Web Analytics Made Easy - Statcounter

همه مادرها خوبند، یکی با دستانش تو را بزرگ می‌کند و بال و پر می‌دهد و دیگری با قلبش، یکی تو را روی چشمانش می‌گذارد، آن دیگری‌ها هم با عشق و دوست داشتن روزهای زیبایی برای کودکان خود رقم می‌زنند. ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱ استانها اصفهان نظرات - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، همه مادرها خوبند، یکی با دستانش تو را بزرگ می‌کند و بال و پر می‌دهد و دیگری با قلبش، یکی تو را روی چشمانش می‌گذارد، آن دیگری‌ها هم با عشق و دوست داشتن.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مادرها همه خوبند و دنیایشان یکی است، خوشبختی فرزندانی که حتی وقتی آزارشان می‌دهند هم دوستشان دارند. مادرها حتی یک لحظه دست از دوست داشتن نمی‌کشند.

مادر بودن چیز متفاوتی است، یک حال خوب و شگفت انگیز، یک انگیزه قوی و مسکنی آرام بخش. مادر بودن آنقدر زیباست که نمی‌توان با چیزی مقایسه‌اش کرد اما به همان مقدار هم سخت است؛ تحمل می‌خواهد، صبوری و بزرگ منشی می‌خواهد و همه اینها را مادر دارد.

روز تولد بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا (س) روز زن و مادر نام گذاری شده است، ما این روز بزرگ را جشن می‌گیریم، برای مادران هدیه می‌گیریم و به دیدارشان می‌رویم، شاخه‌ای گل تقدیمشان می‌کنیم و از آنها به خاطر همه عشقی که به ما داده‌اند قدردانی می‌کنیم.

روز مادر که می‌شود همه دست به دست هم می‌دهیم، تبریک می‌گوییم، جشن می‌گیریم، تدارک می‌بینیم و هزار جور برنامه در نظر می‌گیریم و چقدر زیباست لحظه‌ای که کنار مادر هستیم و با بوسه‌ای بر دستانش این روز را به او تبریک می‌گوییم.

خدا را شکر می‌کنیم که مادر را کنار خود داریم، تکیه گاهی دوست داشتنی، آرام و قشنگ که با هیچ چیز دیگری قابل قیاس نیست و چقدر خوشحالند مادرانی که فرزندان شان را در کنار خود دارند و با دیدن این صحنه‌ها لبخند می‌زنند و اشک شوق می‌ریزند.

اما در این میان مادرانی نیز هستند که پا به سن گذاشته‌اند و به هر دلیلی در کنار خانواده‌های خود زندگی نمی‌کنند. بعضی از آنها ساکن خانه سالمندان شده‌اند و برخی دیگر در خانه‌های خود و با پرستار زندگی می‌کنند. آنها از فرزندان خود دور هستند و هر روز  دلتنگی می‌کنند اما روز مادر بیشتر از همیشه دلشان می‌گیرد و چشم به در منتظر ورود بچه‌هایی هستند که با جان و دل به آنها بال و پر دادند. با برخی از این مادران به گفت‌وگو نشستم، با دلتنگی‌شان دلتنگ شدم و با بغضشان اشک ریختم.

مرور خاطره‌ها تنها چیزی است که دلخوشمان می‌کند

زهرا بیشتر از 70 سال دارد، خودش هم دقیقا نمی‌داند چند بهار و پاییز از عمرش گذشته است، اما می‌داند که بیشتر از 70 را پشت سر گذاشته است، او با پرستارش در خانه خود زندگی می‌کند، سه فرزند دارد که دو نفرشان در خارج از کشور زندگی می‌کنند و آن دیگری در یکی از استان‌های شمالی کشور. او در مورد روز مادر و دلتنگی برای فرزندانش گفت: مگر می‌شود آدم دلتنگ جگرگوشه هایش نشود، ما زن‌ها وقتی مادر می‌شویم آدم دیگری می‌شویم، مهربان‌تر، صبورتر، باگذشت‌تر و عاشق‌تر. همه چیزهای خوب را برای بچه‌هایمان می‌خواهیم، آنها را با تمام وجود بزرگ می‌کنیم و عشقمان بیشتر می‌شود اما آنها بزرگ می‌شوند و می‌روند دنبال زندگی خودشان، این قانون زندگی‌ست و نمی‌توان با آن جنگید.

وی افزود: فقط دلتنگی‌اش برای ما می‌ماند و خاطره‌هایی که دانه دانه با هم ساختیم؛ هر روز که تنها هستیم از کودکی تا امروز را مرور می‌کنیم، از روزی که بدنیا آمدند خاطره‌ها را می‌گردیم تا همین لحظه. بچه‌های من خیلی خوب تربیت شدند، آنها کنار من نیستند و این هم به خاطر زندگی‌شان است. خدا می‌داند چقدر دلتنگشان می‌شوم اما تحمل می‌کنم و هر بار زنگ می‌زنند می‌گویم خوبم، نمی‌خواهم نگران من باشد. اما دلتنگی بدجور آدم را اذیت می‌کند.

همه روزها هوای مادران را داشته باشیم تا حسرت نخوریم

فخری 69 سال دارد و به تنهایی در خانه خود زندگی می‌کند، او در مورد روز مادر گفت: مادر بودن به این معنی نیست که در سال فقط یک روز به یاد مادر باشیم، همه روزها باید حواسمان به مادرها باشد تا اگر روزی نبودند حسرت نخوریم. متاسفانه زندگی امروزی به گونه‌ای شده که دوری بیشتر شده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی بچه‌هایمان می‌روند. اما بعضی از بچه‌ها کم لطفی می‌کنند و فراموش می‌کنند مادر چقدر برایشان زحمت کشیده و آنها را به این نقطه رسانده است.

وی افزود: چهار فرزند من از من دور هستند، آنها در همین شهر زندگی می‌کنند اما کمتر می‌توانند به دیدن من بیایند، امروز که روز مادر است تلفنی به من تبریک گفتند اما وقت ندارند بیایند، اشکالی ندارد، توقعی ندارم اما کاش می‌دانستند مادرها چقدر چشم انتظارند.

مسئول بسیج جامعه زنان سپاه گیلان: جشن‌های میلاد کوثر در 39 نقطه گیلان برگزار می‌شودحاج قاسم گفت دعا کنید هزار و دوازدهمین شهید گلزار کرمان باشماهدای پرچم حرم حضرت زینب(س) ‌به فرمانده سپاه کردستان ‌از سوی مادر شهید مدافع حرم +تصاویر‌

دلم می‌خواهد بچه‌هایم تکیه‌گاهم باشند

فروغ چند سالی در خانه سالمندان زندگی کرده است، آن طور که  می‌گوید آنقدر بی تابی کرد و حال روحی‌اش بد شد که او را از خانه سالمندان بیرون آوردند، برایش خانه‌ای کوچک اجاره کردند، پرستار گرفتند و حالا در کنار پرستارش که هفته‌ای یک روز به مرخصی می‌رود زندگی می‌کند، او گفت: بچه‌هایم را خیلی دوست دارم، اما به همان اندازه هم از آنها ناراحت هستم، آنها می‌توانستند مرا کنار خودشان داشته باشند، می‌توانستند از من مراقبت کنند اما این کار را نکردند، مگر من چقدر زنده هستم، وقتی بمیرم ناراحت نمی‌شوند؟

وی ادامه داد: امروز روز مادر است، اما آنها به دیدنم نمی‌آیند چون در این شهر نیستند، اما من از شما می‌پرسم: یعنی نمی‌توانند یک روز برای من وقت بگذارند، آنها که مسافرت زیاد می‌روند، پس چرا یکی از سفرهایشان من نیستم؟ من همه آنها را حلال می‌کنم، اما در وصیتم نوشته‌ام که دلم می‌خواست پیش شما باشم، آنجا کنار نوه‌هایم حالم بهتر است. اما نمی‌دانم چرا نخواستند، حتما علتی دارد که من از آن خبر ندارم.

هیچ چیز مثل حضور بچه‌هایم نیست؛ دعای خیرم بدرقه راهشان است

آمنه دیگر مادر مسن گفت: بچه‌هایم همه خیلی خوب هستند، آنها گاهگداری به من سر می‌زنند، اما خوب ما مادرها وقتی پا به سن می‌گذاریم انتظار و توقعمان بیشتر می‌شود و مثل بچه‌ها بهانه گیر می‌شویم. وقتی بچه‌ها به دیدنم می‌آیند بی اختیار گریه می‌کنم، دست خودم نیست. همسرم کنارم است اما او حالش خوب نیست، امروز و فرداست که او هم تنهایم بگذارد. در این روزها خیلی به وجود بچه‌ها نیاز دارم اما سرشان شلوغ است و کمتر می‌توانند بیایند، پول برایم می‌فرستند و دورا دور هوایمان را دارند اما هیچ چیز مثل حضورشان نیست.

وی افزود: یک روزهایی آنها سرشان را روی زانوهای ما می‌گذاشتند و آرام می‌شدند و حالا ما نیاز داریم که سرمان را روی زانوهای جوان آنها بگذاریم. کاش بچه‌ها این را می‌دانستند. اما همین که حالشان خوب است و زندگی خوبی دارند برایمان کافی‌ است. دعای خیرم بدرقه راهشان است، چه کنارم باشند و چه نباشند.

در پایان گفت‌وگو به این می‌اندیشم که ای کاش فرزندان این مادران نازنین می‌توانستند حرف‌ها و درد دل مادران خود را بخوانند، کاش روز مادر هر جایی که هستند خودشان را می‌رسانند و روزی کم نظیر براشان رقم می‌زدند.

روز مادر؛ مادرردان مهربان و زیبایمان را فراموش نکنیم و هر کجا که هستیم، در هر جایگاهی که هستیم به آغوششان پناه ببریم. یادمان باشد که روزی همه چیزمان مادر بود و هر کجا که بودیم خودمان را به خانه می‌رساندیم و به محض ورود سراغ مادر را می‌گرفتیم، خانه اگر بدون مادر بود آرامش نداشتیم.

مادران خوبمان را همه روزها و شب‌ها دریابیم و در روزی که به نام آنهاست کنارشان باشیم و هر کاری از دستمان برمی‌آید انجام دهیم تا لبخند را به لبانشان هدیه دهیم. کمترین کاری‌ است که می‌کنیم.

انتهای پیام/164/ ت

R41346/P/S6,51/CT7

منبع: تسنیم

کلیدواژه: خانه سالمندان زندگی می کنند دوست داشتن خود زندگی همه روزها مادر بودن کنند اما آن دیگری بچه هایم خاطره ها روز مادر کنار خود بال و پر هیچ چیز بچه ها یک روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۰۱۸۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گزارش روزنامه شهرداری تهران درباره یک شغل جدید با عنوان «یک زندگی سگی»!

روزنامه همشهری در مطلبی با عنوان «یک زندگی سگی» به قلم فاطمه عسگری‌نیا به شغل جدیدی که این روزها در ایران مُد شده، پرداخت: 

زندگی با سگ‌ها! سبک زندگی جدیدی که خیلی‌ها به تقلید از زندگی اروپاییان و پز اجتماعی در برابر دوست و فامیل آن را انتخاب کرده‌ و البته حسابی هم گرفتار شده‌اند. از هزینه‌های مراقبت بهداشتی و خورد و خوراک این زبان‌بسته‌ها که بگذریم گردش و تفریح این سگ‌ها هم امروز برای صاحبان‌شان حسابی درد سر‌ساز شده است به‌طوری‌که خیلی اوقات ترجیح می‌دهند فردی را برای انجام این کار استخدام ‌ و بابتش هم هزینه‌های هنگفتی را پرداخت کنند.

دنیا، یک سگ کوچک از نژاد پامرانین دارد، اما به قول خودش در طول 24ساعت شبانه‌روز نمی‌تواند آن‌طور که باید از سگش مراقبت کند: «صبح‌ها ساعت6 از خانه بیرون می‌زنم و ساعت 8شب به خانه می‌رسم. در 4ساعت باقیمانده مجبورم کارهای منزل را انجام دهم و فرصتی برای رسیدگی به لاکی ندارم. به‌خاطر همین مجبورم از داگ واکر‌ها کمک بگیرم.»

او قبل از اینکه ازداگ واکرها برای این کار کمک بگیرد سری به پانسیون‌های نگهداری از سگ‌ها زده‌، اما قیمت‌های بالا پشیمانش کرده است: «پانسیون‌ها صرفا 8ساعت در روز کار نگهداری از سگ‌ها را انجام می‌دهند که قیمت‌های‌شان از 200هزارتومان تا 600هزار تومان متغیر است؛ این در حالی است که ۸ساعت برای من که یک کارمند هستم از لحاظ زمانی کافی و از لحاظ قیمتی ممکن نیست!»

داگ واکری؛ شغلی که دنیا از آن صحبت می‌کند این روزها طرفدارهای زیادی دارد، چراکه درآمدش در کنار زمان اندک کار، حسابی برای‌شان جذاب است. البته انجام این شغل شرط و شروطی هم دارد که مهم‌ترینش حسن رفتار با حیوانات و دوستی با آنهاست. برای گفت‌وگو با این افراد به یکی از بوستان‌های تهران سر زدیم.

درآمد میلیونی از سگ‌گردانی

تیپ و ظاهرش مرتب و منظم است. قلاده چارلی (سگی از نژاد شیتزو) را به‌دست گرفته و ‌ او را در بوستانک محله می‌چرخاند. با اینکه قد و قواره بزرگی ندارد، اما اغلب مردم و بچه‌ها از چارلی می‌ترسند، به‌خاطر همین سعی می‌کند کمتر در میان جمع حاضر شود. به بهانه نزدیکی با سگی که به همراه دارد با او گپ و گفت می‌کنم و مشخص می‌شود او صاحب چارلی نیست؛ فقط یک «داگ واکر» است. البته این اسم پرطمطراق خارجی‌ها برای افرادی مانند پیمان است. ایرانی‌ها به او و همکارانش سگ‌گردان می‌گویند: «2 سال پیش در بخش خدمات یک شرکت کامپیوتری کار می‌کردم. حقوق پایه‌ام حقوق وزارت کاری بود. هیچ مزایای دیگری هم نداشت. ساعات کار گاهی تا 12ساعت در روز هم طول می‌کشید و این رسما باعث می‌شد تمام روزم از دست برود. یک روز به پیشنهاد عموی یکی از همکارانم که مسافر خارج از کشور بود و خبر داشت خانه مجردی دارم و تنها زندگی می‌کنم قرار شد یک هفته مسئولیت نگهداری سگش را قبول کنم. ابتدا این پیشنهاد را آن زمان به‌خاطر رودربایستی قبول کردم، اما وقتی رقم پیشنهادی برای نگهداری از سگ را متوجه شدم با انگیزه بیشتری این کار را قبول کردم؛ به ازای 2هفته 15میلیون تومان! تنها مسئله‌ای که برای صاحب سگ مهم بود امنیت جا و اطمینان از غذای او بود که به نحو احسن انجامش دادم.» بعد از این قصه مزه مراقبت گران از سگ حسابی زیر زبان پیمان رفت به‌طوری‌که به‌گفته خودش دیگر بی‌خیال شغلش شد و از آن تاریخ یک داگ واکر حرفه‌ای شده است. او حالا روزی یک ساعت چارلی را برای گردش و تفریح بیرون می‌آورد و به ازای هر ساعت 300هزار تومان دریافت می‌کند؛ ماهی 7میلیون‌و200هزار تومان به غیر از جمعه‌ها که تعطیل است. آن‌هم فقط در ازای نگهداری از یک سگ: «کارم را دوست دارم. هم فال است هم تماشا. هر ‌ماه مسئولیت گردش و تفریح روزانه 3سگ را برعهده دارم.»

دانشجو هستم

بنی هم سگی از نژاد مالیتز است. ‌تر و تمیز و آراسته با کفش‌ها و لباس‌هایی که حاکی از شرایط زندگی او در یک خانواده متمول است. اما کسی که قلاده او را به‌دست گرفته و در بوستان مشغول همراهی او در قدم زدن است پسرکی ساده پوش است که خود را سعید معرفی می‌کند. اطلاعات زیادی درباره سگ‌ها ندارد و می‌گوید: «صاحب این سگ یک مرد جوان است که به‌خاطر شرایط شغلی و ماموریت‌های مداومش فرصت به گردش‌ بردن او را ندارد. من فقط روزی یک ساعت هر روز صبح بنی را برای تفریح، بازی و البته دستشویی کردن به پارک می‌آورم.» سعید دانشجوست و چون پیدا کردن شغل پاره وقت برای او سخت است تن به این کار داده است: «نسبت به ساعت کاری که دارد درآمدم بد نیست، اما هنوز نتوانسته‌ام آنطور که باید با سگ‌ها ارتباط برقرار کنم.»

انگل‌پراکنی در معابر و بوستان‌های شهری

همین‌طور که با ما مشغول گپ و گفت است بنی هم در گوشه و کنار پارک می‌چرخد ضمن اینکه از فرصت استفاده و در فضای باز بوستان دستشویی می‌کند؛ رفتاری که دیدنش خانواده‌های دیگر را آزرده‌خاطر می‌سازد؛ چرا که معتقدند سگ‌گردان‌ها بی‌محابا سگ‌های خود را در فضای بوستان‌ها و پیاده‌راه‌ها رها می‌کنند و باعث آلودگی فضای تفریح بچه‌ها و سلامت خانواده‌ها می‌شوند. یکی از شهروندانی که این صحنه را می‌بیند، می‌گوید:«متأسفانه عده‌ای با گرداندن سگ‌های خود در فضای شهری، به‌خصوص بوستان‌ها، موجب انگل‌پراکنی در شهر می‌شوند.» به‌گفته این شهروند، متأسفانه در کشور ما هیچ قانونی برای سگ‌گردانی در معابر عمومی وجود ندارد و همین مسئله باعث شده تا صاحبان سگ‌ها الزامی برای جمع‌آوری مدفوع رهاشده سگ خود در خیابان و بوستان‌های شهر  نداشته باشند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی این‌طور نیست و قانونی برای محدود کردن این رفتارها وجود دارد.

قانونگذار وارد شود

با توجه به اینکه ژیاردیا، لارو مهاجر پوستی، اکینوکوکوس و اشریشیاکلی تنها چند نمونه از بیماری‌های باکتریایی بسیار خطرناک هستند که از طریق مدفوع سگ‌ها به انسان منتقل می‌شود باید به نگرانی مردم درباره رهاسازی مدفوع سگ‌ها در معابر شهری و محل زندگی انسان‌ها حق داد و به فکر چاره‌ای برای حل این مشکل بود.

نگهداری از سگ و سبک زندگی جدیدی که عده‌ای از روی چشم‌وهم‌چشمی دنبال ترویج آن در شهرها هستند موجب تولید مشاغل کاذب و درآمدهای ناشی از آن شده‌ است، علاوه بر این نه‌تنها چالش‌های اقتصادی و اجتماعی را پیش روی این افراد قرار داده که موجب نگرانی‌هایی برای به خطر انداختن بهداشت و سلامت افراد جامعه شده است؛ موضوعی که مدت‌هاست زنگ خطر آن در جوامع شهری به‌صدا درآمده و نیازمند توجه قانونگذاران است.

دیگر خبرها

  • جدیدترین قیمت مسکن در منطقه ۱۹ تهران
  • اعتراف مادر دیانا به قتل فجیع فرزندش
  • اعتراف مادر دیانا به قتل فجیع فرزندش / او را با چاقو کشتم و آتش زدم!
  • مادر دیانا به قتل فرزند بیمارش اعتراف کرد
  • تاتنهام ۲ - ۳ آرسنال/ توپچی‌ها از رقابت با سیتی کنار نمی‌کشند+ فیلم
  • گزارش روزنامه شهرداری تهران درباره یک شغل جدید با عنوان «یک زندگی سگی»!
  • یمن فیلم لحظه سرنگونی پهپاد آمریکایی را منتشر کرد +فیلم
  • پیش بینی فعالیت سامانه بارشی و کاهش دما در خوزستان
  • گزارش فرایدی نایت اسمکدان 26 آوریل؛ نیش دوست از نیش عقرب بدتر است/ اخبار WWE
  • وضعیت عجیب این خودرو در لحظه وقوع زلزله ۶.۹ ریشتری ژاپن | ویدئو