Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-29@07:25:27 GMT

شلاق معلم بر پیکر محصل؛ ترساندن یا شکوفا کردن؟

تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۱۳۲۳۳

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خبر «شلّاق معلم ورزش بر تنِ یک دانش‌آموز در منطقۀ کارونِ خوزستان» از آن دست اخبار است که نه می‌توان بر آن درنگ نکرد و از کنار آن گذشت و نه چندان بر آن توقف کرد که انگار در همه جا معلمین با بچه‌های ما چنین می‌کنند.

به همین خاطر در این دو سه روز بر سر نوشتن یا ننوشتن تردید داشتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تصاویر اما جای درنگ باقی نگذاشت.
کارون، در نزدیکی اهواز است و بافت جمعیتی آن غالباً و شاید تماماً عرب هستند. عرب های ایرانی البته.

به همین خاطر اولین نکته‌ای که به ذهن متبادر می‌شود این است که معلم خاطی، به احتمال زیاد بومی نیست چون بعید است کسی اهل آن منطق باشد و چنین خشونتی از او نسبت به هم طایفه‌ای و هم قبیله‌ای سر زند‌.

این قضیه اما جنبه‌های دیگرهم دارد. مهم ترین جنبه این است که برخی اساس آموزش و پرورش را «ترس» می دانند و معتقند بدون تولید و اِعمال ترس، نمی‌توان آمورش و پرورش را سامان داد.

این معلم با شلاق، این ترس را ایجاد کرده و دیگرانی با نمره یا ترساندن از کنکور یا احضار پدر و مادر یا تحقیر در حضور هم کلاسی ها همین کار را به شکل دیگر انجام می دهند. مثل معلم کارونی بر جسم، شلاق نمی‌زنند اما ترس را در کالبد بچه ها تزریق می کنند.

ارسطو می گفت: آموزش و پرورش را می توان این طور تعریف کرد: تعلیم دادن ما برای این است که درست بترسیم.

انجمن مبلّغان کلیسا نیز در سال 1819 تصریح کرد: « لازم است کودکان از معلمان مدرسه بترسند.»

قریب 30 سال پس از آن و در 1848 هفته نامۀ «کریستین رجسیتر» به پدر و مادرها توصیه کرد: «بچه ای که هیچ ترسی نداشته باشد هیچ قوۀ خلاقیتی هم نخواهد داشت. نمی تواند هیچ حیرتی، هیچ نشانه ای از زندگی یا هیچ عظمت و حُرمتی را احساس کند.»

در قرن بیستم اما نگاه ها تغییر کرد. اول بار روان شناسی به نام «گرانویل استنلی هال» به آثار زیان‌بار القای ترس در کودکان پی برد و نوشت: «بسیاری از انواع درماندگی‌ها و ناهنجاری‌های روانی به دلیل القای ترس در کودکی است.»

تحت تأثیر اندیشه‌های او بود که مجلۀ «مادران» به اصطلاح امروزی‌ها پرونده‌ای را به مقولۀ «ترس» اختصاص داد تا نشان دهد « ترس، نوعی بیماری است و غالباً به سبب آموزش و برخورد نادرست ایجاد می‌شود.»

این ماجرا محدود به همین تغییرات نماند. جان واتسون بنیان‌گذار روان‌شناسی رفتارگرا گفت: «کار اصلی والدین تولید ترس نیست. جلوگیری از ترس است. چون درمان برخی از ترس‌ها بسیار دشوار است».

نویسنده این سطور روان‌شناس نیست و اطلاعات بالا را از مقالۀ « فرانک فوردی» با عنوان « چرا این قدر نگران بچه‌های‌مان هستیم» کسب کرده است. مقاله ای بسیار خواندنی که «ترجمان» منتشر کرده اما سال‌هاست به مقولۀ «ترس» توجه دارم.

ترس، لذت زیستن را از آدمی می‌ستاند و او را در هراس فردا و فرداها از لذت بردن از حال باز می دارد.

بخش قابل توجهی از این ترس را شوربختانه معلمان ما دانسته یا نادانسته القا می‌کنند. دانش آموز به رشته علوم تجربی رفته و معلم مدام او را می ترساند که نمی توانی پزشک شوی و وقتی پاسخ می شنود: اصلا نمی‌خواهم پزشک شوم ولی دوست دارم در رشته تجربی درس بخوانم دیگر حرفی برای گفتن ندارد.

یا محصل را به خاطر نمره کم که احتمالا ناشی از شیوۀ بد تدریس خود اوست می ترساند که پدرت راباید بیاوری اما وقتی پدر یا مادر به جای ترسیدن و تأیید رفتار معلم از روش خود او استفاده و تهدید می کنند به آموزش و پرورش منطقه شکایت می کنند، اینجا اوست که می ترسد: ترس در برابر ترس!

مرد، همسر خود را از طلاق می‌ترساند و زن، شوهر خود را از به اجرا گذاشتن مهریه.

رییس، کارمند خود را از اخراج یا معرفی به کارگزینی می‌ترساند و کارمند، رییس را از افشای کار غیر قانونی که کرده است.

دنیای مدرن اما دنیای شکوفایی است نه ترس. ترس از جهل و عجز ناشی می‌شد. چرا انسان قدیم از رعد و برق می‌ترسید؟ چون دلیل بروز آن را نمی دانست.

چرا زن سنتی از تهدید به طلاق بیشتر می‌ترسید تا زن مدرن. چون زن امروزی گزینه های بیشتری دارد و احتمالا به تمکن هم رسیده است.

سال ها پیش خبرنگاری از یک هنرپیشه زیباروی سینما پرسیده بود چرا عرصه های دیگر را نیز مدام می آزمایید و در بازیگری توقف نمی کنید؟ پاسخ او صریح و روشن بود و خلاف انتظار: «روزی آنچه شما زیبایی می دانید تمام می شود و من از آن روز می ترسم.»

ترس، بر جان و روان ما سایه انداخته و تا بر این ترس غلبه نکنیم طعم خوش بختی و لذت از حال را نمی چشیم.

تُجّار قدیمی می گفتند: تجارت، آن ورِ جُرأت است. بر این سیاق می توان گفت: خوش بختی آن سوی ترس است.

به معلم و شلاق برمی گردیم. شلاق می زند تا بترساند. یا شاید شلاق می زند تا عقده های کودکی را فرونشاند.

خود این معلم هم البته قربانی است و خود او هم احتمالا می ترسد و چه بسا می ترساند چون خود می ترسد.

دنیای مدرن از «رنج» به «لذت» رسید و هر که از رنج آدمی کاست گرامی تر داشته شد. آقای ملکیان دو اصطلاح «تقریر حقیقت» و «تقلیل مرارت» را بسیار به کار می برد و این دومی همان ارزش کاستن از رنج دیگران است.

مادام که درهای این آموزش و پرورش فرسوده بر پاشنۀ «ترس» می چرخد، آش همین است و کاسه همین و ترساندن هم تنها با شلاق نیست. با ترس از نمره یا قبول نشدن در کنکور یا انتخاب رشته مناسب هم اعمال می شود.

همه باید کمک کنیم این ترس را بلاوجه کنیم تا بچه های ما در دنیایی بدون ترس، زندگی کنند و شکوفا شوند.
با این نگاه ارزش گذاری معلمان آسان است. معلمی که می ترساند و معلمی که شکوفا می کند.

دست معلمان نوع دوم، بوسیدنی است.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: شلاق کارون آموزش و پرورش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۱۳۲۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا عنکبوت‌های غول‌پیکر در مریخ وجود دارند؟

ایتنا - آژانس فضایی اروپا عکسی را منتشر کرد که توسط فضاپیمای مارس اکسپرس گرفته شده و نشان می‌دهد آثار واضحی از پدیده «عنکبوت» در سراسر منطقه قطبی جنوبی مریخ پخش شده است.
حقیقت این است که آن‌ها چیزی نیستند که در تصویر دیده می‌شوند، بلکه این طیف‌ها زمانی تشکیل می‌شوند که نور خورشید بهاری بر روی لایه‌های دی‌اکسیدکربن رسوب‌شده در ماه‌های تاریک زمستانی می‌افتد.

آژانس فضایی اروپا در وب‌سایت خود توضیح می‌دهد: نور خورشید باعث می‌شود یخ دی‌اکسیدکربن در پایین لایه به گاز تبدیل شود، که شکل فواره‌های بلند، قبل از اینکه دوباره بیفتد و روی پشت‌بام بنشیند، انباشته شده و به یخ بالایی نفوذ می‌کند.

این باعث ایجاد لکه‌های تاریک با عرض ۴۵ متر تا ۱ کیلومتر می‌شود. همین فرآیند الگوهای متمایز «عنکبوت شکل» را ایجاد می‌کند که در زیر یخ حک شده‌اند.

 
نقاط تاریکی را می‌توان در حومه بخشی از مریخ به نام شهر اینکاها مشاهده کرد. دلیل این نام این است که «شبکه خطی و تقریباً هندسی تپه‌ها» یادآور خرابه‌های اینکاها است.

شهر اینکاها که رسما با نام Angustus Labyrinthus شناخته می‌شود، در سال ۱۹۷۲ میلادی توسط کاوشگر مارینر ۹ ناسا کشف شد.

آژانس می‌گوید: «ما هنوز مطمئن نیستیم که شهر اینکاها دقیقاً چگونه شکل گرفته است. تپه‌های ماسه‌ای ممکن است در طول زمان به سنگ تبدیل شوند. شاید مواد از میان ورقه‌های شکسته سنگ مریخ نفوذ کرده باشند و یا تپه‌ها ممکن است ساختارهای دندانه‌دار مرتبط با یخچال‌های طبیعی باشند.

دیگر خبرها