رمان «لبه تاریکی» یادآور رمانهای روستایی دهه 40
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۹۹۴۳۱
ناهید دختر نوذر عاشق پسری از آبادی پایین می شود با این که میداند این امر خلاف قوانین روستای خودشان است. ناهید طی این مسیر از او باردار می شود و پیرده به عنوان شَمَن روستا و به رسم دیرین دستور میدهد که او را به گرگ رود بسپارند تا اگر زنده ماند بی گناهی اش ثابت گردد و اگر ازبین رفت به عدالت از بین رفته.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش جنوب نیوز؛ امیر حیدری نوشت: این رمان با نگاهی انتقادی اجتماعی به واکاوی جامعه ای توده ای و عقب افتاده می پردازد. جامعه ای ایديولوژیک و واپس گرا که در معنای ژیژکی آن به مثابه ی یک آگاهی کاذبِ پذیرفته شده توسط افراد این گروه که هرگز مورد بازنگری قرار نمی گیرد اتفاق می افتد. و چند مفهوم -که انسان خاورمیانه ای ارتباط و چسبندگی زیادی با این مفاهیم پیدا میکند- بدین شرح است:
ناهید دختر نوذر عاشق پسری از آبادی پایین می شود با این که میداند این امر خلاف قوانین روستای خودشان است. ناهید طی این مسیر از او باردار می شود و پیرده به عنوان شَمَن روستا و به رسم دیرین دستور میدهد که او را به گرگ رود بسپارند تا اگر زنده ماند بی گناهی اش ثابت گردد و اگر ازبین رفت به عدالت از بین رفته.
شخصیت ناهید در این مقال از دو جهت قابل بررسی است. یکی نگاه جنسیت گرایانه و سایه نگاه مردسالارانه ای که تنها او را مجازات میکند و به ماندنی معشوقه ی او کاری ندارد که نگارنده این نگاه را فمینیست مابانه و با نشان سلطه جویی جنس مذکر و طاماتی از این قبیل به خود راه نداده بلکه ناشی از جهل نشان داده و در نگاه دوم با یک نگاه یونگی پی به این قضیه می بریم که ناهید به شکلی حوّاگونه تابوشکنی میکند و به توتم ها پشت پا می زند و آبستنی او نماد آگاهی اش و سرنوشت ش نشانه ای بر نتیجه یک آگاهی در جوامع عقب افتاده است.
در مرحله بعد که داماد و برادر ناهید به خانه پیرده می روند ایمان را هدف می گیرند؛ ایمانی ناشی از یک جهل متمرکز بر دهان پیرده که می تواند لزوم مجازات را انکار کند و ناهید را بی هیچ چون و چرا و تنها با یک استدلال نجات دهد اما قدرت به او اجازه عطوفت نمی دهد؛ همانطور که به مجازات درخت گردویی را از ریشه میزند تا درختان دیگر عبرت بگیرند و بدانند موجود بی ثمر را باید از ریشه خشکاند.
جهل به سان تمامی مفاهیم انتزاعی محتوی یک پیام نیست. جهل میتواند قهرمانِ یک فاجعه باشد یا گاهی بهترین بازیگر نقش مکمل؛ در جوامع امروز جهل به شکل پیشرفته ای خودخواسته هدایت شده است تا یک جهلی کلاسیک.
در این رمان شرارت، "بوته" زن برادر ناهید است که با جهل در می آمیزد و صدای کینه، خواهر و برادر کشی را تحت لوای جهل در آسمان به اهتزاز در می آورد.
دیگری نقش قدرت است. در قدیم و حتی اعصار ماقبل تاریخ افرادی به نام شَمَن بودند که وظیفه ی هدایت گله انسانی را به سمت سعادت بر عهده داشتند؛ امری که شاید با اسطوره ای به نام زيوس هم نزدیک باشد. پیرده -که امر به حیات و ممات اهل آبادی اش، از دید اهالی، امر مطاع است و کاملا تشکیلات یافته و از این قدرت استفاده مینماید- نماد شمن هایی است که امروزه نیز به شکلی گسترده با عناوین جدید و جعلی در خدمت به بشریت بر همه چیز می تازند و همیشه دست بوس دارند.
منبع: جنوب نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۹۹۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«حذف و اضافه» رمانی درباره همه آنچه در دانشگاهها میگذرد
به گزارش قدس آنلاین، رضا رسولی نویسنده از نگارش رمان جدید خود خبر داد و گفت: فضای دانشگاهها و اتفاقهای جذاب و شورانگیز آن، مناسبات استادان با دانشجویان، مسئلهها و دغدغههای استادان و حتی مشکلات و گرفتاریهایی که استادان با آن دست و پنجه نرم میکنند، تقریبا هیچ نمودی در ادبیات داستانی ما ندارد و در واقع هیچ نویسندهای زندگی علمی، آموزشی استادان را روایت نمیکند، این در حالی است که هزار ماجرای جالب و جذاب مربوط به تدریس، آموزش و پژوهش در نظام آموزش عالی ما بیصدا رخ میدهد و اهالی قلم، رسانای این صداها که واقعیت و حقیقت دانشگاههای ماست، نمیشوند.
وی در ادامه با اذعان به اینکه زندگی استادان هم مانند سایر گروههای اجتماعی هم زمان متن و حاشیه دارد، گفت: از اواخر دهه 90 این موضوع با خرده روایتهای داستانی ذهنم را مشغول کرده و در این رمان میخواهم تلاش کنم تا روایتی نزدیک به واقعیتها به مخاطب ارائه کنم.
این نویسنده گفت: پیش طرح این رمان را اواخر سال قبل نوشتهام و امیدوارم که تا پایان سال نگارش نهایی آن به پایان برسد و البته ترجیحم این بود که اسم اثر را متناسب با حال و هوای دانشگاهها و اصطلاحات متداول آن انتخاب کنم و به همین دلیل نام حذف و اضافه را برای آن برگزیدم که از قضا ارتباط مستقیمی با ارتباط بین استاد و دانشجو و تدریس دارد.
وی افزود: در این رمان سعیام بر این است که از خاطرات و تجربیات 15 سال تدریسم برای خلق شخصیتها و ماجراها استفاده کنم و امید دارم که سایر نویسندگانی که سابقه تدریس در دانشگاه را دارند و با حال و هوای دانشگاهها، مسائل آموزشی و ارتباطهای علمی استاد و دانشجو آشنا هستند، برای نوشتن در دانشگاهها پیش قدم شوند و قلم به دست بگیرند.
منبع: خبرگزاری مهر