قمار خطرناک دموکراتها با استیضاح/ پیش بینی درست ترامپ
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۳۹۶۲۳
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- جواد حیران نیا: علیرغم کش و قوسهای فراوان و امکان سنجی های مختلف دموکراتها نهایتا استیضاح ترامپ را به مجلس نمایندگان بردند؛ جایی که پیش بینی ترامپ را محقق ساخت.
پیش بینی درست ترامپ
مجلس نمایندگان آمریکا با تصویب روند استیضاح ترامپ امکان تحقیقات برای استیضاح رئیس جمهور آمریکا را میسر ساخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر این اساس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان تحقیقات خود در خصوص استیضاح رئیس جمهوری آمریکا را پیش می برد و با برگزاری جلسات استماع حاصل یافته های خود را به کمیته قضایی این مجلس ارسال می کند و کمیته مذکور در خصوص استیضاح یا توقف آن اعلام نظر می کند.
تصویب این قطعنامه را دونالد ترامپ پیش بینی کرده بود. البته پیش بینی این موضوع با توجه به ترکیب «مجلس نمایندگان» کار دشواری هم نبود.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در این خصوص گفته بود مجلس نمایندگان از آرای لازم برای استیضاح او برخوردار است اما اطمینان دارد که مجلس سنای آمریکا او را تبرئه خواهد کرد.
در واقع روند تحقیقات مربوط به استیضاح ترامپ در دوم مهر ماه در پی دستور رسمی نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، آغاز شد.
این دستور پس از انتشار گزارشها در مورد مکالمات تلفنی دونالد ترامپ و رئیسجمهوری اوکراین و «فشار» برای انجام تحقیقات در مورد خانواده جو بایدن، رقیب احتمالیترامپ در انتخابات ریاستجمهوری، صادر شد.
در جریان مکالمه دونالد ترامپ با «ولادیمیر زلنسکی» همتای اوکراینی خود خواسته «لطفی بکند» و در مورد جوبایدن، از نامزدهای اصلی حزب دموکرات برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰، و پسرش، که عضو هیئت مدیره یک شرکت نفت و گاز در اوکراین بود، تحقیق کند. در آن زمان دونالد ترامپ اعطای یک کمک نظامی ۴۰۰ میلیون دلاری به اوکراین را متوقف کرده بود.
چرا «نانسی پلوسی» ریسک کرد؟
در خصوص مطرح شدن بحث استیضاح ترامپ باید توجه داشت برخی از دموکرات ها از ماه های نخست ریاست جمهوری ترامپ خواستار استیضاح وی شده بودند. ایده استیضاح ترامپ در میان رای دهندگان دموکرات محبوب بود به طوریکه در نظرسنجی اخیر ۷۳٪ از آنها طرفدار استیضاح وی بودند.
اما جمهوریخواهان با قاطعیت با این ایده مخالف هستند و باید گفت به طور کلی کشور متکی به نظر جمهوری خواهان بوده و به همین دلیل «نانسی پلوسی» و دیگر دموکراتهای پیشرو تمایلی به آغاز رسمی استیضاح وی نداشتند. ارزیابی آنها تاکنون این بوده است که استیضاح ترامپ تأثیر زیادی بر جمهوری خواهان و آمریکایی های طرفدار رئیس جمهور نخواهد داشت و با استیضاح، حذف ترامپ از صندوق های رای در نوامبر ۲۰۲۰ بسیار سخت تر خواهد شد.
با این حال پلوسی زمانی که آغاز روند استیضاح ترامپ را اعلام کرد، بسیار مصمم به نظر می رسید. البته یکی از دلایل حفظ پیوستگی حزب بود و مخالفت او می توانست باعث گسست در حزب دموکرات نیز بشود.
در حالی که دونالد ترامپ تحقیقات را «قلابی» توصیف کرده و بارها تاکید کرده هیچ عمل نادرست و خلافی از او سرنزدهاست اما نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود مجلس نمایندگان بررسی موضوع عزل دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا را آغاز خواهد کرد.
پلوسی با بیان اینکه اقدامات دولت ترامپ امنیت ملی آمریکا را خدشه دار می کند، افزوده بود که رئیس جمهور اقرار کرده که از رئیس جمهور اوکراین خواسته است اقداماتی را به منفعت سیاسی وی انجام دهد. هیچ کس بالاتر از قانون نیست.
« متن منتشر شده کاخ سفید تأئید می کند که رفتار ترامپ انسجام انتخابات آمریکا و امنیت ملی این کشور را تضعیف کرده است. رئیس جمهوری (ترامپ) تلاش کرده است تا بی قانونی را در آمریکا به یک ارزش تبدیل کند و اکنون در حال صادر کردن آن به خارج از کشور است.»
چیزی که «پلوسی» در این خصوص دست روی آن گذاشته موضوع امنیت ملی آمریکاست.
آدام شیف رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا نیز در این خصوص اعلام کرده بود رئیس جمهوری (ترامپ) به جای منافع شخصی به منافع ملی آمریکا اولویت دهد.
رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا در این خصوص گفته بود این موضوع را بررسی خواهیم کرد که آیا دونالد ترامپ کمک های نظامی به اوکراین را به عملی کردن خواسته هایش مشروط کرده است یا خیر. از رئیس جمهوری می خواهیم که به منافع آمریکا و منافع ملت آمریکا و نه منافع شخصی اش اولویت دهد.
«جفری کارلینر» استاد دانشگاه بوستون امریکا در این زمینه به خبرنگار مهر می گوید: «شواهد جدیدی از مکالمه ترامپ و تحت فشار قرار دادن رئیس جمهور اوکراین برای یافتن اطلاعاتی وجود دارد که به ترامپ جهت پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ کمک می کند. همچنین اطلاعات جدیدی در مورد تلاش افرادی که شخصاً در اوکراین برای ترامپ کار می کنند به جای دیپلمات های آمریکایی که برای دولت ایالات متحده کار می کنند، وجود دارد.
دموکرات ها فکر می کنند که این اطلاعات بسیار واضح نشان می دهد که ترامپ و عوامل وی قانون را نقض کرده اند. آنها فکر می کنند شواهد در این مورد نسبت به آنچه در انتخابات ۲۰۱۶ با روس ها اتفاق افتاد، به طور واضح تر نشان می دهد که ترامپ مرتکب جرم شده است. تقریباً تمام دموکرات های مجلس نمایندگان از استیضاح ترامپ حمایت می کنند ، قرار دادن ترامپ در محاکمه ای که مجلس سنای آمریکا در مورد اینکه آیا وی را از سمت ریاست جمهوری برکنار کند یا خیر، دو دلیل دارد:
اول اینکه رأی دهندگان دموکرات نسبت به رفتار ترامپ در مقایسه با گذشته بیشتر عصبانی هستند. این رای دهندگان که فکر می کنند ترامپ رئیس جمهوری وحشتناک است، اکنون با قوت بیشتری احساس می کنند که برخی اقدامات مانند استیضاح لازم است، حتی اگر نتواند او را از مقام خود برکنار کند. دموکرات های کنگره تا حدی جهت ارضای خشم اخلاقی رأی دهندگان دموکرات به استیضاح رأی خواهند داد. آنها همچنین فکر می کنند که دادگاه استیضاح ترامپ ممکن است درصد دموکرات هایی را که در انتخابات سال ۲۰۲۰ رای می دهند، افزایش دهد. اگر رای دهندگان دموکرات به اندازه کافی از ترامپ عصبانی باشند، احتمالاً به جای ماندن در خانه تمایل بیشتری برای رای دادن نشان می دهند و این آراء اضافی برای شکست ترامپ در انتخابات کافی خواهد بود.
دومین دلیل اینکه دموکرات ها در کنگره به استیضاح ترامپ رای می دهند این است که آنها امیدوارند توجه خود را به رفتار نادرست ترامپ معطوف کنند و رأی دهندگان بی طرف را متقاعد کند که ترامپ نباید رئیس جمهور باشد. این یک خطر بزرگ برای دموکرات هاست زیرا تعداد رای دهندگان بی طرف زیادی در آمریکا وجود ندارد. بیشتر رأی دهندگان به شدت اعتقاد دارند یا ترامپ فردی وحشتناک است یا فردی فوق العاده است. سیاستمداران دموکراتیک امیدوارند اطلاعات جدید، تعداد کمی از رای دهندگان بی طرف را قانع کند که ترامپ فردی وحشتناک است. این سیاستمداران همچنین امیدوارند تعدادی از هواداران ترامپ نیز نظر خود را تغییر دهند و در سال ۲۰۲۰ علیه ترامپ رای دهند.»
پیامدهای استیضاح ترامپ
به اعتقاد کارشناسان متعاقب استیضاح ترامپ و عدم وجود رهبری سرنوشت ساز و قاطع باعث می شود آمریکا نسبت به طرح های کشورهای دیگر آسیب پذیرتر شود. همانطور که اخیراً «رابرت دبلیو مری» گفته است: واقعیت اصلی سیاست آمریکا این است که وقتی رئیس جمهور در خانه ضعیف می شود، قطعا آمریکا در خارج نیز ضعیف می شود.
به اعتقاد این کارشناسان بعد از ماجرای واترگیت (استیضاح ریچارد نیکسون) تلاش های کنترل تسلیحات با اتحاد جماهیر شوروی از بین رفت، عقب نشینی از ویتنام صورت گرفت و اوپک قوی شد. به طور خلاصه، پیامدهای آن بسیار سنگین بود زیرا اعتبار آمریکا در سراسر جهان ضعیف شد. تا دهه ۱۹۸۰، آمریکا شروع به بازیابی مجدد عزت و درخشش، اعتماد به نفس و غرور و پرستیژ سابق خود کرد.
اما فراتر از تأثیرگذاری استیضاح ترامپ بر جزئیات سیاستهای خاص آمریکا در قبال متحدین و مخالفان، این موضوع ممکن است تأثیر ماندگارتری بر روند سیاست گذاری خارجی داشته باشد. انتشار تماسهای تلفنی شخصی رئیس جمهور با رهبران جهان، سابقه ای نگران کننده را ایجاد می کند زیرا نه تنها توانایی رهبر آمریکا - مبنی بر اینکه او می تواند صریح صحبت کند - را تضعیف می کند بلکه همکاران او را نیز محدود می کند.
منازعات بین سیاستمداران در صحنه داخلی باعث می شود دوستان و دشمنان واشنگتن در خارج از کشور برانگیخته شده و سیاست خارجی امریکا را بی اهمیت بدانند. نتیجه به احتمال زیاد تسریع فرایند از بین رفتن قدرت و برتری آمریکاست. قدرتهای بزرگ در خارج از کشور به جای این که مایل به همکاری با واشنگتن باشند به دنبال محدود کردن آن هستند.
ماهیت آخرین اتهامات علیه ترامپ – تهدید دولت اوکراین به قطع کمک های نظامی و تحت فشار قراردادن دولت اوکراین جهت آغاز تحقیقات در مورد جو بایدن - بهترین فرصت ممکن را برای صدمه به وی از طریق استیضاح فراهم می کند و پلوسی می تواند حزب خود را در موقعیت بهتری قرار دهد.
در واقع اتهامات فعلی که ترامپ با آن روبرو می شود، به راحتی می تواند به عنوان مسئله امنیت ملی مطرح شود – مسئله ای که نیاز به اصلاح فوری دارد. از نظر تئوری، کمک های نظامی فقط زمانی صورت می گیرد که مقامات ایالات متحده امریکا نتیجه بگیرند چنین کمک هایی به اهداف اصلی امنیتی امریکا کمک می کند. بنابراین، خودداری از چنین کمکهایی به دلایل سیاسی یک تخلف جدی محسوب شده که نشان می دهد منافع شخص رئیس جمهور برتر از منافع ملی ایالات متحده امریکاست.
باید گفت که موضوعات امنیت ملی با موضوعات سیاسی داخلی بسیار متفاوت است. تاکنون ترامپ توانسته است اتهامات دموکراتها در مورد مسائل سیاسی داخلی را رد کند اما اتهامات اخیر مربوط به امنیت ملی کشور هستند. فقط یک موضع قابل قبول برای آمریکایی های میهن پرست وجود دارد: موضعی که هدف از آن دفاع از امنیت ایالات متحده امریکاست.
آیا استیضاح رأی می آورد؟
در صورتی که مجلس نمایندگان وارد مرحله ای شود که استیضاح رئیس جمهور را کلید بزند در این صورت نقش نهایی را سنا بازی می کند. در این صورت سنا به سان دادگاهی در می آید و در خصوص عزل یا بقای ترامپ تصمیم خواهد گرفت.
اما برای عزل ترامپ از قدرت رأی دو سوم سنا لازم است یعنی رأی ۶۷ عضو سنا. ترکیب فعلی سنا حدود ۵۳ نفر جمهوری خواه و ۴۷ نفر دموکرات را در خود دارد. بر این اساس دموکراتها نیاز به همراهی ۲۰ سناتور جمهوری خواه نیز دارند.
از آنجا که جمهوری خواهان از استیضاح ترامپ حمایت نکرده اند بسیار بعید است که استیضاح ترامپ به عزل وی منجر شود.
با توجه به آنکه جمهوریخواهان تا به حال از استیضاح ترامپ حمایت نکردهاند، بعید است که استیضاح، اگر کلید هم زده شود به عزل ترامپ از قدرت منجر شود.
«جفری کارلینر» استاد دانشگاه بوستون امریکا در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: «بسیار بعید است که سنا به محکومیت ترامپ رای دهد. تقریباً هیچ کس به طور جدی فکر نمی کند که ۲۰ سناتور از ۵۳ سناتور جمهوریخواه، بدون در نظر گرفتن شواهد و مدارک علیه ترامپ رای دهند. شاید چند جمهوریخواه به ۴۷ سناتور دیگر بپیوندند و علیه ترامپ رای دهند، اما این کافی نخواهد بود.»
تأثیر استیضاح بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰
اینکه استیضاح ترامپ بتواند بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تأثیر داشته باشد به نحوه دفاع ترامپ و متقن بودن اتهامات وارده به وی بستگی دارد. دموکراتها می دانند دامن زدن به اتهاماتی چون «فساد»، «بی کفایتی» و ... که پیش از این به ترامپ زده شده بود برای تحت تأثیر قرار دادن رأی دهندگان آمریکایی کافی نخواهد بود. از همین رو روند استیضاح ترامپ به آن مسائل گره نخورد. چرا که دموکرتها احتمالاً می دانستند این اتهامات خیلی مستند و قوی نیست که بتوانند ترامپ را تضعیف کنند بلکه برعکس باعث تضعیف جایگاه خود آنها خواهد شد.
لذا با طرح موضوعی متصل به امنیت ملی آمریکا آنها وارد ریسک استیضاح شدند. بر این اساس جهت اینکه استراتژی استیضاح بتواند موفق شود، دموکرات ها باید تأکید کنند که رئیس جمهور امنیت ملی ایالات متحده امریکا را به خطر انداخته و ممکن است دوباره این کار را انجام دهد. فقط این ادعا می تواند فراتر از سیاست های حزبی بوده و فشاری غیرقابل تحمل بر روی ترامپ، جمهوریخواهان و رای دهندگان متزلزل اعمال کند.
کد خبر 4760196منبع: مهر
کلیدواژه: دونالد ترامپ استیضاح ترامپ ایالات متحده آمریکا نانسی پلوسی حزب دموکرات آمریکا حزب جمهوری خواه آمریکا ایالات متحده آمریکا سوریه عراق ترکیه روسیه لبنان رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ ابوبکر البغدادی فلسطین ایران عربستان سعودی داعش رجب طیب اردوغان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۳۹۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ شکاف بزرگ در روابط رژیمصهیونیستی با غرب طی جنگ طوفان الاقصی
رژیمصهیونیستی فرزند دور از وطن و دوستداشتنی غرب است. علیرغم فاصله زیاد و دشواریها، اروپا و آمریکا این فرزند را با وجود مشکلاتی که از بدو تولد داشته، با تنفس مصنوعی زنده نگه داشتهاند. این ولد چموش، اما امروز که از نفس افتاده بهدنبال قربانی کردن منافع اولاد و صاحبان خود است. نتانیاهو برای آنکه خود و همسرش مدت بیشتری از مواهب نخستوزیری بهره ببرند قصد دارد با اجرای برنامههایی هزاران سرباز غربی را در منطقه طعمه مرگ کرده و داراییهای این مجموعه را در سراسر جهان در معرض خطر قرار دهد.
آنچه نتانیاهو را برای اجرای این نقشهها و مانورهای سیاسی توانمند ساخته است، ارتباطات و قدرت گسترده لابی صهیونیستی در جهان است. با این وجود لابی صهیونیسم در جهان همانند سابق قدرتمند نیست. در درون این لابی منافع متعارضی بروز کردهاند بهگونهای که امروزه بخش قدرتمندی از این لابی سیاستهای نتانیاهو را برخلاف حیاتیترین عناصر زندگی و حیات خود میدانند. جنایتهای دولت رژیم در غزه باعث شده تا یهودیان در غرب از هر سو با تهدید مواجه شوند.
یهودیستیزی نهادینه در غرب، مسلمانان و گروههای لیبرال همه و همه به معضلی برای یهودیان غربنشین تبدیل شده و آنها را به اجرای مانورهایی برای رهایی از معضلات کشانده که شامل اعلام ضدیت علنی به اقدامات رژیم میشود. لابیصهیونیستی در مناطق دیگر جهان نیز از نفس افتاده است. دولت روسیه و چین طی ماههای اخیر روی خوشی به رژیم نشان نداده و در برهههایی ناخوشیهایی را به تلآویو تحمیل کردهاند. از داخل فلسطین اشغالی تا خارج، از شرق تا غرب و از دوست تا دشمن وضعیت برای رژیم درحال وخامت است.
در روزهای اخیر رسانههای مشهور جهان از احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن رهبران سیاسی و نظامی رژیم توسط دادگاه لاهه بهدلیل جنایتهایشان خبر دادهاند. بهطور آشکاری این دادگاه تحت تاثیر محور مقاومت، چین، روسیه، مسلمانان و عربها نیست. این اتفاق اگر رخ دهد نشان میدهد بخش مهمی از غرب نهتنها قصد دارد ترمز نتانیاهو را بکشد بلکه او را بسزای برخی از اقدامات خودسرانهاش که برای غرب گران تمام شدهاند، برساند. در ادامه این گزارش به ۱۰ شکاف بزرگی که در روابط رژیم با غرب طی جنگ طوفان الاقصی شکل گرفته پرداخته شده است.
۱. اختلاف با نهادهای اصلی آمریکا
نهادهای اصیل و ساختارهای دولت عمیق آمریکا با صهیونیستها به مشکل خوردهاند. این موضوع شواهد متعددی دارد که به رسانهها راه یافتهاند. گزارش برخی از رسانههای آمریکایی درباره بروز مخالفتهایی در وزارت دفاع، ستاد ارتش و سازمانهای اطلاعاتی با سیاست حمایتی دولت بایدن در رابطه با رژیم در همین راستا قابل ارزیابی هستند. به نظر میرسد ورود و پررنگ شدن نقش ویلیام برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا موسوم به سیا در روند تحولات فلسطین اشغالی و منطقه قابل تامل است.
او نیز همانند دیگر مقامات آمریکایی به رژیمصهیونیستی به چشم یک دارایی استراتژیک برای واشنگتن نگاه میکند، اما در فعالیتهایش کمتر بر اثر فعالیت لابیهای صهیونیستی منحرف میشود. شاید رژیم قسمتی از ضلع سیاست مهار ایران باشد که آمریکا پیگیری میکند و از این رو سیاستهای دولت عمیق واشنگتن ضد تهران تند باشد، اما درهرحال حذف عنصر منحرفسازی مثل رژیم میتواند به درک بهتر حقایق کمک کند. امروز ساختارهای آمریکایی بهتر با اقدامات انحرافساز رژیم آشنا شده و دریافتهاند تلآویو میتواند واشنگتن را به ناکجاآباد بکشاند. به زعم عدهای در واشنگتن روبهرو شدن آمریکا با واقعیتها میتواند منافع آمریکا را تامین کند حتی اگر به زیان رژیم تمام شود.
۲. اختلاف با احزاب لیبرال دموکرات
رهبران احزاب لیبرال دموکرات غرب مانند حزب دموکرات فقط برای رای آوردن نیستند بلکه قصد دارند با ایفای نقش در مدیریت جوامع، جایگاه و حضور خود در ساختار قدرت را حفظ کنند. حزب دموکرات آمریکا ایجاد شده و باقی مانده است؛ زیرا میتواند بخشی از مردم و افکار نخبگان را مدیریت کند. اگر عدهای بتوانند از زیر چتر حزب دموکرات خارج شوند، از اهمیت این حزب در ساختار آمریکا کاسته میشود. اگر حزب دموکرات بر علیه آزادیهای مدنی مانند حق اعتراض فعال شود، این مساله ضمن خروج برخی از چتر حزب، دموکراتها را برای مدتی در مناسبات درونحزبی نیز دچار مشکل خواهد کرد.
تعدادی از جناحها و افراد قابل اعتنا در داخل حزب دموکرات مدتهاست سیاستی انتقادی علیه رژیم و دولت نتانیاهو داشتهاند. این گروه امروزه نیز از فروافتادن حزب دموکرات به حمایت کامل از رژیم خودداری میکنند؛ آن هم درحالیکه حزب به شدت تحت تاثیر صهیونیستها قرار دارد. مجموعه این مسائل باعث شده تا جو بایدن نیز از جانبداری کامل از صهیونیستها در جریان خیزش نهاد دانشگاه در آمریکا علیه رژیم خودداری کند. دیگر دموکراتها نیز با ایده جمهوریخواهان برای استفاده از گارد ملی برای برخورد با جریان دانشجویی ضد نتانیاهو خودداری کردهاند. افرادی مانند فرماندار ایالت نیویورک و سناتور تیم کین از میان دموکراتها استفاده از گارد ملی را رد کردهاند.
۳. درگیری با یهودیان لیبرال غربنشین
به «آلبرت انیشتین» پیشنهاد شده بود پس از تاسیس رژیمصهیونیستی رئیس این رژیم شود. حضور او به دلیل تبار اشکنازی، آلمانی بودن و بیشتر از آن اعتباری که در آمریکا و جهان داشت میتوانست برای تلآویو بسیار سودمند باشد. او، اما استاد ماند و فعالیت دانشگاهی در آمریکا را ترجیح داد؛ زیرا آن را برای جایگاه و منافع خود بهتر میدانست. این رد کردن ریشه در یک روند داشت. پس از بروز بحران در اروپا علیه یهودیان، آنهایی که توانمندتر بودند راهی آمریکا و بخشهای فرومانده به فلسطین کوچانده شدند. میان یهودیان غربنشین و شهرکنشین برای مدتها شکاف بحرانسازی وجود نداشته است.
یهودیان لیبرال ارتباطات جمعیتی و اقتصادی مناسبی با ساکنان سرزمینهای اشغالی داشته و از مزایای رژیم بهره میبردند. امروز، اما آنها با تلآویو دچار مشکل شدهاند. جنایتهای رژیم به اسم «دولت یهود» باعث شده در غرب عدهای به این فکر فروروند که شاید برخورد دولتها و جوامع اروپایی با یهودیان در گذشته کار درستی بوده و باید تداوم یابد. نتیجه این تحول در غرب رشد مجدد «یهودیستیزی» است که میتواند زندگی و فعالیت یهودیان غربنشین را با مشکل مواجه سازد. از این رو خود آنان نیز در فاصلهگذاری با رژیم به صف اعتراضات ضد جنگی که علیه نتانیاهو برپا میشود پیوستهاند.
۴. فعال شدن راستگرایان علیه یهودیان غربی
راستگرایان و بیشتر از آن شاخه تندرو آنها میانه خوبی با یهودیان ندارند. آنها اگرچه روی خوشی به رژیم نشان میدهند، اما در داخل مجموعه غرب با یهودیان درگیرند. به همین دلیل یهودیانی که در اروپا و آمریکا زندگی میکنند بیشتر جذب جناحهای لیبرال و ترقیخواه میشوند. در آمریکا یهودیان اغلب طرفدار حزب دموکرات هستند و در انتخابات ریاستجمهوری در الگویی ثابت سه پنجم آنها به نامزد دموکرات رای میدهند.
در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲، ۷۷ درصد آنها به بایدن رای دادند. راستگرایان که در آمریکا با حزب جمهوریخواه و در قالب تندتر خود به شکل راست افراطی در جریان ترامپیسم قابل مشاهده است در داخل جغرافیای غرب با یهودیان مشکل دارند، اما در خارج از جغرافیای غرب به ویژه داخل فلسطین با آنها همسو هستند. به طور ویژهای از نگاه راستگرایان افراطی اروپا که نظرات تندتری نسبت به همتایان آمریکایی درباره یهودیان دارند، یهودیان در غرب مشکلسازند و باید جایی برای مهاجرت و جذب یهودیان وجود داشته باشد که همان رژیم است. از این رو به شدت از موجودیت رژیم حمایت میکنند تا یهودیان ساکنشده در فلسطین اشغالی مجبور نشوند به آنجا بازگردند. این گروه از رهگذر جنگ غزه درحال احیای ضدیت با یهودیان است.
۵. زد و خورد با مهاجران در غرب
به دلیل وجود جریان دائمی از مهاجرت در جهان و زمانبر بودن فرآیند سلطه بر جغرافیای مقصد و یا ادغام در قوم حاکم بر مقصد، «مهاجران» اغلب بخش مهمی در هر منطقه هستند. غرب نیز به دلیل استعمارگری و تامین نیروی کار از این جوامع و برخی تحولات دیگر میزبان جمعیتهای بزرگی از مهاجران است. در غرب و به طور ویژه اروپا مهاجران در قالبهای عمدهای مانند آفریقاییها، هندیتباران و آسیاییها دستهبندی میشوند که مسلمانان در تمام آنها جایگاه ویژهای دارند. در جمعیتهای آفریقاییتبار و به طور خاص شمالیها مانند تونس و الجزایر جمعیت مسلمان زیادی در غرب وجود دارد. در میان بخش موسع هندیتباران که شامل کشورهای حوزه هندوستان مانند هند، پاکستان و بنگلادش میشود نیز مسلمانان فراوانند. در میان آسیاییتباران که بیشتر به شرق این قاره اطلاق میشود، اندونزیاییها و مالزیاییها مسلمان هستند. علاوه بر این اقوام، گروههای دیگری مانند ترکیهایها نیز حضور قابل توجهی در غرب و در کشوری مانند آلمان دارند. جنایتهای رژیم باعث شده تا این جمعیتهای مسلمان در غرب حول ضدیت با تلآویو و کشتارهایش فعال و همگرا شوند.
۶. بحران تسویهحساب
اقدامات رژیمصهیونیستی غرب را با بحران تسویهحساب روبهرو کرده است. با توجه به اینکه تحرکات رژیم علیه بسیاری از دولتها، ملتها و اقوام است، آنها هرکدام در هر نطقهای که حضور دارند از داراییهای خود برای ضربه به تلآویو استفاده میکنند. برای همین نه بحران بلکه بحرانهای تسویهحساب در سایه اقدامات دولت نتانیاهو غرب را فراگرفته است. تسویهحساب مسلمانان و عربها با رژیم در غرب، تسویهحساب یهودیان لیبرال با یهودیان راستگرای مستقر در تلآویو، تسویهحساب قدرتهای شرقی با رژیم و حتی احتمال تسویهحساب برخی از راستگرایان افراطی با یهودیان، جزئی از بحران کلی تسویهحسابی هستند که اقدامات نتانیاهو باعث بروز آنها در غرب شده است. هرکدام از این بحرانها خود شاخههای مختلفی دارند و در هر نقطه از غرب و با توجه به برهههای زمانی متفاوت، اشکالی از ظهور و بروز را نشان میدهند. استعفای مقامات عرب دولت بایدن مانند استعفای اخیر «هاله غریط» سخنگوی عربزبان وزارت خارجه آمریکا در همین راستا صورت گرفته است. پیش از او نیز «طارق حبش» یکی از مقامات ارشد وزارت آموزشو پرورش آمریکایی که فلسطینیتبار بود نیز از سمت خود استعفا داده بود؛ تسویهحسابهایی عربی در سطح دولت و حزب دموکرات با صهیونیستها.
۷. دفاع صاحب از نایب
تئودور هرتزل، یکی از بنیانگذاران صهیونیسم در کتاب «دولت یهود» خود استدلال کرده بود در صورت تشکیل دولت یهود در فلسطین این دولت قلعه اروپا در برابر آسیا خواهد بود. غرب قصد داشت به هرشکل که شده از شر یهودیان خلاص شود. آنها برای مدتی قصد داشتند یهودیان را به اوگاندا در جنوب آفریقا یا آرژانتین در جنوب آمریکای لاتین بفرستند. یهودیان با جایی مانند اوگاندا موافق نبودند، اما از آرژانتین خوششان میآمد. بسیاری از یهودیان پیش از تشکیل رژیم به آرژانتین رفته بودند و با آن آشنایی و علقه داشتند. اروپا، اما تصمیم داشت در مسیر خلاصی از حضور یهودیان در اروپا آنها را در جایی مستقر کند که به کار غرب بیاید؛ جایی مثل فلسطین که میتوانست پایگاه غرب در جهان اسلام باشد. با وجود تسلیم شدن قارههای آمریکا و آفریقا در برابر غرب، جهان اسلام در مجاورت اروپا همچنان به جوشوخروش ادامه میداد. بر این اساس غرب دولت یهود را در فلسطین ایجاد کرد تا در صورت بروز خیزش در جهان اسلام که میتوانست به زیان منافع غرب تلقی شود، یهودیان «گوشت دم توپ» مسلمانان باشند. حالا نتانیاهو درصدد است آمریکا را برای دفاع از رژیم یا به عبارتی بهتر برای حفظ صندلی خود و راستگرایان تندرو به منطقه بکشاند و به همراه منافع آمریکا، جان سربازان این کشور را به خطر بیندازد.
۸. فاصلهگذاری حیثیتی با تلآویو
غرب به لحاظ تمدنی و ایدئولوژی نسبت به شرق کاستیهای بزرگی دارد. آنچه نیز تحت عنوان دین یا ایدئولوژی در غرب شکل گرفته تا حد زیادی ریشه در شرق دارد. غرب به دلیل وجود چنین ضعفی، بسیار نسبت به داراییهای خود در این حوزهها حساس است. از سوی دیگر تثبیت برتری فیزیکی در میدان نیازمند پذیرش ذهنی آن توسط مغلوبشدگان است. اهمیت مسائل ایدئولوژیک و بینالاذهانی باعث شده غرب اهمیت بالایی برای داشتههای خود در این حوزهها قائل باشد. مسائل اخلاقی، دموکراسی و دفاع از حقوق بشر جزء داراییها، افتخارات و مایه مباهات غرب بر دیگران است. رژیمصهیونیستی، اما با کشتار ۳۴ هزار نفر، زخمی ساختن بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر و محاصره میلیونها تن، یکی از بزرگترین داشتههای غرب را به تنهایی زیر سوال برده و به سخره گرفته است. هرچند غرب نیز در این مسیر همراه صهیونیستهاست، اما تلاش دارد برای حفظ داراییهای خود، با فاصلهگذاری نسبت به تلآویو گناه کشتارها را از گردن خود ساقط کند. تلاش برای محکومیت نتانیاهو، توقف صادرات تسلیحات یا درخواستهای موجود در این راستا و صحبت از تحریم شهرکنشینیان تندرو، اقداماتی در این راستا هستند.
۹. مخارج غیرقابل توجیه
کمک مالی آمریکا به اوکراین با کمکها به رژیم قابل مقایسه نیست بهویژه آنکه لابی صهیونیسم قدرت قابل توجهی در واشنگتن دارد. آمریکا اخیرا برای اوکراین ۶۱ میلیارد دلار و برای فلسطین اشغالی ۲۶ میلیارد دلار در نظر گرفته است که در حدود ۹ میلیارد دلار آن نیز مربوط به اقدامات بشردوستانه برای فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه است. بودجه اختصاص یافته برای اوکراین تقریبا ۲.۵ برابر بودجه اختصاص یافته برای رژیم است، اما اگر نسبتهای دیگر نیز در نظر گرفته شوند، هزینههای رژیم بسیار بیشتر از اوکراین بودهاند. اوکراین با روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ جهان و یک قدرت هستهای درگیر شده و نقشی بزرگ در تضعیف مسکو ایفا میکند. در مقابل، اما رژیم با چند گروه شبهنظامی در نوار غزه با مساحت ۳۶۰ کیلومترمربع درگیر شده و زد و خوردهایی نیز در نوار ۵ کیلومتری در مرزهای شمالی فلسطین اشغالی دارد. علاوهبر جنگ محدود، تلآویو هماکنون نهتنها نقشی در تضعیف رقبای آمریکا ایفا نمیکند بلکه به عامل قدرتگیری مشروع آنها تبدیل شده است. این مساله نشان میدهد میلیاردها دلار هزینه برای اوکراین دارای توجیه است، اما اختصاص بودجه کلان برای رژیم فاقد توجیهات مناسب است.
۱۰. تضعیف استقلال نسبی دولت یهود
ناتوانی صهیونیستها از مدیریت مسائل خود باعث شده تا ارزش رهبران و دستگاههای آنها در چشم غرب کاسته شود. این خود باعث شده تا غرب تصمیم بگیرد برخی از امور برونسپاریشده به صهیونیستها را بهطور مستقیم در دست بگیرد. ناتوانی مدیریتی صهیونیستها تبعاتی سنگین بر آینده رژیم و موضوع موجودیت آن خواهد گذاشت. این پیامدها از آنجا حائز اهمیت هستند که میتوانند استقلال نسبی رژیم را از بین ببرند.
درپی وقوع حمله ۷ اکتبر رهبران و دستگاههای غربی از رهگذر آشفتگی در رژیم خود برای مدیریت اوضاع به سرزمینهای اشغالی رفته و گروههایی را برای فعالیت در این منطقه مستقر کردند. تداوم حضور آنها و نقشی که در مدیریت امور کلان رژیم یا امور جزئی آن ایفا میکنند با به خطر انداختن استقلال نسبی رژیم میتواند به شورش راستگرایان افراطی منجر شود. آنها پیش از این نیز در واکنش به مواضع و اقدامات دولت آمریکا تاکید کرده بودند رژیم یکی از ایالتهای آمریکا نیست. این مساله با برداشتهای تاریخی یهودیان بیشتر آشکار میشود. یهودیان دولتهای تماما وابسته یهودی را جزء حکومت یهود حساب نکرده و دورههایی را که حکومتهای مستقل یهودی وابسته شدهاند را جزء ایام دولت یهود محاسبه نمیکنند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی