Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، به جرات می‌توان گفت جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در طول چند دهه پس از انقلاب اسلامی، هیچگاه سیاست بدون تنشی را در قبال یکدیگر نداشته‌اند. موج سخت گیری‌ها علیه تهران از همان روزهای پس از انقلاب به ویژه با تحریم‌های پس از حادثه ۱۳ آبان ۱۳۵۸ آغاز شد و به تدریج تا دوره «باراک اوباما» با نوسان‌های متفاوت افزایش یافت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با این حال نتیجه انتخابات ریاست جمهوری کشورمان در سال ۲۰۱۵ میلادی (۱۳۹۲) که به پیروزی رویکرد اعتدالی «حسن روحانی» منجر شد، نقطه عطفی بود که امیدواری‌ها برای تغییر اوضاع را تاحدودی پررنگ کرده بود.

اگرچه مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی ایران علاقه‌مندی خود به تعامل با جهان و از جمله آمریکا را با امضای توافق هسته‌ای برجام در سال ۱۳۹۴ نشان دادند، این توافق نیز از دشمنی کاخ سفید علیه کشورمان کم نکرد. برجام باعث شد تا با بسته شدن راه بهانه گیری غرب اندکی از فشار کاخ سفید کاسته شود. نتیجه انتخابات رباست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ اما موجب شد تا این شرایط موقتی هم تغییر کند. دوره ریاست جمهوری «دونالد ترامپ» حتی فضای تنفس اندکی را که برجام به دیپلماسی میان تهران و واشنگتن داده بود، بست. ترامپ از دوره رقابت‌های انتخاباتی تحت تاثیر حمایت مالی و سیاسی لابی های طرفدار صهیونیسم و رژیم اسراییل، مخالفت خود با برجام را علنی کرد.

از حدود سه سال قبل (۱۳۹۵) کاخ سفید با اتخاذ رویکرد فشار حداکثری سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه کشورمان برقرار ساخت. همین نگاه بسته و یکجانبه دولت آمریکا موجب شده است تهران و واشنگتن به نحو بسیار خطرناکی رو در روی یکدیگر موضع بگیرند و سطح تنش تا مرز راه افتادن جنگ بالا برود.

"فشار حداکثری"به معامله‌ بزرگ نمی‌انجامد

مهم‌ترین دستاویز ترامپ برای مخالفت با توافق هسته‌ای این بود که وی آن را ناقص می‌دانست. بهانه ترامپ این است که برجام قادر نیست مانع  هسته‌ای شدن ایران گردد. همین ادعا موجب شد تا سرانجام وی در میانه‌های سال ۲۰۱۸ (اردیبهشت ۱۳۹۷) به صورت رسمی از توافق هسته‌ای خارج و خواستار آن شد که ایران باید برای امضای توافقی تازه بر سر میز مذاکره با ایالات متحده بنشیند. البته برخی تحلیلگران در آمریکا اعتقاد دارند علت اصلی ناراحتی ترامپ جمهوریخواه آن است که توافق هسته‌ای توسط اوبامای دموکرات به نتیجه رسید.

در هر صورت درخواست‌های کاخ سفید تاکنون با مخالفت تهران روبرو شده و  در پی بی اقدامی اروپا، منجر به اقدامات متقابل ایران در کاستن از تعهداتش در چارچوب برجام شده است. مسئولان کشورمان تصریح کرده‌اند این اقدامات برگشت پذیرند و در صورت برداشته‌شدن تحریم‌ها، تهران آمادگی دارد در قالب گفت‌وگو به تعامل ادامه دهد. رسانه‌ها و کارشناسان غرب با نگاه به رویکرد سرسختانه هر دو طرف به تحلیل و گمانه‌زنی در مورد ماهیت این تنش و شرایط برای حصول توافق تازه‌ای میان ایران و آمریکا پرداختند.

اندیشکده «چاتهام هاوس» در لندن در گزارشی با نگاه به راهبردهای دونالد ترامپ در مورد ایران، مسیرهای احتمالی برای دستیابی به یک توافق هسته‌ای با ایران را بررسی کرده است.

این اندیشکده عنوان داشت که سیاستمداران و تحلیلگران از ۱۰ کشور (ایالات متحده، ایران، فرانسه، آلمان، بریتانیا، روسیه، چین، عربستان سعودی، امارات و رژیم اسرائیل) مطلبی را بیان کردند که بخش اعظم آن  قابل ارائه به افکارعمومی نیست اما در تحلیل‌ خود از نظرات آن‌ها استفاده کرده است. با این حال بیشتر این کارشناسان خوش‌بین نیستند که معامله بزرگی (Grand Bargain) مخصوصا به نفع ایران قابل دستیابی باشد. تردید آن‌ها بیش از همه از ماهیت سیاست‌های دولت ترامپ ناشی می‌شود که بر مبنای بازی حاصل جمع صفر (برد و باخت) بنا نهاده شده و به نحو قبل توجهی بر راهبرد تحریمی استوار است. از طرف دیگر درک کارشناسان از اولویت‌های تصمیم سازی و منافع ملی مورد توجه ایران محدود است.

طبق تحلیل مفصل فوق، تاکید بر استراتژی فشار حداکثری موجب بی‌‎ثباتی و اضطراب بیشتر در منطقه به ویژه برای متحدان واشنگتن شده است. این امر با از دست رفتن اعتبار کاخ سفید در خاورمیانه و اروپا نیز همراه گردید. در این فرایند رویکرد یکجانبه گرایانه ایالات متحده باعث اختلاف دیدگاه‌های اروپا و آمریکا بر سر ایران شده و به چین و روسیه فرصت استفاده از این تفرقه را داده است. با توجه به تلاش‌های اروپا برای نجات برجام، ایران توانسته است روند افزایش فشار اقتصادی را تاحدودی به نفع خود تغییر دهد.

بنا بر نظر چاتهام هاوس، موضع ایران با توجه به تحولات داخلی پیچیده‌تر از قبل شده است. ایران بارها خواهان رفع تحریم‌ها در قبال مذاکرات بیشتر شده است و این کار را تا زمان دریافت راه حل مناسب ادامه می‌دهد. متغیرهای مورد نظر ایران از نگاه تحلیلگران تنها بر موضوعات اقتصادی استوار نیستند بلکه در محاسبات تهران بقای نظام، سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و راه‌های مقابله با سیاست مهار متمرکز است.

برای برخی بازیگران منطقه همچون عربستان، امارات و رژیم اسرائیل نیز ناکارآمد بودن سیاست مهار ایران اثبات شده است و همین شرایط این دولت‌ها را بر آن داشت تا تدابیر مستقل دوجانبه و چندجانبه منطقه‌ای را در پیش بگیرند که هم بر مهار و هم بر تعامل توجه می‌کند.

بررسی‌های این اندیشکده از نظر کارشناسان آمار نتایج جالب توجهی را به همراه دارد. تنها ۱۸ درصد کارشناسان به یک معامله بزرگ میان دو طرف امید دارند و تنها ۳۶ درصد آن‌ها دستیابی به توافق «برجام پلاس» (JCPOA plus) قابل تصور می‌بینند. ۳۲ درصد این افراد هم اعتقاد دارند چالش کنونی هیچ راه حل دیپلماتیکی ندارد. با اینحال ۹۱ درصد کارشناسان می گویند برجام باید حفظ شود.

گزارش چاتهام هاوس تاکید دارد مدل برجام می‌تواند بهترین نتیجه برای پاسخ به وضعیت کنونی باشد و توسعه خطوط آن باید در راستای همان توافق پیشین در دستور کار قرار گیرد. مهمترین موضوع‌های مورد نظر غرب بندهای مربوط به غروب، دسترسی‌های بیشتر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تشدید نظارت‌ها و ایجاد محدودیت در حوزه موشک‌های بالستیک و بین قاره‌ای هستند. علاوه بر موضوعات فوق، ایالات متحده آمریکا بر مسائل منطقه‌ای و حوزه نفوذ ایران در خاورمیانه هم تمرکز دارد.

به اعتقاد تحلیلگران این اندیشکده، همه مسائل تنها از طریق مذاکرات چندجانبه تحت هدایت اروپا قابل دستیابی خواهد بود زیرا اروپا از جمله معدود بازیگران بین‌المللی است که اعتبار کافی برای مدیریت روابط در سرتاسر منطقه را دارد.

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایالات متحده آمریکا کاخ سفید لندن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۸۳۳۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود

به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:

حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشم‌انداز استراتژیک را به‌طور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقه‌ای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را به‌عنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.

پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بی‌درنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند.  وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماس‌های مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنش‌ها را بیشتر می‌کند مخالف است.»

یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.

این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده  و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)

چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.

آشتی ایران و عربستان در خطر است

نگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقام‌جویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان)  در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.

پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران  خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.

عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.

یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی  رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشک‌ها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.

برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.

جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.

 با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.

این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصت‌ها و چالش‌هایی در تلاش برای ارتقای خود به‌عنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه می‌کند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله  شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان  به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن می‌زند و انگیزه‌ها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش می‌دهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق می‌کند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.

جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریم‌ها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم می‌کند. با این حال، این بحران محدودیت‌های چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض،  فراتر از درخواست از ایران برای تنش‌زدایی و ارسال پیام‌هایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .

دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریم‌ها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.

چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این می‌تواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسان‌تر کند، زیرا این تصور را کاهش می‌دهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.

در سناریوی تیره و تار درگیری گسترده‌تر، می‌توان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی‌ را که در جریان حملات حوثی‌ها در دریای سرخ اجرایی‌کرد، اعمال کند: یک اقدام موازنه‌سازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.

دیگر خبرها

  • ترامپ بهترین دوست اسرائیل!
  • ترامپ دولت بایدن را به «گشتاپو» تشبیه کرد
  • اندیشکده آمریکایی بررسی کرد؛ رشد خیره‌کننده ایران در بازار تسلیحات پیشرفته جهانی
  • مثلث آمریکایی چه هدفی را در تقابل با فعالیتهای هسته‌ای ایران دنبال می‌کنند؟ / نقشه راه گروسی در تهران پس از عملیات وعده صادق
  • طرح ترامپ برای حل مساله اوکراین
  • آیا در سفر گروسی موارد اختلافی ایران و آژانس حل خواهد شد؟
  • سرکوب جنبش‌های اعتراضی دانشجویان حامی فلسطین جلوه حقوق بشر آمریکایی است
  • آمریکا خود را به دیوانگی زد و برجام را پاره کرد /واکنش ها به اعتراضات دانشجویی در آمریکا از تریبون نماز جمعه
  • جهان برای تحقق آرمان فلسطین به پا خواسته است
  • آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود