بهترین قصهگو برنده است
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۶۴۹۸۳
این شایدنکته مغفول والبته بسیارمهم موج تحلیلهای اینستاگرامی برگزیدگان عصرجدیدباشد:کاری که فاطمه عبادی باآن توانست بیش از ۶/۵میلیون رأی کسب کندورکوردی ماندگاردرتاریخ تلویزیون بهنام خودثبت کند،محتواگراترین وهمچنین قصهگوترین اجرای کل عصرجدید بود. ۰۲ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم،بهترین قصهگو برنده است این تیتر البته عنوان کتابی است از آنت سیمونز که بیشتر بر اهمیت قصهگویی در کسبوکار اشاره دارد؛ اما استفاده و اشاره به عنوان آن در تحلیل چرایی رأیآوری نفرات اول و دوم «عصرجدید» میتواند راهگشا باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هنر ساخت قصه شخصی
«بهقول بری شواتز، هرچه کمتر، بهتر. در این اقیانوس انتخاب، یک قصه پرمعنی میتواند مثل یک منجی حیاتبخش باشد که ما را با چیزی مطمئن و مهم مهار کند؛ چیزی که لااقل باثباتتر از صداهایی است که معلوم نیست از کجا میآیند؛ ولی مدام میگویند به من گوش کن» (بهترین قصهگو برنده است).
جز فاطمه عبادی، آقای «محمد زارع» برگزیده دوم عصرجدید را نیز میتوان ازمنظر دیگری در اهمیت قصهگویی تحلیل کرد. در ادبیات کسبوکار تأکید بر این است که «برند»ی (شخصی یا تجاری) میتواند بیشترین اقبال مخاطب/خریدار را متوجه خود که واجد قصهای جذاب باشد؛ قصهای همدلیبرانگیز. بنابراین، شما برای دستیابی به برند شخصی خود در فضای هنری، رسانهای یا تجاری باید قصهای برای روایت برای مردم داشته باشید که مخاطب شما را با آن بهیاد بیاورد.
با این نگاه محمد زارع، نفر دوم عصرجدید، تنها شرکتکنندهای بود که توانست در فرامتن اجراهای خود، با ماجرای زندگی و رفتار شخصیاش قصهای برای برند شخصیاش بسازد و همین قصه شخصی نیز موفق شد ورای تواناهایی فنیاش در اجرا، مخاطب عام را جذب خود کند. درواقع، محمد زارع و در مرحلهای بسیار ضعیفتر سعید فتحیروشن، تبدیل به تنها شرکتکننده عصرجدید شد که توانست از «تیپ»بودن گذر کند و «کاراکتر» خاص خود را در ذهن مخاطب میلیونی پربینندهترین برنامه تلویزیون بسازد و حتما «کاراکتر»بودن در جهان «فیک»ها، «کپی»ها و «بدل»ها بزرگترین دستاورد جوان 20ساله است، نه استعداد و توانایی در ساخت ابزار و مهارت اجرا روی صحنه. از این منظر شاید حتی بتوان گفت محمد زارع دستاورد و پیروزی بزرگتری را از فاطمه عبادی نیز بهدست آورده است. او از فرصت عصرجدید بهترین بهره را برای محبوبیت کاراکتر شخصی خود برد، نهفقط جلب توجه مهارت فنیاش. «وقتی چیزی شخصی درباره خودتان را برملا میکنید، مردم حس میکنند شما را میشناسند. مردم تلاش برای حرفهای رفتار کردن یا حفظ ظاهر را بهمعنای سردی یا زرنگی بیشازحد برداشت میکنند. آنها از شما میخواهند خودتان باشید».
هنرِ برانگیختن حس
در روزهای اخیر، بسیاری فاطمه عبادی و در مرحله بعدی محمد زارع را نکوهش کردهاند که با استفاده از احساسات مردم، اولی در روایتهای خود و دیگری با بیان مشکلات زندگی شخصی، دست به تحریک مخاطب برای جمعآوری رأی زدهاند. اینها حتما نمیدانند بزرگترین دستاورد هنر از قضا همین ایجاد «تأثیر حسی» در مخاطب است و نه کار روی منطق تماشاگر. بزرگترین هنر خانم عبادی، نه در کار با شن، بلکه دقیقا در همین است که با چند قاب محدود و چند تصویر میتواند مخاطب را درگیر داستان شخصیتهای خود کند و آنها را وادار کند برای سرنوشت آنها اشک بریزند یا خوشحال شوند و کسی نتواند بیتفاوت از کنار آنها عبور کند. برای شخصیتهایی که تنها چند ثانیه در یک قاب شنی حضور دارند و سپس از بین میروند، در همین قاب شنی انگار جان میگیرند و مخاطب را نگران سرنوشت خود میکنند. پس اینکه نفر برگزیده عصرجدید توانسته با تحریک احساسات مردم نظر آنها را به خود جلب کند، نهتنها سوءاستفاده نیست؛ بلکه اساسا وظیفه و غایت هنر است. نکته در همینجاست که چطور با روایتی چنددقیقهای با قابهایی که در لحظه در حال شکلگیریاند، میتوان این میزان احساسات مخاطب را درگیر کرد؛ درحالیکه بسیاری از فیلمسازان ایرانی در روایتهای پرادعا، پرزحمت و پرخرج خود در سینما و تلویزیون از آن عاجزند و آرزوی دستیابی به آن را دارند.
هنر انتقال پیام
«قصههای برنده آنهایی هستند که پیام شما را بهخوبی منتقل میکنند، از گفتنشان لذت میبرید و راجعبه موقعیتهای واقعی زندگی هستند». دقت به این نکته بسیار مهم است که اجراهای فاطمه عبادی محتواگراترین اجراهای تمام عصرجدید بودند. شاید تنها اجراهایی که هدفشان انتقال پیامی مشخص درباره مسألهای اجتماعی بود؛ پیامهایی که درظاهر شاید کمی گلدرشت و شعاری هم بهنظر میرسیدند؛ اما این میزان از توجه مخاطب نشان میدهد ازقضا «انتقال پیام» در اثر هنری نهتنها باعث فاصلهگرفتن مخاطب عام نیست؛ بلکه حتی میتواند باعث جذب بیشتر او نیز باشد. نکته این است که در اینجا تسلط بر «مدیوم»، «ابزار» و «فن» پیشزمینه و لازمه انتقال پیام است. مشکلی که بسیاری از هنرمندان، بهویژه فیلمسازان قدیمی و جدید هر دو طیف روشنفکر و ارزشی، به آن دچارند، این است که «محتوا» را در مرحلهای بالاتر از «ساختار»، «تکنیک» و «فرم» میدانند؛ بنابراین، همواره به ستایش و خرج بودجه فراوان برای کسانی میپردازند که هنرمندانی «دغدغهمند» بهحساب میآیند که هدفشان انتقال محتوای ایدئولوژیک به مخاطب گمراه و عامی از نگاه آنان است.
از این منظر، فاطمه عبادی نمونهای از هنرمند مطلوب نیز بهشمار میآید؛ کسی که با تسلط کامل بر مدیوم هنری خود و تکنیکی مثالزدنی، سعی در انتقال پیام دارد و طبعا اگر این میزان تسلط بر تکنیک نبود، همان محتوا نیز به عکس خود تبدیل و باعث میشد موضوعی ارزشمند به مضحکه تبدیل شود؛ پس «هنرمند»بودن اولویت دارد بر «دغدغهمند»بودن. بهجز این و در مرحلهای پس از تسلط تکنیکی، «محتوا» در اثر هنری وقتی تأثیرگذار خواهد بود که در مخاطب تبدیل به «حس» شود و این رخ نخواهد داد جز زمانیکه آن محتوا مسأله واقعی و زیسته هنرمند باشد؛ زیرا اگر اینطور نبود، مانند بسیار از آثار اجتماعی سینمای ایران مسأله اجتماعی مطرحشده تبدیل به شوافی مضحک میشد و بس.«فقط وقتی میتوانید انتظار داشته باشید دل و ذهن افراد مشتاقانه مجذوب شود که قصههایی پیدا کنید و بگویید برای خودتان معنیدار باشد».
منبع : صبح نو
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R1437/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۶۴۹۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای سهمیه بنزین ۱۵ لیتری به هر خانوار چیست؟
به گزارش تابناک، فریدون عباسی در ارزیابی این پیشنهاد اظهار داشت: بنده کلا نسبت به طرحها نظر مثبتی ندارم. بنزین مادهای است که در خودرو استفاده میشود، چرا باید به افراد بنزین داده شود؟ در هیچ جای دنیا مشکلی بنزین ندارند، سوخت در جایگاهها وجود دارد و مردم مصرف میکنند، چون هزینهها در کشورهای دیگر واقعی است سوخت هم مثل بقیه کالاها است در کشور ما بیش از حد به این موضوع پرداخته میشود، بنزین نباید ابزاری برای بهم زدن آرامش مردم شود.
وی با بیان اینکه تخصیص بنزین به افراد به جای خودرو در راستای اعطای یارانه بیشتر به اقشار کمدرآمد نیست، افزود: باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که شاید کسی نمیخواهد خودرو داشته باشد یا گواهینامه ندارد و یا ترجیح میدهد از وسیله نقلیه عمومی استفاده کند، بنابراین لزومی ندارد سوخت به افراد اختصاص داده شود.
عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت: بهتر است به اصلاح نظام حقوق و دستمزد بپردازیم و ارجحتر است که ارزش پول ملی را حفظ و تورم را کنترل کنیم و نسبت به افزایش درآمد کسانی که درآمد ثابت دارند و حقوقبگیر هستند اقدام کنیم تا میزان حقوق دریافتی این افراد با تورم سازگار باشد نه اینکه هر سال کمتر از میزان تورم افزایش دستمزد داشته باشیم.
وی تاکید کرد: مشکل کشور در سهمیهبندی بنزین نیست، بنزین نباید سهمیهبندی شود جز در موارد بحران مثل زمان جنگ آشکار؛ اکنون در جنگ اقتصادی هستیم و بنزین با کارت سوخت در اختیار مردم قرار میگیرد، ما باید همین شیوه تخصیص بنزین با کارت را درست اجرا کنیم یعنی هر شخصی با کارت شخصی سوخت را دریافت کند، قیمت هم مشخص باشد و اگر کسی بخواهد بنزین بیشتری مصرف کند باتوجه به اینکه کشور امکان تولید بنزین به میزان تقاضا را ندارد بنزین را با نرخ وارداتی دریافت کند.
عباسی خاطرنشان کرد: واردات بنزین ارزبر است بنابراین هر شخصی بخواهد بنزین بیشتری به مصرف برساند باید قیمت وارداتی یعنی هزینه واردات، حمل نقل و هزینه جایگاه باید در این نرخ گنجانده شده و قمیت واقعی را پرداخت کند و کسی هم مصرف کمتری دارد بنزین تولید داخل را با نرخ یارانهای که دولت در نظر گرفته دریافت کند.
منبع: اقتصاد آنلاین