Web Analytics Made Easy - Statcounter

شهین دختر کوچولوی هفت ساله قرار بود امسال به کلاس اول برود. والدین این دختر با این‌که خودشان درس نخوانده‌اند، اما آرزوهای بزرگی برای تنها دخترشان داشتند. آن‌ها برای درس و مشق شهین و برادرش رنج سفر را به خوزستان به جان خریدند، ولی همه خواسته‌های این پدر و مادر برای شهین و آینده او با حمله چند سارق مسلح بر باد رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خانواده خدری آخرین روزهای شهریور مثل همه عشایر بختیاری راهی مناطق جنوبی شدند، مقصد آن‌ها امیدیه بود؛ شهری که پدر شهین به‌سختی توانسته بود خانه‌ای در آن اجاره کند تا بچه‌هایش راحت بتوانند به مدرسه بروند.

آن‌ها بار و بنه‌شان را بستند و به رسم عشایر راهی قشلاق شدند، اما حمله راهزنان مسلح این قشلاق را برای خانواده خدری تلخ کرد. در تیراندازی دزدان، شهین به‌شدت زخمی شد؛ تا این دختربچه روز اول مهر به جای مدرسه روانه تخت بیمارستان شود. اما تلاش کادر پزشکی بی‌نتیجه ماند، درواقع بدن نحیف شهین تاب تحمل گلوله و خونریزی را نداشت. شهین چند روز بعد در اهواز جان سپرد تا پرونده قتل دختربچه هفت ساله به جریان بیفتد. حالا آن‌طور که عموی این دختربچه  می‌گوید، دو نفر از سارقان با تلاش پلیس آگاهی دستگیر شده‌اند و تلاش برای دستگیری نفر سوم که ظاهرا ضارب اصلی هم او است، ادامه دارد.

چطور این اتفاق افتاد؟

هنوز خودمان هم باورمان نمی‌شود؛ چطور دختر طفل معصوم با یک گلوله کشته شد آن هم برای دزدیدن چند گوسفند. آن‌ها که گوسفندها را بردند، چرا تیراندازی کردند تا این دختربچه بی‌گناه کشته شود.

یعنی به خاطر سرقت چند گوسفند این اتفاق افتاد؟

بله، اصل قضیه سرقت بود، اما تیراندازی هم شده است. درواقع سارقان با هدف‌گیری به طرف ماشینی که شهین و مادرش در آن بودند، شلیک کردند.

این اتفاق کجا افتاد؟

جاده مسجدسلیمان به هفتکل؛ جاده خلوت و ناامنی است. اتفاقات زیادی در این جاده افتاده است. خیلی‌ها در این مسیر قربانی حمله راهزنان شده‌اند؛ به‌خصوص عشایری که از این مسیر کوچ می‌کنند.

شما هم از عشایر هستید؟

بله، خانواده ما از عشایر بختیاری است. حوالی بازفت زندگی می‌کنیم، اما «ولی» برای این‌که بچه‌هایش بتوانند شرایط بهتری داشته باشند و راحت‌تر درس بخوانند، خانه‌ای در امیدیه اجاره کرد. البته جورکردن این پول هم برایش راحت نبود، به همین دلیل هم با برادر کوچکترش آن خانه را اجاره کرد تا پول اجاره‌خانه نصف شود. آن روز هم «ولی» با برادر کوچکش از بازفت به طرف خوزستان حرکت کرد.

چه روزی این اتفاق افتاد؟

بیست‌وهفتم شهریور بود که از بازفت به طرف مسجد سلیمان رفتند. «ولی» همراه محمد پسرش سوار پیکان‌وانت بودند. گوسفندها هم بار همین ماشین بود. نورالدین برادر «ولی» هم زن‌ها و بچه‌ها را سوار ماشینش کرد و با هم به طرف مسجد سلیمان حرکت کردند. ماشین نورالدین پراید است. «ولی» وقتی به مسجد سلیمان رسید، می‌خواست گوسفندهایش را بفروشد، اما ظاهرا با خریدار به توافق نرسیدند. او هم تصمیم گرفت تا گوسفندهایش را به امیدیه ببرد تا آنجا به قیمت بالاتری بفروشد. بعد هم از آنجا به طرف هفتکل حرکت کردند. «ولی» با وانت گوسفندها چند دقیقه‌ای جلوتر بود. در همان جاده راهزن‌ها به خودروی آن‌ها حمله کردند.

پس چطور شهین که در خودروی عمویش بود، کشته شد؟

راهزن‌ها پژوی نوک‌مدادی داشتند. در جاده «ولی» را با اسلحه تهدید کردند. راهزن‌ها گوسفندها را می‌خواستند. «ولی» هم که می‌بیند آن‌ها اسلحه دارند، سوییچ ماشین را به آن‌ها می‌دهد، اما راهزن‌ها از او می‌خواهند گوسفندها را از عقب وانت پیاده کند. دزدها اسلحه را به طرف محمد گرفته بودند و «ولی» را تهدید می‌کردند که پسرت را می‌کشیم. در همین هنگام «نورالدین» هم می‌رسد و چند متری جلوتر توقف می‌کند. مادر محمد وقتی اسلحه را می‌بیند داد و فریاد راه می‌اندازد. راهزن‌ها هم برای این‌که نورالدین با ماشین فرار نکند و به پلیس اطلاع ندهد به طرف پراید او از سمت شاگرد شلیک می‌کنند. بعد هم گوسفندها را با خودشان می‌برند. شهین پشت سر عمویش نشسته بود که یکی از گلوله‌ها به او خورد. بعد از فرار راهزن‌ها پلیس می‌رسد. از شهین خون زیادی رفته بود. آن‌ها منتظر آمبولانس نشدند، چون آن منطقه خیلی پرت و بی‌امکانات است. آن‌ها خودشان شهین را به رامهرمز بردند. آن‌جا جراحی اورژانسی انجام شد، اما نتوانستند گلوله را خارج کنند. کمبود امکانات درمانی رامهرمز آن‌ها را مجبور کرد شهین را به اهواز ببرند، اما عفونت کل بدن این دختربچه را گرفته بود. بعد از چند روز هم شهین در همان بیمارستان اهواز فوت کرد.

شهین امسال به کلاس اول می‌رفت؟

بله، قرار بود اول مهر به مدرسه برود. بچه‌های «ولی» درس و مدرسه را خیلی دوست دارند. همه فامیل این را می‌دانند. این دختر معصوم هم خیلی ذوق و شوق مدرسه‌رفتن داشت. «ولی» و همسرش به درس بچه‌ها خیلی اهمیت می‌دهند. با این‌که خودشان درس نخوانده‌اند، برای تحصیل بچه‌هایشان همه کار می‌کنند. اصلا رفتن به امیدیه برای این بود که دختر و پسرش بهتر درس بخوانند. وقتی به «ولی» می‌گفتم تو که پول نداری چرا این کارها را می‌کنی؟ در جواب می‌گفت: «می‌خواهم محمد و شهین برای خودشان کسی بشوند.» همسر «ولی» هم دوست داشت بچه‌هایش درس بخوانند. از چند هفته قبل خریدهایش را انجام داده بود؛ کیف و کتاب و دفتر. همه این‌ها را برای شهین خریده بود. حالا زن بیچاره روزها با کیف و کتاب دخترش حرف می‌زند، وسایلش را در دست می‌گیرد و گریه می‌کند. برادرم و همسرش بعد از این اتفاق حال روحی خیلی بدی پیدا کرده‌اند.

سارق‌ها چطور شناسایی شدند؟

«ولی» و پسرش «محمد» چهره آن‌ها را شناسایی کردند. پلیس آگاهی چند تصویر به آن‌ها نشان داد. یکی از راهزنان به همین طریق شناسایی شد. راهزنان سه نفر بودند. نفر اولی که شناسایی و دستگیر شد، اهل مسجدسلیمان است. درواقع همان موقع که «ولی» برای فروش گوسفندهایش در مسجدسلیمان توقف کرده بود، راهزنان رد او را زدند. بعد از اعتراف نخستین نفر، نفر بعدی هم شناسایی شد. او و همدست سوم‌شان ساکن روستاهای اطراف خرم‌آباد هستند. یکی از این دو نفر را هم پلیس دستگیر کرد، اما نفر اصلی که اسلحه متعلق به اوست همچنان فراری است. آن‌ها سابقه‌دارند. آن‌طور که پلیس آگاهی به ما گفته چندبار به جرم‌های مختلف زندانی شده‌اند. در کرمانشاه و لرستان هم چند سرقت مسلحانه انجام داده‌اند.

یعنی هر دو متهم دستگیرشده اعتراف کرده‌اند؟

بله، حتی بازسازی صحنه جرم هم انجام شد، اما نفر سوم هنوز دستگیر نشده است. البته اداره آگاهی همه‌چیز را به ما نمی‌گوید، برای این‌که سرنخ‌ها لو نرود. تا جایی که خبر دارم، نفر سوم از اشرار مسلح است و پلیس چندبار هم تله گذاشته تا دستگیرش کند، اما او فرار کرده است. پلیس آگاهی و بازپرس پرونده پیگیر ماجرا هستند. مطمئنم نفر سوم هم دستگیر و مجازات می‌شود. /روزنامه شهروند

      

منبع: اکوفارس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۱۰۵۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟

عصر چهارشنبه ۵ اردیبهشت امسال خانواده‌ای با تماس با کلانتری ۱۱۶ مولوی از ربوده شدن کودک ۳ ساله شان توسط یک زوج موتورسوار خبر دادند.

با توجه به حساسیت موضوع تیمی از کاراگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران برای ردیابی و تحقیقات ویژه وارد عمل شدند. کاراگاهان در گام نخست تحقیقات به سراغ برادر هشت ساله کودک ربوده شده رفتند، پسربچه به ماموران گفت: همراه برادرم به مغازه سوپرمارکتی رفته بودم برادرم بیرون از مغازه بود و زمانی که از مغازه خارج شدم اثری از برادرم نبود و فقط در آن لحظه یک زن و مرد موتورسوار را دیدم که به سرعت از من دور شدند که احتمال می‌دهم آنها برادرم را ربوده باشند.

کاراگاهان در این مرحله با توجه به ادعای هشت سالعه دوربین‌های مدار بسته را مورد بازبینی قرار دادند و تصویر پسر بچه ۳ ساله به دست آمد و در پایش‌های دوربین به دوربین به زن جوانی در منطقه راه آهن رسیدند که به سراغ این پسر بچه ۳ ساله می‌روند.

ماموران در ادامه با اقدامات پلیسی موفق به شناسایی زن جوان شده و زمانی که به سراغ وی می‌رود عنوان می‌کند که این کودک ۳ ساله در حالی که گریه می‌کرد در خیابان دیدم و متوجه شدم خانه شان را گم کرده است و، چون آدرسی از خانه همراهش نبود او را تحویل کلانتری رازی دادم.

همین سرنخ کافی بود تا کودک گم شده که عنوان شده بود ربوده شده است در کلانتری رازی شناسایی و به آغوش گرم خانواده بازگردد.

سرهنگ نثاری معاون دایره جنایی تهران با تائید این خبر به رکنا گفت: ماجرا کودک ربایی در جنوب تهران ادعایی اشتباهی از سوی کودک هشت ساله بوده و هیچ آدم ربایی صورت نگرفته و پسر بچه سه ساله گم شده بود که با تلاش همکاران ما در پلیس آگاهی تهران به آغوش خانواده بازگردانده شد.

منبع: رکنا

tags # اخبار حوادث سایر اخبار آیا قدرت‌های فوق‌بشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت‌ می‌رسد؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • سرنوشت بچه گمشده محله مولوی تهران چه شد؟
  • غرق شدن دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار
  • کشف جسد دختر ۱۷ ساله در رودخانه بشار + جزییات ماجرا
  •  دختر نوجوان قربانی بازی کودکانه خواهرزاده‌اش شد
  • سه بیمار شیرازی با اهدای عضو دختر ۱۸ ساله تربت جامی جان دوباره گرفتند
  • این مردان شیطان صفت ورامین به اعدام محکوم شدند/ آزار سیاه ۲ دختر دانش آموز توسط ۲ برادر و پسرعمویشان
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • تکریم فرزندان مستقل بهزیستی در البرز
  • بازگشت به زندگی مرد ۷۰ ساله در فارسان
  • سندروم مسئله با پدر در کمین دختران