Web Analytics Made Easy - Statcounter

چه چهره‌ای از سازمان مجاهدین خلق به دانشجویان نخبه این کشور نشان داده شده بود که کلاس‌های درس دانشگاه تهران و شریف را ترک کردند تا در اردوگاه اشرف عراق و کمپ آلبانی همراه سازمان باشند؟

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مهدی عبدالعلی‌پور؛ تهران، سال ۱۳۴۴، در خیابان استانبول که به عنوان مرکز فسق و فجور شناخته می‌شود، مسجد کوچکی قد علم کرده است: مسجد هدایت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
شخصی به نام سیدمحمود طالقانی در آن تفسیر قرآن می‌گوید، اما تفسیر او جدا از تفاسیر رایج حوزوی است، او آیاتی را انتخاب می‌کند که بتواند با آن‌ها مسائل روز سیاسی کشور و جهان را تحلیل کند؛ همچنین سعی می‌کند اسلام را با معیار‌های جدید تلفیق کند.
پامنبری‌هایش اغلب جوانان و دانشجویان اند و ایضاً اعضای نهضت آزادی. سه نفر از اعضای شاخه دانشجویی نهضت آزادی نیز در جلسات او حضور دارند: محمد حنیف نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک‌بین. آن‌ها هم مانند بسیاری دیگر از دانشجویان عدالتخواه و آرمانگرا بودند.
با دستگیری اعضای نهضت ازادی در سال ۴۴، این دانشجویان مشیِ اصلاح‌طلبانه خود را در قبال رژیم کنار می‌گذارند و اسلام انقلابی را مطرح می‌کنند، روی به مبارزه مسلحانه می‌آورند و تحت تاثیر مبارزات چریکی چپ‌های آمریکای لاتین و سازمان آزادی بخش فلسطین، سازمان آزادی‌بخش ایران را تاسیس می‌کنند.
پس از آزادی آیت الله طالقانی، محمد حنیف‌نژاد  تاسیس سازمان و عضوگیری آن را به اطلاع ایشان می‌رساند، آیت الله از آن‌ها حمایت می‌کند و می‌گوید:  «تا وقتی خدایی حرف می‌زنید ما هم همراهتان هستیم. بروید ما هم حمایتتان می‌کنیم و دعایتان هم می‌کنیم.» هم چنین روحانیت مبارز نیز همکاری کاملی با آن‌ها دارد، افرادی چون هاشمی رفسنجانی...     پس از سال ۵۴ سازمان رو به انحلال می‌رود، تا اینکه در سال ۵۷ با آزادی زندانیان سیاسی، مسعود رجوی نیز از زندان آزاد می‌شود و سازمان رسماً بار دیگر اعلام حضور می‌کند، اما این‌بار سازمانی که مسعود ساخت نه مانند حنیف‌نژاد اسلامی انقلابی بود و نه مثل تقی شهرام مارکسیستی، در واقع مسعود فرقه‌ای ساخت به دلخواه خودش، با قوانین خودش،  «سازمان مسعود»
سازمان تا سال ۴۹ فعالیت خود را مخفیانه ادامه می‌دهد و عضوگیری می‌کند، حمایت آیت الله طالقانی و افرادی چون مهدی بازرگان که در قشر دانشجو و تحصیل‌کرده دارای پایگاه اند باعث می‌شود اغلب افراد سازمان از داشجویان باشند. در واقع می‌توان سازمان را نوعی تشکل دانشجویی دانست که از انجمن اسلامی و نهضت آزادی منشعب شده است. دستگیری هسته اولیه سازمان در سال ۵۰ و اعدام آن‌ها باعث می‌شود پایه‌های اسلام گرایانه سازمان کم رنگ شود و اندک اندک افکار مارکسیستی ایدئولوژی اصلی سازمان شود، تا جایی که در سال ۵۴، تقی شهرام رسما تغییر ایدئولوژی سازمان را اعلام می‌کند و دست به تصفیه نیرو‌های اسلام‌گرا می‌زند.
پس از سال ۵۴ سازمان رو به انحلال می‌رود، تا اینکه در سال ۵۷ با آزادی زندانیان سیاسی، مسعود رجوی نیز از زندان آزاد می‌شود و سازمان رسماً بار دیگر اعلام حضور می‌کند، اما این‌بار سازمانی که مسعود ساخت نه مانند حنیف‌نژاد اسلامی انقلابی بود و نه مثل تقی شهرام مارکسیستی، در واقع مسعود فرقه‌ای ساخت به دلخواه خودش، با قوانین خودش،  «سازمان مسعود».
«مجاهدین خلق ایران» تشکلی بود که دانشگاه تهرانی‌های آن زمان بنا کردند و رشدش دادند، بررسی‌ها نشان می‌دهد تمامی سرشاخه‌های اصلی سازمان از دانشجویان دانشگاه‌های تهران بوده‌اند.   محمد حنیف‌‌نژاد در تبریز، از دوران متوسطه در جلسات فردی به نام حاج یوسف شعار شرکت می‌کرد، در این جلسات، تفسیر قرآن و مباحث روز مانند بررسی مکاتبی چون مارکسیسم مورد بحث قرار می‌گرفت.
در سال ۱۳۳۸ وارد دانشگاه تهران شد و در رشته مهندسی ماشین آلات کشاورزی شروع به تحصیل کرد، در دوره دانشجویی فعالیت‌های سیاسی- مذهبی او گسترش یافت، او نماینده دانشجویان دانشکده کشاورزی در «سازمان دانشجویان جبهه ملی دوم» و عضو فعال «نهضت آزادی»، هم‌چنین مسئول «انجمن اسلامی دانشجویان» دانشکده کشاورزی بود.
پس از آمدن به تهران و ورود به دانشگاه، از یک سو با روحانیون قم و تهران و افرادی چون آیات و حجج اسلام: سیدمحمود طالقانی، دکتر سیدمحمد بهشتی، سیدابوالفضل زنجانی، مرتضی مطهری، سید مرتضی جزایری و... ارتباط فعالی پیدا کرد. هم‌چنین با فعالان سیاسی چون مهندس مهدی بازرگان و یدالله سحابی و... رابطه برقرار کرد، اما بیشترین تاثیرپذیری او از آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان بود و پای ثابت جلسات مسجد هدایت شناخته می‌شد.

تقی شهرام

دوران متوسطه را در دبیرستان هدف شماره یک به پایان رساند و در سال ۱۳۴۷ در رشته ریاضی در دانشکده علوم پایه دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. به‌واسطه دوستان خود، محمد حیاتی و علیرضا زمردیان، گرایش‌ مذهبی پیدا کرد و با آثار مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی آشنا شد. در اواخر سال ۱۳۴۸ و اوایل ۱۳۴۹ توسط موسی خیابانی عضوگیری سازمان شد. برای او که در یک خانواده و محیط مذهبی رشد نکرده بود منابع مارکسیستی سازمان و تحلیل‌های مبتنی بر این نگرش، طبعاً دارای جاذبه بیشتری بود و شاید از همان دوران زمینه پذیرش کلیت مارکسیسم را داشته‌است.

در تابستان ۱۳۵۲، سازمان به‌خاطر مسائل امنیتی به سه شاخه مجزا تقسیم می‌شود که سرشاخه‌ها به‌عنوان مرکزیت سازمان عمل می‌کنند: محمد تقی شهرام مسئول شاخه سیاسی تئوریک، مجید شریف واقفی مسئول شاخه کارگری و بهرام آرام مسئول شاخه نظامی می‌شوند در شهریور ۱۳۵۰ که نزدیک به ۸۰ درصد گروه گرفتار پلیس شاه شدند، تقی شهرام نیز دستگیر شد و در دادگاه رژیم شاه محاکمه شد.
در اواسط اردیبهشت ماه ۱۳۵۲، محمد تقی شهرام که از شش ماه پیش، ۱۰ سال محکومیتش را در زندان ساری می‌گذراند، موفق به جذب زندانبان خود، ستوان دوم «امیر حسین احمدیان»، به مجاهدین شده و با مقدار زیادی اسلحه و مهمات گریخت تا دوباره به مجاهدین بپیوندد. در تابستان ۱۳۵۲، سازمان به‌خاطر مسائل امنیتی به سه شاخه مجزا تقسیم می‌شود که سرشاخه‌ها به‌عنوان مرکزیت سازمان عمل می‌کنند: محمد تقی شهرام مسئول شاخه سیاسی تئوریک، مجید شریف واقفی مسئول شاخه کارگری و بهرام آرام مسئول شاخه نظامی می‌شوند. از اوایل پاییز سال ۱۳۵۲، محمد تقی شهرام به‌همراه افراد دیگری به مارکسیسم می‌گراید. به ادعای دوستان و هم‌بندی‌هایش «او در زندان تغییر ایدئولوژی نداده بود، بلکه در پروسه سال‌های ۵۴–۱۳۵۲، به مارکسیسم لنینیسم معتقد شد».

پس از تغییر ایدئولوژی آیت‌الله طالقانی و اکثر روحانیون و مذهبیون حامی سازمان حکم ارتداد و نجاست آن‌ها را صادر کردند، تقی شهرام در جلسه‌ای آیت الله طالقانی را تهدید می‌کند که اگر دست از حمایت‌هایت از سازمان برداری تو را می‌کشیم. آیت‌الله پاسخ می‌دهد که «از توپ و تانک‌های رژیم نترسیدم، از شما بترسم؟!»   بهرام آرام در سال ۱۳۴۸ در زمانی که وی دانشجوی شیمی دانشگاه آریامهر (شریف) بود، توسط احمد رضایی به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. خیلی زود استعداد خود را در امور عملیاتی و نظامی نشان داد و در رده‌بندی سازمان پیشرفت کرد. قبل از ضربه شهریور ۱۳۵۰ به سازمان مجاهدین خلق، او تحت مسئولیت علی باکری، برادر بزرگ شهیدان حمید باکری و مهدی باکری بود.
پس از دستگیری‌های شهریور ۱۳۵۰ او در کنار احمد رضایی و رضا رضایی در مرکزیت سازمان قرار گرفت و رهبر شاخه نظامی سازمان شد. بهرام ۵ سال در سِمَت رهبر شاخه نظامی بود و در این زمان تمامی عملیات‌های نظامی سازمان را طراحی کرد. بعد از تغییر ایدئولوژی دادن سازمان وی نیز مارکسیست شد و در واقع بهرام آرام عامل اجرایی تقی شهرام برای مارکسیست‌کردن سازمان بود.
مجید شریف واقفی مجید در سال ۴۲ به دنبال قیام مردم قم به رهبری امام خمینی، در پشتیبانی از او و در ردیف کفن‌پوشان راهپیمایی کرد. شریف واقفی با وجود شرایط خفقان در آن زمان عکس‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی را در کوچه و بازار نصب می‌کرد.پس از خاتمه تحصیلات دبیرستانی به عنوان دانش آموز ممتاز استان اصفهان در سال ۱۳۴۵ در زمره اولین دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) در رشته برق به تحصیل پرداخت و یکی از بنیانگذاران انجمن اسلامی آن دانشگاه بود.
در جریان تغییر ایدئولوژی سازمان به علت مخالفت با تقی شهرام از شورای مرکزی اخراج شد و در ۱۶ اردیبهشت ۵۴ به دلیل اصرار بر هویت اسلامی خود و مخالفت با مارکسیست‌شدن سازمان و نیز پاره‌ای اختلافات درون تشکیلاتی بر سر تسلیحات سازمان به دستور تقی شهرام ترور شد. مسعود رجوی از دبیرستان دانش بزرگ‌نیا در مشهد دیپلم ریاضی گرفت. او در سال ۱۳۴۵ در رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۴۶ به عضویت سازمان درآمد. در سال‌های اولیه عضویتش سمت بالایی نداشت.
او در اول مرداد ۱۳۵۰، یعنی حدود یک ماه قبل از ضربه ساواک به سازمان، دستگیر شد و بنا بر نوشته روزنامه کیهان که همان زمان منتشر شد، اطلاعات مفصلی را در مورد کادر‌ و اعضای بازداشت‌شده و نشده و هم‌چنین کروکی محل اقامت آن‌ها در اختیار ساواک قرار داد. تا جایی که ارتشبد نعمت‌الله نصیری، رئیس وقت سازمان امنیت، او را از همکاران ساواک معرفی کرد.
در کتب و نشریات رسمی سازمان پس از انقلاب همواره تأکید می‌شود دلیل اینکه او خلاف سایر سران سازمان به اعدام محکوم نشد، بر اثر فشار بین‌المللی و اقدامات برادرش کاظم رجوی ساکن سوئیس بود. اما روزنامه کیهان وقت از قول نصیری بیان می‌کند: «چون در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان نیز برای کشف کامل شبکه با مأمورین همکاری نموده، به فرموده مبارک شاهانه، کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان دائم با اعمال شاقه تبدیل گردیده‌است.»
در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، رجوی و خیابانی، جنبش ملی مجاهدین را تأسیس کردند و کمی بعد، همان نام سابق تشکیلات، «سازمان مجاهدین خلق ایران» بازگشت و مسعود رجوی به عنوان مسئول اول سازمان و موسی خیابانی به عنوان جانشین رجوی، در راس این تشکیلات قرار گرفتند.
بعد از انقلاب، رجوی در رأس سازمان مجاهدین فعالیت‌های سیاسی این سازمان را در سراسر کشور گسترش داد، همچنین اقدام به برگزاری کلاس‌های آموزش ایدئولوژی در دانشگاه صنعتی شریف تحت عنوان «تببین جهان» نمود.
«چون در جریان تعقیب، کمال همکاری را در معرفی اعضای جمعیت به عمل آورده و در داخل سازمان نیز برای کشف کامل شبکه با مأمورین همکاری نموده، به فرموده مبارک شاهانه، کیفر اعدام او با یک درجه تخفیف به زندان دائم با اعمال شاقه تبدیل گردیده‌است.»
دومین ازدواج او در مهر ۱۳۶۱ با «فیروزه بنی‌صدر»، دختر ۱۸ ساله ابوالحسن بنی‌صدر صورت گرفت. این ازدواج اقدامی در جهت ایجاد روابط سیاسی میان این دو شخصیت کشور بود. عده‌ای از تحلیلگران اشاره کرده‌اند که اعضای سازمان مجاهدین از ازدواج رجوی با دختر بنی‌صدر و سپس طلاق این دو، ناخشنود بوده‌اند. ابوالحسن بنی‌صدر در کتاب خاطراتش با عنوان «درس تجربه» بیان می‌کند که با این ازدواج موافق نبوده‌است. او در گفتگویی که در این باره با دخترش فیروزه داشته، به او می‌گوید: «این فرد [رجوی] همسر مناسبی برای شما نیست.» این ازدواج نیز مدت زیادی به طول نینجامید و در بهمن ۱۳۶۳ به دلیل خروج بنی‌صدر از شورای ملی مقاومت ایران (شاخه سیاسی مجاهدین خلق) و نیز اختلاف رجوی با بنی صدر بر سر ائتلاف با عراق و ملاحظات مربوط به روابط پیشین او با نظام حاکم، به طلاق کشید.
مریم قجر عضدانلو (مریم رجوی) مریم قجر عضدانلو متولد ۱۳۳۲ و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی متالوژی از دانشگاه صنعتی شریف است. برادرش (محمود) از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین است و در زمان شاه یک زندانی سیاسی بود. خواهر بزرگتر وی (نرگس) که سال ۱۳۵۰ به سازمان پیوسته بود، در زمان شاه به دست مأموران ساواک کشته شد، منابع خبری منافقین مدعی هستند که خواهر دیگرش، معصومه، دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه شریف در سال ۱۳۶۱ اعدام شد.
مریم قجر عضدانلو که در سال ۱۳۵۸ با مهدی ابریشمچی از مسئولان رده بالای سازمان مجاهدین ازدواج کرد، اوایل سال ۱۳۶۴ از همسرش جدا شد و مدتی بعد به عقد مسعود رجوی درآمد. پس از ازدواج  با مسعود، او به عنوان رهبر مشترک سازمان معرفی شد و بعد از ناپدید شدن رجوی او رهبری سازمان را بر عهده گرفت.   چه چهره‌ای از سازمان مجاهدین خلق به دانشجویان نخبه این کشور نشان داده شده بود که کلاس‌های درس دانشگاه تهران و شریف را ترک کردند تا در اردوگاه اشرف عراق و کمپ آلبانی همراه سازمان باشند؟ فارغ از فضای خاص سیاسی-اجتماعی دهۀ پنجاه و شصت، این معما هنوز پابرجاست که چرا دانشگاه تهران و شریف که نامدارترین دانشگاه‌های آن زمان و حتی حال حاضر بودند و هستند، به این اندازه مجاهد/منافق‌پرور بوده‌اند. چه خلأ و نیازی در وجود برخی نخبگان علمی وجود دارد که با چنین فعالیت‌هایی تغذیه می‌شود؟ آیا «تشکیلات» به‌خودی‌خود، باعث جذابیت سازمان برای این افراد بوده یا «ایدئولوژی» خاص سازمان هم در جذبشان مؤثر است؟ چه چهره‌ای از سازمان مجاهدین خلق به دانشجویان نخبه این کشور نشان داده شده بود که کلاس‌های درس دانشگاه تهران و شریف را ترک کردند تا در اردوگاه اشرف عراق و کمپ آلبانی همراه سازمان باشند؟ آیا این مسیر، بازگشت‌کنندگانی هم داشته و اگر بله، از پیوستنشان به سازمان تا اعلام برائت از آن، چه ماجرایی بر آن‌ها گذشته است؟ سازمان مسعود (یا شاید دیگر سازمان مریم)، امروز چگونه تلاش دارد از همین دانشجویان به کالبد نیمه‌جان خود تنفس مصنوعی بدهد؟   پرونده ویژۀ «از دانشگاه تهران تا کمپ آلبانی» خبرگزاری دانشجو، تلاش دارد مسیر پیوستن دانشجویان به مجاهدین را، از زبان خودشان، بررسی کند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: سازمان مجاهدین خلق تقی شهرام مجید شریف واقفی مسعود رجوی مریم رجوی آیت الله طالقانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۹۸۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تحسین احمدی‌نژاد از خوانندگی مریم امیرجلالی!

تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 بازدید 12 مریم امیرجلالی در گفت و گویی از تحسین خوانندگی‌اش از سوی محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور پیشین ایران گفت. روایت امیرجلالی را می‌بینید و می‌شنوید.

دیگر خبرها

  • خوابگردهایی که مزدوری پیشه کردند
  • بررسی راه‌های گسترش همکاری دانشگاه شریف با دانشگاه‌های عراق
  • جذب سرباز امریه در سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف
  • تحسین احمدی‌نژاد از خوانندگی مریم امیرجلالی!
  • مجازات معافیت غیرقانونی از سربازی اعلام شد
  • بررسی راه‌های گسترش همکاری دانشگاه صنعتی شریف با دانشگاه‌های عراق
  • فرجام مجاهدی که نامش بر دانشگاه صنعتی نشست
  • رقابت ۲ هزار و ۱۵۰ دانش‌آموز برای تکنولوژی‌های آینده
  • تصاویر پربازدید از شمایل جدید دانشگاه شریف
  • تصاویر پربازدید از شمایل جدید دانشگاه شریف + عکس