کتاب، داروی کاهنده اندوه اجتماعی
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۰۰۸۱۳۹
کتاب در همه دورههای تاریخی نقش ویژهای داشته است، هیچ جامعهای نمیتواند نقش این یار قدیمی را در رویدادهای مهم و تاثیرگذار انکار کند و آن را نادیده بگیرد، تاریخ ایران هم سرشار از کتابهایی است که در بزنگاههای تاریخی نقشی پررنگ داشتهاند.
امبرتو اکو نشانهشناس و فیلسوف ایتالیایی در گفتوگویی که با ژان کلود کریر فیلمنامهنویس و بازیگر فرانسوی دارد و در کتابی به نام از کتاب رهایی نداریم، منتشر شده، میگوید: هر کشوری باید حوادث تاریخی مهمی را از سر گذرانده باشد تا دارای شعوری شود که بتواند پدیدآرنده اندیشهای جهانی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این جمله شاید سرنوشت محتوم ایران زمین باشد، سرزمینی همیشه اندیشمند و تمدنساز است.
هرگاه که روح جامعهای دردمند و اندوه بر آن حاکم شود، کتابها میتوانند، راهی به سوی آرامش گشوده و تسکین دهندهای قدرتمند باشند، چنانکه نعمتاله فاضلی در یادداشتی که روزنامه ایران منتشر کرده است، مینویسد: به من هم کمی حق بدهید تا بعد از نوشتن چند دوجین کتاب درباره ایران معاصر و فرهنگ آن، این طور گمان کنم که «مسئله کتاب و کتابخانه»، مادرِ همه «مسئلههای فرهنگی» ماست.
اگر جامعه ایران از همان آغازِ دوره معاصرش تاکنون کتاب و خواندن را جدی گرفته و گسترش داده بود، بدون تردید دچار «نفرین محیطزیستی» و «بلای جمعی اعتیاد» و نفرینها و «معضلهای شوم جمعی» دیگر نمیشد.
اما سوال این است که کتابها چگونه از رنج و اندوه اجتماعی میکاهند؟
کتاب، ناگفتهها را بازگو میکند
در برخی شرایط، پیشبینی روزهای آینده برای اعضای جامعه اهمیت پیدا میکند، گاهی اضطراب اجتماعی، تنها در شرایطی رفع میشود که نشانههایی از آینده در ذهن شهروندان جای بگیرد و به آنها گفته شود. در این حالت کتابهایی که موضوعات اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی دارند، دورنمای ممکنی که میتوان برای شرایط فعلی قائل شد را ترسیم میکنند.
تئوریهایی که استدلال محکمی برای نتایج خود داشته باشند و مثال منطقی از سلسله رویدادهای جوامع مشابه بیاورند، میتوانند از آینده احتمالی سخن بگویند، سخنی از آیندهای که حتی اگر خوشایند نباشد، باز هم میتواند راههای فرار از بنبست یا رهایی از مخمصه را به جامعه نشان بدهد و اینگونه راهی برای امیدواری بگشاید.
سال ۱۹۹۰ پس از جنگ ویتنام، باربارا تاکمن، کتابی به نام تاریخ بیخردی مینویسد و در آن با مقایسه جنگهای احمقانهای که مردم دنیا بر سر هیچ به راه انداختهاند، از تروا، جنگهای امپراتوری روم، جنگهای بریتانیا و... نتیجه جنگ ویتنام را هم بیش از هیچ نمیداند، چنان که اگر نام ویتنام را برداریم و افغانستان یا عراق را جای آن بگذاریم، انگار با پیشبینی یک آینده روبهرو شدهایم.
کتابها تسکین درد میشوند
اندوه حاکم بر جامعه و بر افراد، منجر به افسردگی عمومی خواهد شد، وقتی ناامیدی و تلخی، مثل آنفولانزا، همهگیر شود، انگیزه حرکت رو به جلو را در تکتک افراد از بین میبرد و روزگار تلخی را رقم میزند. در این شرایط ادبیات به میدان خواهد آمد، شعر، داستان و رمان، چنان که آگاهی میدهند، همدردی میکنند و چندان که امید میبخشند، سازنده و مهییج خواهند بود.
جامعه ایران قرنها پس از جراحت حمله خونریزانه مغولها و به خاک و خون کشیده شدن مردم این سرزمین، با گونههای مختلف شعر از عرفانی تا تغزلی به آرامش رسید و دوباره جوانههای زندگی در آن رویید. چنانکه وقتی از انقلاب فرانسه حرف میزنیم، نمیتوانیم تسلایی که ویکتور هوگو در کتاب بینوایان به مردم کشورش داد را نادیده بگیریم.
کتابها، جادههای پیشرفت هستند
زمانی که جامعهای اندوهگین و دلزده شده باشد، نمیتواند در مسیر پیشرفت گام بردارد و در جا زدن، ادامه زندگی و روابط اجتماعی را سختتر میکند؛ برای ایجاد رابطه، بعد از سلام، به سختی میتوان کلمهای پیدا کرد و اینجاست که کتابها به کمک میآیند. زمانی که روبهرو به نظر دیوار میآید، کتابها میتوانند، دریچه نوری از میان سنگ و سیمان و پولاد، پیدا کنند و روشنی را به درون زندگی انسانی بیاورند.
پژوهشگری، زاویه دیگری از این نور پراکندن است، وقتی انسان آگاه میشود و میتواند با اندیشیدن در اندیشهها، راهی را برای پیش رفتن باز کند. نمونه آن را شاید بتوان ظهور ساختارگرایی و مکتب فرانکفورت از قلب آلمان و روسیه در گذار از جنگ سرد دانست. اندیشمندانی که از دل خاکستر جنگ جهانی بیرون آمدند، حاصل مطالعه در روزگار درد و نامرادی و مرارت بودند. یا حتی ادبیات روسیه که در خفقان دوره تزاری یا پروپاگاندای فرهنگی کمونیسم، راه خود را به گونهای در جامعه و ذهن مردم باز کرد که کتاب مرشد و مارگریتا، اثر میخاییل بولگاکف در میان شاهکارهای ادبی همه تاریخ جهان جای بگیرد.
کتابها تردید میآفرینند
اگر جامعه باور کند که فردایی وجود ندارد و هیچ راهی برای بهتر شدن روزگار نیست، سیاهیها هر روز عمیقتر و ترسناکتر خواهند شد. کریستوفر همیلتون در کتابی به نام چگونه رنج بکشیم، از مجموعه مدرسه زندگی، مینویسد: «اگر میخواهید رنجهای زندگیتان را درک کنید، آدم شکاندیشی باشید. یک معنایش این است که بپذیرید چیزهای زیادی هست که در مورد شرایط انسانی نمیدانید و نادانستههایتان خیلی بیشتر از دانستههایتان است.» این تردید را کتابها میتوانند بیافرینند؛ این ایمان که هیچ چیز آنگونه که ما فکر میکنیم، نیست و همه چیز میتواند شکل متفاوتی داشته باشد.
کوتاه سخن
گاهی کشف راههایی به سمت درون، از راه کتاب، مهمترین راه گریز از رنج و اندوه را به جامعه نشان میدهد، میتوان از لابهلای کتابها، راهی یافت که زندگی فردا بهتر ساخته و از رنجی که روی دوش شهروند غم زده امروز است کاسته شود.
کتابها، راه فردا را نشان میدهند و حتی در بدترین شرایط اجتماعی، کتاب راهی به رهایی میگشاید.
برچسبها اختلالات اضطرابی معرفی کتاب کتاب جامعهمنبع: ایرنا
کلیدواژه: اختلالات اضطرابی معرفی کتاب کتاب جامعه اختلالات اضطرابی معرفی کتاب کتاب جامعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۰۰۸۱۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیری جمعیت نشاط اقتصادی و اجتماعی را کاهش میدهد
محمد کریم خورشیدوند اظهار کرد: کنترل جمعیت از گزارههای جوامع بشری است و مکاتب مختلفی در این حوزه نظریه دادهاند، بهعنوان مثال در قوانین حمورابی داریم که افزایش جمعیت را نشاندهنده ترقی فرد و جامعه دانسته است و از طرفی در یونان باستان اندیشمندانی مانند ارسطو و افلاطون موازنه و توازن جمعیت را نشاندهنده ترقی جامعه میدانستند.
وی ادامه داد: در سال ۱۷۹۸ میلادی یک کشیش و اقتصاددان انگلیسی به اسم رابرت مالتوس، کتابی با عنوان اصل جمعیت داشت که در آن یک نظریه داد و شعارش این بود که افزایش جمعیت راه حلی برای پیشرفت نیست، استدلالش این بود که رشد جمعیت بالقوه بهصورت تصاعدی است و رشد مواد غذایی و منابع بهصورت خطی است و پیشبینی این بود در ۲۰۰ سال آینده، رشد جمعیت جهان حدود ۲۵۶ برابر خواهد شد و تولید غذا فقط ۹ برابر و سالهای قحطی در پیش رو است و خیلی از انسانها براثر گرسنگی و قحطی میمیرند. طبیعی است خیلیها ترجیح میدادند فرزندانشان از گرسنگی نمیرند، به همین دلیل، کاهش جمعیت و جلوگیری از رشد جمعیت را بهعنوان یک سیاست لحاظ کردند.
او گفت: این نظریه هیچگاه شکل نگرفت، نهتنها در هیچ نقطهای از جهان این اتفاق رخ نداد، بلکه این نظریه برای حیوانات نیز صدق پیدا نکرد و نهتنها پیشبینی انجامشده درباره سالهای قحطی اتفاق نیفتاد، بلکه تولید بهقدری زیاد شد که حتی در سالهایی، مردم گندمهای اضافه را میسوزاندند.
خورشیدوند بیان کرد: امروزه میبینیم یکی از مشکلات و چالشهای جدی جوامع توسعهیافته، کاهش جمعیت جوان و پیری جمعیت است که در نتیجه موجب شده است، نشاط اقتصادی و اجتماعی آنها کاهش یابد. رونق اقتصادی به نیروی جوان وابسته است و زمانی که جوامع پیر شوند دولتها و صاحبان سرمایه احساس خطر میکنند.
او اظهار کرد: جوان، مایه پویایی و سرزندگی جامعه میشود و بیشتر جهشهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از دل نیروهای جوان جوشش پیدا میکند. اصولاً فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده برای ازدیاد و بقای نسل بشری است و مطابق فلسفه آفرینش بر ازدواج تأکید شده است.
وی ادامه داد: ازدواج موجب پیوند بین نسلها و تداوم نسل بشر میشود؛ ولی اگر سیاستهای یک دولت بر این اصل باشد که موالید کم شود در بلندمدت جامعه با انقطاع نسل بشر مواجه میشود، معضلی که امروزه ما در کشورهای غربی شاهدیم و بحران پیری جمعیت دارند.
مدیرکل امور اجتماعی استانداری لرستان افزود: اجرای سیاستهای کنترل جمعیت در کشور ما نیز پیامدهای ناگواری داشته و آسیبهای جدی از جنبههای گوناگون جسمی، روحی و روانی و اخلاقی و اجتماعی بر جامعه گذاشته است.
وی بیان کرد: اگر بخواهیم به نظام مسائل در حوزه اجتماعی اشاره کنیم، شاید ابربحران ما در این حوزه، موضوع سالخوردگی جمعیت باشد. اگر در ۲۰ سال آینده همین سیاست ادامه یابد، باعث میشود کمبود نیروی کار، بحران امنیت، کاهش تولید علم، خلاقیت و پیشرفت را داشته باشیم و همه اینها تبعاتی است که از کاهش جمعیت، ازدواج و بحث فرزندآوری نشأت میگیرد.
خورشیدوند گفت: منحنی رو به سقوط ازدواج و فرزندآوری، چالشهای زیادی دارد. باید روی ذهنیت نسل جوان درباره پایین آمدن سن ازدواج و فرزندآوری بهصورت جدی کار شود.
وی ادامه داد: برای اینکه سن ازدواج پایین بیاید و فرزندآوری بیشتر شود، باید کار فرهنگی انجام شود و سیاستهای غلطی که در ذهن برخی جوانان نقش بسته است، از بین برود.
مدیرکل امور اجتماعی استانداری لرستان معتقد است: بخشی مشکلات در موضوع ازدواج و جمعیت، اثر فضای مجازی، رسانهها و ماهوارههاست و بخشی نیز اقتصادی است. جوانی که مشکل اشتغال دارد و حداقلها را نمیتواند بهدست آورد، شاید اعتماد به نفس لازم را ندارد که بخواهد یک زندگی مشترک را آغاز کند و موضوع فرزندآوری را حتی در ذهن خود بیاورد.
او افزود: سیاستهای دولت باید بر مدار مشوقهای فرزندآوری و تسهیل ازدواج باشد. اشتغال و مسکن نسبت به این دو مقدم است و اینها زنجیروار به یکدیگر پیوستهاند.
باشگاه خبرنگاران جوان لرستان خرم آباد