ناخواسته خود را برابر تحریمها بیدفاع کردهایم
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۸۴۳۷۴۹
ساعت 24-یک کارشناس حوزه اقتصادی معتقد است عدم اهلیت فنی و علمی در ایران تحتالشعاع اهلیت سیاسی و امنیتی قرار گرفته و همین مساله سبب شده در یک قرن گذشته تصمیمات اشتباه در میان تصمیم گیران اقتصادی کشور شده است.
صحبت از موانع تولید و توسعه در ایران عمری به قدمت برنامههای توسعه دارد؛ برنامههایی که ۱۱ بار در کشور اجرا شدند و جز در سالهای نخست انقلاب و جنگ تقریبا در ۷۰ سال گذشته همواره در کشور اجرا میشد ولی نتیجه هفت دهه تلاش هنوز به توسعه نیافتگی منجر نشده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قسمت اول مصاحبه با سید محمد بحرینیان، کارشناس اقتصادی و فعال صنعتی در پی میآید:
در حالی درباره فرآیند توسعه با شما گفتگو میکنیم که اقتصاد ایران یکی از سختترین فشارهای خارجی ناشی از تحریم را تحمل میکند . شاید صحبت از توسعه در این شرایط کمی عجیب باشد اما نکته اینجاست که چرا از پس سال های طولانی اجرای برنامههای متعدد توسعه نتوانستیم به اهداف پیش بینی شده رد این زمینه نزدیک شویم و همچنان عنوان کشوری در حال توسعه را با خود داریم؟
پاسخ به این سئوال بحثی تاریخی را طلب میکند. شاید ما دیر متوجه شدیم که بلد نیستیم. که سواد لازم و کافی را نداریم.
این پاسخ بسیار کلی است، شاید بهتر باشد سئوال را جزئی تر بپرسم . چرا از پس اجرای ۱۰ برنامه توسعه ای در ایران نتوانستیم به توسعه برسیم؟
مشکل اساسی توسعه نیافتگی این است که صنعت در این کشور قاعدتا پا نمیگیرد. هنگامیکه ما به تاریخ کشور خود مینگریم متوجه میشویم این مشکل از مدتها پیش آغاز شده است؛ به نظر من باید بررسیتاریخی این مساله را از قرارداد خفت بار ترکمانچای به این سو انجام گیرد. در ماجرای انقلاب مهم و راهگشایی چون مشروطه ، کپی کاری در کشور ما باب شد چرا که حتی خود این انقلاب را وقتی بررسی میکنیم متوجه میشویم که این انقلاب خود کپی بود از انقلابات مشابهی که پیشتر در کشورهای دیگر رخ داده بود و وقایع جهانی. به بیانی جامعه ایران به جنبش نیفتاد بلکه از بیرون الگوبرداری کرد. وقتی از بیرون چیزی را میگیریم باید به سابقه تاریخی هم توجه کرد.
شارل شوردن وقتی در زمان شاه عباس صفوی به ایران آمده بود در کتاب خود که سه قرن پیش نوشته است، تاکید دارد: در میان صنعت گران ایرانی کسی توانایی تعمیر ساعت را نداشت. یعنی سیصد و اندی سال پیش، از علم و فن نسبت به جهان خود عقب ماندگی داشت. یا من در جایی میخواندم که ناصر الدین شاه در مورد تلفن، صحبتهایی میکند. او میگفت جایی سوراخ سوراخ را روی گوش خود میگذاشتم و جایی سوراخ سوراخ هم در پایین بود و من با فلان میرزا حرف زدم. این نشان میدهد ما از صنعت بهره نبردیم و نسبت به جهان خود فاصله زیادی داشتیم.
ریشه این مساله در چیست؟
به قول آقای محسن صفایی فراهانی که من احترام فراوانی برای ایشان قائلم، بیسواد بودیم. حالا جلوتر رفتیم و تحصیلکردگان آمدند ولی میبینیم درسها هم کپی کاری است و حاصل فرایند درونی نیست بلکه ماحصل مدرنیته ظاهری است که نتیجه مطلوبی هم نداشت.
من به صحبت های سر آرتور لوییس نوبلیست اقتصاد در گزارشی که در مورد توسعه به بررسی وضعیت آموزش در جهان میپردازد و وضعیت هر قاره را بررسی میکند، نظر شما را جلب میکنم. او وقتی در بحث خود به آسیا میرسد میگوید به دلیل دستمزد کم اساتید و «نسبت شاگرد به استاد به طور غیرطبیعی زیاد» عملا همین «کثرت تعداد دانشجو به زیان استاندارد» سبب شد تا «انبوهی فارغالتحصیل بی مایه» از دانشگاه به جامعه سرازیر شوند.
وقتی از آسیا صحبت میکنیم مساله دیگر خاورمیانه نیست و کشورهایی چون ژاپن، چین، کره، تایوان و مالزی را هم در بر میگیرد ولی این جوامع اکنون در باشگاه کشورهای توسعه یافته حضور دارند.
بله آنها هم در این بحث جا میگرفتند ولی آنها به سرعت فهمیدند که نمیدانند و بلد نیستند و همین سبب شد مسیر خود را تغییر دهند. ما نتوانستیم در جامعه خود پذیرای این مشکل باشیم.آنها خیلی زودتر از ما فهمیدند بلد نیستند. حداقل از جنگ دوم جهانی این را فهمیدند و بعد دیدند منابع مکتوبی در غرب هست که به رشد و پیشرفت آنها کمک میکند به همین دلیل آن را به خوبی ترجمه کردند تا از آنها استفاده کنند. هنگامیکه منابع کافی را بهدست آوردند فرایند آموزش را براساس ویژگیهای جامعه خود تعریف کردند. با این حال ما هنوز این کار را انجام ندادیم.
با این حال ما بیش از ۱۰برنامه توسعه اجرا کردیم و حتی پیش از کره به سمت توسعه اقدام به حرکت کردیم ولی هنوز در میانه راه هستیم و گاهی نه تنها پیش نمیرویم بلکه رو به عقب حرکت میکنیم.
از بی سوادی جامعه و بی مایه شدن فارغ التحصیلان میخواستم به همین مساله برسم. مشکل این است که تصمیم گیران اقتصادی ایران از بعد انقلاب مشروطه به جز سه دوره محدود اهلیت حرفهای نداشتند. یعنی فقط اهلیتهای سیاسی و امنیتی افراد بررسی شده ولی اهلیت حرفهای را به فراموش سپردیم. از این رو با شاخصهای متعدد می توان ثابت کرد تصمیمات اقتصادی اتخاذ شده در کشور همراه با اهلیت حرفهای و علمی نبوده است.
حالا فردی می تواند اهلیت نداشته باشد و به تدریج آن را کسب کند. مساله ما اما پیچیدهتر است، یعنی حلقه دیگری مطرح میشود. احمد اشرف در کتاب مشهور خود، بحث تاجرباشیها را به عنوان مانع صنعتی شدن کشور مطرح میکند. این افراد در ساختار کشور نفوذ داشتند. آمار را ببینید. از سال ۱۲۷۷ که آمارهای گمرکی در کشور ثبت شده ، مشخص است همواره با کسری تراز تجاری روبرو بودیم که بعدها با نفت جبران شد. به هر روی ممکن است حتی بخشی از تصمیم گیران نااهل اقتصادی کشور جزو همین تاجرباشیها بوده باشند یا حتی بیم آن می رود برخی تحت تاثیر آنها قرار می گرفتند. مشخص است فردی که توانایی کافی برای اداره امور را ندارد مجبور به تبعیت میشود. این بخش بیشترین ضربه و آسیب را به رشد صنعت و اقتصاد در کشور زدهاست.
به همین دلیل مشاهده میکنیم رهبری بارها بر تولید تاکید کردند ولی در تصمیم گیران اقتصادی به آن عمل نمیکنند.
همین مشکل تولید سبب شده عملا ما در مقابل تحریمها زیان ببینیم.
دقیقا. در کتاب هنر تحریمها که "ریچاد نفیو "آن را نوشته مشخص میشود آمریکا به خوبی از ضعفهای اقتصاد ایران آگاه است و وقتی میخواهد به کشور فشار آورد دقیقا بر همین مسائل دست میگذارد. کاش دولتمردان ایرانی یک دوره دانشگاهی برای بررسی این کتاب تعیین میکردند تا متوجه شویم چرا هر چه به زیان ما بود را ناخواسته انجام دادیم و عملا خود را در مقابل تحریمها بیدفاعتر کردیم.این نکته مهمی است و دقیقا ما همین کار را انجام داده ایم.
نفیو میگوید آمریکا مجموعه سازمان یافته از تحریمها را بر صنعت خودروسازی اعمال کرد. هدف اصلی این تحریمها مشاغل حوزه تولید بود. درست همزمان با اعمال همین تحریمها، امریکا توانایی شرکتها و دولت این کشور برای فروش فناوریهای مخابراتی به ایران را افزایش داد.
به هر روی این ناکارآمدی نشان از عدم اهلیت دارد که جز سه دوره در تمام دوره انقلاب مشروطه به این سو حاکم بوده است.
این سه دوره کدام دوره ها بودند؟
دوره نخست وزیری مصدق، دوره وزارت علینقی عالیخانی و سال های ۶۰ تا ۶۸.
از قضا در اغلب سالهای این سه دوره کشور فشارهای زیادی مانند جنگ را هم تحمل میکرد.
بله کشور ما دقیقا در دورانی که فشار زیادی را تحمل میکرد رو به اهلیت فنی آورد.
نکته مهم اینجاست که برخی معتقدند اتفاقا سیستم و ساختار در ایران اجاره توسعه و پا گرفتن تولید را نمیدهد. نظر شما رد این مورد چیست؟
من با این حرف شدیدا مخالفم چرا که همه رهبران ایران تمایل داشتند ایران صنعتی شود ولی نشد. به این معنا من فکر میکنم اگر اهلیت کافی بود حتما میشد در سیستم نیز تغییرات مورد نیاز را ایجاد کرد و حاکمیت هم قانع میشد مسیری که به سود کشور است را ادامه دهد.
آقای جلیل شرکا در مصاحبهای با ماهنامه تجارت فردا میگوید ما در زمان شاه هم ابتدا اهلیت امنیتی افراد را بررسی میکردند که عملا این روند پس از انقلاب هم ادامه یافت.می بینید که ماجرا خارج از حوزه اقتصاد آب می خورد . در حقیقت وقتی اقتصاد اولویت و اصل نیست، این اشتباهات در ساختار تکرار می شود و مانعی برابر توسعه یافتگی ایجاد می کند . شاید بهتر باشد راز توسعه نیافنتگی ایران را در همین ماجرای اهلیت و خارج از حوزه اقتصاد جستجو کنیم.
منبع: خبرآنلاینمنبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۸۴۳۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سید جمالالدین اسدآبادی مبارز و قهرمان ملی در برابر استعمار، اما ناشناخته برای نسل جوان
شهرام ساری اصلانی، دارنده دکتری تخصصی زبان و ادبیات، و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در گفتگو با خبرنگار استانی ایسکانیوز از همدان، به مناسبت ۱۸ اسفند ماه، روز بزرگداشت سید جمال الدین اسدآبادی در تقویم، بیان داشت: سید جمال الدین اسدآبادی در آبان ماه سال ۱۲۱۷ شمسی در کوی سیّدانِ اسدآباد متولد شده و در محله ای به نام ( با سابقه امام زاده احمد ) زندگی کرده. در آن زمان حال و هوای معنوی و عطر و بوی خاصِ عرفانی در دیار سید جمال الدین حاکم بوده. از ایام کودکی، گفتار و رفتار سید جمال الدین بسیار بالاتر از سطح سن شناسنامهای او بوده و به همین واسطه، مردم از سنین پایین، متوجه هوش سرشار او شده بودند. او دروس مقدماتی حوزه را تا ده سالگی نزد پدر و دوره های خارج از فقه را نزد شیخ مرتضی انصاری و ملا حسین همدانی آموخت.
شهرام ساری اصلانی ادامه داد: اما به دلیل اختلافات و مشکلاتی که میان عُلما در اسدآباد وجود داشته، توسط پدرش ( سید صفدر ) از اسدآباد مهاجرت کرده و به قزوین می روند و چهار سال در آنجا زندگی می کنند. او طی این سال ها در حوزه علمیه قزوین به فراگیری علوم و فنون مختلف من جمله فقه، اصول و ادبیات عرب و منطق می پردازد. و در تمام این موارد، سرآمد میشود. لازم به ذکر است که او در زمان تصیل، به تدریس هم میپرداخته.
وی گفت: او در سال ۱۲۷۰ از شیخ انصاری حکم اجتهاد میگیرد و به هندوستان می رود. او در دوران زندگی خود در کلکتهِ هندوستان، شاهد غارت این کشور توسط استعار انگلستان بوده است.
ساری اصلانی تاکید کرد: او به دلیل تفکرات سیاسی خود به ویژه افشای غارتگری انگلیس و بیداد گری در کشور هندوستان، از این کشور اخراج میشود و به ایران باز میگردد. اما به دلیل تفکرات سیاسی که داشته، به دنبال مدینه فاضله می گشته، در نتیجه این بار از ایران اخراج میشود. به همین دلیل مدام به کشور هایی مثل ترکیه و فرانسه و روسیه و عراق مهاجرت می کرده.
استاد دانشگاه ادامه داد: او در سال ۱۲۷۵ در استانبول فوت می کند و با احترام هر چه تمام تر به خاک سپرده می شود. اما در سال ۱۳۲۳ جسد او از ترکیه به کابل منتقل شده و در محوطه فعلی دانشگاه کابل دفن می شود.
در ادامه گفتوگو تفصیلی خبرنگار ایسکانیوز درباره جمال الدین اسدابادی را میخوانید:
ایسکانیوز: بر سر اصالت اسدآبادی اختلاف نظر هایی وجود دارد. طبق مطالب موجود در کتب مختلف، او اصالتا ایرانی است یا افغانستانی؟
او خود را گاهی سید جمال الدین افغانی می خوانده اما به گواه شیخ محمد عبده که از شاگردان معروف او در مصر بوده، ایشان ایرانی و شیعه مذهب و زاده اسدآباد همدان بوده. در واقع شیخ عبده در مقدمه رساله نیجریه به زبان عربی توضیح می دهد که سید جمال الدین به دو دلیل خود را افغانی معرفی می کرده. اول اینکه بتواند در کشور های عربی خود را سنی معرفی کند و به مقاصد خود دست یابد و دلیل دوم اینکه خود را از مقررات سختی که ایران برای اتباع خود در خارج از کشور تعیین کرده بود، رها کند.
آرامگاه شیخ جمال الدین اسد آبادی در افغانستان
ایسکانیوز: شاخص ترین تفکرات اسدآبادی چه بوده است؟
شاخص ترین تفکرات وی استبداد ستیزی و همگرایی و پیوستگی اسلامی و مبارزه با جرم گرایی و تلاش برای آگاه سازی مردم و اصلاح تفکرات دینی و همچنین مبارزه با استعمار و استبداد انگلیس بود. که خاستگاه بسیاری از عالمان و اندیشمندان جهان محسوب میشود.
ایسکانیوز: مهم ترین تالیفات و خدمات سید جمال الدین اسدآبادی به مردم چه بوده است؟
انتشار روزنامه شمس النهار
تألیف و انتشار کتاب تتمعُ البیان
تألیف و انتشار کتاب فی تاریخ افغان
تاسیس شفا خانه
ایجاد کاروان سرا
تشکیل کابینه وزرا
تشکیل مکتب های کشوری و لشکری برای تربیت جوانان و نظم دادن به سپاه و آگاهی بخشی به مردم در راستای ارتقای زبان ملی.
ایسکانیوز: مهم ترین آثار مکتوب اسدآبادی چه بوده؟
العوره الوثقی
رسائل و مقالات
ضیا الخافقین
الرسائل و المقالات
تاریخ ایران و تاریخ افغان
ایسکانیوز: ایشان در طول حیات خود در چه زمینه هایی فعالیت کرده است؟
زمینه های فعالیت او را می توان در دو حوزه سیاسی و علمی متمایز کرد. که در هر دو حوزه تاثیرات فراوانی بر علما و مردم داشته است.
ایسکانیوز: فعالیت های اسدآبادی تا چه اندازه بر فرهنگ ایران الخصوص جوانان تاثیرگذار بوده است؟
متاسفانه این شخصیت بزرگ در میان ایرانیان و دانشجویان غریب است که این به دلیل کم کاری در حوزه های علمی و سیاسی به جهت شناساندن این شخصیت ماندگار به مردم، میباشد.
اما باید توجه داشته باشیم که شایسته است که دانشجویان اهل علم و دانش و محققان ادبی از طُرُق مختلف من جمله تولید مقالات گوناگون با آثار سید جمال الدین آشنا شوند. چرا که تفکرات او تأثیر بسزایی در اندیشه جوانان ایرانی خواهد داشت.
دانشگاه سید جمال الدین اسدآبادی در شهریورماه سال ۱۳۹۰ در شهرستان اسداباد استان همدان به جهت زنده نگهداشتن یاد این عالم و دانشمند فرزانه نام گزاری و افتتاح شد و اکنون با ظرفیت ۱۲۰۰ دانشجو در حال فعالیت است.
در تصویر دوم وزیر محترم علوم تحقیقات و فناوری را در جمع دانشگاهیان این مرکز میبینید.
ایسکانیوز: شاخص ترین فعالیتی که سید جمال الدین اسدآبادی انجام داده، چه بوده که باعث شده روزی را در تقویم به نام او ثبت کنند؟
در این مورد، نظرات مختلفی وجود دارد. ممکن است سیاسیون مهم ترین دلیل را مبارزه وی با استبداد و استکبار بریتانیا و مبارزه با فساد و همچنین تاکید او بر آزادی، برابری و مساوات قلمداد کنند. چرا که او همواره به دنبال مدینه فاضله ای بود تا مسلمانان در سایه آن به سعادت برسند. و تاکید داشته که دین از سیاست جدا نیست. اما پژوهشگران حوزه ادبی و علمی شاخصه نام گذاری این روز را سرآمد بودن او در خدمات علمی میدانند.
ایسکانیوز: شهرت اسدآبادی تا چه اندازه فراگیر بوده است؟
سید جمال الدین اسدآبادی مانند بسیاری از دانشمندان شاخص و نویسندگان و شاعران ایرانی شهرت جهانی و فرامرزی پیدا کرده بود. مهمترین عاملی که به شهرت جهانی اسدآبادی منجر شد، تلاشهای فراوان او برای لغو قرارداد تنباکو بود. در واقع این امتیاز به فردی به نام تالبوف از کشور انگلستان داده شده بود که برای ایران سراسر ننگ بود و در نهایت تلاشهای او نتیجه داد و این قرارداد ملقا شد.
ایسکانیوز: عمده آثار و تألیفات اسدآبادی در چه زمینهای میباشد؟
عمده و اغلب آثار او در زمینه تاریخ و فلسفه و عرفان است.
ایسکانیوز: اسد آبادی در طول حیات خود چه افتخاراتی کسب کرده است؟
وی افتخارات بسیاری در زمینه های سیاسی و علمی کسب کرده اما مهمترینِ آنها، لغو امتیاز ننگین تنباکو میباشد.
ایسکانیوز: به عقیده شما، جوانان و دانشجویان ایرانی در سطح دانشگاه، با چنین فرد برجستهای آشنایی مناسبی پیدا میکنند؟
به نظر من جای بسیاری از بزرگان عرفان و دین و سیاست من جمله سید جمال الدین در بین واحد ها و دروس دانشگاهی خالی است. و او در کشور خود و حتی در زادگاه خود یعنی استان همدان و شهرستان اسدآباد، غریب است.
که چنین برخوردی با فیلسوف بزرگی مثل سید جمال الدین، شایسته نیست.
خبرنگار: حسام رضایی
انتهای پیام/
کد خبر: 1223587 برچسبها ترکیه ایران