاقات بعدی می مانم.

*برسیم به سوال اصلی؛ پرسپولیسی ها با شما صحبتی کرده اند؟
نه. چطور؟

*شایعه شده وکیل شما با محسن خلیلی و چند نفر دیگر برای بازگشت به پرسپولیس جلسه داشته؟

نه این طور نیست. من اصلا از آن چه می گویید، خبری ندارم. قطعا اگر چنین موضوعی وجود داشت، خلیلی یا وکیلم با من تماس می گرفتند و همه چیز را می گفتند.

*پس همه این شایعات را تکذیب می کنید؟

وقتی اتفاقی رخ نداده، چرا باید دروغ بگویم؟ من هیچ پیشنهادی از پرسپولیس ندارم و کوچک ترین تماسی از سوی این باشگاه با من گرفته نشد. اگر مذاکره ای بود، حتما آن را اعلام می کردم. نه از سوی مدیران باشگاه با من تماسی گرفته شده و نه با وکیلم که در تهران است. ما کار خودمان را انجام می دهیم و برای پرسپولیس هم آرزوی موفقیت دارم.

*فصل آینده مربی گری نمی کنید؟

بله حتما. همین حالا هم چند پیشنهاد از اروپا و آسیای شرقی دارم ولی هنوز کارم را شروع نکرده ام چون برای یک انتخاب خوب باید احتیاط زیاد و مطالعه فراوانی داشته باشم. نمی خواهم یکباره سراغ انتخاب بعدی بروم. فکر می کنم این بار هم به باشگاه خوبی بروم.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۹۳۴۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا تیم ملی ایتالیا و جام جهانی، مانع حضور روبرتو باجو در لیگ‌های خارجی شدند؟

اگر تراپاتونی به من می‌گفت که مطلقا هیچ امیدی برای حضور در جام‌جهانی ۲۰۰۲ وجود ندارد، ژاپن را انتخاب می‌کردم وگرنه به برشیا می‌رفتم. از تراپ درخواست خاصی نداشتم. اگر هم داشتم، اعتقادات و غرورم مانعم می‌شد. فقط می‌خواستم شانسی برابر با بقیه داشته باشم. تراپاتونی کاملا روشن بود: گفت مرا زیر نظر خواهد داشت، گفت آرامشم را حفظ کنم و رفتن و نرفتنم به جام‌جهانی فقط به خودم بستگی دارد، مانند سایر بازیکنان. اگر لیاقتم را در زمین نشان می‌دادم مرا دعوت می‌کرد.

طرفداری| به آخرین قسمت از مرور زندگینامه خودنوشت بودای کوچک فوتبال ایتالیا، روبرتو باجو رسیدیم. روبی در این قسمت از کتاب که با نام دری رو به آسمان، منتشر کرده، به دوران پایان فوتبال خود در برشیا و حسرت حضور در جام جهانی 2002 پرداخته که باهم می‌خوانیم:

گزیده‌هایی از فصل 14: اردک و پرستو

بعد از دو سال حضور در اینتر، باید تیم جدیدی پیدا می‌کردم. بهترین تابستان از زمانی بود که فوتبالیست شده بودم. خوشحال بودم. بعد از بیست سال، اولین تابستانی بود که در خانه می‌گذراندم. در خانه تمرین می‌کردم و غذا می‌خوردم و کنار آندرینا و بچه‌ها بودم. پیشنهاد‌های کمی هم نداشتم.

نام رجینا، ناپولی و اودینزه به میان آمد. درخواست‌های زیادی هم از انگلستان و ژاپن داشتم. رئیس موراتی دوست داشت در اینتر بمانم. به محض اینکه از آرژانتین برگشتم با من تماس گرفت، اما داستان من با اینتر به پایان رسیده بود، تازه لیپی هنوز هم در باشگاه بود. بودن زیر دست او تجربه‌ای تحقیر‌آمیز بود که دیگر تحملش را نداشتم.

در نهایت برشیا را انتخاب کردم. تیمی که قرار بود دوباره راهم بیندازد. مصمم بودم که برای چهارمین جام‌جهانی زندگیم بجنگم و باید سه شرط را رعایت می‌کردم: حضور در سری‌آ، نزدیکی به خانه، و اطمینان به اینکه بازی خواهم کرد. به همین دلیل از همان ابتدا پیشنهاد‌های خارجی حذف شدند. بازی در خارج از ایتالیا به معنی خداحافظی با تیم ملی بود. نمی‌خواستم به سرنوشت ویالی و زولا گرفتار شوم. حتی رجیو کالابریا و ناپل هم برای خانواده‌ام دور بودند و نمی‌خواستم آن‌ها را مجبور به مهاجرت به شهری دیگر کنم. دوست داشتم در ناپولی بازی کنم اما شرایطش نبود. همیشه احساس خاصی نسبت به مردم جنوب داشته‌ام و همیشه از من حمایت کردند. فوتبال در خون جنوبی‌هاست و آن را نفس می‌کشند. 

اودینزه هم حرکت خاصی انجام نداد و همه چیز در حد حرف باقی‌ماند. از طرفی ایده‌ی بازگشت به ویچنزا را دوست داشتم. شاعرانه بود که کارم را همانجایی تمام کنم که همه چیز آغاز شده بود. اما پیشنهاد رسمی از آن‌ها دریافت نکردم که کمی هم ناامیدم کرد. 

برشیا با آغوش باز از من استقبال کرد. کوریونی و ماتزونه مرا می‌خواستند. ماتزونه به من گفت از رفتنم به برشیا خوشحال خواهد شد و تیم را حول من می‌سازد. حرف‌های ماتزونه باعث غرور بود. پیشنهاد هنگفتی هم از ژاپن داشتم که نادیده گرفتنش دشوار بود. 

قراردادی افسانه‌ای پیشنهاد دادند که حتی برای کسی مثل من هم غیرمعمول بود. می‌دانستم اگر به ژاپن می‌رفتم هیچ شانسی برای تیم ملی نداشتم. سپس به پیشنهاد ماتزونه با تراپاتونی تماس گرفتم. می‌خواستم حرف آخرش را بشنوم. اگر تراپاتونی به من می‌گفت که مطلقا هیچ امیدی برای حضور در جام‌جهانی ۲۰۰۲ وجود ندارد، ژاپن را انتخاب می‌کردم وگرنه به برشیا می‌رفتم. از تراپ درخواست خاصی نداشتم. اگر هم داشتم، اعتقادات و غرورم مانعم می‌شد. فقط می‌خواستم شانسی برابر با بقیه داشته باشم. تراپاتونی کاملا روشن بود: گفت مرا زیر نظر خواهد داشت، گفت آرامشم را حفظ کنم و رفتن و نرفتنم به جام‌جهانی فقط به خودم بستگی دارد، مانند سایر بازیکنان. اگر لیاقتم را در زمین نشان می‌دادم مرا دعوت می‌کرد. می‌دانستم رقابت سختی خواهد بود و انتخابی بی‌رحمانه. امید‌ها مبهم بودند اما برای من کافی بود. دیگر شکی نداشتم، تیم بعدی برشیا بود. به ماتزونه زنگ زدم و گفتم می‌آیم و همه چیز را درباره‌ی قرارداد بر عهده‌ی پترونه و رئيس باشگاه گذاشتم.

قرارداد منحصر به فردی در نوع خودش بود. بندی داشت که حضورم را به حضور ماتزونه مشروط می‌کرد، اگر او می‌رفت، من هم می‌رفتم. بندی اساسی بود و توسط ویتوریو برای محافظت از من طراحی شده بود. ۳۳ساله بودم و نمی‌توانستم ریسک اخراج ماتزونه و بازی نکردنم را به جان بخرم. تا همان زمان هم به خاطر عشقم به تیم ملی، کوهی از اسکناس و تجربه‌ی زندگی خارج کشور که می‌توانست برای خانواده‌ام زیبا باشد را قربانی کرده بودم. 

رابطه‌ام با ماتزونه، عمیق و صادقانه بود. او در دسترس همه است، می‌داند چگونه شما را درک کند و انسانی واقعی است. افسوسم این است که خیلی دیر ملاقاتش کردم، اگر در بولونیا می‌ماندم دو سال زودتر پیدایش می‌کردم. دیگر کمتر مربی مانند او پیدا می‌شود. پاک است و اثری از تکبر در وجودش نیست. او باعث شد لذت بازی را دوباره کشف کنم، کنار او گاهی احساس می‌کردم دوباره یک پسر بچه هستم. حتی حین تمریم دوباره به لذت بردن از بازی برگشتم، دریبل زدن را امتحان کردم و دنبال نمایش بودم. ماتزونه مربی ایده‌آلی برایم بود، مرد صادقی که آنچه را که فکر می‌کند بر زبان می‌آورد. هیچ پیچیدگی نداشت و مهارت‌های فنی‌اش در سطح بالایی بودند. او نتایج درخشانی با تیم‌های نه چندان خوب بدست آورد.

در همین رابطه بخوانید:

چرا باجو هیچ‌گاه مارچلو لیپی را نمی‌بخشد؟

باجو: ایتالیای من هرگز در جام‌جهانی خوش‌شانس نبود؛ فوتبال امروز غم‌انگیز است

وقتی مدیران کت‌وشلواری برای آینده باجو تصمیم گرفتند

دردی که باجو را تا مرز خودکشی برد

وقتی یک دنیا عاشق فوتبال شد و یک ایتالیا دشمن باجو!

چرا روبرتو باجو بودایی شد؟

Caption گزیده‌هایی از فصل 14: اردک و پرستو/ ادامه

بعد از بازگشتم، همه چیز به شکلی جادویی سر جای خودش قرار گرفت. آن هم در فلورانس، مقابل فیورنتینا، سرنوشت را می‌بینید؟ بلافاصله دو گل زدم. دو گلی که یک تساوی بسیار مهم و غیرمنتظره را برای ما تضمین کرد. بنفش‌های فاتح تریم خیلی قویتر از ما بودند. اما ضربه‌ی ایستگاهی‌ام درست همانجایی که می‌خواستم رفت. 

بعد از آن مسابقه فهمیدم که از اول فصل کجا اشتباه کرده بودم. بیش از حد متواضع و بیش از حد عاقل بودم. بعد مجبور شدم دیگر کنار نباشم. مجبور شدم خودم را تحمیل کنم، کاپیتان باشم و آن‌ها را رهبری کنم. باید کلاس و تجربه‌ام را در اختیار تیم می‌گذاشتم و تمام مسئولیت‌ها را بر عهده می‌گرفتم. در فلورانس بینش جدیدم را شروع کردم. 

بعد از فلورانس، برشیا شکوفا شد. اودینزه را بردیم و دو بازی مقابل رم و لاتزیو را با اینکه شایسته‌ی پیروزی بودیم شکست خوردیم. از آنجا به بعد دیگر متوقف نشدیم و هر چه می‌گذشت همه چیز بهتر می‌شد. 

در مقابل یووه، همه چیز فوق‌العاده بود. یکی از بهترین گلهای فصل را زدم و با نتیجه‌ی ۱-۱، دو امتیاز تعیین کننده از یوونتوس در مسیر اسکودتو گرفتیم. شاید انتقامی شیرین از تیم سابق بود، اما راستش را بخواهید یک امتیازی که برای برشیا گرفتم برایم اهمیت بیشتری داشت. پایان فصل عالی بود، تیم از همان ابتدا خوب بود و به محض اینکه آرامش خود را پیدا کردیم، نتایج از راه رسیدند. در جدول هفتم شدیم و به اینترتوتو راه پیدا کردیم. باور کنید غیرممکن را ممکن کردیم. اعتبار آن برای همه است، فقط این شانس را داشتم تا بیشتر از هم‌تیمی‌هایم دیده شوم. در میلان هم بازی خوبی انجام دادیم و ۱-۱ شدیم. خوب بازی کردم، یک پاس گل دادم و چند ضربه‌ی ایستگاهی‌ام را آبیاتی مهار کرد. ماتزونه دو دقیقه به پایان تعویضم کرد و تشویق ایستاده آغاز شد. تماشاگران میلان ایستاده با شور و اشتیاق تشویقم کردند. اینها جوایزی هستند که برایم مهمند. همیشه فکر کرده‌ام که در نهایت، تنها قاضی واقعی مردمند.

برگرفته از کتاب دری رو به آسمان نوشته روبرتو باجو (چاپ 2021): منتشر شده در گلگشت (لینک مشاهده و خرید کتاب دری رو به آسمان)  کد تخفیف: tarafdari 10 درصد تخفیف

از دست ندهید ????????????????????????

سرمربی پرسپولیس: من کاشف آلیسون بودم جنگ در دربی میلان؛ 3 اخراجی در 3 دقیقه! آشنایی با مالکان لیگ برتر و میزان ثروت آن‌ها مورینیو: به من می‌گفتند اتوبوس، حالا با همین سبک شده‌اند جادوگر!

دیگر خبرها

  • بررسی شایعه تغییر مدیریت در سرخابی‌ها توسط مالکان جدید
  • اعتراف پپ: انتظار نداشتم برای قهرمانی بجنگیم
  • واکنش رسمی باشگاه پرسپولیس به شایعه جدایی چند ستاره
  • واکنش باشگاه پرسپولیس به شایعه جدایی چند ستاره
  • واکنش درویش به شایعه حضور علی دایی در پرسپولیس
  • واکنش باشگاه پرسپولیس به شایعه دریافت پیشنهادات خارجی برای برخی بازیکنان
  • سرمربی پرسپولیس چه کار کند، شایعه نسازید؟
  • ورود سروش به باشگاه صدتایی‌های پرسپولیس
  • پاکو خمس: هیج وقت حس عدم امنیت در ایران نداشتم
  • چرا تیم ملی ایتالیا و جام جهانی، مانع حضور روبرتو باجو در لیگ‌های خارجی شدند؟