Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-29@02:46:13 GMT

عصیانی با کمانچه...

تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۹۴۹۸۳۴

عصیانی با کمانچه...

خبرگزاری آریا - علی‌اکبر شکارچی ـ آهنگساز و نوازنده کمانچه ـ با نگارش یادداشتی زادروز دو نوازنده باسابقه کمانچه ـ کیهان کلهر و اردشیر کامکار ـ را به آنها تبریک گفت.
به گزارش خبرگزاری آریا، آبان زادروز اردشیر کامکار و سوم آذر زادروز کیهان کلهر بود اما به دلیل آنچه شکارچی قطعی اینترنت عنوان کرده است، این یادداشت دیرتر از موعودی که باید نوشته و رسانه‌ای می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


در متن یادداشت علی‌اکبر شکارچی می خوانیم:
«کمانچه نوازی قبل از انقلاب در سه حوزه تقسیم بندی می‌شود: الف: موسیقی نواحی در لرستان با کمانچه نوازی علیرضا حسین‌خانی، همت علی سالم، پیرولی و قوچعلی راج. در مازندران با کمانچه نوازی قدراُتولی(کتولی)، خراسان ولی رحیمی و خلیل یوسفی کرمانچی و در شهرکرد طوقانیان همه این استادان هیچ‌گاه شیوه و عرصه کمانچه نوازی را رها نکردند.
به جرأت می‌توان گفت کمانچه نوای شهری مدیون هنر آنان است. ب: در کمانچه نوازی خارج از مرزهای ایران بیش از همه هابیل علی‌اف به عنوان کمانچه نوازی افسانه‌ای نیاز شنیداری ما ایرانیان را تامین می‌کرد. ج: در حوزه موسیقی دستگاهی باید بگویم کمانچه نوازی موسیقی دستگاهی به مویی بسته بود. استاد علی‌اصغر بهاری که نامش و یادش همیشه جاودان بماند تنها کسی بود که از میان هجوم ویلن‌نوازی در سراسر ایران سربرآورد و نگذاشت شیوه و صدای کمانچه نوازی که به مویی بسته بود، بریده شود. از شاگردان برآمده از شیوه و مکتب او می‌توان محمد مقدسی، داوود گنجه‌ای، درویش رضا منظمی، مهدی آذرسینا و هادی منتظری را به نیکی و شایستگی نام برد.
در یکی از روزهای سال 1358 در کانون چاووش برای اولین بار صدای کمانچه نوازی کیهان کلهر را برای لحظاتی شنیدم. اصلا یادم نمی‌آید چه می‌نواخت. فقط یادم می‌آید با جسارت و دلیری می‌نواخت. از آن پس دیگر هیچگاه او را ندیدم و هیچ صدایی از ایشان از آن طرف مرزها به داخل کشور عبور نکرد و اگر هم آمد، در هجوم هولناک تحریم و ساز و موسیقی به ویژه کمانچه نوازی از ترس موسیقی ستیزان، در سینه و یادها پنهان ماند و پخش نشد. یک روز در چاووش زنده‌یاد محمدرضا لطفی با تحسین و حیرت به من گفت: اردشیر کامکار برادر خانمم از موقعی که نوار خلق لُر و کمانچه نوازی تو را شنیده تمام پوزسیون‌های آن‌را مثل شصت‌تیر زیبا از خودت هم بهتر می‌نوازد. این نابغه دوران(اردشیر کامکار) برخاسته از موسیقی سیدعلی اصغر کردستانی، حسن زیرک و از همه مهمتر پدر گرامی و زنده‌یادش حسن کامکار به تهران آمده بود. بی هیچ اغراقی در هر اثر هنری که منتشر می‌شد، حضور درخشان کامکارها، به‌خصوص کمانچه نوازی اردشیر در بالاترین تکنیک اجرا، آن اثر را به تاریخ سرفراز موسیقی ایران پیوند می‌زدند و آن اثر از آثار ماندگار موسیقی ایران می‌شد. در هم‌نوازی پشنگ، ارژنگ و اردشیر کامکار در آلبوم با یاد صبا، اردشیر تکنیک و توانی از کمانچه‌نوازی به نمایش گذاشت که به راستی هم تصورنشدنی و هم رویایی دست نیافتنی برای کمانچه‌نوازان بود. اردشیر در عرصه کمانچه‌نوازی چنان تاثیری در آموزش و نوازندگی کمانچه گذاشت که به جرأت می‌توان گفت ماه تابناکی بود که بر تارک سپید کمانچه نوازی ایران خوش درخشید. نمونه‌های موجود گواه آنست که از آن زمان به بعد قطعه‌های گوناگونی از سنتی‌ترین تا مُدرن‌ترین حالتش، با ساز کمانچه در جامعه اجرا و فراگیر شد. به بیان دیگر تکنیکی عمودی در پوزسیون‌های گوناگون برای نمایش و بیان اندیشه جدید توسط ایشان و شاگردان با استعداد او که هر کدام یکی از نوابغ دوران خود هستند.
کمانچه نوازی دوران جدید را با قدرت و تسلط و بی‌چون و چرا گسترش و تحکیم بخشید. به موازات این تحول خجسته و کمانچه‌نوازی، پدیده و نابغه‌ای دیگر مجنون و شیدا، مست و هشیار بر فراز کمانچه‌نوازی ایران درخشید؛ کمانچه نوازی که کیهان در کیهان آسمانی، ماه عالم‌تاب شد. کیهان کلهر این دُردانه دوران، ساز و نوایش با ساز و نوای کمانچه نوازان دوران قاجار؛ حسین‌خان اسماعیل‌زاده، باقرخان، حسین یاحقی، صبا، بهاری، گنجه‌ای، مقدسی، منظمی، آذرسینا، هادی منتظری و اردشیر کامکار در هم آمیخته شده و دگرگونی و نوزایی دیگری را رقم زد. این دگرگونی که آمد نه تنها کمانچه نوازی را از سلطه سازهایی مثل ویلن، تار، سه‌تار و سنتور با سرفرازی به در آورد، بلکه به سخنوری بدل شد که با دلیری داد خود را از عقب‌ماندگی دوران کمانچه نوازی و داد خود را از عقب‌ماندگی سرزمینش کرمانشاه و ایران بستاند. از برکت خوشنوازی این دو فرزند خلف دوران کمانچه نوازی ایران، هجوم و اشتیاق آموختن کمانچه به حدی شده است که در طول تاریخ موسیقی ایران، چنین شوق گسترده‌ای برای یادگیری کمانچه‌نوازی نمی‌توان یافت.
ای مردم تصور نکنید چنین رویدادی به سهولت حاصل شده است؛ ما از ممنوعیت حمل کمانچه تا گرفتن و شکستن ساز و نغمه‌های درون کاست و آلبوم‌ها تا هجوم موسیقی ستیزی گسترده بر علیه موسیقی به اینجا رسیده‌ایم. گمان نکنید کیهان کلهر بر تختی از ناز و نعمت خارج از کشور به این مقام سرفرازی رسیده است. اطمینان دارم سیروسلوکی همراه با نداری و صبوری و همدلی پیوسته و جدایی ناپذیر با کمانچه بر این تاج و تخت نشسته است. آنچه که من از ساز او درمی‌یابم، عصیانی است بر آنچه که بر او گذشته است. پاساژهای تند و سریع و گاه مبالغه‌آمیز، آرشه‌های «ترمولو» و پرسش‌های گوناگون و بکار گرفتن تکنیک سه‌تار نوازی با ناخن به جای آرشه را شاید بسیاری از کمانچه نوازان نپسندند ولی من آنها را تلاشی جسورانه و پر امید برای یافتن راهی جهت عبور از هر دیوار و موانعی که بر سر راه عشق، مهر و صلح و دوستی و بهتر زیستن قد کشیده است، می‌دانم. کمانچه نوازان عزیز، تصور نکنید کلهر و کامکار با دستانی و اندیشه‌ای تهی و بی بنیاد به این مقام رسیده‌اند. اطمینان داشته باشید که آنان از آموختن موسیقی دستگاهی و موسیقی قومی خود و اقوام دیگر از سالیان بسیار دور چنان خود را پرورده‌اند که هر گاه دست به ساز ببرند، به سهولت برای شادمانی شما چنان نغمه‌ای شوق پرور و خیال انگیز می‌آفرینند که تحسین و حیرت همگان را بر می‌انگیزانند.
می‌خواهم این را بگویم که قبل از اینکه آثار آنان را تقید و کپی می‌کنید، از پروراندن بنیادی خود غافل نمانید. به گفته هگل: نوآوری راستین تربیت راستین می‌خواهد. راه تربیت راستین شما از آموزش موسیقی دستگاهی و موسیقی نواحی ایران عبور خواهد کرد.
دلم می‌خواست این نوشته در زادروز این دوستان هنرمندان عزیز منتشر شود. ولی بسته شدن اینترنت مرا به کلی از شوق انداخت. و امشب ادامه آن‌را به یادگار نوشتم. زمانه به یکسان ندارد درنگ / گهی شهد نوش است و گاهی شرنگ خدای را سپاس که افزون بر تبریک تولد این دو کمانچه نواز برجسته، شادباش و خرسندی خود را برای گرفتن جایزه مرد سال موسیقی در جهان به کیهان کلهر عزیز ابراز کنم.
مبارک و گوارای‌تان باد شیرینی رسیدن به قله‌ای که مردم ما می‌دانند چه‌ها کشیدی در این راه پرفراز و نشیب؛ از مو تا ماه. چون ماه و خورشید تابناک و درخشان بمانی ای خوشنواز چیره دست. بخوانیم این جمله در گوش باد / چو ایران نباشد تن من مباد که گردون نگردد به جز بر بهی / به ما بازگردد کلاه مهی آباد گردی ای ایران / شکوفا و نخبه پرور بمانی ای ایران زمین مثل دماوند سرفراز و روسپید بمانید ای فرزندان خلف سرزمین ایران»

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۹۴۹۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حال موسیقی ایران خوب است

«به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. » این بخشی از گفته‌های علیرضا طلیسچی، خواننده شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند، تثبیت کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری، تولید و پخش رئالیتی‌شوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکه‌های نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامه‌ها که این‌روزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتی‌شو «زودیاک» است که با عنوان «شب‌های مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش می‌کند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار می‌دهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.

 سریال «شب‌های مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال‌۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتی‌شو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدی‌پور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداخته‌اند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناخته‌شده و پرطرفدار پاپ است؛ خواننده‌ای که توانسته جایگاهش را با کنسرت‌هایی که برگزار می‌کند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تک‌آهنگ‌هایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفت‌وگو از حضورش در برنامه «شب‌های مافیا» می‌گوید و در بخش‌های دیگری از این گفت‌وگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.

این روزها رئالیتی‌شوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. چطور شد که در برنامه «شب‌های مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟

از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور می‌توانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما به‌نظرم «زودیاک» شیک‌تر است و پیچیدگی‌هایش بازی را برای بیننده جذاب‌تر می‌کند.

خیلی‌ها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت می‌دهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟

شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. این‌طور نگاه می‌کنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بیننده‌های برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد ‌کنیم که امیدوارم به چنین نتیجه‌ای رسیده باشیم.

اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزه‌های مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامه‌های حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامه‌های خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک می‌کند، اما اینکه این برنامه‌ها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفه‌ای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمی‌رسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفه‌ای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکی‌دو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شده‌اند و اگر از این قبیل برنامه‌ها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی می‌کند.

پیشنهادی برای حضور در برنامه‌های موسیقی داشته‌اید؟

پیشنهاد داشته‌ام، اما علاقه نه، چون به‌نظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی به‌صورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقه‌ای می‌شود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.

این روزها بازار کنسرت‌های پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم می‌کند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟

به‌نظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سال‌های اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفه‌ای‌تر و صداهای قشنگ‌تر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون می‌آید و خودش را ترمیم می‌کند.

برویم سراغ مسئله‌ ترند شدن برخی از قطعه‌های موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه می‌شود که یک کار این‌طور دیده و شنیده و پرطرفدار می‌شود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته می‌کنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی می‌رسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر می‌کنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.

شما در قطعه‌های معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعه‌های احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟

اگر به تاریخمان رجوع کنید، می‌بینید که مردم ما پر از غم و غصه بوده‌اند و طبیعتا تمایلشان به آهنگ‌های شاد بیشتر است. در کنسرت‌ها هم همین‌طور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانواده‌اش کنار می‌گذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمی‌خواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگ‌های شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.

این روزها مدام نام خواننده‌های جدیدی را می‌شنویم که در فضای مجازی معرفی می‌شوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خواننده‌هایی را می‌بینیم که خیلی‌ها نمی‌شناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟

ما خوانندگانی داشته‌ایم که با یک قطعه روی صحنه آمده‌اند و بقیه قطعه‌هایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشته‌ایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده‌ و به‌تدریج معروف شده‌است. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.

به تجربه حوزه‌های هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر می‌کنید یا پیشنهادی داشته‌اید؟

من یک‌بار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر می‌کردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح می‌دهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده‌ و تصمیمات بعدی‌ام خبر ندارم.‌


رئالیتی‌شوها توانسته‌اند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی  را متحول کنند

در چند سال اخیر پلتفرم‌ها به کاربران امکان می‌دهند فیلم‌ها و سریال‌ها را به‌صورت آنلاین تماشا کنند و به‌سرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شده‌اند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریال‌های پخش‌شده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرم‌های نمایش خانگی و تلویزیون نشان می‌دهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کم‌کردن حساسیت‌هایی سعی در جذب هنرمندان و چهره‌های مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرم‌های پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتی‌شوها و برنامه‌های مسابقه که در شبکه نمایش خانگی ‌تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز به‌وجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمی‌تواند اوقات فراغت خود را پر کند.  بنابراین از یک‌سو پلتفرم‌های گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریال‌های خود توانسته‌اند با تمرکز بر جذابیت‌های داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامه‌های مختلف نشان داده‌اند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخش‌هایی موفق شده‌اند.
 البته دامنه صنعت سرگرمی ‌آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون ‌یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانسته‌ایم رقابتی با برنامه‌های خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامه‌ها توانسته‌اند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصل‌های آن را دنبال می‌کنند.
VOD‌ها طیف گسترده‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها را از سراسر جهان به کاربران ارائه می‌دهند. این امر به‌معنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیت‌های برنامه‌های روتین است.
نمی‌توان منکر این موضوع شد که پلتفرم‌های نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کرده‌اند. این امر منجر به ایجاد شغل‌های جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VOD‌ها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا می‌کنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهم‌تری ایفا کنند. با رفع چالش‌های موجود، VOD‌ها می‌توانند به گزینه‌ای محبوب‌تر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و به‌طور قابل‌توجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.‌

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • کیهان: ما محترمانه حجاب سر زنان می کنیم اما رضا شاه با ضرب و شتم حجابشان را برمی داشت
  • رسم مهمان‌نوازی مردم اهواز از مسافران + فیلم
  • کیهان: با تخلف باید برخورد شود چه دزد باشد چه زن بی‌حجاب!
  • برگزاری یادبود نوازنده فقید در فرهنگسرای ارسباران
  • موسیقی لرستان در تالار وحدت طنین انداز می‌شود
  • جیمزوب پازل شکل‌گیری کهکشان‌ها را به هم ریخت
  • حال موسیقی ایران خوب است
  • داستان تیتراژ سریال دلیران تنگستان
  • انجام جراحی لوزه با تعرفه دولتی در بیمارستان کامکار عرب نیای قم
  • گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینه‌ای عظیم که هنوز پیدا نشده است