Web Analytics Made Easy - Statcounter

«این اسم مزخرف سلبریتی را از روی صورت ما بردارید!» ؛ این جمله ی اعتراضی  یکی از ستاره های امروز سینمای ایران است که شاید بیانگر خواسته ی اکثریت هم صنفی هایش نیز باشد؛ افرادی که به واسطه شهرت ناشی از شغل خود، علاوه بر پرده ی سینما و تلویزیون، امکان حضور پر رنگی درفضاهای گفتمانی جامعه ایرانی را یافته اند؛ فضاهایی که بر خلاف گذشته نه توسط صاحبان اندیشه و دانش، که توسط مداحان مشهور، سلبریتی های ورزشی و سینمایی- که امروز ارتباط تنگانگی با یکدیگر پیدا کرده اند- در بستر شبکه های اجتماعی مدیریت می شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این فضاهای گفتمانی مرجعیت فکری بخش قابل توجهی از جامعه را به عهده دارند و در بزنگاه ها و شرایط بحرانی با ایجاد موج های روانی، موجب تحریکهای اجتماعی می شوند؛ حرکت هایی که بیشتر توده ای و پوپولیستی است و ارزش، هدف و آرمان مشترکی را دنبال نمی کند.

جامعه ای که دل به سلبریتی داده است به دنبال آرمان بزرگی نیست و کمتر واجد ((فرهیختگی اجتماعی)) است؛ چرا که سلبریتی اساسا" به دنبال فرهیختگی و  آرمان گرایی نیست. سلبریتی یا در ذات خود آسیب است و یا محصول یک سیستم ناقص(سرمایه داری) است. هویت سلبریتی با جذابیت و سرمایه گره خورده است و از این همین طریق بر جامعه اعمال قدرت می کند اما این بدان معنا نیست که سلبریتی در مقایسه با میانگین افراد [آن جامعه] از استعداد، مهارت، ذکاوت یا سایر موهبت‌ها برخوردار است-این صرفا" به این معنی است که یک نفر به شکل موفقیت آمیزتری  در جامعه دیده شده، تبلیغ شده و توده ی مردم را به خود جذب کرده است.

 با همه این اوصاف باید گفت که سلبریتی اگرچه محبوبیت دارد اما قهرمان نیست و جامعه ی امروز ایران محروم از قهرمانان است. بارزترین مصداق این واقعیت را در سینمای ایران می توان مشاهده کرد؛ سینمای ایران سالهاست که قیصر، سلطان و حاج کاظمی به خود ندیده است! 

ساخته شدن آثار سینمایی داستان محور، جشنواره پسند روشنفکرانه یا کمدی‌های سطحی و فیلم‌های فرهنگ‌گریز گیشه‌پسند با بازیگران رنگ و وارنگ بدون خلق قهرمانان؛ در دهه ی گذشته منجر به وضعیتی شده است که از آن با عنوان ابتذال سینمای ایران و حتی بازگشت به دوران ((فیلم فارسی)) تعبیر شده است. حال آنکه قهرمان از عناصر اصلی سازنده ی یک قصه است و اساسا"هدف سینما، قهرمان سازی و ساخت دنیای جدید در ذهن مخاطب است. اما سالهاست که میل زیاد به شبه رئالیسم، گریبان سینمای ایران را گرفته است و بیشتر  سینما گران به دنبال ساختن شخصیت‌هایی هستند که حتما" ما به ازای بیرونی داشته باشد و ذهن مخاطب شکاک و دیر باور امروزی را که -به واسطه ی حجم بالای اطلاعات دریافتی از شبکه های اجتماعی- به نوعی خود آگاهی کاذب دچار است را اقناع کنند، غافل از اینکه معمولا" حضور یک قهرمان در فیلم و پذیرش آن توسط مخاطب، او را به همذات پنداری سوق می دهد که نقطه ی شروع تأثیر پذیری اش از سینما محسوب می شود. در اینجاست که قهرمان می تواند ارزشهای انسانی و الهی  مانند ایمان، صداقت، شرافت، غیرت، وفاداری، از خود گذشتگی، مبارزه با ظلم، عدالت خواهی،حق طلبی و ... را که برای تحقق یک جامعه ی انسانی ضرورت دارند به مخاطبان خود القاء کند.

اما اکنون که ستاره های سینما از سلبریتی نامیده شدن توسط جامعه گله مند هستند و می خواهند نقش قهرمان مردم را بازی کنند، نخبگان فرهنگی و جریانات سیاسی به عنوان مدعیان دیگر این عرصه در مقابل آنها صف آرایی نموده اند؛ چراکه آنها را فاقد صلاحیت رهبری فکری و سیاسی مردم می دانند . بزعم روشنفکران و  فرهیختگان جامعه، سلبریتی ها به این دلیل که از دانش کافی برخوردار نیستند نباید برای حل مسائل و مشکلات جامعه نسخه بنویسند ؛ چرا که با اینکار فقط مشکلات مردم را پیچیده تر می کنند.البته یکی دیگر از مهمترین دلایل هجوم نخبگان فرهنگی به سلبریتی ها، زیست متفاوت و اختلاف طبقاتی آنها نسبت به عموم مردم است؛ اختلافی که بزعم نخبگان، مانع  از این است که سلبریتی ها درک صحیحی نسبت به واقعیت زندگی توده ی مردم داشته باشند. 

اما آیا امروز ستاره های سینما، قهرمان شدن را بر سلبریتی بودن ترجیح می دهند و به ملزومات آن تن خواهند داد؟ و اساسا" یک ستاره ی سینما برای قهرمان مردم بودن باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد؟ چرا  سینمای ایران سالهاست که مخاطب را از تماشای قهرمانان بر روی پرده ی جادویی خود محروم ساخته است؟ آیا اصلا" مخاطبان امروز سینما با توجه به تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی رخ داده در فضای جامعه ی جدید ایران، مانند نسلهای قبل برای تماشای قهرمانان مشتاق هستند؟

اینها سئوالاتی است که باید پیرامون آن اندیشید و برای یافتن پاسخ های دقیق آن، بررسی های عمیقی انجام داد؛ چرا که یافتن این پاسخ ها تا حدی به حل مناقشات موجود پیرامون سوژه های سلبریتی در فضای افکار عمومی جامعه ی ایران کمک خواهد نمود. 

 

منبع: الف

کلیدواژه: سینمای ایران سلبریتی ها ی ایران جامعه ی ی سینما ی مردم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۸۶۹۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

میدان شهرت در ایران

به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «میدان شهرت در ایران» اثر پژوهشی احسان شاه‌قاسمی (عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران) است. این پژوهش به بررسی نقش سلبریتی‌ها در جامعه ایران می‌پردازد و به جنبه‌هایی از این صنعت نوپدید در کشورمان اشاره دارد که تاکنون دیده نشده‌ است. 

 این کتاب با مقدمه آرتور آسابرگر که یکی از بزرگ‌ترین استادان و پژوهشگران زنده علم ارتباطات در دنیا است، از سوی انتشارات پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شده است. کتاب «میدان شهرت در ایران» در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی پژوهش فرهنگی در محور رسانه و ارتباطات به‌عنوان اثر برگزیده معرفی شد.

 سه فصل اول کتاب به توضیح تاریخچه شهرت در ایران، شالوده‌های شهرت، نقش صنعت شهرت در سلبریتی‌سازی و... اختصاص دارد.

در سه فصل دوم، به مسائلی همچون فمنیسم شهرت، نیکوکاری سلبریتی‌ها و شهرت و دین پرداخته شده است.

 در فصل ششم نشان داده می‌شود صنعت شهرت چگونه از عناصر دینی برای سلبریتی‌سازی استفاده می‌کند و چگونه مخاطبان و کاربران به مسیری کشانده می‌شوند که احساس کنند با سلبریتی‌ها روابط صمیمانه شخصی و دوسویه دارند.

در فصل هفتم، نویسنده به مسأله مصرف‌گرایی و رابطه آن با شهرت پرداخته و نشان می‌دهد چگونه سلبریتی‌ها به‌صورت آشکار و نهان، مصرف‌گرایی را تبلیغ می‌کنند و چگونه این کار آنها در تضاد با ادعا‌های زیست محیطی آنها قرار می‌گیرد.

فصل هشتم این کتاب به توصیه‌هایی برای مدیریت فرهنگ شهرت اختصاص یافته است. این کتاب تلاش دارد به این سوالات پاسخ گوید:

فرهنگ شهرت از کجا پیدا شد و در ایران چه روندی را طی کرده است؟ رابطه شهرت و پول چیست؟ فضای مجازی چه کمکی به سلبریتی‌ها کرده است؟ چرا نیکوکاری سلبریتی‌ها زیانبار است؟ شهرت چه ارتباطی با فمنیسم پیدا می‌کند؟

آسابرگر در مقدمه کتاب «میدان شهرت در ایران» می‌نویسد: این کتاب به جنبه‌هایی از این صنعت نو پدید در ایران اشاره می‌کند که تا کنون دیده نشده‌اند. مطالب این کتاب کمک می‌کند که حتی مخاطب غیرایرانی هـم به جنبه‌هایـی از شهرت در کشور خودش آگاه شود کـه تا کنون در پیش چشم او بوده و نمی‌دیده است، و شاید این را بتوان مهم‌ترین امتیاز کتاب دانست.

شاه‌قاسمی، نویسنده کتاب می‌گوید از حدود ده سال پیش که مطالعه روی شهرت را آغاز کرده است، هر روز افراد بیشتری متوجه شده‌اند مسأله شهرت مسئله‌ای مهم در فرهنگ ماست. اوایل کار، حتی جامعه‌شناسان بسیاری به او می‌گفتند مسأله شهرت در ایران چندان مهم نیست که ارزش پژوهش‌های گسترده و ژرف را داشته باشد. رسانه‌های رسمی و غیررسمی ایران چندان مسأله شهرت را جدی نمی‌گرفتند و دانشجویان علوم انسانی کمتر این حوزه را حوزه مهمی برای انجام پژوهش و نگارش پایان‌نامه و رساله می‌دانستند. امروز که میلیون‌ها نوجوان ایرانی عملا برای سلبریتی‌های داخلی و خارجی بردگی می‌کنند، پژوهش‌های بسیار بیشتر و بهتری در این حوزه انجام می‌شود.

بریده‌ای از کتاب «میدان شهرت در ایران» که گوشه‌ای از این ابعاد ناپیدا را ملموس‌تر بیان می‌کند به این شرح است:

«سلبریتی‌های ایرانی معمولاً از اصطلاح «خراب شده» در توصیف کشورشان استفاده می‌کنند انگار این کشور ویرانه‌ای است که لیاقت آنها را ندارد و آنها با بازگشت به این کشور یا ماندن در آن باید بر سرش منت بگذارند. هر وقت چنین اظهار نظر‌هایی را می‌شنوم سه نکته به ذهنم می‌رسد، نخست باید از دوگانه حکومت ملت پرهیز کرد حکومت هم بخشی از ملت است و برعکس. نمی‌توان تصور کرد نیرویی اسرارامیز تعدادی غیرایرانی را از کشوری دیگر آورده است تا در جایگاه‌های مؤثر حکومتی قرار بگیرند و ایران را خراب کنند. دوم سلبریتی‌ها هرگز نمی‌گویند که این خراب شده باعث بالیدن و موفقیت آنها شده است. سوم و از همه مهم‌تر، سلبریتی‌ها هرگز توضیح نمی‌دهند که اگر ایران شایستگی آنها را ندارد چرا حاضر نیستند در جایی کار کنند که شایستگی آنها را دارد.»                     

احسان شاه‌قاسمی در سال ۱۳۵۷ در شهرستان رستم به دنیا آمد. کودکی را در نورآباد ممسنی، شیراز و تهران گذراند. در سال ۱۳۸۱ با مدرک کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه شیراز فارغ التحصیل شد و بعد از گذراندن دوره سربازی، در سال ۱۳۸۴ وارد دوره کارشناسی ارشد ارتباطات در دانشگاه تهران شد و تحصیلات خود را تا سطح دکتری در این دانشگاه ادامه داد. شاه‌قاسمی از سال ۱۳۹۴ به عنوان عضو هیات علمی در گروه ارتباطات دانشگاه تهران مشغول کارشد.

وی در دو دهه گذشته بیش از پنجاه کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده و دست کم چهار کتاب را به زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر نموده است. مقاله‌های او در مجلات مهم منتشر شده است. از سال ۱۳۹۹ شاه‌قاسمی برای اولین بار درس مطالعات شهرت و هواداران را در ایران ارائه کرد. او پیش از آن یک دهه را صرف مطالعه و تحقیق درباره شهرت و رابطه آن با رسانه‌ها کرده بود. در سال ۱۴۰۲ پژوهش‌های او در قالب کتابی به نام «میدان شهرت در ایران» به وسیله پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شد و به عنوان مهم‌ترین منبع تدریس مطالعات شهرت در اختیار دانشگاه‌های مختلف قرار گرفت.

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • نگذارید قصه کاظم صدیقی، استخوان لای زخم بماند /حضورش در نماز جمعه و توجیهات طلبکارانه اش، سوءتفاهم ها را افزایش داد
  • وزیر علوم از دلیل اخراج استادان دانشگاه پرده برداشت
  • مازندران قهرمان دو رده سنی کاراته کشور
  • میدان شهرت در ایران
  • پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)
  • سلبریتی تراز یعنی پهلوان رزاز
  • انتقاد تند یک امام جمعه از واگذاری تیم استقلال به هلدینگ خلیج فارس /چرا سرمایه این هلدینگ خرج یک تعداد سلبریتی پرخرج شود /این خیانت است
  • فیلم| پیاده‌روی خانوادگی با طعم بی‌تدبیری / مردم در گِل ماندند
  • تیم تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد
  • جام جهانی پاراتیراندازی| تپانچه بادی ایران نایب قهرمان شد