ائتلاف تکنفره!
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۴۴۹۲۶
به گزارش سرويس ساير رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از «حسین کنعانی مقدم» در روزنامه «حمایت» نوشت:
به دنبال افزایش تنش ساختگی آمریکا در منطقه علیه جمهوری اسلامی، کاخ سفید مدعی شده است که ائتلافی بینالمللی برای مقابله با تهدید ادعایی ایران در خلیجفارس تشکیل خواهد داد. به همین منظور، نشستی در پائیز امسال در بحرین برگزار خواهد شد اما نکته قابلاعتنا در این خصوص، آن است که کشورهای صاحبنام اروپایی و آسیایی از همراهی با آمریکا در این ائتلاف، انصراف داده و رسماً «نه» گفتهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مختصات این شکست، باید تلاش آمریکا برای اعاده حیثیت از دست رفتهاش در برابر ایران اسلامی را نیز مورد توجه قرار داد. ساقط شدن هواپیمای بدون سرنشین آمریکا توسط پدافند هوایی کشورمان در واقع، سقوط هژمونی آمریکا بود و سرافکندگی فراوانی برای واشنگتن به دنبال داشت. از طرفی، کاخ سفید بهروشنی دریافت که اقتدار ایران ناشی از حمایت همهجانبه مردم از نظام و حاکمیت است، لذا تلاش کرد که با یک تیر، دو نشان بزند و با تشکیل ائتلاف دریایی، هم بهنوعی انتقام ضرب شستی که از ایران خورده را به خیال خود بگیرد و هم مردم مقاوم کشور را با هیاهو و جنگ رسانهای، به عقب براند اما آنچه در عوض نصیبش شد، بیاعتنایی کشورها به یانکیها بود.
از سوی دیگر، دولتهای متحد آمریکا با یک محاسبه سرانگشتی به این جمعبندی رسیدهاند که همراهی با آمریکا در این بازی خطرناک، یعنی سرشاخ شدن با قدرت اول منطقه. کافی است که یک جرقه در انبار باروت غرب آسیا از طرف واشنگتن انداخته شود تا مقدرات سیاسی و اقتصادی کشورهای حاضر در حلقه آمریکا نیز متأثر از موج انفجار آن قرار گیرد. درحالیکه پاسخ شفاهی کشورمان به تهدیدات مقامات آمریکایی در افزایش قیمت نفت دخیل است، پاسخ نظامی بهطریقاولی میتواند تبعات سنگینتری به همراه داشته باشد.
نکته اینجاست که پس از اعلام طرح ائتلاف دریایی آمریکا، کشورهای روسیه، انگلیس و فرانسه هر کدام طرحهای مختص خود را برای تأمین امنیت کشتیرانی ارائه دادند که افزون بر ارسال سیگنال واهمه از پیامدهای همراهی با کاخ سفید علیه ایران، به این مفهوم نیز هست که نوع دیگری از ائتلاف در برابر طرحهای آمریکا در غرب آسیا شکل گرفته و مهمتر اینکه پیشنهادات واشنگتن، باعث اختلاف بین کشورها و هرج و مرج در منطقه شده است.
بعد از رونمایی طرح انگلیس با عنوان «نیروی دریایی مستقل اروپا»، فرانسه و آلمان نیز برنامهای در این خصوص پیشنهاد کردند که به گفته وزیر خارجه فرانسه، برخلاف طرح آمریکا، متضمن امنیت کشتیرانی از رهگذر دیپلماسی است، ضمن اینکه از طریق راهبرد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران محقق نمیشود و با آن مغایرت دارد. نکته کلیدی اینجاست که به تعبیر سخنگوی دستگاه دیپلماسی فرانسه، این طرح مشترک نه برای عملیات نظامی بلکه بهمنظور درک بهتر اوضاع بهمنظور تسهیل تردد کشتیهاست. به بیان سادهتر، طرحهای پیشنهادی تروئیکای اروپایی، بیش از آنکه اقدامی برای تأمین امنیت تردد دریایی باشد، روشی میانبر برای اعلام مخالفت با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا و پاسخی معنادار به کاخ سفید است که اروپا دیگر نمیخواهد زیر بار خردهفرمایشهای آمریکا برود.
از طرفی، باید توجه داشت که اختلاف آمریکا با اروپا و کشورهای آسیایی و حتی برخی مرتجعین منطقه بر سر تشکیل ائتلاف دریایی ناشی از این حقیقت است که «صبر راهبردی» ایران به استراتژی «مقاومت حداکثری» تغییر پیدا کرده و چنانچه دست از پا خطا کنند با عکسالعمل قاطع مردم و نیروهای مسلح کشورمان مواجه خواهند شد.
طرح ائتلاف دریایی آمریکا از یک زاویه دیگر، به وحشت کاخ سفید از اینکه در برابر ایران اسلامی تنها شود نیز بازمیگردد. آمریکا از بزرگترین ناوگان دریایی جهان برخوردار است و همیشه به برتری نظامی خود مباهات کرده اما در برابر قدرت نظامی برقآسا و مرگبار جمهوری اسلامی بسیار محتاط عمل میکند و برای اینکه در رویاروییها و شکستهای احتمالی در مقابل نیروهای ایرانی، تنها مقصر ماجرا تلقی نشود، به دنبال یارگیری است تا این ضعف بزرگ را پوشش دهد. بهانههای جالبی هم برای ائتلاف تراشیدهاند تا جایی که ترامپ چندی پیش مدعی شد: «برای دهههای متمادی ما در نقش نگهبان آنجا برای همه کشورها بودیم و هرگز کسی چیزی به ما پرداخت نکرد چرا ما باید برای چین و ژاپن، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ... نگهبانی بدهیم؟ اینها کشورهای خیلی ثروتمندی هستند، به چه دلیل ما باید ناوهای خود را به آنجا ببریم؟ آمریکا نیازی به تنگه هرمز ندارد و نمیخواهد نگهبان آنجا باشد.»
این اولین بار نیست که آمریکاییها برای صفبندی علیه انقلاب اسلامی زمین خوردهاند. آخرین نمونه این شکست، به ساز و کار تحریم نفتی جمهوری اسلامی بازمیگردد که اتاق جنگ کاخ سفید (وزارت خزانهداری آمریکا) برای به صفر رساندن صادرات نفت کشورمان طراحی کرد؛ درحالیکه صادرات نفت ایران به مشتریان سنتی خود همچنان ادامه دارد و بسیاری از کشورها نیز بهصراحت با آن مخالفت کردهاند. در ماجرای خروج آمریکا از برجام و تلاش برای تشکیل اجماع جهانی علیه ایران نیز همین اتفاق افتاد و تقلای واشنگتن بهجایی نرسید. عدم همراهی کشورهای مختلف با ائتلافهای ضد ایرانی علاوه بر اقتدار کشورمان، با این واقعیت پیوند خورده که مشارکت با ایران و یا حداقل موضع مخالف نداشتن در برابر جمهوری اسلامی، منافع آنها را در دراز مدت بیش از همقطار بودن با واشنگتن تأمین میکند. و بالاخره اینکه کشورمان در «گام دوم انقلاب»، رویکرد پدافندی را به آفندی تغییر داده و در راستای رونمایی از مختصات جدید جمهوری اسلامی، هر ابرقدرت خامخیالی که هوس تجاوز به این مرز و بوم داشته باشد را به شکل بیسابقهای، نادم و پشیمان خواهد کرد.
منبع: تقریب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.taghribnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تقریب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۴۴۹۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل
جان لیمبرت، گروگان سابق سفارت آمریکا در تهران در مطلبی با اشاره به سطح تنشها بین ایران و آمریکا بر لزوم گفتگو بین طرفین تاکید کرد و گفت که صحبت با ایران سخت خواهد بود؛ اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ جان لیمبرت، دیپلمات پیشین آمریکایی در مطلبی برای اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت، برای چندمین بار، ایالات متحده و ایران به یک جنگ آشکار نزدیک شده اند که هیچ یک از طرفین آن را نمیخواهند. بر اساس این گزارش، اخیرا اسرائیلیها به ساختمانی در محوطه کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند که منجر به شهادت هفت مستشار نظامی ایران شد.
در مقابل ایرانیها به این نقض اماکن دیپلماتیک اعتراض کرده و با پرتاب صدها پهپاد و موشک جنگی به سمت اسرائیل به آن پاسخ دادند. در این بین آمریکا با هشدارهای فراوان به رهگیری آنها کمک کرد. اسرائیلیها برای نشان دادن توانایی خود، دست به یک حمله متقابل زدند. به نظر میرسد که این مبادله تا دور بعدی فعلا پایان یافته است.
دیر یا زود، اگر آمریکا و جمهوری اسلامی میخواهند از این درگیری باخت-باخت اجتناب کنند، باید شروع به گفتگو کنند. ۴۵سال اتهام و نکوهش از سمت دو طرف، دستاوردی برایشان به ارمغان نیاورده است. همچنین برای دولتهای متوالی ایالات متحده، ایران همچنان معما است و معما باقی خواهد ماند.
با الهام از تروتسکی میتوان گفت «شما ممکن است کاری با ایران نداشته باشید. اما ایران با شما کار دارد.» برای ایران، آمریکا یک مشغله ذهنی باقی میماند. جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که بعد از چهل و پنج سال جایگاه خود را حفظ کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که چرا باید با جمهوری اسلامی صحبت کنیم، در حالی که اصل سیاست جمهوری اسلامی به قول یکی از مقامات ایرانی «مخالفت با آمریکا» است؟
جان لیمبرت ادامه میدهد: «ما باید صحبت کنیم، زیرا صحبت کردن (و گوش دادن) به دشمن به معنای تامین منافع ملی ما از طریق برقراری ارتباط است. حرف زدن هرگز به معنای تایید یا حمایت نیست.» تا امروز که دو طرف با هم صحبت نکرده اند، چه اتفاقی افتاده است؟ یا به عنوان مثال وقتی نمایندگان جمهوری اسلامی در جلسات از ملاقات حضوری با همتایان آمریکایی خود اجتناب میکنند، چه اتفاقی میافتد؟
هر گاه دو طرف، همسایه ها، اقوام، کشورها به هر دلیلی نتوانند با هم صحبت کنند، هر یک از طرفین برای دیگری به طور همزمان تبدیل به مافوق بشر میشوند که قادر به هر کاری است. در این صورت، یک ایران مافوق بشر میتواند در عرض چند هفته سلاح هستهای بسازد و تحویل دهد، نیروهای محور مقاومت را برای انجام ماموریت هایش در هر جایی تقویت و امپراتوریهای قدرتمند ایرانی دوران یونان و روم را بازسازی کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده مافوق بشر نیز میتواند سیاست مداخله در رویدادهای ایران را به شکل دیگری ادامه دهد. در یک سطح، سیاستمداران تهران و واشنگتن به دنبال اجتناب از جنگ ایران و آمریکا هستند. ایران نمیخواهد جنگ بزرگ، اوضاع را در این کشور بههم ریزد و در واشنگتن، هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه میدانستند که «جنگ احمقانه دیگر» در خاورمیانه یک بازنده سیاسی به همراه دارد.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ در برابر چنین جنگهایی مقاومت کرد و پیام او قدرتمند بود. اگرچه او به طرز احمقانهای توافق هستهای ایران را رها کرد و تهدیدی عجیب برای زدن «۵۲ مکان تاریخی» در ایران مطرح کرد، اما به وضوح شکی برای پرهیز از جنگ نداشت. زمانی که مشاور امنیت ملیاش او را به سمت رویارویی سوق داد، وی را اخراج کرد.
آیا نخست وزیر بنیامین نتانیاهو میخواهد ایالات متحده را وارد جنگ با ایران کند؟ به نظر میرسد که او در پی حفظ خود در قدرت است. جنگها اغلب با بیان اینکه هر دو طرف خواهان صلح هستند، آغاز میشود. اما محاسبات نادرست یا دست کم گرفتن طرف مقابل و اقدامات شخص ثالث میتواند کشوری را به سمتی سوق دهد که خود میداند ویرانگر است. لیمبرت در نهایت تاکید کرد که صحبت با جمهوری اسلامی سخت خواهد بود، اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.