Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-26@14:56:43 GMT

حذف بهشتی، حذف یک تفکر بود

تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۰۶۴۸۱

حذف بهشتی، حذف یک تفکر بود

به گزارش روزنامه شرق؛ مشروح گفت وگو در ذیل آمده است:

از روزهای قبل از انفجار نکاتی را به خاطر دارید؟

مدتی بود که بمب‌گذاری و ترورها شروع شده بود. مثلاً حدود یک هفته قبل از این انفجار، ورزشگاه نصیری در پل کالج را بمب‌گذاری کردند و کل سقف به‌صورت یکپارچه فروریخت. بعد از حادثه تروریستی سرچشمه فهمیدیم که آن انفجار، برای آزمایش جهت بمب‌گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یا روز قبل از حادثه سرچشمه نیز مقام معظم رهبری در مسجد ابوذر ترور شده بودند. فضای ذهنی ما و جو حاکم آمادگی اتفاقاتی ازاین‌دست را داشت. من شب حادثه، موقع ورود به حزب، دیدم یک وانت در حیاط است که به آن مشکوک شدم. به شهید حسن اجاره‌دار که عضو شورای مرکزی بود و در جلسات هم مسئولیت ثبت و ضبط صورت‌جلسات را بر عهده داشت، گفتم این چیست و چرا اینجاست؟ و ایشان توضیح داد. یعنی همه حساس بودیم و زمینه هر اقدام خرابکارانه توسط منافقین را مهیا می‌دیدیم؛ اما کسی فکر نمی‌کرد آنها از این راه ورود کرده باشند.

حادثه به چه صورت بود؟

کلاهی برای جلسه آن شب، با برخی تماس گرفته بود و گفته بود جلسه مهمی است و همه را جمع کرده بود. مثلاً من مدتی بود که محمد منتظری را در جلسات ندیده بودم اما آن شب آمده بود. آقای هاشمی هم در جلسه بودند و من دیدم که از جلسه برای عیادت از آقای خامنه‌ای (که روز قبل ترور شده بودند) رفتند و مرحوم شهید باهنر را هم بیرون ساختمان دیدم اما ایشان داخل جلسه نیامدند. کلاهی هم چون کارهای تدارکاتی و هماهنگی‌ها را انجام می‌داد، آن شب بعد از اطمینان از انجام مأموریتش، به نگهبان انتظامات گفته بود که می‌رود تا بستنی بگیرد و با موتور فرار کرده بود. آن شب قرار بود جلسه برای موضوعات اقتصادی کشور باشد که آقای حسین کاظم‌پوراردبیلی، وزیر بازرگانی که از شهدای زنده این حادثه و نماینده ایران در هیئت عامل اوپک است، آقایان شهید محمدصادق اسلامی معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت بازرگانی، شهید جواد اسدالله‌زاده، معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی و شهید مهدی امین‌زاده، معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی آمده بودند و قرار بود سخنرانی کنند. مسئله عزل بنی‌صدر که پیش آمد، قرار شد که برای موضوع انتخاب رئیس‌جمهور جدید صحبت کنیم. اصلاً قرار نبود مرحوم آقای بهشتی بالا باشد و صحبت کند.

چرا حفاظت از چنین جلسه مهم و حساسی ضعیف بود؟

کلاهی نقش خودش را به‌خوبی بازی می‌کرد که کسی به او شک نمی‌کرد. همه او را فردی امین، منظم، مقرراتی و جدی در کار خودش می‌شناختند. مثلاً یک یا دو هفته قبل از انفجار، برای جلسه‌ای به‌صورت تلفنی به ما خبر دادند. موقع ورود به دفتر حزب، کلاهی جلوی من را گرفت و به من گفت کارت و دعوت‌نامه‌ات کو؟ درصورتی‌که من در آنجا رفت‌وآمد زیادی داشتم. که وقتی دوستان حزب برخورد او را دیدند، آمدند و گفتند این کارها چیست؟ بعد از ماجرای عزل بنی‌صدر و موج ترورها، شرایط کشور حساس و همه نگران بودند. حتی در همان جلسه هفتم تیر، یادداشتی به مرحوم شهید بهشتی دادند که با توجه به اوضاع کنونی کشور در حفظ امنیت جلسات دقت بیشتری داشته باشند که ایشان این تذکر را پشت بلندگو خواند و مرحوم اجاره‌دار در پاسخ گفت تمهیدات لازم اندیشیده شده است و برای هفته آینده نیز بیشتر خواهد شد.

از شب حادثه بگویید.

من اول در کنار شهید محمد منتظری نشسته بودم ولی بعد جای خودم رو با شهید کلانتری عوض کردم و در جای دیگری نشستم. آقای مهندس رضوی برای عرض خیرمقدم به حاضرین در ورودی سالن نشسته بود و من در ردیف‌های جلو نشسته بودم و از جلو ایشان را صدا زدم و گفتم چون شما مسئول شاخه هستید، بیایید جلو بنشینید و در ادامه به شوخی گفتم: بمب نگذاشتن که! بیا جلو بنشین! که ایشان آمد جلو و در کنار من نشست. شهید اسلامی جلوی من نشسته بود و شهید اسدالله‌زاده و آقای مهندس رضوی در طرفین من نشسته بودند.

صحبت‌های مرحوم شهید بهشتی درباره مباحث جاری کشور بود که ناگهان دیدم آتش از زیر پای ایشان بیرون آمد. در اثر موج انفجار، ما و صندلی‌ها از جا بلند شدیم و به کنار پرت شدیم. صندلی‌ها افتاد روی ما و مانع آن شد که ما زیر سقف له بشویم. سقف آنجا علاوه بر وزن خودش، چندین لایه آسفالت داشت که بسیار سنگین بود و با کناررفتن ستون‌ها، به‌صورت یکپارچه فروریخت. مردم هم که آموزش ندیده بودند و آمادگی هم نداشتند. برای کمک آمده بودند اما ابزاری نداشتند و بلد نبودند، همه رفتند روی سقف. ما چون کنار بودیم زود خارج شدیم اما برخی از کسانی که وسط سالن زیر سقف مانده بودند، اگر در اثر انفجار یا فروریختن سقف به شهادت نرسیده بودند، در اثر حضور این جمعیت انبوه روی سقف یا پاره‌شدن زنجیر جرثقیل موقع بلندکردن سقف به شهادت رسیدند.

بعد از انفجار چه شد؟

نوع ماده منفجره نمی‌دانم چه بود که لباس من در زیر آوار، تکه‌تکه شده بود، اما اصلاً نسوخته بود البته کل پوست سر و صورت و دست‌هایم سوخته و هر دو زانویم له شده بود. بنده و آقای رضوی و برخی از دوستان دیگر که به خاطر ندارم، به بیمارستان سینا منتقل شدیم. آنجا گفتند با توجه به شدت جراحات، مجروحان را به بیمارستان جرجانی انتقال دهید. در آنجا همسر من صحبت‌های بین پرستاران را شنیده بود و فهمیده بود این پرستارها هم مجاهدینی هستند و می‌خواهند کار مجروحان را تمام کنند که مانع از تزریق به مجروحان شده بود و به آقای دکتر شیبانی پیغام داده بود و ایشان آمد و ما را به بیمارستان مصطفی خمینی بردند. فضا به‌گونه‌ای بود که اصلاً نمی‌توانستیم صد درصد به کسی اعتماد کنیم و منافقین در همه‌جا نفوذی‌های متعددی را فرستاده بودند. در بیمارستان شهید مصطفی خمینی، من تازه به هوش آمده بودم و حال نامساعدی داشتم. اعضای نهضت آزادی همراه با خانم اعظم طالقانی به عیادت ما آمده بودند. من پرسیدم: چه خبر؟ پرستاری که از اقوام نزدیک رئیس بیمارستان بود و بعداً معلوم شد وابسته به مجاهدین خلق بوده است، برای تخریب روحیه ما، اسامی شهدای حادثه را تک‌تک اعلام کرد و من حالم بد شد و دوباره بی‌هوش شدم.

با این تفسیر، شما احساس می‌کنید که کلاهی تنها نفوذی سازمان در مجموعه حزب جمهوری اسلامی بود؟

من معتقدم کلاهی تنها نبود و قطعاً هم‌دستانی داشت؛ مثلاً در جلسات شاخه مهندسین حزب، ما فردی را داشتیم که دبیر جلسات هم بود و به ظاهر متدین و متشرع بود. مهندس مخابرات بود و آن‌قدر نفوذ کرده بود و امین مجموعه شده بود که ما برای سیم‌کشی خطوط سیم‌های مخابراتی قوه قضائیه، او را فرستادیم. حتی بعد از شهادت شهید قندی، او را از طرف شاخه مهندسین جهت تصدی وزارت پست و تلگراف و تلفن معرفی کردیم که بعدها فهمیدیم او دست راست موسی خیابانی بوده است که دستگیر و اعدام شد. همین فرد اسامی برخی از افراد مجموعه حزب را برای ترور به سازمان داده بود که یک بار هم در خیابان عباس‌آباد به من متعرّض شدند.

شهادت شهید بهشتی چه تأثیری بر جامعه ما و آینده کشور داشت؟

حذف بهشتی توسط مجاهدین خلق، حذف یک فرد نبود، حذف خط‌مشی و تفکری بود که حضورنداشتن او، آینده کشور ما را به‌گونه‌ای دیگر رقم زد و درگیر تحولات دیگری شدیم. معتقدم اگر شهید بهشتی زنده بود، همه مسائل داخلی و حتی خارجی کشور فرق می‌کرد و وضعیت سیاسی این‌گونه نبود. فقدان حضور او به‌عنوان یک تئوریسین شاخص انقلاب ضربه بزرگی بود و ناگهان یکی از پشتوانه‌های مهم انقلاب از بین رفت. منافقین بزرگ‌ترین خسارت را به مملکت زدند. اوایل انقلاب فضا صمیمی و مردمی بود. هیچ‌کدام از مسئولان و مقامات محافظ نداشتند، اما بعد از ترورها فضا امنیتی و بسته شد.

منبع: ایرنا

کلیدواژه: مجلس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۰۶۴۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: علامه محمدتقی جعفری فیلسوف بزرگ و شهیری بود که در دوره حیاتش همیشه از شهرت فرار می‌کرد با این همه خداوند به او شهرت عطاء کرد. اما پس از درگذشت وی آنچنان که باید و شاید به آثار ایشان توجه کافی و وافی نشد. کارنامه فکری علامه جعفری، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. تلاش کرد حیات برای انسان تصویری منطقی‌تر بیابد و در وادی حیات معقول گام بگذارد. علامه با بیش از ۱۴۰ دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل»، یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود.

در میان ۱۰۰ اثر علمی به جا مانده از علامه جعفری، مجلدات زیادی از آن درباره «تفسیری تفصیلی بر نهج‌البلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام علی (ع) و نهج‌البلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینه‌های بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به شمار می‌آورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهج‌البلاغه او را به یاد دارند.

در این زمینه با منوچهر صدوقی سها داماد و از شاگردان علامه جعفری و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در رابطه با آرا و اندیشه‌های علامه جعفری به گفت وگو پرداخته ایم:

*در مورد کارنامه علمی استاد علامه جعفری مقداری برای مخاطبان جوان ما که شاید شناختی از استاد نداشته باشند توضیح دهید.

تحصیلات استاد علامه جعفری در رشته‌های فقه و اصول است. اما آثار ایشان در این رشته‌ها کم و اغلب عرفانی و فلسفی بوده است. حوزه‌ها در گذشته و حال بر فقه و اصول تکیه داشته‌اند. ایشان در فقه به طور قطع مجتهد بودند. مرحوم بروجردی علامه جعفری را به عنوان حاکم شهر قرار داده بودند که حاکم شهر حتماً باید مجتهد مطلق باشد. مابقی آثارشان به غیر از عرفان، فلسفی است.

*چطور می‌توان در تالیفات استاد علامه جعفری چندوجهی بودن ایشان را متوجه شویم؟

مقاله‌ای برای بزرگداشت استاد علامه‌جعفری در روزهای پایانی عمرشان نوشته بودم که به گمانم ایشان را می‌توان گفت که دنبال انسان شناسی بود و به عنوان انسان‌شناس معرفی کرد.

*تالیفات استاد علامه جعفری را چطور دسته بندی می‌کنید؟

در کتاب «حصال المجموع» بیشترین مسأله‌ای که برای ایشان مطرح بود انسان و انسانیت است. ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان می‌فرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول می‌خواندم نظرم متوجه جهان‌شناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران می‌آمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه می‌کنند.

در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا می‌گیرند و سپس به قم مشرف می‌شوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر می‌شوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف می‌شوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبه‌ای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند.

*در این کتب برای برون رفت مشکلات امروزی زاویه دیدشان چطور بوده است؟

در مملکت ما به برخی افراد، فیلسوف اطلاق می‌شود و نوعاً به اساتید فلسفه «فیلسوف» گفته می‌شود؛ در حالی که فیلسوف الزاماً خود فلسفه نیست و استاد فلسفه را نمی‌توان فیلسوف نامید.«فیلسوف» فردی است که بالفعل تفکرمی‌کند و می‌اندیشد. در ایران معاصر استادانی که اهل فلسفه هستند، فیلسوف اطلاق می‌شوند اما خودم که در حوزه فلسفه فعالیت دارم حق دارم این حرف را بزنم فیلسوف با استاد فلسفه متفاوت است. اکثریت افراد اهل فلسفه در ایران متاخر اساتید فلسفه هستند. بنظرم استاد فلسفه با استاد تاریخ تفاوتی ندارد چون که استاد تاریخ این درس را نقد می‌کند و استاد فلسفه هم این رشته را نقد می‌کند. علامه جعفری از نوادر اهل فلسفه ایران معاصر ما بودند که خودشان می‌اندیشیدند، از این حیث می‌توان فیلسوف اطلاق کرد که یقیناً علامه‌جعفری فیلسوف است.

*چطور به شناخت واقعی استاد علامه جعفری برسیم؟

علامه‌جعفری را در دو ساحت می‌توان شناخت که شامل ساحت و مسائل تخصصی و جامعه و دانشگاه است. شخصیت فلسفی علامه جعفری آن نیست که در کنار دانشجویان و تلویزیون باشد. ایشان چند کتاب دارد که هیچ شهرتی ندارد و حتی یکی از کتاب‌ها اصلاً چاپ نشده و نسخه آن در اختیار من است. کتاب «نهایت الادراک» کتاب عربی است که اگر ایشان همین یک کتاب را بیشتر نداشت، اطلاق فیلسوف برای نام او لازم بود. کتاب معروف دیگر علامه جعفری کتاب «ارتباط انسان و جهان» است که حاوی مسائل فلسفه است که در حدود ۳۰ سالگی چاپ شده است. اما هیچکس از این کتاب تخصصی آگاه نیست. استاد و فیلسوف علامه‎ جعفری از طریق کتاب‌ها و تفکر ایشان شناخته می‌شود.

*استاد و فیلسوف علامه‌جعفری در زمانی زندگی می‌کردند که علمای دیگری هم وجود داشتند. چه ویژگی ایشان را از سایرین اندیشمندان و علمای معاصر متمایز می‌کند؟

عمده‌ترین خصوصیت ایشان این بود که خودشان متفکر بودند. ایشان اگر یک متن فلسفی از منظومه و … بیان می‌کرد، در ابتدا در مورد موضوع نیز فکر می‌کرد.

*خاطره‌ای در این خصوص از استاد دارید؟

روزی علامه جعفری به مساله وجود آدم پرداخت که در این بین مشکلی پیش آمد و به بنده نگاهی کرد که حرفی نداری. من حرفی نزدم و فرمود که من استاد خوبی نیستم. اینکه من استاد خوبی نیستم به این معنی نیست که به خوبی درس نخوانده‌ام بلکه آن متون ایشان را اقناع نمی‌کرد. فلسفه اگر صرفاً روایت و نقد پیدا کند از فلسفیت خارج و همچون تاریخ می‌شود. فلسفه باید زنده باشد و فیلسوف تفحص کند و بیندیشد. بنابراین این قبیل اشخاص در محدوده متون نمی گنجد.

من به این فلسفه انتقاد می‌کنم. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف اسلام است و در الهیات بالاتر از ابن‌سینا است. این فلسفه نیست که ما بگوییم ملاصدرا فرموده که ما هیچ حق اظهارنظری نداریم و به گمانم این مساله مرگ فلسفه است. اما اگر گفتیم تفکر با اساتیدی همچون ارسطو، فارابی، ملاصدرا و… تمام شد، صحیح نیست. انسان باید خودش فکر فلسفی کند چرا که این محاسبات فراوانی دارد و هرکسی نمی‌تواند فکر کند. علامه جعفری مرحوم قطعاً یکی از متفکران ایرانی بود و از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود.

*چه پیشنهادی برای توجه نسل جوان به آثار استاد علامه‌جعفری می‌دهید؟

ایشان در بخشی به بدیهیات و علوم پیشین و در بخشی دیگر به وحدت و کثرت توجه داشتند. مسائل تخصصی استاد فراتر از دانشگاه بود. اما در مسائل فرهنگی همچون فلسفه هنر و علم تفکرات جالبی داشتند. من ایشان را به‌عنوان یک فیلسوف متفکر قبول دارم. اگر از لحاظ تخصصی نگاه کنیم حقی ایشان ادا نشده است.

کد خبر 5948972 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • شهامت و جسارت در دل جوانان ایرانی جوانه زد
  • توسعه بهداشت ودرمان
  • باید در هر دو نیمه با صلابت بازی کنیم/ تفکر ما باید جهانی باشد
  • مجموعه بیانات شهید بهشتی دربارۀ نماز منتشر شد
  • برنامه پروازهای فرودگاه اصفهان امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ + جدول
  • شهید مطهری یعنی مبارزه با تفکر تحریف
  • پست معنادار و پیش‌بینی سعید حجاریان با تداوم دولت سیزده
  • عقلانیت، معنویت و عدالت، سه ضلع تفکر شیعی هستند
  • علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
  • جلوه‌های منحصر به‌فرد از سرزمین بهشتی گیلان (فیلم)