Web Analytics Made Easy - Statcounter

ملکه زیبایی ۲۷ ساله روس، که اخیرا از پادشاه سابق مالزی طلاق گرفت، در گفتگویی تلویزیونی، درباره راز‌های پشت پرده این جدایی دست به افشاگری است.

 اوکسانا ووئوودینا، ملکه زیبایی سابق روس، که اندکی بعد از ازدواج با سلطان محمد پنجم، پادشاه سابق ایالت کلانتان مالزی، از وی جدا شد، به دلایل این جدایی پرداخت. ووئودینا طی گفتگویی با شبکه یک تلویزیون دولتی روسیه، چگونگی بروز اختلافات در زندگی مشترکش با سلطان محمد را تشریح کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ووئودینا تصریح کرد: «دو روز بعد (از عروسی)، اتفاقی افتاد که همه چیز را عوض کرد. شوهرم در حمام بود. موبایلش زنگ خورد و نام تماس گیرنده "باب" بود. مطمئن بودم که شریک یا رفیق آمریکایی‌اش است که می‌خواهد به مناسب عروسی به ما تبریک بگوید.»

این ملکه ادامه داد: «تلفن را برداشتم و صدای زنانه شنیدم که به شکل هیستیریک سر من داد می‌زد که "من زنش هستم و هرگز جرأت نکن که موبایل شوهرم را برداری. "»

  مراسم عروسی ووئوودینا و سلطان محمد

بعد از این ماجرا، سطان محمد که به «فارِس» معروف است، از حمام خارج شد و به ووئوودینا گفت: این زن سابقش هست و از عروسی وی خبر ندارد و به همین خاطر ناراحت شده تاست. اما زن دوم پادشاه که اهل کشور چک است و دیانا پترا نام دارد با پدر ووئودینا تماس گرفت و گفت که هنوز زن پادشاه است.

علاوه بر این، پترا پیام‌هایی به ووئوودینا ارسال کرد که ووئوودینا آن‌ها را «مسموم» توصیف کرد. در این پیام‌ها آمده است: «لطفا به او (ووئوودینا) بگو زودتر بیاید، من او را در قفس شیر خواهم انداخت. سیمبا (نام شیر پادشاه) خیلی گرسنه است. اوکسانا می‌تواند ملکه توالت‌های عمومی در کلانتان باشد. ما نیروی خدماتی کم داریم.»

به گزارش روزنامه دیلی میل، پترا درباره ووئوودینا گفته است: «مثل کرم به رختخواب شوهرم نفوذ کرد... او یک هیولا و متقلب تمام عیار است که حقیقت دروغ های‌اش روزی برملا خواهد شد.»

نمونه‌ای از پیام‌های تهدیدآمیز پترا

گفتنی است که ووئوودینا اندکی بعد از ازدواج با سلطان محمد از وی جدا شد و هم اکنون یک پسر ۹ ماهه به نام «لئون» از او دارد. اما سلطان محمد ادعا می‌کند این پسر متعلق به وی نیست. سلطان بعد از این ماجرا، از سلطنت نیز کناره گیری کرد. در حال حاضر، سلطان محمد و ووئوودینا درگیر اختلافات مالی طلاق هستند.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: پارسی خبر پادشاه مالزی سلطان محمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۹۵۹۷۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نمی‌توانم چاق‌شدن زنم را تحمل کنم، طلاق می‌گیرم!

مرد جوان وقتی دید همسرش رژیم غذایی خود را شکست و دوباره چاق شد، دیگر نتوانست او را تحمل کند. این زوج بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شدند و در نهایت کارشان به دادگاه خانواده تهران کشیده شد. این زوج هفته گذشته پس از چهار سال زندگی مشترک، تصمیم گرفتند برای همیشه از هم جدا شوند و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه خانواده ارائه کردند.

زن جوان وقتی مقابل قاضی قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاق خود گفت: پنج سال پیش با مهرزاد آشنا شدم. همان زمان عاشق هم شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. مهرزاد، اما از همان دوران عقد به اندام من و وزنم خیلی حساس بود و اهمیت می‌داد. اوایل تصور می‌کردم در واقع به من توجه می‌کند. ولی بعد‌ها فهمیدم به خاطر خودش تا این حد به اضافه وزنم توجه دارد. چون خودش لاغر است، اجازه نمی‌داد از یک وزنی بالاتر بروم. مرتب مجبورم می‌کرد رژیم بگیرم. هر بار می‌خواستم غذا بخورم، زهرمارم می‌کرد. از بس که تعداد قاشق‌هایم را می‌شمرد.

مرتب به من تذکر می‌داد که امروز زیاد غذا خوردی، زیاد شیرینی خوردی و حواست باشد. خلاصه به هر سختی بود، مرا مجبور کرد رژیم بگیرم و وزنم خیلی پایین آمد. در همه این سال‌ها نیز سعی کردم وزنم را ثابت نگه دارم تا مبادا چاق شوم. بیشتر از همه هم استرس مهرزاد را داشتم. دیگر کم‌کم داشتم اعتماد‌به‌نفسم را از دست می‌دادم. تا این‌که تصمیم گرفتم برای خودم زندگی کنم. دیگر نمی‌خواستم طبق نظر و سلیقه مهرزاد به خودم سختی بدهم. برای همین دیگر رژیم نگرفتم. هرچقدر دلم می‌خواست غذا می‌خوردم. دیگر استرس مهرزاد را نداشتم.

تا این‌که کمی اضافه‌وزن پیدا کردم. بعد از آن دیگر نمی‌توانستم مهرزاد را کنترل کنم. هرشب غر می‌زد و ایراد می‌گرفت. تا این‌که آخرین بار به من توهین کرد و گفت، چون چاق شدی، دیگر نمی‌توانم تحملت کنم. خیلی شوکه شدم. این مرد به خاطر یک اضافه‌وزن ساده از من متنفر شد. من هم دیگر نمی‌توانستم او را تحمل کنم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد جدا شوم.

منبع: جام جم

tags # طلاق ، اخبار اجتماعی سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • دستگاه تلقیح مصنوعی ملکه ثبت اختراع شد
  • تاکید بر رفع آسیب‌های جامعه از سوی مسئولان
  • دنیای مد به روایت «حسنا و ملکه‌های رنگی»
  • ناراحتی پادشاه از غیبت دیوید تیلور در المپیک؛ حسن یزدانی: زیبایی کشتی کمتر شد!
  • کاهش آمار طلاق در کردستان
  • نمی‌توانم چاق‌شدن زنم را تحمل کنم، طلاق می‌گیرم!
  • داستان یک راننده نگون‌بخت؛ مستعدِ بدشانس یا سلطان فاجعه‌؟
  • سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمین‌گیر شد؟ | طغرل در تپه سیف ناکام ماند
  • مجموعه ساعت های 6.5 میلیون دلاری سلطان برونئی (عکس)
  • فعالیت کلاس‌های درس مدارس خوزستان تا روز آخر