Web Analytics Made Easy - Statcounter

پرونده‌های متعدد دستگاه قضا از تخلفات مدیران بانکی بر اهمیت اصلاح نظام بانکی و فرایند انتخاب مدیران بانک‌ها می افزاید. خبرگزاری تسنیم در نظر دارد، در پرونده «بانکدار سفارشی» به این سوال پاسخ دهد که « چرا در هر فساد بانکی پای یک مدیر در میان است؟» ۰۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۰۱ اقتصادی پول | ارز | بانک نظرات - اخبار اقتصادی -

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اصلاح نظام بانکی موضوع پُر اهمیتی است که سال‌هاست در کشور و سیستم بانکی مطرح بوده و هست ولی با این حال هنوز به مرحله عمل نرسیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اهمیت اصلاح نظام بانکی بر کسی پوشیده نیست و همواره مورد تأکید مقام معظم رهبری و اقتصاددان‌های کشور نیز قرار گرفته است ولی نکته مهم اینجاست که باوجود تأکید بخش های مختلف کشور بر اصلاح نظام بانکی هنوز گام جدی برای اصلاح بانک‌ها برداشته نشده است؟

در دوره های مختلف ریاست جمهوری همواره یکی از شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری، اصلاح نظام بانکی و شفاف سازی بانک ‌ها بوده است؛ ولی بعد از پیروزی در انتخابات، موضوعات حاشیه ای و سیاسی موجب می شود که دولتمردان کمتر سراغ اصلاح نظام بانکی بروند.

این اتفاق در دوره های مدیریتی بانک مرکزی نیز تکرار شده است. در دوره های مختلف مدیریتی بانک مرکزی، روسای کل بر اهمیت اصلاح نظام بانکی تأکید کرده و حتی از آغاز گام اجرایی اصلاح بانک ها خبر داده بودند ولی بازهم در عمل اتفاقی که گواه آغاز جراحی نظام بانکی باشد، رخ نمی دهد.

همتی رئیس کل بانک مرکزی که یکسال از حضورش در برج میرداماد می گذرد، از جمله روسای کل بانک مرکزی است که به اهمیت اصلاح نظام بانکی تأکید کرده است؛ او در یادداشتی که به مناسبت یکسالگی ریاستش در بانک مرکزی منتشر کرده از اصلاح نظام بانکی بعنوان یکی از برنامه های بانک مرکزی خبر داده است.

گره ی کور اصلاح نظام بانکی که از سال ها قبل بسته شده ظاهراً به سادگی باز نخواهد شد؛ این درحالی است که اساساً اصلاح نظام بانکی به دلیل دربرگیری و تأثیر گذاری مستقیم در اقتصاد باید جزو مهمترین و اصلی ترین طرح های دولتها باشد.

دولت نهم و دهم، لایحه ای به منظور ارائه به مجلس با عنوان اصلاح نظام بانکی آماده کرد ولی عمرش کفاف نداد که شاهد به سرانجام رسیدن آن لایحه باشد.

طرح اصلاح نظام بانکی کشور در قالب لایحه قانون بانکداری و لایحه قانون بانک مرکزی و تحت عنوان لوایح دو قلوی بانکی از دولت نهم در دستور کار قرار گرفت. دولت دهم این لوایح را تدوین کرد، اما با این وجود مسوولان دولت یازدهم با این توجیه که باید این لوایح مورد تجدید نظر قرار گیرند، از ارائه آن به مجلس صرف نظر کردند.

تا اینکه با پایان مجلس نهم، لوایح دوقلو با تأخیر دولت به این مجلس نرسید و چندماه پس از آغاز مجلس دهم این لوایح با وجود تصویب در هیأت وزیران، به مجلس شورای اسلامی ارائه نشد.

این امر واکنش مقام معظم رهبری را نیز به همراه داشت؛ رهبر انقلاب در بخشی از بیانات خود در نوروز امسال در اجتماع زائران رضوی با انتقاد از این تعلل و تأخیر دولت در اصلاح نظام بانکی کشور فرمودند: «گاهی در بعضی از موارد کار با تعلّل و تأخیر انجام می‌گیرد. در یک نامه‌ای به نظرم در سال‌93 یا 94 یکی از مسوولین عالی‌رتبه به بنده نوشته بود که ما برای اصلاح امور بانکی کشور، مسأله بانک، اصلاح موارد بانکی -که یکی از مشکلات اقتصادی ما مشکلات بانکی است- لایحه‌ای داریم تنظیم می‌کنیم که تا چند ماه دیگر این لایحه به مجلس خواهد رفت. به من گزارش دادند که الان چهار سال از آن وقت می‌گذرد، هنوز این لایحه به مجلس نرفته! این‌ها تأخیر است، این‌ها تعلّل است.»

اصلاح نظام بانکی شامل بخش های متعددی از جمله اصلاح در بانک مرکزی (اصلاح سیاست‌های پولی و بانکی- اصلاح قانون بانک مرکزی) ، اصلاح فرایند انتخاب مدیران بانکها، ریشه یابی فساد در بانک‌ها، اصلاح ساختار بانک‌ها (ترازنامه)، اصلاح ساختار اقتصادی، اصلاح قوانین و مقررات بانکی، اجرای بانکداری بدون ربا، ساماندهی بازار غیرمتشکل ارزی، اجرای عملیات بازار باز و دسته بندی بانک‌ها و ... است.

یکی از موضوعات با اهمیت در طرح اصلاح نظام بانکی که حتماً باید مورد توجه مسئولان و رسانه ها قرار گیرد، ریشه یابی فساد در بانک‌هاست.

اخباری که در سال‌ها، ماه‌ها و هفته‌های اخیر از دادگاه های اقتصادی بیرون آمده نشان میدهد که برخی بانک‌ها بستر مناسبی برای فسادهای کلان هستند؛ پرونده بانک سرمایه که همچنان باز است و متهمان رده بالای آن از تعداد انگشتان دو دست هم فراتر رفته و شمارش ‌شان سخت شده، نمونه بارز این مسأله است.

نکته مهم در فسادهای رخ داده در سیستم بانکی که اتفاقاً رسانه ای هم شده، ردپای مدیران و اعضای هیات عامل بانک‌هایی است که مهد فساد شده اند.

تأملی در اکثر فسادهای کلان که پرونده آنها در دستگاه قضایی درحال بررسی است، نشان میدهد ریشه این فسادها مدیرانی هستند که در کنار ضعف قانونی یا نظارتی با سفارش و رانت روی کار آمده اند و به دلیل نوع انتصاب‌شان پذیرای اجرای تصمیمات سفارشی برخی از مفسدان اقتصادی دانه درشت هستند.

به طور حتم دولت و مجلس در هنگام تدوین و تصویب اصلاح نظام بانکی باید ضوابطی را در نظر بگیرند که منجر به برچیده شدن رانت و فساد در بانک‌ها شود.

هم اکنون بخش زیادی از مدیران عامل و هیات مدیره بانک‌ها یا به صورت سفارشی روی کار آمده اند یا جزو مدیران سابق بانک مرکزی و بانک های دولتی بوده اند که بعد از بازنشستگی به بانک های عامل نقل مکان کرده اند.

یکی از احتمالات وجود فسادهای کلان و بعضاً پنهان در سیستم بانکی وجود مدیرانی است که با رانت وارد این مجموعه ها شده اند و در دوره مدیریت خود اموال سپرده گذاران را به تاراج برده اند.

نکته مهم دیگر این است که حتی اگر ضعف مدیریت مدیران سفارشی منجر به بروز فسادهای میلیاردی نشود با سیاست‌های اجرایی غلط در بانک ها منجر به نابودی سرمایه مردم می شود؛ مصداق این موضوع را می توان در ترازنامه ی ناهماهنگ بانک‌هایی دید که در خطر ورشکستگی قرار دارند.

خبرگزاری تسنیم در نظر دارد در قالب پرونده ویژه «بانکدار سفارشی» در قالب موضوع «اصلاح نظام بانکی» به ابعاد مختلف فساد در بانک‌ها بپردازد؛ به طور حتم یکی از راه های گسترش فساد در بانک ها ضعف های قانونی انتخاب مدیران و هیات عامل بانک‌هاست.

همچنین ضعف قوانین داخلی بانک ها فضا را برای سوءاستفاده از منابع سپرده گذاران هموار می کند که باید مجلس و دولت با تصویب قوانین درست مانع از گسترش رانت در نظام بانکی شوند.

تسنیم در این خصوص با مسئولان بانکی، نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی به گفت‌وگو خواهد نشست تا ابعاد مختلف چرایی مهیا بودن فضا برای رانت و فساد در سیستم بانکی را بررسی کند.

انتهای پیام/

R1012123/P1010113/S7,77,79/CT1

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۷۴۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • سقف روزانه تراکنش های بانکی در سال ۱۴۰۳ اعلام شد
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • ایزدخواه نماینده مجلس : جراحی در سفره مردم هنر نیست / نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم
  • ایزادخواه، نماینده مجلس : جراحی در سفره مردم هنر نیست / نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم و یا نرخ ارز را آزاد کنیم
  • نماینده مجلس: نباید هر جا که کم آوردیم دست به سفره مردم ببریم
  • ادعای‌های متعارض اصلاح‌طلبان در خصوص انتخاب هیئت رئیسه مجلس/ از نگاه چپ‌ها قالیباف با پایداری ائتلاف می‌کند یا با اعتدالی‌ها؟
  • سقف تراکنش‌های بانکی در یک روز چه قدر است؟
  • سقف روزانه تراکنش‌های بانکی چقدر است؟
  • متقاضیان نهضت ملی مسکن همچنان پشت در بسته بانک‌ها