مشارکت و تصور عمومی از انتخابات
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۶۸۷۱۱
حدس زدن اینکه برای انتخابات پیش روی مجلس، مشارکت بالای عمومی فارغ از نتیجه نهایی بهعنوان یک هدف «ملی» مطرح است، کار چندان دشواری نیست. کما اینکه بر شمردن ضرورتهایی که لزوم دستیابی به این هدف را ایجاب میکنند نیز بهدلیل روشنی و وضوح آنها چندان مورد نیاز نیست.
مسأله اما میتواند این باشد که این هدف مانند هر هدف عمومی دیگری چگونه و از چه طریقی محقق میشود؟ درک پاسخ منطقی همین سؤال است که میتواند طی مدت زمان اندک پیش رو تعیین کند که سطح جلب مشارکت عمومی برای انتخابات اسفندماه چقدر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در چارچوب مسائل و فعالیتهای اقتصادی این مهم به شکل روشنتری نمود پیدا میکند. به طور مثال نمیتوان در این حوزه به اقتصاد یک جامعه دستور و فرمان رشد داد بیآنکه نظامات زیرساختی آن از جمله نظامات بانکی متناسب، سرمایهگذاری لازم، تکنولوژی مورد نیاز و امنیت ناظر به سرمایهگذاری فراهم نباشد. در واقع برای یک رشد و توسعه اقتصادی به جای دادن دستور باید این زمینهها را فراهم کرد که با مهیا شدن آنها به شکل اتوماتیک و خودکار رشد اقتصادی نیز اتفاق خواهد افتاد. همین مسائل در خصوص هدف مهم مشارکت بالا در انتخابات نیز صدق میکند. هدفی که تحقق آن بیش از آنکه در گرو درخواست و توصیه باشد نیازمند فراهم کردن شرایط و زیرساختهای مشخصی است. زیرساختهایی که البته شناسایی آنها با توجه به تجربه دموکراتیک جوامع مختلف کار چندان پیچیده و سختی نیست. برگزاری یک انتخابات با مشارکت بالا در واقع محصول و نتیجه طبیعی همین فرآیندهاست.
به عبارت دقیقتر اگر بخشهای مختلف جامعه ببینند که نمایندگان آنها در میان گزینههای قابل انتخاب وجود دارند و البته در صورت انتخاب شدن این گزینهها، امکان تأثیرگذاری آنها در سطوح حاکمیتی که قرار میگیرند نیز فراهم است به طور خودکار و طبیعی برای حضور در انتخابات انگیزه پیدا میکنند. بهعبارت دقیقتر مشارکت بالا در انتخابات فقط میتواند نتیجه تعمیق این تصور در افکار عمومی باشد که نهاد انتخابات دارای کارکردهای مشخصی باشد. اصلیترین این کارکردها آن است که جامعه احساس کند که امکان اعطای نمایندگی واقعی و مؤثر خود در سطح سیاست را از طریق نهاد انتخابات دارد. در شرایط پیش رو چیزی که برای افزایش سطح مشارکت عمومی در انتخابات دارای اهمیت اصلی است بازگرداندن همین تصور از نهاد و فرآیند انتخابات به سطح عمومی جامعه است. این کار به روشنی با درخواست و دستور امکانپذیر نیست و تنها راه ممکن آن اغنای محتوای انتخابات از طریق افزایش امکان مشارکت گرایشهای مختلف در مقام رأیگیرنده و نامزد است. بهصورتی که اکثریت بخشهای مختلف جامعه بتوانند احساس کنند که امکان پیدا کردن نمایندگان فکری و سیاسی خود در میان گزینههای رقابت را دارند. اگر این دغدغه مهم است باید از فرصت اندک باقی مانده استفاده کرد.
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۶۸۷۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟
نتایج مطالعات یک گروه از پژوهشگران نشان میدهد عواملی مانند چالشهای مالی و اقتصادی، ساختار فرهنگی و سیاسی ذاتگرا و بنیانگرا، جامعه مردمحور و جبر محیطی نقش بازدارنده در مشارکت سیاسی زنان دارد.
موضوع مشارکت سیاسی زنان در کشورهای در حال توسعه، پدیده پیچیدهای است که به پویایی و توسعه نظامهای سیاسی مربوط میشود. سطح مشارت سیاسی شهروندان نشان دهنده یک نظام سیاسی توسعه یافته است. توسعه نظامهای سیاسی در یک ملت به میزان مشارکت سیاسی شهروندان بدون تفاوت جنسیتی بستگی دارد. گزارش اخیر شکاف جنسیتی جهانی نشان میدهد اگر مسیر کنونی در جهان حفظ شود، برای اروپای غربی ۵۴.۴ سال دیگر و برای کشورهای جنوب آسیا ۷۱.۵ سال طول خواهد کشید تا شکاف جنسیتی را کاهش دهند.
همچنین گزارش دفتر توسعه انسانی سازمان ملل متحد درباره اقدامات کشورهای عضو در زمینه میزان پایبندی و اهتمام دولتها در تحقق اهداف برنامههای توانمندسازی جنسیتی و مشارکت دهی زنان در سیاست نشان میدهد حضور زنان در عرصه سیاسی و ساختار قدرت، کمتر از مردان است که شاید مهمترین علت آن مردسالارانه بودن ساختار سیاسی کشورهای خاورمیانه و محدودیتهایی است که مانع از حضور پررنگ و چشمگیر زنان در عرصههای گوناگون میشود و مهمتر از همه نگرش جامعه درباره حضور و فعالیت زنان در عرصههای مختلف، میزان مشارکت زنان را تحت تاثیر قرار میدهد.
چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟
انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شد و از میان نامزدهای حاضر در عرصه رقابت، ۲۴۵ نفر به مجلس راه یافتند و سرنوشت ۴۵ کرسی باقی مانده برای ۲۲ حوزه در دور دوم انتخابات که در روز ۲۱ اردیبهشت برگزار میشود، روشن خواهد شد.
تبلیغات دور دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز از بامداد روز ۱۳ اردیبهشت آغاز شده و تا ساعت هشت صبح پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ادامه دارد. آخرین جلسه مجلس یازدهم روز دوم خرداد تشکیل و مراسم افتتاحیه مجلس شورای اسلامی در دوره دوازدهم، روز هفتم خرداد ماه برگزار میشود.
زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران در انتخابات پیش رو نقش موثر و مهمی داشته و مشارکت سیاسی آنان شاخص حائز اهمیت در فرآیند توسعه پایدار است. «مهدیه آخوندی»، «کرم حبیب پور گتابی» و «زهرا حضرتی صومعه» در مطالعهای با عنوان «آسیب شناسی مشارکت سیاسی زنان تهران بر اساس نظریه زمینهای» این موضوع را مورد توجه قرار داده و از طریق روش کیفی سعی کردهاند علل، شرایط مداخلهگر و شرایط زمینهای تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان را مورد مطالعه و واکاوی خود قرار دهند.
شرایط عِلّی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان
فقدان استقلال مالی زنان، اهمیت داشتن درآمد، استقلال خواهی مالی، هزینههای زیاد فعالیتهای اقتصادی، فقدان منابع مالی کافی برای امور سیاسی زنان، وابستگی مالی زنان، فقدان اندوخته مالی زنان، تمایل نداشتن زنان به هزینه کردن در عرصه سیاسی، فقدان حمایت مالی زنان در عرصههای سیاسی، بالا بودن هزینههای مشارکت فعال سیاسی برای زنان، تمایل شدید به داشتن استقلال مالی و هزینه بر بودن فعالیتهای اقتصادی از جمله شرایط عِلّی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان است.
همچنین انحصارگرایی فضای سیاسی، مداخله نکردن سیاسی گروههای مختلف در سیاست از جمله زنان، نبود گروههای سیاسی حامی از زنان، فقدان ساختار مناسب حزبی برای زنان، طرد سیاسی زنان، به رسمیت نشناختن سیاسی زنان و درونگرایی گروههای سیاسی نیز از دیگر عوامل علی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان است.
شرایط زمینهای تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان
شریط زمینهای در حقیقت مقولهها و مفاهیمی را در بر میگیرد که زمینهساز مشارکت سیاسی زنان است و فعال شدن آنان در این حوزه را تسهیل میکند یا برعکس مانع از مشارکت سیاسی آنان میشود. یکی از شرایط زمینهای مهم در زمینه مشارکت سیاسی زنان ساختار نابرابر و مردسالاری در حوزه کنشگری سیاسی است عامل مردسالاری به عنوان یک سیستم رفتاری سرکوبگر نقشی کلیدی ایفا میکند. مردانی که با این سیستم جامعهپذیر شدهاند، این الگوی رفتاری را با خود به صورت کلی در جامعه و به صورت جزئی به سیستم حزبی و انتخاباتی منتقل میکنند. در نتیجه زنان حتی خارج از خانه و خانواده خود با رفتارهای پدرسالارانه مواجه خواهند شد.
بنابراین، تبعیض جنسیتی فضای سیاسی، نبود پذیرش کافی جامعه برای مشارکت سیاسی زنان، نگاه مردانه داشتن به امر سیاست، طرد پنهان زنان از مشارکت سیاسی از جمله ویژگیهای ساختار فرهنگی و سیاسی ذات گرا و بنیان گرا است که مانع از مشارکت سیاسی زنان میشود.
همچنین نبود حمایت کافی خانواده از زنان در مناصب سیاسی، جامعهپذیری منع کننده برای زنان در حوزه امور سیاسی، فقدان آموزش حقوق سیاسی برای زنان، حمایت نکردن کافی زنان از یکدیگر، کمبود رشد سیاسی زنان، محدودیت شدید در محیط خانواده، سنت گرایی در خانوادهها و نپذیرفتن زنان در مناصب سیاسی و استقبال نکردن جامعه از زنان موفق سیاسی از جمله ویژگیهای جامعه مردمحور و جبر محیطی است که بر مشارکت سیاسی زنان تاثیر میگذارد.
شرایط مداخلهگر بر مشارکت سیاسی زنان
یکی از شرایط مداخلهگر در مشارکت سیاسی زنان، به ویژگیهای روحی و روانی آنان در عرصه سیاسی برمیگردد. با وجود ماهیت مدنی و عقلانی مشارکت سیاسی، زنان از وجوه روحی و روانی نیز متاثر هستند. به بیان دیگر فعالیت سیاسی تنها از عوامل عقلانی تاثیر نمیپذیرد و ویژگیهای روحی-شخصیتی زنان از جمله اعتماد به نفس خود بزرگبینی، تمایل به مشارکت سیاسی، ریسک پذیری و اقتدار شخصیتی از جمله شرایطی هستند که میتوانند حلقه ارتباط زنان با ساختار سیاسی را مختل کننداز طرف دیگر، مشارکت سیاسی زنان این ویژگیهای روحی و روانی را تقویت میکند. مشارکت سیاسی به زنان عزت نفس میبخشد و به آنان احساس مفید بودن، کفایت، ارزش و قدرت و اعتماد به نفس میدهد و از طرف دیگر بی اعتنایی به این نیازهای روحی و روانی به احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی در آنان منجر میشود.
راهبردهایی به منظور افزایش مشارکت سیاسی زنان
به منظور افزایش مشارکت سیاسی زنان راهبردهایی از قبیل عدالت اقتصادی در حوزه تقسیم کار جنسیتی، رفع قوانین تبعیضآمیز و مردسالارانه، ایجاد بسترهای رشد و نمو برای زنان و مردان، ایجاد زمینههای خودشکوفایی و تربیت بر اساس خودباوری برای زنان و حمایت از مشارکت سیاسی زنان پیشنهاد میشود.
همچنین پرورش زنان و توانمندسازی برای آنان از دوران مدرسه، انتخاب زنان به عنوان مدیران رده بالا و میانی، پذیرش زنان در عرصههای مختلف اقتصادی سیاسی، کمک کردن سمنها به زنان در شکوفایی و مشارکت سیاسی، تغییر شکاف میان خانواده و زنان و اعتماد آنان به تواناییهای دختران و زنان و قبح شکنی از حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی از جمله راهکارهای موثر در این زمینه هستند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی