زندگی را با حافظ بهتر میتوان شناخت
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۴۲۷۹۹۸
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، از نوابغ تاریخ ایران زمین است، چرا که شخصیتی چندبعدی و جامعالاطراف داشت، نه تنها شاعر بود، بلکه چهره خود را در قامت یک مفسر و قرآنشناس، متکلم، مصلح و آسیبشناس اجتماعی و به تعبیر دیگری همچون یک معلم اخلاق و روشنفکر دینی که درد دین دارد، در شعر زیبایش که خود نیز به زیبایی آن اعتراف میکند، به نمایش میگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حافظ زندگی اندیشی میکند
حافظ نه تنها به مسائل ادبی، بلکه به مسائل ابدی هم میپردازد
زندگی را با حافظ بهتر میتوان شناخت
حافظ شادی میبخشد
کار حافظ امیدبخشی است
حافظ فلسفه اندیشی ندارد، اما ژرفاندیش است
اگر سعدی نبود حافظ اینگونه در اوج و عظمت نبود
حافظ به ذهن جوان ظرافت میآموزد
حافظ عاشق حقیقت است
حافظ اهل خوشگذرانی نیست، اهل گذران خوش است
بدترین سم حیات طیبه انسان، ریاکاری است
دعوای شعر نو و قدیم را قبول ندارم
ایکنا ــ با توجه به اینکه امروز در عصر گذار از سنت به تجدد، با بحرانها و خلأهایی مثل بحران هویت، معنویت و اخلاق مواجهیم، اندیشه حافظ چقدر میتواند پاسخگوی این بحرانها در جامعه مدرن باشد و چه دستاوردی برای انسان مدرن امروز دارد؟
حافظ امروز برای جوانان ما جاذبه زیادی دارد، اگرچه برخلاف این همه شهرت و نفوذ دیوان حافظ باز هم شعرهایش برای جوان امروز دشواری دارد. منظور از جوان، انسانی از 20 تا حدود 45 سال است. حافظ برای کمتر از 20 سال کم مفهوم است. البته من و دکتر مهرداد نیکنام، کتابی در خصوص حافظ برای افراد ده ساله تا بیست ساله با عنوان «برگزیده شرح حافظ» نوشتهایم. تأثیر حافظ چه برای نوجوانان و چه برای بزرگسالان یکی است، نوجوان شادگوییها و شادزیستیهای حافظ را بیشتر دوست دارد و افراد مسن اشعار حکمیتر او را. حافظ فلسفی حرف نمیزند، حافظ اندیشه میکند. هر اندیشهای که فلسفی نیست. حافظ زندگی اندیشی میکند. حافظ در یکی از غزلهای خود میگوید: «حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو/ که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را» و یا گفته است: «خرابم کن و گنج حکمت ببین» البته لغت «خراب» در اینجا به معنی ویرانی نیست، بلکه به معنای سرمست است.
ما جوان دیروز و آرمانها، آرزوها، سطح سوادش و یا انس او با ادب فارسی و حافظ را نمیدانیم، حتی از جوان امروز هم تصویر روشنی نداریم. اصلاً خود کلمه «جوان» کلمهای مبهم است که آن را میان سنین 20 تا 45 سالگی محدود کردهایم. فردی در این سنین معمولاً دوره کارشناسی را گذرانده است و لزوماً نباید ادبیات فارسی خوانده باشد تا کلام حافظ را بفهمد. اگر کسی تجربههای زیسته بیشتری داشته باشد، حافظ را بهتر میفهمد تا کسی که لیسانس ادبیات فارسی دارد. حافظ نه تنها به مسائل ادبی، بلکه به مسائل ابدی هم میپردازد، به همین خاطر برای شناخت حافظ باید زندگیشناستر باشیم. البته با حافظ زندگی را هم بهتر میتوان شناخت. ملکالشعرای بهار میگوید: «حافظ فرد عجیبی است، وقتی ما نوجوان هستیم او هم با ما نوجوان است، وقتی جوان هستیم او هم جوان است و وقتی پیر شویم با ما پیر میشود».
شادی که در شعر حافظ موج میزند یاریرسان جوانان امروز است که شادی بسیار کمی دارند. ما امروز روزگار سختی را میگذرانیم و به شادی بیشتری نیاز داریم. نمیخواهم وارد مسائل سیاسی شوم، ولی با این تحریمهایی که به سردمداری آمریکا بر کشور ما اعمال شده، در سختی به سر میبریم و سایه جنگ هنوز به طور کامل برطرف نشده است. اما مردم ما نجابت دارند. به حق جاودانگی روح و روان و شعر و زبان حافظ این سایه شوم از سر کشور ما برطرف شده و ما از این پیچهای دشوار تاریخی بگذریم.
حافظ شادی میبخشد، با شعرهای او فال میگیرند و فالهایش امیدبخش است. اصلاً کار حافظ امیدبخشی است. شبلی نعمانی، گفته است: حافظ شرح و حاشیه خیام است، با این تفاوت که خیام مقداری عبوسی فکری فلسفی دارد، اما حافظ نه. حافظ زیبا اندیش است، حافظ فلسفه اندیشی ندارد، اما ژرفاندیش است. باید این تناقض را کنار بگذاریم که هر فکر عمیقی فلسفی است و هر فکر فلسفی عمیق است. هیچکدام درست نیست. سعدی هم مانند حافظ به فلسفه علاقهای ندارد، اما اندیشههای ژرف و تجربههای زیبایی دارد. سعدی زندگی دوست و زندگیگرا است. حافظ هم اندیشههای زیبایی دارد و زندگی دوست است. این وجه اشتراک این دو است. پیشنهاد میکنم سعدی را دست کم نگیرید، اگر سعدی نبود حافظ اینگونه در اوج و عظمت نبود.
حافظ مسائل اخلاقی را مطرح میکند، خوبی حافظ این است که پندهایش تلخ نیست، اصلاً حافظ خیلی کم پند میگوید، بلکه بیشتر نکات اخلاقی را مطرح میکند. مثلاً حافظ از بخل میگوید. «بخل» به معنای دریغ داشتن نعمتی از دیگری است که ما امروزه به آن خست میگوییم. حافظ ازخست و تلف کردن عمر بد میگوید، از مغتنم شمردن روزها و شبها به نیکی به ما تذکر میدهد، اصلاً زندگی دوستی را در ما زنده میکند. مقالهای در خصوص «از حافظ چه میتوان آموخت» نوشتهام که حتی چند سالی هم در کتابهای درسی چاپ شد و بعد فکر کردند بیپروا حرف میزنم، ولی من با پروا و حساب شده صحبت میکنم. حافظ به ذهن جوان ظرافت میآموزد. حافظ اغتنام فرصت میآموزد، حافظ دست شستن از رذایل و آذین بستن دل و جانمان به فضائل را میآموزد. بسیاری از فیلسوفان هنر گفتهاند هر اثری که زیباتر و ظریفتر باشد کمتر به کار زندگی عملی میآید، مثلاً فرشی با حدی از ظرافت را در اتاق میاندازیم و روی آن راه میرویم. اما اگر این فرش ابریشمی باشد، کمتر فایده عملی دارد. اگر ابریشم بسیار ظریفبافی هم باشد که دیگر باید به دیوار وصل شده و قاب گرفته شود. اما فرش ماشینی را میتوان زیر پا انداخت و خسارت مادی هم متحمل نشد.
حافظ از جهان فراسوی مرگ نیز با انواع کلمات یاد و ما را آگاه میکند: «دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر». حافظ از قیامت به عنوان «فردا» یاد میکند: «فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/ شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد»، پس عمل بر مجاز نکنید، حقیقت دوست باشید، حافظ عاشق حقیقت است، حافظ اهل خوشگذرانی نیست، چندانی که اهل گذران خوش است. تأمل کنید و فرق خوشگذرانی و گذران خوش را دریابید.
ایکنا ــ اگر حافظ را یک مصلح اجتماعی بدانیم، از منظر او چه خطرات و آفتهایی سلامت جامعه ما را تهدید میکند؟ حافظ به عنوان یک مصلح اجتماعی چه راهکارهایی برای برون رفت از بحرانها و نابسامانیها پیشنهاد میکند؟
فقط گرایش به اخلاق. نباید اخلاقینما باشیم، بدترین سم حیات طیبه انسان، ریاکاری است. مثلاً فردی وانمود کند که شریعتمدار است و اینگونه نباشد. اصلاً فردی که به صورت واقعی و خالصانه اهل شریعت باشد، دیگران متوجه نمیشوند او چقدر شریعتمدار است. این رابطه ما با حضرت حق و این در کنه وجود ماست. حدود 10 کتاب درباره حافظ نوشتهام و کتاب دیگری نیز با نام «دانشنامه حافظ و حافظ پژوهی» در دست چاپ دارم که سرویراستار آن هستم و 150 نویسنده در نوشتن آن همکاری میکنند.
ایکنا ــ به نظر شما چرا حس شاعرانگی ایرانیها در مقایسه با جوامع اروپایی بسیار قویتر است؟
هیچ جامعهشناسی نمیتواند توضیح دهد که چرا ما ایرانیها اینقدر ظرافت طبع و یا تمایل به افسردگی داریم. همیشه در طول تاریخ علاقه زیادی به شعر داشتهایم. این علاقه مربوط به یک سال و چند سال، یک نسل و چند نسل و یک قرن نیست، بیش از یک هزاره است که شعر مهمترین رسانه زندگی مردم ما بوده است، به صورتی که موسیقی و سایر هنرها پس از شعر قرار دارند. شعر در جهان ما خانه دارد. مثلاً من بهاءالدین خرمشاهی، به استثنا روزهایی که در مسافرت هستم، حتماً باید هر روزی 100 یا 200 بیت شعر و یا شعر نو بخوانم. البته این دعوای شعر نو و قدیم را قبول ندارم و به نظر من این تقسیمبندی، یک اشتباه تاریخی بود. امروز جوانهای ما غزلهای خوب و زیبایی میگویند از جمله فاضل نظری.
انتهای پیاممنبع: ایکنا
کلیدواژه: حافظ سعدی شعر جوان جوانان شادی و نشاط امید بهاءالدین خرمشاهی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۴۲۷۹۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
باورهای ارتباطی غلط تبدیل به پاشنه آشیل زندگی زوجها شده است
ایسنا/خراسان رضوی رئیس اداره مراکز و خدمات اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری مشهد با بیان اینکه زوجین جوان مشهدی دچار پنج باور ارتباطی غلط هستند، گفت: برای مثال ۶۷ درصد از زوجین جوان مشهدی باور دارند که همسرشان باید ذهن آنها را بخواند، یعنی اصلا گفتمان زناشویی در بین آنها وجود ندارد و مفهوم زوجیت را درک نکردهاند.
عباس نظافت، امروز ۷ اردیبهشتماه در همایش روز روانشناسی و مشاوره با شعار «روانشناسی در خدمت جامعه» که در مرکز همایشهای شهدای سلامت مشهد برگزار شد، اظهار کرد: در سال جاری و سالهای گذشته شهرداری مشهد طرحهای جامعهمحوری را برنامهریزی کرده و توانسته اقداماتی را جهت آشنایی مردم با مولفههای روانشناسی و مشاوره انجام دهد.
رئیس اداره مراکز و خدمات اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری مشهد ادامه داد: یکی از این اقدامات طرح «باشگاه اجتماعی همسران مشهدی» یا «باهم» است که بر اساس رفرنسهای علمی انجام شد. وقت برای ما اهمیت زیادی دارد و هر لحظه آمار طلاق افزایش پیدا میکند؛ بالاترین رشد طلاق در بین زوجین جوان مشهدی است.
نظافت اضافه کرد: در اولین اقدام از دانشگاه فردوسی کمک گرفته و علت بالا بودن آمار طلاق بین زوجین جوان مشهدی را جویا شدیم؛ به این نتیجه رسیدیم که زوجین جوان مشهدی دچار پنج باور ارتباطی غلط هستند و این پنج باور غلط پاشنه آشیل زندگیها شده است. اقتصاد در بین این موارد ردیف ۱۲ را دارد.
وی با اشاره به پنج باور ارتباطی غلط بین زوجین جوان مشهدی خاطرنشان کرد: به عنوان مثال ۶۷ درصد از این افراد باور دارند که همسرشان باید ذهن آنها را بخواند، یعنی اصلا گفتمان زناشویی در بین آنها وجود ندارد و مفهوم زوجیت را درک نکردهاند.
رئیس اداره مراکز و خدمات اجتماعی سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری مشهد تصریح کرد: طرح «ترنم زندگی» ویژه زنان سرپرست خانواده در حاشیه شهر مشهد نیز از جمله دیگر اقدامات شهرداری مشهد بوده و ۲۰ هزار زن در این طرح آموزش دیدند. در نظرسنجیها بیش از ۶۴ درصد از این بانوان با مولفهٔهای روانشناسی و مشاوره آشنایی نداشتند.
نظافت عنوان کرد: همچنین طرح «شهید مهرورزی» از جمله دیگر طرحهای شهرداری مشهد بوده و هدف آن پیشگیری از اعتیاد است. با ورود به این حوزه به این نتیجه رسیدیم که تعداد مربی متخصص پیشگیری از اعتیاد در مشهد بسیار کم بوده و طی سال گذشته ۳۰۰ نفر به ما اضافه شدند. امیدواریم در سال جاری ۱۷۰۰ مربی متخصص پیشگیری از اعتیاد داشته باشیم.
وی اضافه کرد: وظیفه ما در شهرداری مشهد آشنا کردن مردم با مولفههای مشاوره و روانشناسی و معرفی اساتید و مشاوران متعهد و متخصص است. کلینیکهای متعهد و متخصص از سمت ما حمایت ویژه خواهند شد.
انتهای پیام