شب و روز بیماران کرونا در قرنطینه چگونه میگذرد
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۷۲۱۰۲
تصوراتم از قرنطینه به هم میریزد. مرد جوان کورنا گرفته است؛ اما در همان فضای قرنطینه جوک کورنایی تعریف میکند «در خبرها آمده است «کورنا از مرکز ووهان رسیده به مرکز سوهان» پرستارها و بیمارها میخندند و با خندهشان ،سرفههایشان همشدت میگیرد؛ اما سالمندان این قرنطینه سکوت کردهاند.
گروه سلامت خبرگزاری فارس ؛ سودابه رنجبر: قرنطینه اسمش هم ترس دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا پرستار در فاصله ۷ متری از من پشت در دوم قرنطینه ایستاده: «سلام خوشآمدید به بخش بیماران و پرستارانی که کرونا را از رو بردهاند!) تازه میفهمم که این خانم پرستاراست که اینچنین خوشآمد گویی میکند. بازهم تصوراتم از قرنطینه به هم میریزد. انگار این خانم پرستار خیلی پرانرژیتر از آدمهای بیرون از این در است. لبخند پهن میشود وسط صورتم. صدای خنده آنهایی که از این فاصله نمیبینمشان، به گوشم میرسد. فضا آنطور نیست که تصور میکردم. اینجا روشن است. از آه و درد خبری نیست. فکر نکنید صدای سرفههای مکرر، موسیقی متن اینجا شده باشد. بیشتر صدای خوشوبش پرستارها و بیماران در فضا میپیچد. هرچند تکسرفهها هم گاهی همه سرها را به سمت بیمارها میچرخاند.
پشت در شیشه ای
آقای پرستاری از آنسوی در که بخشی از آن شیشهای است از دور میگوید: «بیا، بیا ازاینجا بنویس که آنقدر به شایعات دامن نزنند. ولی خیلی به ما نزدیک نشو اول لباسهایت را بپوش بعد بیا داخل بخش. در این میان لباس پوشیدن برای رفتن به قرنطینه کمی طول میکشد، هرچند از وقتی مکالمه بیماران و پرستاران پشت در به گوشم رسیده اولین پلان گزارش من کلید خورده است. بازهم گوش تیز میکنم؛ صدایشان، شبیه به صدای بیماران بدحال نیست. هرچند صدای تکسرفههایشان به اینجا هم میرسد. صدایشان ازاینجا شبیه به همهمه است. هرازگاهی یکی چیزی میگوید و بقیه بیمارها یا نٌچ نٌچ میکنند و یا همه باهم میزنند زیر خنده. ولی منانها را هنوز ندیدهام. حدس میزنم پیامها و شایعات و جوکهای فضای مجازی را میخوانند.
سختگیری در پوشیدن لباس قرنطینه
خانم پرستار نگاهی به لباس پوشیدنم میاندازد و میگوید: «ماسکت را درست بگذار روی صورتت. فاصلهات را تا دو متر از همه بیماران و پرستارها حفظ کن. به چیزی دست نزن. مدتی که اینجا هستید مهمان ما هستید؛ مهمان ما و البته مهمان ویروس کرونا!» اینها را از فاصله دور و بازهم از پشت در شیشهای میگوید؛ اما انگار همه گوششان را تیز کردهاند تا ببینند خانم پرستار چه میگوید و بازهم صدای خنده میپیچد در بخش قرنطینه.
پرستار در میان خندهها رو به من میگوید: «شما هم بخند؛ اما فقط زیر ماسک. وقتی گفتم دستکشت را عوض کن حتماً دستکشت را عوض کن. سر که میچرخانم چند نفر از بیماران داخل سالن از پشت شیشه جلوی چشمم میآیند با تکان دادن سر سلامی ردوبدل میکنیم. باز پرستار میگوید: «دختر جان اصلاً دست به ماسکت نزن.»
با خودم فکر میکنم این پرستارها چطور این لباسها را آنقدر در مدت طولانی میتوانند بر تنشان نگهدارند.
اینجا هیچ کودکی نیست
هنوز وارد بخش قرنطینه نشدم دل توی دلم نیست که ببینم سن و سال این بیماران چقدر است؟ بیشتر خانم هستند یا آقا؟ نکند کودکی هم بین آنها بستری باشد! طاقت نمیآورم در حال پوشیدن لباس مخصوص قرنطینه میپرسم؟ کودکی در قرنطینه بستری هست؟
- نه هیچ بچهای نه اینجا و نه در بخش مشکوکیها بستری نشده.
حالا آمادهام، قدم میگذارم در آنسوی در اصلی قرنطینه، هرکدام از بیمارها در اتاقهای کوچک خودشان روی تخت نشسته و یا خوابیدهاند و چندنفری هم داخل سالن قدم میزنند. همه اینها را از دور میبینم.
این قرنطینه را تجسم نکردم
یادم میآید وقتی درراه پله منتظر بودم که اجازه ورود به قرنطینه مراحل آخرش را طی کند. قبل از اینکه در قرنطینه روی لولا بچرخد. تصور میکردم حالا باید یک لباسی شبیه به لباس فضانوردی به تن کنم و بیماران در قرنطینه نای حرف زدن ندارند اما حالا زن میانسال مبتلابه ویروس کرونا صدایش را بلند میکند و میگوید: « خانم خبرنگار شرح و حال ما را خوب نگاه کن و بنویس. واقعیتها را آنطور که میبینی بنویس. تا آنها که از داخل خانههایشان شایعهسازی میکنند با حقیقت ماجرا آشنا شوند. بدانند که این هم مثل دیگر بیماریها است و تأکید کن که مراقب خودشان باشند. بهداشت خود و خانوادهشان را حفظ کنند. بیش از ۵ نفر از همین قرنطینه با جواب آزمایش منفی خارجشدهاند و بهبود پیداکردهاند. انشالله که ما هم خوب میشویم و از اینجا میرویم .بهجای اینکه به دنبال شایعهها باشند به دنبال راهحل باشند برای جان سالم به دربردن.»
با یک حساب سرانگشتی میشمارم ۱۶ نفر بستری هستند. بیشتر بیماران میانسال هستند. آنها که سن و سال بیشتری دارند روی تخت خوابیدهاند و سرم دارند. ۵ نفر هستند که روی تخت خوابیدهاند و تکان نمیخورند . پرستار میگوید: «سالمندان رسیدگی بیشتری نیاز دارند.»
مرد جوانی پرده اتاقش را کنار میزند و انگار برای دست شدن یا قدم زدن وارد سالن میشود. از پشت ماسک سلام میکند. جواب میدهم و میپرسم چند سالتونه؟
ـ ۳۶ ساله هستم. اهل تهران. اشاره میکند که دورتر بایستم.
میپرسم: با چه علائمی وارد بیمارستان شدید.
ـ سرفههای خشک، درد قفسه سینه و تب و لرز. حالا سه روز از بستری شدنم میگذرد. از روز اول خیلی بهترم.
- قرنطینه چه فرقی با بقیه بخشها دارد؟
خودتان نگاه کنید. فقط اسمش ابهام آمیزه و برای مردم که از دور میشنوند دلهرهآور است. لباس پرستارها هم متفاوتِ شاید تفاوت فقط همین پوشش پرستارها باشد.
چشمانم بخندند کافی است
اجازه میگیرم برای عکاسی ؛ میگویم: صدای شما خیلی انرژی دارد؛ اما لبخندتان پشت ماسک پنهانشده
در جواب میگوید: «عکس با لبخند بهترِ اما من ماسکم را برنمیدارم از چشمانم عکس بگیر اگر دقت کنید ،چشمهای من داره می خنده (صدای خندهاش فضای سالن را پر میکند)
-خانوادهتان درگیر این ویروس نشدند؟
اتفاقاً وقتی جواب تست من مثبت شد با پزشکم مشورت کردم که همسرم و فرزندم هم تست بدهند؛ اما پزشک قانعم کرد که تا علائم نداشته باشند نیاز به انجام آزمایش ندارند.
دلتنگ خانواده هستید؟
من سه روز است که در بخش قرنطینه بستری شدم. دلتنگ که هستم. اما ارتباط تصویری با خانوادهدارم. شبکههای مجازی مشکلآفرینیهای زیادی دارند اما اینجا برای من خوب بوده.
بیمار کرونایی و جوکهای دستاول
سؤال و جوابها به اینجا که میرسد پرستار اشاره میکند که باید دستکشهایم را عوض کنم باز به اتاق مجاور برمیگردم و طریقه صحیح خارج کردن دستکش را در همان زمان کوتاه به من آموزش میدهد و یک دستکش دیگر به من میدهد که از آنها استفاده کنم.
به سالن برمیگردم. سالاری مرد جوان هم حالا دستهایش را شسته و درراه بازگشت به تختش است.
میپرسم: «حالا که شما فضای مجازی را دنبال میکنید. برایمان جوک کورنایی تعریف کنید. جوکی که شمارا خیلی خندانده باشد.
بدون هیچ مکثی با شنیدن این سؤال، یک سیر میخندد و شروع میکند: نوشته بودند «کورنا از مرکز ووهان رسیده به مرکز سوهان» دیگر بیمارها و پرستارها با شنیدن جوک به خنده میافتند و با خندهها بازهم سرفهها در بخش قرنطینه شدت میگیرد؛ اما خوب که نگاه میکنم سالمندان این قرنطینه در سکوت هستند.
آمار بالای مرگومیر واقعیت ندارد
از فرصت استفاده میکنم و تا خندههایشان تمام نشده میپرسم عجیبترین شایعه کورنایی که شنیدید چی بوده؟
سالاری حالا صدایش جدیتر میشود میگوید: «راستش را بخواهید آمار بالای مرگومیر را که میشنوم بسیار تعجب میکنم. ما الآن در دل این بیماری هستیم آنقدر که دنیای مجازی از ترس و ابهام حرف میزند مردمباورشان میشود. در این چندروزه چند نفر بهبود پیدا کردند و مرخص شدند. درست است که این بیماری کاملاً مسری است و سرعت انتقال بسیار بالایی دارد؛ اما فقط کسانی که بیماریهای زمینهای و یا کهولت سن دارند این دوران را بهسختی طی میکنند و حتی در این بخش سالمندی هم بوده که مرخص شده باشد. این آمار دروغ در فضای مجازی فقط جامعه را به ترس و دلهره میاندازد.»
شما اینجا با خودتان خلوتی دارید؟ چه خواسته و دعایی از ذهنتان در این لحظهها میگذرد؟
راستش من بیشتر نگران افراد جامعه و کهنسالان هستم. دلم میخواست تریبونی داشتم و به همه میگفتم بهجای اینهمه ترسیدن و به دنبال دستبهدست کردن شایعات اولین نکته بهداشتی مثل دست شستن را رعایت کنید. انشا الله این ویروس ازسرمان میگذرد. وقتی فکرش را میکنم یک تیم پزشکی بیش از یک هفته است که به خانهشان نرفتند و همه وجودشان را وقف بیماران کردهاند. حالم گرفته میشود، نمیدانم حال خودم را در این شرایط نمیفهمم .سالاری سکوت میکند انگار بغض نشسته باشد وسط گلوی سرفه دارش.
مراقب باشیم روح جامعه نمیرد
سالاری مرد ۳۶ ساله قرنطینه از دوستان و همکارانش یاد میکند که عکس و فیلمهای ضدعفونی کردن میز کارش را برایش ارسال کردهاند. پیغام فرستادهاند که منتظرش هستند تا به محل کارش برگردد.
مرد جوان در بین همه سؤالها خودش به نکتهای اشاره میکند که این روزها در فضای مجازی بسیار پررنگ شده است قصه نبود ماسک و مواد ضدعفونیکننده و مایحتاج بهداشتی. آه بلندی میکشد و میگوید: «یکی از خوشذوقهای دنیای مجازی یکی عکس از رزمندههای دوران دفاع مقدس که ماسکهای شیمیاییبر صورت دارند را در کنار عکسی از محتکران ماسک گذاشته و توضیح میدهد:(در روزگار جنگ ،این رزمندهها ماسکهای خود را به خاطر یکدیگر از صورتشان برمیداشتند و حالا در این شرایط ماسکها را احتکار میکنند.)
سالاری درحالیکه صدایش در گلو میلرزد به ۵ پرستاری که هرکدام به سمتی میروند تا به ۱۶ بیمار خدماترسانی کنند اشاره میکند و میگوید: «ما باید مراقب اخلاقیات جامعهمان باشیم. این کورنا یک ویروس است یک بیماری جسمی است که میگذرد. ما باید مراقب معنویات جامعه باشیم. که اگر روح یک انسان در جامعه بمیرد دیگر مرده است.»
وقتی از محل اصلی قرنطینه خارج میشوم بازهم پرستاری که به استقبالم آمده بود بدرقهام میکند. به اتاقی میروم که لباس پوشیده بودم .مرتب سفارش میکند که بااحتیاط لباسهای مخصوص قرنطینه را از تنم خارج کنم و بهسرعت دستهایم را ضدعفونی کنم.
از در اصلی که خارج میشدم بازهم صدای همهمه از بخش قرنطینه بلند شده بود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بیماران پرستار بیمارستان قرنطینه کورنا ویروس کورنا ماسک خانم پرستار بخش قرنطینه فضای مجازی سرفه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۷۲۱۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تهاجم زمینی به رفح یا توافق/ در میز آتشبس چه میگذرد؟
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- مریم خرمائی: تانکهای اسرائیلی با عبور از گذرگاه رفح راه خود را به داخل جنوبیترین منطقه غزه در همسایگی نوار مرزی مصر باز میکنند.
باز شدن مسیر آنها به داخل این منطقه که بهگونهای خط قرمز ملتهای مسلمان و چهبسا جامعه جهانی در مقابل رفتار لجامگسیخته اسرائیل تلقی میشود، به دنبال حملات هوایی گستردهای صورت میگیرد که از شب گذشته علیه غیرنظامیان رفح آغاز شد.
اسرائیل از آغاز عملیات رفح خبر داده یا به عبارت بهتر میگوید «حملات هدفمند» را آغاز کرده است.
آمریکا هم بهنوبه خود، گرفتار در نقشهای متضاد «حامی اسرائیل» و «میانجی آتشبس غزه»، با گفتن این جمله که «حمله تازه اسرائیل به رفح عملیات نظامی بزرگی نیست»، میکوشد تا از تبعات منفی بار اضافهای که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی بر میز مذاکره مصر تحمیل کرده است، بکاهد.
برای همین است که وقتی ارتش رژیم اسرائیل مدعی میشود که گذرگاه مرزی رفح را بهطور کامل به کنترل خود درآورده و هماکنون در حال «پاکسازی گسترده» منطقه است، کاخ سفید میگوید که تمرکز خود را بر پیشگیری از شکلگیری یک عملیات بزرگ در این منطقه خواهد گذاشت.
در قاهره اما، میز مذاکره همچنان برقرار است. حماس بعد از اعلام موافقت با طرح پیشنهادی قطر و مصر برای برقراری آتشبس غزه، صبح امروز سهشنبه، بار دیگر هیئت دیپلماتیک خود را راهی پایتخت مصر کرد.
پارادوکس جنگ و دیپلماسی
برای حماس، ایدئال «خاتمه جنگ» است. اما پای میز مذاکره، چانهزنیها روی «توقف با چشمانداز تمدید» متمرکز شده تا از موضع تلآویو مبنی بر اینکه «فقط جنگ را تعلیق میکنم» ابهامزدایی شودآن طرف میز مذاکرات غیرمستقیم، قرار است هیئتی از اسرائیل بنشیند. پارادوکسی قابلتأمل ازآنچه در میدان جنگ و صحنه دیپلماسی میگذرد.
عملیات زمینی بهاصطلاح محدود در رفح به این بهانه آغاز شده که «آتشبس مورد تأیید حماس مبتنی بر نسخهای تعدیلشده از پیشنهاد مصر است و تعهداتی را متوجه اسرائیل میکند که هرگز موردقبول تلآویو واقع نخواهد شد.»
در دور قبلی مذاکره که شنبه به پایان رسید، هیئت اسرائیلی حضور نداشت چراکه نتانیاهو (بیبی) گفته بود که اعزام تیم مذاکرهکنندهاش مشروط به پیشرفت در گفتگوها است.
اکنون، دفتر نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرده «باآنکه پیشنهادهای حماس با شرایط اسرائیل فاصله دارد، تلآویو تصمیم به ارسال هیئتی برای بررسی احتمال رسیدن به توافق طبق شرایط قابلقبول برای اسرائیل گرفته است».
این یعنی، بهرغم چنگ و دندان نشان دادن در میدان نبرد هوایی و جنگ زمینی، باب گفتگو همچنان باز است.
اختلاف سر چیست؟
تا قبل از اعلام موافقت مقاومت فلسطین با نسخه پیشنهادی مصر، بهانه نتانیاهو برای لشکرکشی به رفح، این بود که حماس به آتشبس تن نمیدهد. اکنون، با قبول آتشبس از سوی حماس، توپ به زمین اسرائیل افتاده و توجیهات قبلی رژیم خریداری ندارد یا دستکم هزاران اسرائیلیای که شب گذشته خیابانهای تلآویو را مسدود کردند تا بیبی را برای قبول آتشبس تحتفشار بگذارند، خریدار بهانههای او نیستند. آنها جز به رفتن نتانیاهو و بازگشت اسرای صهیونیست راضی نمیشوند.
«آمریکا» علاوه بر حامی اسرائیل و میانجی مذاکره، به یک کلیدواژه مهم در گفتگوهای صلح غزه تبدیل شده استاینکه چه چیز در نسخه آتشبس تعدیلشده مصر، به مذاق اسرائیل خوش نیامده، دقیقاً مشخص نیست. اما ظاهراً پای بندی در میان است که بهموجب آن، حماس تضمینهایی را میگیرد مبنی بر اینکه شرایط دوباره به قبل از دوره آتشبس بازنمیگردد.
برای حماس، ایدئال «خاتمه جنگ» است. اما پای میز مذاکره، چانهزنیها روی «توقف با چشمانداز تمدید» متمرکز شده تا از موضع تلآویو مبنی بر اینکه «فقط جنگ را تعلیق میکنم» ابهامزدایی شود.
اسم آن کشوری که قرار است تضمین بدهد، آشکارا به میان نمیآید. اما بهاحتمالزیاد، صحبت از آمریکا است. «آمریکا» علاوه بر حامی اسرائیل و میانجی مذاکره، به یک کلیدواژه مهم در گفتگوهای صلح غزه تبدیل شده است آنچنانکه بهدفعات از حماس و حتی ایران بهعنوان اصلیترین هماهنگکننده محور مقاومت شنیدهایم که «اگر آمریکا بخواهد، میتواند» به اسرائیل فشار بیاورد.
چندی پیش، شبکه سعودی «الشرق» گفته بود «توافق آتشبس در غزه پسازآنکه آمریکا ضمانتهای لازم را برای اجرای آن ارائه کرد، قریبالوقوع شده است».
وسواس ذهنی و حقیقت ثابت
اکنون سؤال این است که «آیا، اسرائیل به آنچه آمریکا ضمانت کرده تن میدهد؟»
پاسخ به این سؤال، با توجه به رابطه دیرینه «تلآویو-واشینگتن» میتوانست بهسادگی گفتن «بله» باشد. اما جنگ غزه گرههای کوری را به این رابطه افزوده که دستکم تا الآن با دیپلماسی باز نشده است. وزاری تندروی کابینه، بیبی را تهدید کردهاند که اگر به «خاتمه جنگ» راضی شود، استعفا میدهند. بدون وزرا، کابینه فرومیپاشد، انتخابات زودهنگام برگزار میشود و کسی نخستوزیری دوباره نتانیاهو را نمیخواهد.
اگر او تهاجمی تمامعیار را علیه رفح آغاز کند، باز هم بعد از پایان عملیات باید کنار برود؛ چراکه بعید است حتی یکی از اسرای صهیونیست را زنده ازآنجا خارج کند. اکنون مردی که بههرحال باید صندلی نخستوزیری اسرائیل را خالی کند با یک وسواس ذهنی دستبهگریبان است: «به قیمت کشته شدن اسرای صهیونیست و پذیرفتن انگ جنایتکار جنگی بابت کشتن بیرویه ساکنان رفح، حماس را ریشهکن کند یا نه»؟
اعزام هیئت اسرائیلی برای مذاکره با حماس، یعنی نتانیاهو تا ریشهکن کردن مقاومت فاصله زیادی داردبا این درگیری ذهنی است که نتانیاهو با توپی که حالا در زمین اسرائیل است، بازی میکند و بلاتکلیف است که باز هم مثل سابق آن را به وزرای افراطی کابینه پاس دهد یا به آمریکا که میکوشد بین هویت چندگانه «حامی صهیونیسم»، «میانجی مذاکره» و «ضامن آتشبس» تعادل خود را گم نکند.
در آنسوی میز مذاکره اما، فارغ از وسواس ذهنی نتانیاهو برای تیشه زدن به ریشه مقاومت فلسطین، حماس یک حقیقت ثابت است و فارغ از واسطههای قطری، مصری و آمریکایی، هیئت اسرائیلی به قاهره میرود تا با هیئت حماس مذاکره کند.
شاید وقت آن رسیده که بیبی هم مانند شرکای آمریکایی، چشم خود را به روی این حقیقت ثابت باز کند و شکست را بپذیرد.
یک نشانه از باز شدن چشم آمریکا به روی حقیقت حماس، تن دادن واشینگتن به مصالحه احتمالی «فتح» و حماس با وساطت روسیه و چین است. تأییدی ضمنی بر وجاهت مطالبه دیرینه حماس برای تبدیلشدن به یک جریان سیاسی مشروع در آینده فلسطین (اینجا منظور مشروعیت بینالمللی است).
آتشبس غزه برای همه طرفها یک فرصت توأم با تهدید است. حماس تجدیدقوا میکند، آمریکا به پروژههای انتخابات ریاستجمهوری و عادیسازی بازمیگردد و اسرائیل موج ضدصهیونیسم جهانی را مهار میکند. اما صحبت از این تهدیدها و فرصتها بماند برای فردای پس از آتشبس احتمالی.
انتهای پیام/
مریم خرمائی