Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-29@03:08:33 GMT

اثرات مخرب افسردگی بر زندگی زناشویی زوجین

تاریخ انتشار: ۱۵ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۲۷۷۹۱

اثرات مخرب افسردگی بر زندگی زناشویی زوجین

حسن اکبرزاده روانشناس و مشاور درباره تأثیر افسردگی بر زندگی مشترک اظهار کرد: افسردگی حالت روانی است که منجر به کاهش انرژی روانی، فعالیت‌های روزمره، افت انگیزش، ناامیدی، خودسرزنشگری و گاهی اوقات پرخاشگری می‌شود.

او با بیان اینکه موقعیت‌های استرس‌زای محیطی، خانوادگی و فردی در ایجاد افسردگی تأثیر بسزایی دارند، افزود: همچنین خودباوری پایین و شرکت در تعاملات با افرادی که باور‌های منفی دارند نیز در ایجاد افسردگی تأثیر گذار هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



این روانشناس درباره علائم افسردگی گفت: کاهش انرژی روانی، علاقمندی به فعالیت‌های لذت بخش قبلی، افت انگیزش، اختلال در خواب (پرخوابی-کم خوابی)، اختلال در تغذیه (پرخوری-کم خوری)، کاهش فعالیت‌های روزانه، خستگی مفرط، گوشه‌گیری، کندی روانی-حرکتی، ناامیدی و افکار مربوط به مرگ و خودکشی از جمله علائم افسردگی در افراد هستند.

اکبرزاده با مشاهده علائم مربوط به افسردگی نتیجه می‌گیریم که این اختلال روانی زندگی روزمره افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مختل می‌کند، تصریح کرد: بنابراین این اختلال به دلیل مسری بودن بر رابطه زوجی افراد متأهل و همسران آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد.


این روانشناس تصریح کرد: یک خانم افسرده انگیزش و توانایی کافی برای رسیدگی به امور منزل، آشپزی و همسرداری نخواهد داشت، همچنین یک مرد افسرده نیز زمان کافی و منظمی را برای پرداختن به فعالیت‌های اشتغالی و حضور با انرژی در منزل نخواهد داشت و این موارد تاثیر متقابل افسردگی در زوجین است.

او با بیان اینکه کیفیت ارتباطی زوجین نیز از جمله عوامل مهمی است که در شروع، شیوع و یا بهبود افسردگی آن‌ها دخیل است، افزود: یک فرد افسرده علاقه‌ای به شرکت در جمع‌های مختلف، موقعیت‌های مشترک خانوادگی مانند وعده مشترک غذایی و شرکت در مذاکرات خانوادگی و زن و شوهری را ندارد.

اکبرزاده ادامه داد: یک فرد افسرده مدام گرایش به تنهایی، افکار پوچ گرایانه و افکار مربوط به مرگ دارد و تعادل خواب و نظم تغذیه‌ای خود را از دست می‌دهد که در نهایت در رابطه زناشویی او تأثیر جبران ناپذیری خواهد داشت.

این روانشناس گفت: اغلب اشخاصی که با افراد افسرده زندگی می‌کنند و یا با آن‌ها ارتباط نزدیکتری دارند، برای مدتی مدام عنوان می‌کنند: خودتو رهاکردی، این رفتار‌ها از تو بعیده، پاشو خودتو مسخره نکن، لوس شدی، ناز می‌کنی و مواردی از این قبیل.

او خاطرنشان کرد: باید بدانیم که برای مقابله با افسردگی باید به جای سرزنش افراد، علائم این اختلال را شناسایی کنیم و سپس راهکار‌های مراقبتی و درمانی مناسبی را پیش گیریم.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: روانشناسی افسردگی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۲۷۷۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم

معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:‌« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه‌سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزون‌تری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.

 چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی‌هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته‌ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینه‌سازی آن‌ها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

 ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می‌بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه‌ریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

 حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌کند.

۲.پیروی از الگوی گفت‌وگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴.فضیلت‌مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.

 خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • رابطه زناشویی برنده و بازنده ندارد
  • آموزش مهارت زندگی به زوجین برای کاهش طلاق
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • چرا برخی از دوقلوها یکی چپ‌دست دیگری راست‌دست هستند
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • آغاز زندگی مشترک دو زوج ناشنوا در سلامت شهر
  • لزوم توجه جدی به بزرگسالان اتیسم / برگزاری سومین رویداد «هم‌مسیر اتیسم»
  • خواب کافی و تاثیر آن بر سلامت جسم و روان
  • باورهای ارتباطی غلط تبدیل به پاشنه آشیل زندگی زوج‌ها شده است
  • بهره مندی افراد کم توان خوزستان از خدمات صندوق بیماران خاص