Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ساعت24»
2024-04-29@02:23:26 GMT

نقشه‌راه سیاست خارجی اروپا

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۵۱۹۴۵

نقشه‌راه سیاست خارجی اروپا

ساعت 24-جوزپ بورل، سیاستمدار اسپانیایی از روز جمعه رسما کار خود را به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در امورخارجی و سیاست امنیتی آغاز کرد. بعد از خاویر سولانا، کاترین اشتون و فدریکا موگرینی، او حالا چهارمین سیاستمداری است که مسوولیت سیاست خارجی این اتحادیه قاره‌ای با ۲۸ عضو را در اختیار می‌گیرد.


اندیشکده شورای اروپایی روابط خارجی، در آستانه آغاز به کار رهبران جدید اتحادیه اروپا در بروکسل نظرسنجی وسیعی با همکاری موسسه افکار سنجی یوگاو در سراسر کشورهای عضو اتحادیه اروپا انجام داده‌است تا انتظارات رای‌دهندگان را از رهبران جدید اتحادیه اروپا ارزیابی کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این گزارش در عین خوش‌بینی به توانایی بروکسل برای ایجاد یک سیاست خارجی منسجم و تبدیل اروپا به یک قدرت بازیگر جهان واحد، هشدار می‌دهد که رهبران جدید اتحادیه فرصت بسیار کمی دارند تا بتوانند اعتماد شهروندان کشورهای اروپایی به توانمندی و ظرفیت اتحادیه برای اقدام به عنوان نماینده مشترک ۲۸ کشور اروپایی و یک بازیگر استراتژیک در رقابت‌های ژئوپولیتیک کسب کند. این گزارش تاکید می‌کند که شهروندان اروپا از اتحادیه انتظار دارند «آن قدر قوی باشد که در رقابت‌های جاری جهانی، هیچگاه لازم نشود به خاطر ضعف موتلف اجباری یکی از ابرقدرت‌های جهانی باشد.» به اعتقاد تهیه‌کنندگان این گزارش، سیاست خارجی یکی از معدود حوزه‌هایی است که اتحادیه اروپا با موفقیت در اجرای مطالبات شهروندان کشورهای اروپایی می‌تواند آنها را نسبت به سپردن اختیارات بیشتر به اتحادیه در مقابل اختیارات دولت‌های ملی راضی کند. در ادامه متن کامل تحلیل این نظرسنجی را که ماه گذشته توسط شورای اروپایی روابط خارجی (ECFR) منتشر شده‌است مطالعه می‌کنید.

سیاستگذاری اروپایی همواره در مرز بهبود است. هر پنج سال یک نماینده عالی جدید در امور خارجه و سیاستگذار امنیتی انتخاب می‌شود و ادعا می‌کند که در حال رسیدن به انسجام کامل قرار داریم همان‌گونه که خاویر سولانا سال ۲۰۰۹ به جانشینش تاکید کرد: «ظرفیت ما در رویارویی با چالش‌ها در طول پنج سال گذشته تکامل یافته‌است، باید به این مسیر ادامه دهیم. ما باید انسجام‌مان را از طریق همکاری سازمان‌یافته بهتر و تصمیم‌سازی راهبردی‌تر، تقویت کنیم.» یک دهه بعد، جوزپ بورل، جایگاه نماینده عالی را در اختیار می‌گیرد. او معتقد است که شرایط از گذشته بدتر شده‌اند. او در یک مصاحبه اختصاصی با پایگاه اینترنتی شورای روابط خارجی اروپا، معتقد است که شورای روابط خارجی اتحادیه به یک «دره سوگ» تبدیل شده‌است، جایی که همه وزرای خارجه نسبت به بحران‌ها در سراسر جهان هشدار می‌دهند، اما هیچگاه نمی‌توانند یک اقدام قاطع جمعی برای حل آن ارایه کنند. آنها معتقدند که رای‌دهندگان آنها در درون کشور به آنها تاکید کرده‌اند که ابتدا باید در مقام یک دولت ملی تصمیم بگیرند و اولویت اقدام اتحادیه را بعد از اقدام ملی قرار دهند. رشد جنبش‌های ملی‌گرایانه و ضد سیستم در سراسر جهان غرب در یک دهه گذشته باعث شده‌است تا دولت‌های عضو اتحادیه اروپا هم این رویه را بی‌سروصدا قبول کنند، این رویه باعث شده‌است تا رویای یک سیاست خارجی جمعی در اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگر در خطر نابود شدن قرار گیرد.

سیاستگذاران اروپایی که این رویه جدید را احساس کرده‌اند، تلاش می‌کنند تا با ایجاد یک نظام منعطف‌تر اروپایی، جلوی بن‌بست سیستماتیک بر اثر علایق ملی را بگیرند. شکلی از زیرمجموعه‌های چندجانبه که تعدادی کشورهای عضو اتحادیه به صورت اختیاری در قالب آنها برخی از اهداف اتحادیه را پیش می‌برند. این روش تااندازه‌ای نتیجه بخش بوده و در طول ۱۰ سال گذشته موفقیت‌هایی همچون توافق صربستان-کوزوو و توافق هسته‌ای با ایران محصول تلاش‌های زیرمجموعه‌های کوچک‌تر اتحادیه اروپا بودند. اثر این اقدامات را در برخی دیگر از زمینه‌های امنیتی و سیاسی مهم هم می‌توان احساس کرد.

اما این میان‌برها و روش‌های جایگزین، چیزی نیست که بتواند مشکل بنیادینی را که جوزپ بورل به شورای امور خارجه اروپا نسبت می‌دهد، به شکل اساسی حل کند. یک مشکل عمده این است که باور عمومی وجود دارد که یک سیاست متحد اروپایی از سوی رای‌دهندگان کشورهای عضو مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. همزمان تعدادی از سیاست‌های راهبردی خارجی اتحادیه اروپا به شکل روزافزونی به موضوع مباحث داخلی ملی تبدیل می‌شوند. برای مثال در مرحله نهایی بسیاری از انتخابات‌های اروپایی راهبرد متحد اتحادیه اروپا در برابر روسیه و روابط دو سوی اقیانوس اطلس با امریکا، یکی از موضوعات اصلی جدل میان رقبای سیاسی در انتخابات ملی است.

اما آیا این باور صحیح است که رای‌دهندگان نسبت به رویکرد متحد اروپایی حساسیت دارند؟ فقدان ظرفیت سیاست خارجی در اتحادیه اروپا و در نتیجه موضع سست در مسائل جهانی، بیش از هر چیز از این ایده سرچشمه می‌گیرد که ملت‌های اروپایی چنین خواسته‌ای دارند. اوایل امسال، شورای اروپایی روابط خارجه با مشارکت موسسه «یوگاو (YouGov) » نظرسنجی میان ۶۰ هزار نفر از شهروندان اروپایی انجام داد. بخشی از سوالات این نظرسنجی موضع شهروندان در چالش‌ها سیاست خارجی روبه‌روی اتحادیه اروپا را در بر گرفته است. این مطالعه نشان می‌دهد که تغییر قابل توجه در رویکرد اروپایی‌ها نسبت به مسائل جهانی رخ داده‌است. هرچند حمایت جدی از تلاش اروپا برای تبدیل شدن به یک بازیگر منسجم جهانی وجود دارد، در مورد بسیاری از مسائل کلیدی، از جمله تجارت جهانی و روابط دو سوی اقیانوس اطلس، میان افکار عمومی و سیاستگذاران نظام دیپلماسی اختلاف‌نظرهایی هست. این اختلاف نظرها باعث بروز این خطر جدید می‌شود که شهروندان کشورهای اروپایی در طول سال‌های پیش رو اختیاراتی که با آرای اخیرشان در انتخابات پارلمان اروپا به اتحادیه داده‌اند، دوباره بازپس بگیرند.

رای‌دهندگان معتقدند که رهبران سیاسی کشورهای‌شان همچنان باید کنترل مسیر پروژه اروپایی شدن را در اختیار داشته‌باشند. رای‌دهندگان در کل نسبت به افزایش هماهنگی و همکاری میان کشورهای عضو اتحادیه در مسائل سیاست خارجی بدبین نیستند، اما هنوز نسبت به ضرورت آن قانع نشده‌اند.

برای نشان دادن ضرورت افزایش انسجام، لازم است که رهبران اروپا نتایج همکاری‌های جاری میان کشورهای عضو را در قالب نظام موجود به رای‌دهندگان نشان دهند و به نتایج آرای آنها احترام بگذارند. افکار عمومی اروپا علاقه‌مند است که اتحادیه اروپا به یک بازیگر مسوولیت‌پذیر در میدان چالش‌های جهانی تبدیل شود. برای رای‌دهندگان مهم است که اتحادیه بتواند مسیر و جایگاه خود را در جهان خطرناک امروز و در جریان یک محیط به‌شدت رقابتی با بازیگران متعدد پیدا کند، اما همزمان از مشارکت در درگیری‌های خودساخته پرهیز کند، به اندازه ظرفیت بزرگ قاره‌ای اروپا برای مصالح مشترک اروپایی اقدام کند.

در نتیجه یافته‌های این مطالعه می‌توان دریافت که اتحادیه اروپا، توسعه کشورهای خود را تنها در شرایطی می‌تواند توجیه کند که بتواند به صورت مستقیم به شهروندان کشورهایی که اکنون عضو آن هستند منفعت برساند. همزمان اتحادیه اروپا در صورتی می‌تواند سرمایه‌گذاری در سازوکار امنیتی اروپایی به جای ناتو را توجیه کند که رهبرانش بتوانند اثبات کنند چنین ظرفیتی می‌تواند امنیت اروپا را به شکل بنیادین بهبود دهد.

رای‌دهندگان اروپایی علاقه‌مندند که رهبران اتحادیه اروپا به نگرانی‌های آنها در مورد تغییرات آب و هوایی و مهاجرت به عنوان دو عامل عمده ناامنی توجه کنند و یک ابتکار قاره‌ای برای مقابله با این چالش‌ها ایجاد کنند. نتایج این نظرسنجی باید چراغ راه رهبران جدید اتحادیه اروپا در حوزه سیاست خارجی در طول پنج سال پیش رو باشد.

همکاری در جهان پرمخاطره

اروپایی‌ها احساس ناخرسندی دارند. یک مطالعه جدید شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که رهبران اروپایی باید یک روایت همه‌شمول و قانع‌کننده در مورد آینده اروپا براساس فهم مشترک رای‌دهندگان ارایه دهند. ارتباط احساسی در انتخابات، زمانی که رهبران اروپایی تلاش می‌کنند که افکار عمومی را بسیج کنند و به حرکت در آورند تا در فرآیند دموکراتیک مشارکت کنند، اهمیت بسیاری دارد. اما ارتباط احساسی به همان اندازه اهمیت دارد که تعهد رهبران تازه موسسات اتحادیه اروپا برای اجرای وعده‌های‌شان اهمیت دارد. این رهبران به جای تکیه کردن بر نتیجه مشارکت غیرمنتظره بالا در انتخابات پارلمان اروپا که با مشارکت ۵۱درصد از واجدان شرایط رای دهی برگزار شد، باید حواس‌شان را جمع کنند که پیش از برگزاری این انتخابات، بیش از دو سوم از واجدان شرایط رای‌دهی احساس می‌کردند که نظام سیاسی حاکم در کشورشان، نظام سیاسی اتحادیه اروپا یا هر دو همزمان دچار اشکال اساسی است. ممکن است که رای‌دهندگان یک اختیار وسیع به شعار «اروپا برای تغییر» داده‌باشند، شعاری که در بیانیه‌های سیاسی غالب گروه‌های سیاسی برنده از سبزها گرفته تا جناح راست افراطی دموکراسی و هویت در پارلمان اروپا وجود داشت. اما اگر در طول پنج سال آینده اروپا سیاست‌هایی در پیش نگیرد که با این شعار هماهنگی داشته‌باشد و در میان رای‌دهندگان ایجاد همدلی کند، قطعا رای‌دهندگان قانع می‌شوند که نظام سیاسی اتحادیه دچار مشکل جدی است و بعید است شانس دیگری به این نظام در آرای خود بدهند.

سیاست خارجی یکی از زمینه‌هایی است که رهبران اروپایی با ایجاد یک دورنمای قابل قبول می‌توانند رای‌دهندگان اروپایی را دوباره متوجه اهمیت تلاش‌های‌شان کنند. اروپایی‌ها در جهانی زندگی می‌کنند که از نظر آنها «پرمخاطره» توصیف می‌شود. بر اساس یک نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی در اوایل سال جاری میلادی، سه احساس اصلی که از سوی پاسخ‌دهندگان در مورد آینده بیان شده‌است شامل: اضطراب، وحشت و خوش‌بینی می‌شود. در بین این سه پاسخ، احساس سوم از اهمیت بالایی برخودار است، چرا که نشان می‌دهد آنها هنوز امیدوارند که اروپا، نیازهای‌شان را برآورده کند.

در کنار نگرانی‌های اقتصادی و نگرانی از نابرابری‌ها، یکی از عمده‌ترین دلایل احساس خطر اروپایی‌ها احساس خطر آنها از تهدیدهای امنیتی است. یک سوم از شهروندان اروپایی باور دارند که امکان بروز درگیری میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا وجود دارد. تقریبا در همه کشورهای عضو به جز اسپانیا، بیش از ۴۰ درصد شهروندان معتقدند که اتحادیه اروپا ممکن است در ۱۰ سال یا ۲۰ سال آینده دچار فروپاشی شود. رای‌دهندگان اروپایی معتقدند که اگر همین فردا اتحادیه اروپایی از هم بپاشد، بعد از دو موضوع فروپاشی بازار واحد اروپایی و از بین رفتن پول واحد، یورو، بزرگ‌ترین ضربه به کشورهای آنها از بین رفتن توانایی همکاری در زمینه‌های امنیت و دفاع است. چرا که در صورت وجود اتحادیه اروپا، این کشورها می‌توانند در قالب یک نیروی بزرگ در ابعاد قاره‌ای در مقابل بازیگران جهانی همچون روسیه، چین و ایالات متحده امریکا ایستادگی کنند.

اجتناب از جانب‌داری

رای‌دهندگان اروپایی پیش از هرچیز معتقد هستند که اگر اتحادیه اروپا بخواهد به راحتی در آب‌های خروشان رقابت‌های ژئوپولیتیک آمد و شد کند، باید بازیگری مستقل باشد. این اتحادیه نباید انحصارا وابسته به یک کشور عضو باشد یا کل سیاستش را به یک قدرت خارجی متکی کند. در این راستا رای‌دهندگان اروپایی تا حدودی نسبت به نخبگان سیاسی اتحادیه اروپا دوراندیش‌تر هستند. نخبگان اروپایی می‌گویند که دوران وابستگی به سر رسیده‌است، اما از اجرای تصمیم‌هایی که لازمه این استقلال هستند وحشت دارند.

از آغاز دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در امریکا، به نظر می‌رسد که رای‌دهندگان اروپایی برای رویارویی با واقعیت‌های تلخ و دردناک جهان سیاست، آماده شده‌اند. نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که رای‌دهندگان اروپایی دیگر اعتقادی به این ندارند که امریکا تضمین‌کننده امنیت آنها است. (این نتیجه را نباید با این واقعیت اشتباه گرفت که در بسیاری از کشورهای اروپایی یک اقلیت قدرتمند هستند که تصور می‌کنند روابط دوجانبه قدرتمند ویژه‌ای میان کشورشان و امریکا وجود دارد.) در مجموع می‌توان گفت که رای‌دهندگان اروپایی به اتحادیه اروپا بیش از دولت‌های ملی‌شان برای حفاظت از منافع ملی در مقابل قدرت‌های خارجی اعتماد دارند. با این حال در برخی از کشورهای خاص اروپایی، رای‌دهندگان نه به اتحادیه اروپا و نه به ایالات متحده امریکا برای حفظ منافع ملی‌شان اعتماد ندارند. (در ایتالیا بیش از 36 درصد مردم نه به اتحادیه اروپا و نه ایالات متحده اعتماد نداشتند، در جمهوری چک و یونان، این تعداد به بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان می‌رسید.)

در هر صورت، به نظر می‌رسد که رای‌دهندگان اروپایی از این اتحادیه اروپا به یک بازیگر مستقل و قدرتمندتر تبدیل شود، بدون اینکه سیاست‌های ستیزه‌جویانه در پیش بگیرد، استقبال می‌کنند. در درگیری‌های احتمالی میان امریکا با چین یا روسیه، پاسخ‌دهندگان به روشنی ترجیح خود را بی‌طرف ماندن اتحادیه اروپا معرفی کرده‌اند، راهی میانه‌روانه و بی‌طرف میان ابرقدرت‌های جهانی. در هر دو سناریوی رویارویی امریکا با چین یا رویارویی امریکا با روسیه، در همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به جز در یک کشور، اکثریت پاسخ‌دهندگان خواهان بی‌طرف ماندن اتحادیه اروپا شده‌اند. فقط در لهستان است که اکثریت پاسخ‌دهندگان در سناریوی رویارویی امریکا با روسیه، خواهان اتحاد اروپا با امریکا شده‌اند. با این حال در لهستان هم نزدیک به 45 درصد از پاسخ‌دهندگان از بی‌طرفی حمایت کرده‌اند.

این نتایج نشان می‌دهد، رای‌دهندگان اروپایی علاقه‌مندند اتحادیه اروپا تا حدی قوی شود که توانایی بی‌طرف ماندن را به جای دنباله‌روی از قدرت‌های دیگر داشته‌باشد. به عبارت دیگر، مطالبه شهروندان کشورهای اتحادیه اروپا برای بی‌طرفی در درگیری‌های ژئوپولیتیک جهانی مستلزم نوعی استقلال استراتژیک اروپایی است. مفهومی که اخیرا در مقاله «استقلال استراتژیک: چگونه اروپا می‌تواند ظرفیت اقدامش را باز یابد»، نوشته مارک لئونارد و جرمی شاپیرو، از پژوهشگران موسسه شورای اروپایی روابط خارجی توصیف شده‌است. لئونارد و شاپیرو استدلال می‌کنند که یکی از اصلی‌ترین موانع در مقابل توسعه نقض اروپا به عنوان یک بازیگر جدی سیاست خارجی، فائق آمدن بر «حسادت» دولت‌های ملی و علاقه آنها به حفاظت از حاکمیت درون مرزهای ملی است. بر اساس نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی، دولت‌های ملی در کشورهای اروپایی از دو جهت مطالبات مردم‌شان را سوء برداشت کرده‌اند. نه‌تنها رای‌دهندگان اروپایی ترجیح می‌دهند که رهبران اتحادیه اروپا روابط خارجی با ابرقدرت‌های جهانی را مدیریت کنند، بلکه حتی با اینکه اتحادیه اروپا به صورت جمعی از منافع اقتصادی‌شان حمایت کنند هم راحت هستند، فقط تنها مشکل این است که معتقدند اتحادیه اروپا باید نشان بدهد که توانایی نگهبانی از منافع اقتصادی‌شان را دارد.

نهادهای اروپایی به تازگی نه تنها چین را یک رقیب اقتصادی معرفی می‌کنند، بلکه آن را یک رقیب سیستمی هم می‌نامند. اما نظر مردم اروپا در کشورهای مختلف در این زمینه متفاوت است. در هیچ کشوری تعداد پاسخ‌دهندگانی که معتقدند در جنگ تجاری میان چین و امریکا، اتحادیه اروپا باید طرف چین بایستد، از 10 درصد فراتر نمی‌رود. اما تعداد افرادی که معتقدند اتحادیه اروپایی توانایی حمایت از منافع اقتصادی آنها در جنگ تجاری با چین را ندارد، به شکل نگران‌کننده‌ای زیاد است. کمتر از 20 درصد از رای‌دهندگان در همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا معتقدند که منافع کشورشان در مقابل سیاست‌های تهاجمی تجاری چین، به خوبی محافظت شده است. اما در برابر این پرسش که وظیفه حمایت از این منافع از سوی اتحادیه اروپا بهتر انجام می‌شود یا از سوی دولت‌های ملی، احساسات متفاوتی وجود دارد. به جز اتریش، دانمارک، فرانسه، هلند و اسپانیا، در بقیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا اکثریت پاسخ‌دهندگان معتقد بودند که دولت‌های ملی کشورشان بهتر از اتحادیه می‌تواند از منافع اقتصادی آنها حمایت کند.

پاسخ‌دهندگان در همه کشورها، به جز فرانسه و رومانی معتقد بودند که دولت‌های ملی آنها بهتر از هر نماینده دیگری می‌تواند منافع کشور را در گفت‌وگوهای تجاری تامین کند. در اتریش، جمهوری چک، دانمارک، هلند، اسلواکی و سوئد، این دیدگاه از همه بارزتر بود. با توجه به اینکه سیاست‌های تجاری، بر اساس پیمان‌های موجود قاره‌ای بر عهده اتحادیه اروپا گذاشته‌شده‌است، یکی از اصلی‌ترین چالش‌های پیش روی رهبران جدید اتحادیه اروپا این خواهد بود که چگونه بدون مطالبه تمرکزگرایی بیشتر در حوزه سیاستگذاری روابط خارجی، ایده استقلال استراتژیک اروپا را عملی کنند. در مقاله تازه کارل بیلت و مارک لئونارد، با عنوان «از ابزار بازی تا بازیگر: چگونه اروپا می‌تواند در پنج سال آینده از خودش حمایت کند» راهکارهایی برای رسیدن به هدف سیاستگذاری در اتحادیه اروپا بدون تجمیع بیشتر قدرت در بروکسل و بر اساس پیمان‌های موجود، ارایه شده‌است. این دو کارشناس معتقدند که دستور کار سیاست خارجی اتحادیه اروپا باید بر اساس یک الگو اصلی برنامه‌ریزی شود، روابط کشورهای عضو اتحادیه با نهادهای اتحادیه که مسوول سیاست خارجی هستند بازسازی شود و از گروه‌های زیرمجموعه کشورهای عضو اتحادیه برای پیگیری برخی از اهداف در زمینه‌های خاص استفاده بیشتری شود. برای رسیدن به این هدف، رهبران جدید اتحادیه اروپا لازم است که روایتی روشن از لزوم همکاری بیشتر در سیاست خارجی ارایه دهند که به رای‌دهندگان اروپایی نشان دهد که این تصمیم‌ها در راستای مطالبات آنان است.

اروپا باید نشان دهد که در عرصه جهانی توانایی موفقیت دارد. موفقیت‌هایی که در مواقع لازم، دولت‌های ملی هم می‌توانند در آن سهیم باشند و از اعتبار آن برخوردار شوند اما همزمان باید روشن کنند که بدون همکاری اتحادیه در رسیدن به این اهداف موفق نمی‌شدند. اقدام به توازن میان اتحادیه با دولت‌های ملی که خواسته رای‌دهندگان است، می‌تواند آثار چشمگیری بر چالش‌های عظیم پیش روی اروپا داشته‌باشد. موفقیت در ایجاد چنین توازنی می‌تواند در بلندمدت برای تامین منابع لازم برای همکاری‌های وسیع‌تر دیپلماتیک و نظامی مورد استفاده قرار گیرد. با دستیابی به موفقیت‌های ملموس در سیاست خارجی، رهبران جدید اروپا می‌توانند اعتبار اروپا را به عنوان یک بازیگر جهانی چه در میان رقبای ژئوپولیتیک و چه در میان رای‌دهندگان خودش افزایش دهند.

احساس کنترل

در طول بحران سیاسی 2016-2015 اروپا در حوزه مهاجرت، رهبران بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا از جلب اعتماد رای‌دهندگان به توانایی‌شان در مدیریت موج وسیع مهاجران، بازماندند. شهروندان اتحادیه اروپا نگران این بودند که در شرایط ریاضت اقتصادی وسیع، ورود بی‌سابقه مهاجران به کشورهای‌شان، فشار هر چه بیشتری به نظام‌های خدمات عمومی و بیمه درمانی وارد می‌کند که باعث تضعیف و حتی فروپاشی آنها می‌شود. این بحران باعث شد تا احساس رای‌دهندگان در مورد از دست رفتن کنترل شرایط توسط نهادهای اتحادیه اروپا و دولت‌های‌شان گسترش بیشتری پیدا کند. از یک سو برخی کشورها همچون سوئد و تاحدودی آلمان، تصور می‌کردند که اتحادیه اروپا با تعیین نسبت بالایی برای پذیرش مهاجر، در جهت عکس منافع آنها عمل می‌کند. در بسیاری کشورهای دیگر، به ویژه ایتالیا و یونان، رای‌دهندگان اعتقاد داشتند که اتحادیه اروپا وظایفی خارج از توان برای آنها تعیین کرده‌است. در واکنش به این احساس در افکار عمومی کشورهای عضو، دولت‌های ملی تصمیم‌گرفتند که سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه قوی‌تری برخلاف سیاست‌های مشترک اروپایی اجرا کنند، در نتیجه عملا مانع ایجاد یک اجماع اروپایی برای حل و فصل مساله شدند. اصلی‌ترین درسی که می‌شد از این بحران آموخت این بود که «احساس کنترل» یکی از اصلی‌ترین نگرانی‌هایی است که شهروندان و رای‌دهندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا برای تحمل سیاستگذاری‌های اتحادیه دارند. اگر آنها احساس کنند که تصمیم‌گیری‌های اتحادیه چالش‌های روزانه آنها را مورد توجه قرار می‌دهد، بیش از پیش به تصمیم‌سازی متمرکز و اجماعی متمایل می‌شوند، در برابر نسبت به تصمیم‌سازی متمرکز به عنوان تضمینی برای مشکلاتی که در آینده دور ممکن است با آن روبه‌رو شوند، بی‌میل به نظر می‌رسند. سیاست‌های تهاجمی روسیه یکی از اصلی‌ترین مسائل سیاست خارجی است که اروپا در حال حاضر با آن رودرروست، هرچند این مساله در هلسینکی و ورشو خیلی بیشتر از دوبلین و مادرید احساس می‌شود، اما به هر حال تقریبا تمامی اتهامات روسیه از حمله به اوکراین گرفته تا اتهام دخالت در انتخابات اروپا، همواره در سراسر قاره در صدر اخبار قرار گرفته‌است. با این اوصاف فقط اروپا در صورتی یک بازیگر جهانی بالغ و مستقل به نظر می‌رسد که سیاست مشخصی در برابر این تهدید داشته‌باشد و لازم است که بتواند رای‌دهندگان را قانع کند که کنترل شرایط را در اختیار گرفته‌است. کشورهای عضو اتحادیه به نظر می‌رسد تا حدودی در این زمینه موفق بوده‌اند: تاکنون تمامی کشورها به تحریم‌هایی که به دلیل ضمیمه کردن شبه‌جزیره کریمه به خاک روسیه تصویب شده‌است، پایبند مانده‌اند. این رویکرد باعث شده‌است تا مطالبه شهروندان اروپایی برای رویکرد سختگیرانه نسبت به روسیه تامین شود. تقریبا در تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا (به جز اتریش، یونان و اسلواکی) بیش از 50 درصد از پاسخ‌دهندگان سیاست اتحادیه در مقابل روسیه را «متوازن» یا «نه به اندازه کافی سخت» توصیف کرده‌اند.

نظر پاسخ‌دهندگان نشان می‌دهد که احساس عمومی در جهت حمایت از تلاش‌های اتحادیه اروپا در راستای سیاست‌های پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی در شمال آفریقا و خاورمیانه است. برای مثال نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که علی‌رغم اختلافات شدید دولت‌های اروپایی در بسیاری از جنبه‌های سیاست خارجی در منطقه، افکار عمومی به‌شدت از تلاش اتحادیه برای حفظ برجام و توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کنند.

چه در زمینه ایران و چه در زمینه روسیه، چه در مورد استفاده از تحریم‌ها و چه در مورد وساطت برای ایجاد توافق، افکار عمومی احساس می‌کنند که اتحادیه اروپا ابتکار عمل را در اختیار دارد. متاسفانه همواره نتایج تلاش‌های سیاست خارجی به شکل بلافاصله قابل لمس برای افکار عمومی نیستند.

اتحادیه اروپا تنها در صورتی می‌تواند قدرت ژئوپولیتیک خود را افزایش دهد که بتواند رفتار کشورهای ثالث را تحت تاثیر سیاست‌های خود تغییر دهد. مطالبات پاسخ‌دهندگان در مورد شیوه اجرای سیاست خارجی اروپا متفاوت است. داده‌های نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که نظر رای‌دهندگان اروپایی در مورد اینکه اتحادیه اروپا باید سرمایه‌گذاری خود را فقط از طریق ناتو انجام دهد یا اینکه هزینه‌های ایجاد یک نیروی نظامی مستقل را بر عهده بگیرد متفاوت است. در فرانسه رای‌دهندگان به حزب «جمهور به پیش» بیشترین علاقه را به سرمایه‌گذاری مشترک کشورهای اروپایی برای ایجاد یک نظام امنیتی مستقل دارند، در برابر رای‌دهندگان حزب «قانون و عدالت» در لهستان، بیش از هر حزب حاکم دیگری علاقه‌مند هستند که تمام سرمایه‌گذاری نظامی و امنیتی مشترک اروپایی صرف ناتو شود. این اختلاف نظر به هر تقدیر نشان می‌دهد که تغییرات جدی در دیدگاه اروپایی‌ها در مورد نحوه تامین امنیت قاره‌ای ایجاد شده است و دیگر تنها گزینه پیش روی اروپا تکیه بر توانایی‌های نظامی امریکا نیست.

رویکرد پاسخ‌دهندگان به توسعه اتحادیه اروپا و پذیرفتن کشورهای جدید در اروپا هم نشان‌دهنده تحمل پایین افکار عمومی نسبت به سیاست‌های اتحادیه است که هزینه‌های آن قرار است در آینده دور جبران شوند. تا همین چندی پیش سیاستگذاران اروپایی پذیرش اعضای جدید را راهکاری برای افزایش ثبات در شرق اروپا توصیف می‌کردند، آخرین کشوری که به اتحادیه پیوست، کرواسی بود که از سال 2013 وارد این اتحادیه شده‌است. اما نتایج نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که پاسخ‌دهندگان تمایل چندانی به پذیرش اعضای جدید ندارند. لهستان، رومانی و اسپانیا، تنها کشورهایی هستند که بیش از 30 درصد از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند کشورهای جدیدی از شبه‌جزیره بالکان باید طی 10 تا 20 سال آینده به اتحادیه اروپا بپیوندند. در غالب کشورهای عضو به ویژه کشورهایی که بیشترین سهم را در بودجه اتحادیه دارند از جمله اتریش، فرانسه، آلمان، ایتالیا و هلند، بیش از 40 درصد از هواداران احزاب حاکم مخالف توسعه اتحادیه اروپا به کشورهای بیشتر هستند. در چنین شرایطی مذاکرات کشورها برای پیوستن به اتحادیه اروپا از هر زمان دیگری پیچیده‌تر می‌شود. رهبران اروپایی باید راهکار و سیاست تازه‌ای در مورد غرب شبه‌جزیره بالکان در پیش بگیرند چرا که بسیاری از شهروندان کشورهای عضو اتحادیه اروپا این منطقه را منطقه مهمی در امنیت خود محسوب نمی‌کنند. این استدلال که پیوستن کشورهای جدید در درازمدت به نفع اتحادیه است، آنچنان در میان افکار عمومی طرفدار ندارد.

تغییرات آب و هوایی و پناهجویان

تغییرات آب و هوایی و پناهجویان کلیدی‌ترین موضوعاتی هستند که پاسخ‌دهندگان در این نظرسنجی اعتقاد دارند باید در سطح اتحادیه اروپا در مورد آنها اقدام شود. بیش از نیمی از پاسخ‌دهندگان در همه کشورهای عضو اتحادیه (به جز هلند) معتقدند که چالش تغییرات آب و هوایی باید بالاتر از هر مساله دیگری در اتحادیه اروپا اولویت پیدا کند. در نیمه اول سال 2019 تعداد افرادی که در چهار کشور از 5 کشور بزرگ‌تر اتحادیه اروپا تغییرات آب و هوایی را در اروپای پسابرگزیت بزرگ‌ترین مساله تشخیص می‌دهند، افزایش یافته‌است. پارلمان اروپا هم اختیار بیشتری در زمینه تغییرات آب و هوایی پیدا کرده‌است چرا که 62 درصد از کل کرسی‌های پارلمان اروپا در اختیار احزابی است که وعده داده‌اند همکاری‌های اتحادیه اروپا در زمینه تغییرات آب و هوایی را گسترش دهند، 56درصد از کل کرسی‌ها در اختیار احزابی است که خواستار کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای در جو هستند. در نتیجه این انتخابات به نظر می‌رسد که پارلمان اروپا نهادهای این اتحادیه را بیش از گذشته در مورد سیاست‌های آب و هوایی به چالش بکشد. همزمان، پاسخ‌دهندگان اروپایی به شکل گسترده‌تری احساس می‌کنند که کمک‌های بشردوستانه اتحادیه باید در شمول سیاست‌های کلی اتحادیه اروپا برای کشورهایی قرار گیرد که تعداد بیشتری مهاجر به اروپا می‌فرستند. به اعتقاد پاسخ‌دهندگان فقدان منابع عمومی و امید به آینده در کشورهای مبدأ مهاجرت یکی از اصلی‌ترین عوامل اعزام مهاجران به اروپاست. هرچند به شکل غالب پاسخ‌دهندگان به افزایش امنیت در مرزهای اتحادیه اروپا برای جلوگیری از ورود پناهجویان اعتقاد دارند، اما به اعتقاد اکثر آنها دومین راه‌حل عملی بعد از افزایش امنیت مرزها، افزایش کمک‌های توسعه‌ای به کشورهای مبدأ مهاجران است. به صورت متوسط 65 درصد از پاسخ‌دهندگان در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از این رویکرد استقبال می‌کنند. هر چند مطالعات آکادمیک نشان می‌دهد که کمک‌های توسعه‌ای در سطح کنونی نقش ناچیزی در کنترل مهاجرت دارند، اما با توجه به میزان حمایت افکار عمومی از این راهکار، بعید است که دولت‌های اروپایی این راهکار را فعلا کنار بگذارند.

بی‌ثباتی‌های ناشی از درگیری، عامل اصلی دیگری است که باعث افزایش موج مهاجرت به سمت اروپا می‌شود. نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد که دیپلمات‌های اروپایی باید به این جنبه از عوامل هم توجه بیشتری نشان دهند. برای مثال در 12 کشور از میان 14 کشوری که نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی در آن انجام شده‌است، اکثریت پاسخ‌دهندگان معتقد بود که اتحادیه اروپا باید فعالانه‌تر برای حل بحران سوریه دخالت می‌کرد. اگر رهبران جدید اتحادیه اروپا پاسخی برای مطالبه سیاستگذاری فعالانه در سطح اتحادیه نداشته‌باشند، این ریسک وجود دارد که افکار عمومی رای‌دهندگان اروپایی نسبت به توانایی و ظرفیت اتحادیه در اقدام، بدبین شوند. نهادهای اروپایی باید با اختیاراتی که در رای اخیر شهروندان اروپا به پارلمان در اختیار آنها قرار داده‌شده‌است، اقداماتی انجام دهد که دلایل احساس ناامنی در میان شهروندان را از میان بردارد.

اروپا کجا می‌تواند بخشی از راه‌حل باشد؟

از زمانی که در سال ۲۰۰۹ پیمان لیسبون رسما اجرایی شد، اتحادیه اروپا در زمینه‌هایی از سیاست خارجی، ابتکارهای اختصاصی خود را پیش برده است. در این راستا همکاری‌های امنیتی و دفاعی میان کشورهای عضو به تدریج در حال ایجاد توانایی تبدیل شدن به یک بازیگر ژئوپولیتیک در اتحادیه است. نتایج نظرسنجی شورای اروپایی روابط خارجی نشان می‌دهد در شرایطی که رقابت‌های ژئوپولیتیک جهانی در حال گسترش است، رای‌دهندگان از تلاش‌های اتحادیه اروپا برای انسجام بیشتر حمایت می‌کنند. اروپایی‌ها روز به روز بیشتر احساس می‌کنند که در دنیای رقابتی امروز، منافع آنها روز به روز بیشتر با یکدیگر مشترک می‌شود.

اما سیاستگذاران اروپایی نمی‌توانند این اختیارات را مفت و مجانی فرض کنند و باید نشان دهند که مستحق اختیاربرای سیاستگذاری و تصمیم‌سازی از سوی شهروندان هستند. سیاست خارجی اروپا باید توانایی ایجاد نتایج ملموس داشته‌باشد و به مطالبات مردم کشورهای اروپایی احترام بگذارد. با توجه به نگرانی‌ها از جایگاه اروپا در جهان آینده، رای‌دهندگان اروپایی قطعا بی‌توجهی و بی‌عملی در سیاست خارجی را تحمل نخواهند کرد. بیشتر اروپایی‌ها تصور می‌کنند در شرایطی زندگی می‌کنند که دیگر نمی‌توانند به تضمین امنیت از سوی ایالات متحده آمریکا متکی باشند. آنها خواهان توقف اضافه شدن کشورهای جدید به اتحادیه اروپا هستند و امیدوارند اقداماتی در راستای مقابله با اثرات جهانی‌سازی انجام شود. اگر رهبران جدید اروپا نتوانند با این واقعیت‌های جدید تطبیق پیدا کنند و همچنان بر روابط کورکورانه دو سوی اقیانوس اطلس ادامه دهند و رویای توسعه ارزش‌های اروپایی به همسایه‌ها را از طریق توسعه اتحادیه کنار نگذارند، آنگاه قطعا رای‌دهندگان مسوولیتی را که در اختیار آنها گذاشته‌اند باز پس خواهند گرفت.

یک سوم از شهروندان اروپایی باور دارند که امکان بروز درگیری میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا وجود دارد.

سه احساس اصلی که از سوی پاسخ‌دهندگان در مورد آینده بیان شده‌است شامل اضطراب، وحشت و خوش‌بینی می‌شود. در بین این سه پاسخ، احساس سوم از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که نشان می‌دهد آنها هنوز امیدوارند که اروپا، نیازهای‌شان را برآورده کند.

تقریبا در همه کشورهای عضو به جز اسپانیا، بیش از ۴۰ درصد شهروندان معتقدند که اتحادیه اروپا ممکن است در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده دچار فروپاشی شود.

لهستان، رومانی و اسپانیا، تنها کشورهایی هستند که بیش از 30 درصد از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند کشورهای جدیدی از شبه‌جزیره بالکان باید طی 10 تا 20 سال آینده به اتحادیه اروپا بپیوندند.

رای‌دهندگان اروپایی بیش از پیش اعتقاد پیدا می‌کنند که زمینه برای انسجام سیاست خارجی در اتحادیه اروپا در جهان پرمخاطره امروزی وجود دارد.

در تمام کشورهایی که نظرسنجی در آن انجام شده‌است، اکثریت پاسخ‌دهندگان از تلاش‌های اتحادیه اروپا برای حفظ برجام حمایت کرده‌اند.

شهروندان کشورهای اروپایی علاقه‌مندند که اتحادیه اروپا بتواند به عنوان یک بازیگر ژئوپولیتیک و تعیین‌کننده باشد.

رهبران جدید اروپا باید تلاش کنند تا خود را برای رهبری سیاست خارجی مشترک اروپایی مستحق نشان دهند و با نتیجه‌گیری از سیاست‌های‌شان نشان دهند که توانایی برآورده کردن انتظارات رای‌دهندگان اروپایی را دارند.

غالب رای‌دهندگان معتقدند در جهانی زندگی می‌کنند که اتحادیه اروپا دیگر نمی‌تواند برای امنیتش به ایالات متحده متکی باشد.

عمده شهروندان کشورهای اروپا مخالف افزایش تعداد اعضای اتحادیه و توسعه به کشورهای شرق اروپا و بالکان هستند.

مهم‌ترین ریسک‌های حیاتی از نظر شهروندان اروپایی، تغییرات آب و هوایی و مهاجرت است که انتظار دارند اتحادیه اروپا بتواند در یک اقدام مشترک چندجانبه برای مبارزه با آنها اقدام و ابتکارات تازه‌ای برای حل اثرات آن معرفی کند.

در هر دو سناریوی رویارویی امریکا با چین یا رویارویی امریکا با روسیه، در همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا به جز در یک کشور، اکثریت پاسخ‌دهندگان خواهان بی‌طرف ماندن اتحادیه اروپا شده‌اند. فقط در لهستان است که اکثریت پاسخ‌دهندگان در سناریوی رویارویی امریکا با روسیه، خواهان اتحاد اروپا با امریکا شده‌اند. با این حال در لهستان هم نزدیک به 45 درصد از پاسخ‌دهندگان از بی‌طرفی حمایت کرده‌اند.

تقریبا در تمامی کشورهای عضو اتحادیه اروپا (به جز اتریش، یونان و اسلواکی) بیش از 50 درصد از پاسخ‌دهندگان سیاست اتحادیه در مقابل روسیه را «متوازن» یا «نه به اندازه کافی سخت» توصیف کرده‌اند.

علی‌رغم اختلافات شدید دولت‌های اروپایی در بسیاری از جنبه‌های سیاست خارجی در منطقه، افکار عمومی به‌شدت از تلاش اتحادیه برای حفظ برجام و توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کند.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۵۱۹۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تمامیت‌خواهی پارلمان اروپا فقط برای دلخوش‌کنی صهیونیست است

وحید جلال زاده رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی طی مطلبی در صفحه شخصی خود در ویراستی، نوشت: گوئی، تمامیت خواهی و مخالفت خوانی‌های مکرر پارلمان اروپا در خصوص ایران نه مبنای قانونی دارد و نه الزامی برای شورا و اتحادیه اروپا ایجاد می‌کند و نه گوش شنوایی در ایران دارد فقط برای دلخوش‌کنی صهیونیست هاست.

شایان ذکر است؛ پارلمان اروپا روز پنج‌شنبه با تصویب قطعنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران، حمله پهپادی و موشکی بی‌سابقه به سرزمین‌های اشغالی در واکنش به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی و هدف قرار دادن ساختمان کنسولی کشورمان در دمشق را در اوایل ماه جاری میلادی محکوم کرد و خواستار اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران شد.

 

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی

دیگر خبرها

  • بورل: جعبه جنگ جهانی نباید دوباره باز شود
  • بورل: نشانه‌های جنگ جهانی دوباره بازگشته
  • مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: نشانه‌های یک جنگ جهانی دوباره ظاهر شده است
  • اعلام آمادگی مکرون برای استفاده از سلاح هسته ای علیه روسیه
  • گاریباشویلی قطعنامه پارلمان اروپا علیه گرجستان را رد کرد
  • چین از اتحادیه اروپا می‌خواهد تا سیاست‌های تجاری «تبعیض آمیز» را متوقف کند
  • تمامیت‌خواهی پارلمان اروپا فقط برای دلخوش‌کنی صهیونیست است
  • تردد معلولان در اروپا آسان‌تر می‌شود
  • مقاومت برخی کشورهای اروپایی برای ممنوعیت واردات ال‌ان‌جی از روسیه
  • هشدار رئیس جمهور فرانسه به اروپا: نباید دست نشانده آمریکا باشیم