جهل مقدس؛ نتیجه تعاملات اجتماعی
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۸۱۵۹۸
به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، سیدعلی نقی ایازی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، روز گذشته 29 شهریورماه در نشست نقد و بررسی کتاب «در دادگاه جهل مقدس» در پردیس کتاب مشهد در خصوص امتیازات این کتاب اظهار کرد: مهمترین امتیاز این کتاب، مساله محور بودن آن است، در این کتاب سعی شده تا مساله جهالت مقدس براساس نمونههای تاریخی و شواهد از صدر اسلام تاکنون مورد بررسی قرار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: متاسفانه در دیگر کتابها، مسئله محور بودن آنطور که باید دیده نشده است، اگر چه که موضوع محوری نیز دارای اهمیت بوده و میتواند راهگشا باشد، اما آنچه که ما را به مقصود میرساند، مسالهمحور بودن است. در مساله محور بودن، نویسنده نسبت به امری دغدغه داشته و خلاهای فرهنگی موجود در جامعه را نشان میدهد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: اندیشهورزی و تردورزی در جامعه ما کاهش پیدا کرده است، اگر چه که جهل به عنوان یک نعمت بزرگ و درست شناخته شده، اما با شرایطی که ذکر شد، باید نسبت به جهل خود، علم و آگاهی داشته و زمینه رشد و تعالی خود را فراهم کنیم. در مقابل اگر دچار این اختلال شویم و ندانیم و نتوانیم به درستی از آن استفاده کنیم به همان وجه مخرب و نادرست جهل رسیدهایم که قطعا آثار سوئی به دنبال خواهد داشت.
ایازی مطرح کرد: طبق مطالعاتی که در قرآن داشتهام، موانع اندیشهورزی و آنچه که موجب جهالت دینی میشود را در چند عامل دیدهام، بخشی از این موانع مربوط به موانع فردی است که در قرآن به عنوان پیروی از هوای نفس، دورویی، نفاق، شتابزدگیها و... از آن یاد میشود. قرآن چنین افرادی را جاهل دانسته و در آیات زیادی نیز به آنان و ویژگیهایشان اشاره کرده است.
وی افزود: موانع دیگر نیز به عنوان موانع اجتماعی شناخته میشوند، درک نامناسب از عناصر فرهنگی در جامعه منجر به جهالت میشود. به عبارت دیگر عناصر دینورزی به درستی در جامعه تبیین نشده و معرفت به درستی صورت نمیگیرد. زمانیکه عرصههای تبلیغ و آگاهی بخشی در جامعه ما به دست تریبونهایی بیافتد که لیاقت ارائه آن را ندارند، قطعا این عناصر به درستی تبیین نخواهند شد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: چنین تریبونهایی باعث میشوند تا مطالبی به نام دین به گوش مخاطبان برسد که نه تنها جزئی از دین نبوده بلکه مخرب دین نیز هستند که این مسئله به همان جهل مرکب ختم شده و نتایج مضری خواهد داشت. نکته مهمی که در آیات و روایات به آن اشاره شده، این است که پیروی از رهبری کسانی که صلاحیتهای رهبری متدینین را داشته باشند بسیار مهم است، بنابراین باید ائمه خود را در زمان غیبت به درستی بشناسیم.
ایازی خاطرنشان کرد: بخشی از این نارساییها و وقوع جهل مقدس نتیجه تعاملات اجتماعی است که در جامعه محقق شده و در جامعه نیز به آن اشاره شده است، این نارساییها شامل کنشهای مغرورانه مبتنی بر حسادت و سرکشی، مناسبتهای اجتماعی نادرست و... به درستی میان دین ورزان تبیین نشده است. افرادی که به این نارساییها دچار هستند، عقاید خود را عین دین دانسته و اگر کسی غیر از این بیاندیشد آن را تکفیر خواهد کرد. قرآن از چنین افرادی به عنوان خودخواه یاد میکند و میگوید این افراد تعاملات را به درستی نیاموختهاند.
وی ادامه داد: بخش دوم نیز در سطح بالاتر مربوط به فراگیر شدن کنش نوع اول است، یعنی خودخواهیهای جمعی اشاعه پیدا کرده و یه اصطلاح افراد جامعهپذیر میشوند. همانطور که در قبل به آن اشاره شد،ما گر عالمان دین به درستی آنان را تبیین نکرده باشند و یا افرادی موقعیتها را اشغال کرده باشند که معارف دین را به درستی بیان نکنند، به تدریج میان افراد درونی خواهد شد، تبدیل به بخشی از وجود آنان شده و خطراتش نیز به مراتب خطرناکتر خواهد بود.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: در مرحله اول در صورت عدم اشاعه آن نارساییها میتوان آنان را کنترل کرد، اما در غیر این صورت مدیریتپذیری آن دشوارتر خواهد شد و در مرحلههای بعد نیز تفکرهای جمعی و اشاعه یافته این اختلالات در مناسبتهای جمعی بروز پیدا خواهند کرد. نسبت به این بخش باید یک بازنگری جدی صورت گیرد و آن را به هنجار تبدیل کند.
ایازی مطرح کرد: اگر بنا به دینداری ماست، این دینداری باید همراه با معرفت باشد و در همین نقطه نیز اختلالات شکل خواهند گرفت. نهادهای جامعهپذیر کننده ما فرآیند اندیشهورزی را به درستی نیاموختهاند و در اعضای خود نیز درونی نکردهاند.
وی افزود: تقویت دینی ما در نظام اجتماعی چگونه است؟ آیا روحیه پرسشگری در فرزندان ما برای فراگیری معارف دینی وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد به چه میزان است؟ ما باید نسبت به این احتلال جدی اندوهگین باشیم در حالیکه در معارف دینی ما اینگونه نیست، ما فقط از ذات اقدس الهی آن هم نسبت به یک مرحله از آن نمیتوانیم ورود پیدا کنیم، اما میتوانیم نسبت به همه چیز پرسشگر باشیم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی اظهار کرد: ما آموزش صحیح تفکر راهم به درستی یاد نگرفتهایم، این عدم آموزش صحیح جهالتآور است و اگر از نوع دینداری باشد خطرناکتر خواهد بود. این مسئله در بخش فرد در اجتماع، در امور جماعتی، ساختار اجتماعی و نظامهای سیاسی ما در قرآن به طاغوت معروف بوده و خود به تنهایی دامنه وسیعی را پوشش میدهد. کلمه طاغوت مختص افراد بیدین نیست، بلکه مربوط به دیندارانی است که به درستی در نظام و ساختار حکومتی جای نگرفته باشند.
ایازی خاطرنشان کرد: ساختارهای اجتماعی ما نیز به نوعی مشوق و مروج جهالت پروری است. نمونهها و شواهدی که در کتاب جهل مقدس به آن اشاره شده، کسانی بودند که به قصد روشنگری مطالبشان را مطرح میکردند، اما از جانب حکومتها محکوم میشدند. ما باید دغدغهمند باشیم و نسبت به آنچه مطالعه میکنیم و مینویسیم مسالهمحور عمل کنیم.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا خراسان رضوی فرهنگی جهل مقدس تعاملات اجتماعی قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۸۱۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وابستگی صندوقهای بازنشستگی به بودجه دولت ناشی از چیست؟
کمک دولت به صندوق های بازنشستگی در یک دهه گذشته روند صعودی داشته به طوری که در سال جاری به رقم بی سابقه ۴۸۳ هزار میلیارد ریال رسید.
به گزارش مشرق، در ایران ۱۷ صندوق بازنشستگی فعال وجود داردکه چهار صندوق اصلی «سازمان تامین اجتماعی»، «صندوق بازنشستگی کشوری»، «صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان، عشایر»، «سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح» و ۱۳ صندوق صنفی و اختصاصی را شامل می شود. بر اساس برآوردهایی که در سال ۱۴۰۱ صورت گرفته است، این صندوقها در مجموع بیش از ۷۴ درصد از جمعیت کشور را پوشش می دهند.
در بین این صندوقها، سازمان تأمین اجتماعی با بیش از ۴۶ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر افراد (اصلی و تبعی) تحت پوشش در سال۱۴۰۱بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور محسوب می شود که جهت تأمین حقوق و مزایای مستمری بگیران خود هنوز به کمک منابع بودجه نیاز پیدا نکرده است اما در مقابل صندوقهای بازنشستگی کشوری، تأمین اجتماعی نیروهای مسلح(لشکری)، کارکنان فولاد و کارکنان وزارت اطلاعات چهار صندوقی هستند که قادر به تأمین حقوق و مزایای حقوق بگیران خود با تکیه بر منابع داخلی خود نبوده و وابسته به بودجه سالیانه هستند.
سایر صندوقهای بازنشستگی را نیز نمی توان مستقل از بودجه دانست و بیشتر صندوقهای دستگاهی وضعیت مالی مناسبی نداشته و کمبود درآمد آنها از طریق دستگاه مادر (مانند سازمان صداوسیما و...) تأمین میشود. لذا برخی ارقام کمک به صندوقها به صورت شفاف در بودجه عمومی کشور ذکر نمی شود.
بروز بحران در صندوق های بازنشستگی امر پوشیدهای نیست موضوعی که سبب شده در یک دهه گذشته میزان کمک دولت به این صندوق ها رو به افزایش باشد؛ به گونه ای که بررسی میزان حمایت دولت از صندوقهای بازنشستگی در بخش دوم لایحه بودجه ۱۴۰۳ کل کشور نشان دهنده رشد ۳۶.۹ درصدی اعتبارات این بخش نسبت به قانون بودجه سال ۱۴۰۲ است.
اینکه چرا صندوق ها در تامین مالی خود با مشکل روبرو باشند، دلایل متعددی دارد که مهمترین آن کاهش نسبت پشتیبانی، تغییر هرم سنی و جمعیتی کشور و نیز بازنشستگی های پیش از موعد است.
کاهش نسبت پشتیبانی و وضعیت بغرنج صندوقها
یکی از شاخصهای مهم نمایانگر وضعیت ثبات و پایداری صندوقها نسبت پشتیبانی است. این شاخص برابر با نسبت تعداد بیمه شدگان اصلی به تعداد پرونده های مستمری بگیران است و در واقع وضعیت جریان مالی ورودی به جریان مالی خروجی صندوقها را نشان میدهد لذا هر چه این شاخص بزرگتر باشد آن صندوق از نظر درآمد و هزینه در نقطه مطلوبتری قرار دارد به این معنا که به ازای هر مستمری بگیر در صندوق افراد بیمه پرداز بیشتری وجود دارند.
بررسی آمارهای منتشر شده توسط سازمان تأمین اجتماعی نشان میدهد که روند تغییرات این شاخص در دو دهه اخیر برای این سازمان نزولی بوده و مقدار آن تا سال ۱۴۰۱ به حدود ۴ رسیده است. به عبارت دیگر در دو دهه اخیر به صورت مستمر نسبت درآمد حاصل از دریافت حق بیمه به هزینه پرداخت مستمری کاهش یافته است.
همچنین آمارهای منتشر شده از صندوق بازنشستگی کشوری به عنوان دومین صندوق بازنشستگی بزرگ کشور از نظر تعداد افراد تحت پوشش نشان می دهد که شاخص مذکور به عدد ۰.۵۵ در سال ۱۴۰۱ رسیده که کاملا گویای وضعیت بغرنج این صندوق است.
روند ۱۰ ساله نسبت پشتیبانی در صندوق بازنشستگی، کشاورزان روستاییان و عشایر نشان دهنده حرکت سریع آن به سمت وضعیتی نامطلوب است.
سایر صندوقهای بازنشستگی نیز از نسبت پشتیبانی مناسبی برخوردار نبوده و وضعیت مناسبی از نظر مالی ندارند؛ برای مثال طبق آخرین آمارهای در دسترس برای سال ۱۳۹۹ نسبت پشتیبانی صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح ۰.۸۳ و سایر صندوقها ۱.۱۰ است که نشان از وخامت پایداری مالی در این صندوقها دارد.
به نظر میرسد تنها صندوقهای وکلای دادگستری و بازنشستگی کشاورزان روستاییان و عشایر از نسبت پشتیبانی خوبی برخوردار میباشند که روند ۱۰ ساله نسبت مذکور در صندوق بازنشستگی، کشاورزان روستاییان و عشایر نشان دهنده حرکت سریع این صندوق به سمت وضعیتی نامطلوب است.
یکی از مهمترین دلایل بروز وضعیت وخیم نسبت پشتیبانی صندوق را میتوان در تغییر نامتوازن و سریع ترکیب سنی جمعیت به سمت سالمندی بیشتر جستجو کرد بالا بودن نرخ رشد جمعیت در یک دوره (دهه ۱۳۶۰) و کاهش این نرخ در دوره های بعدی باعث شده که به تدریج ترکیب سنی جمعیتی کشور از نظر سنی نامتوازن شود.
بر اساس گزارشهای مرکز آمار کشور در آبان ماه سال ۱۳۶۵ جمعیت سالمندان و میانسالان (۳۰سال و بیشتر) کشور ۲۸ درصد کل جمعیت بوده در حالی که در آبان ماه سال ۱۳۹۵ سهم جمعیت مذکور به حدود ۵۱ درصد از جمعیت کل کشور رسیده است. این عدد در سال ۱۴۰۰ به میزان ۵۷ درصد جمعیت کشور پیش بینی میشود. همچنین متوسط سنی جمعیت کشور از ۲۱.۷ در سال ۱۳۶۵ به ۳۱.۱ در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
تغییرات جمعیتی با توجه به فقدان یک نظام تأمین اجتماعی چند لایه منسجم و کارآمد و نیز ساختار مالی صندوق های بازنشستگی در ایران که از نوع نظام تعادل منابع مصارف ۲ (PAYG) هستند باعث شده تا به صورت مستقیم و خیلی سریع بر صندوق های بازنشستگی آثار سوء خود را نشان دهد.
تحولات جمعیتی و عدم واکنش مناسب نسبت به آن
یکی از موارد مهم تأثیر گذار بر پایداری صندوقهای بازنشستگی سن بازنشستگی و فاصله آن با امید به زندگی است که مدت زمان بهرهمندی از مزایا و مستمری بازنشستگی را نشان میدهد با وجود افزایش پیوسته امید به زندگی در کشور طی چند دهه گذشته نه تنها سن بازنشستگی با امید به زندگی تعدیل نشده بلکه شکاف سن برقراری بازنشستگی و امید به زندگی به طور قابل توجه ای نیز افزایش یافته است و به همین خاطر دولت و مجلس شورای اسلامی در برنامه هفتم پیشرفت اقدام به افزایش سن و سابقه لازم جهت احراز شرایط بازنشستگی در صندوقهای بازنشستگی کردند.
با این حال بازنشستگیهای پیش از موعد را که به واسطه قوانین مختلف تکلیف شده اند هنوز میتوان یکی از اصلی ترین دلایل این شکاف محسوب کرد خروج زودهنگام در برخی رسته های بیمهای باعث میشود تا ضمن کاهش دوران بیمه پردازی سنوات دریافت مستمری نیز افزایش یابد که در نتیجه آن بار مالی قابل توجهی به صندوق های بازنشستگی تحمیل میشود.
افرادی که دوره تحصیلی آنان جزو سوابق خدمتشان محسوب میشوند بخش دیگری از گروههای باسن بازنشستگی پایین را تشکیل میدهند.
وضعیت نامناسب سرمایهگذاری منابع صندوقها
با رشد مصارف صندوقهای بیمهگر نسبت به منابع نقدی این صندوقها عملاً امکان سرمایهگذاری برای اغلب این صندوقها وجود ندارد. همچنین شرایط اقتصاد کلانی نامناسب از جمله تورمهای بالا و به تبع آن بازدهی حقیقی اندک داراییهای صندوقها عدم وصول به هنگام دولت به تعهدات خود در قبال سازمان تأمین اجتماعی، فقدان شفافیت کافی و نیز ضعف های مدیریتی و ساختاری در زمینه سرمایه گذاری در بسیاری از صندوقها وضعیت مطلوبی را ایجاد نکرده است.
تحمیل طرحها و قوانین مغایر با اصول بیمهای را می توان عامل دیگری برشمرد زیرا در طی چند دهه گذشته طرحها و قوانین متعددی در حوزه صندوقهای بازنشستگی و بیمههای اجتماعی وضع شده که برخی از آنها مغایر با اصول بیمهای بوده است.
تعدد و تنوع این قوانین باعث شده است تا این عامل نیز یکی از علل مهم وضعیت نامساعد پایداری مالی صندوقهای بازنشستگی شود زیرا این طرحها و قوانین متعدد افزایش تعهدات این صندوق ها از یک سو و از سوی دیگر کاهش منابع آنها را به دنبال داشتهاند. از طرف دیگر عمل نکردن صحیح دولت به تعهدات خود در قبال این قوانین و طرحهای عمدتاً با ماهیت حمایتی باعث شده تا صندوقها از اصول بیمهای از جمله حفظ ثبات و پایداری مالی دور شوند.
این خلط بین سیاستهای حمایتی با سیاستهای بیمه ای که منابع آن حاصل مشارکت افراد است نوعی بی عدالتی در حق مشارکت کنندگان را نیز به دنبال دارد در حالی که همان طور که از سیاستهای کلی تأمین اجتماعی نیز برداشت میشود، در یک نظام تأمین اجتماعی چندلایه طرح های حمایتی از طرح های بیمه ای مبتنی بر مشارکت از هم تفکیک میشوند. برخی از این قوانین و طرح ها که عمدتاً به دلیل عدم تأمین مالی مغایر با اصول بیمه ای بوده و با اهداف اجتماعی و گاهی سیاسی و اغلب با کارکردهای حمایتی پیاده سازی شده اند.
از جمله این طرحها میتوان به معافیت بیمهای برخی کارگاههای تا حداکثر ۵ نفر کارگر، طرح های متعدد بازنشستگی پیش از موعد نظیر بازنشستگی پیش از موعد ماده ۱۰ قانون نوسازی صنایع کشور، بازنشستگی های پیش از موعد کارکنان دولت، بازنشستگی های پیش از موعد مشاغل سخت و زیا نآور و متناسب سازی حقوق بازنشستگان بدون در نظر گرفتن تأمین مالی صحیح در برخی ادوار، بیمه های حمایتی برخی اقشار با اتکا به درآمدهای ناپایدار و....است.
از این رو کارشناسان معتقدند در یک شیوه مقید به اصول بیمهای، لازم است تا دولت بار مالی برآوردی هر کدام از طرح ها و بدهیهای ناشی از قوانین و مقررات حمایتی تحمیل شده به سازمان تأمین اجتماعی را به تفکیک به صورت شفاف برآورد و در لایحه بودجه منظورکند تا هزینه سیاستهای حمایتی از منابع حاصل از مشارکت سازمان بیمه گر تأمین نشود.
منبع: ایرنا