Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-04-28@21:44:11 GMT

در نومیدی بسی امید است

تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۶۵۷۲۵

در نومیدی بسی امید است

این روزها شیوع ویروس کرونای جدید (یا نویافته) (موسوم به COVID-19) باعث اضطراب هموطنان شده و کل جهان هم با آن درگیر شده است. مهم‌ترین چیزی که می‌توانم به مردم بگویم این است که در خانه بمانند و خود را قرنطینه کنند.

ما باید بیش از هر چیز به افزایش آگاهی درباره مسائل مختلفی چون عواقب بیرون رفتن بپردازیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وزارت بهداشت با اینکه کمی دیر هشدارداد ولی برخی از مردم آن را زیاد جدی نگرفتند که این نشان از نوعی بی‌انضباطی و بی‌قانونی دارد. باید حرف‌های پزشکان و متخصصان را گوش بدهیم و در خانه بمانیم. باید هر کسی سر جای خودش باشد و امر تخصص را جدی بگیریم و اجازه ندهیم افراد نابلد راهکارهای اشتباه بدهند. باید جلو شایعه و خبرهای کذب را بگیریم. متأسفانه خبرهای بدی از مسافرت رفتن گروهی از مردم به شمال کشور و نوشیدن الکل‌‌های تقلبی شنیدم که حالم را خراب کرده است. متأسفانه از نظم و انضباط دور شده‌ایم و قانون ارزش چندانی ندارد و به اعتماد و یکدلی مردم لطمه خورده است. ما ایرانیان ملت بزرگی هستیم که از قحطی و طاعون و بیماری‌های دیگر گذر کرده‌ایم و جنگ‌های سختی را هم در طول تاریخ داشتیم که از تمام آنها با سر سلامت بیرون آمدیم. نباید وحشت کنیم و تنها به اخبار فضای مجازی اکتفا کنیم و باید روحیه خود را حفظ کنیم.
من خودم را با گفت‌وگو و ترجمه و کتاب خواندن سرگرم کرده‌ام و چون مدرس دانشگاه هستم با دانشجویان و دوستان تئاتری صحبت می‌کنم و از طریق فضای مجازی با دیگران در ارتباط هستم. گاهی در خانه قدم می‌زنم و با همسر و فرزندم گپ می‌زنم و گاهی هم به اخبار رسانه‌های مختلف نگاه می‌کنم. اکنون مشغول ترجمه و تألیف هستم و جالب است که یکی از این کتاب‌هایی که مشغول کار روی آن هستم درباره «اُدیپ» است. همان‌طور که می‌دانید در ماجرای ادیپ با بیماری همه‌گیر طاعون مواجه می‌شویم و چقدر هم این وضعیت با وضعیت استثنایی امروز ارتباط دارد! من تلاش می‌کنم کارهایی را که بلد هستم انجام بدهم و ترجمه کتاب‌هایم را پیش ببرم ولی نمی‌دانم فردا چه می‌شود و آینده چگونه است و در ادامه به چه شکل زندگی خواهیم کرد اما با تمام وجود تلاش می‌کنم امیدم را حفظ کنم. همان‌طور که از گذشته گفته‌اند و در اشعار بزرگانی چون نظامی گنجوی آمده است: «در نومیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است». چند وقت پیش کتاب «اتاق محقر خیال من» به نویسندگی تادئوش کانتور با ترجمه خود من منتشر شد که برخی از دوستان پیام دادند که در حال مطالعه این کتاب هستند و درباره آن صحبت کردیم و این صحبت‌ها دلگرم‌کننده است. فکر می‌کنم باید بخش عاطفی اجتماع قوی‌تر بشود، زیرا دیدم که برخی ماسک و الکل و مواد ضدعفونی‌کننده را احتکار کردند و با مبالغ گزاف به دست مردم می‌رسانند که اصلاً درست نیست. این مسائل به روان جامعه لطمه‌های جدی وارد می‌کند. اگر دقت کنید یک جمله‌ای در بین مردم رواج دارد و حتی پشت وانت‌ها هم نوشته شده که چنین است: «این نیز بگذرد» و واقعاً تمام این مشکل‌ها می‌گذرند و تنها باید امیدمان را حفظ کنیم.

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۶۵۷۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت حمیدرضا آذرنگ از مصدومیت سعید آقاخانی و حضور سرصحنه «نون‌خ۵»

حمیدرضا آذرنگ بازیگر سریال نون خ۵، از مصدومیت سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال و عدم توقف کار با وجود آسیب‌دیدگی او نوشت.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آذرنگ در صفحه شخصی خود نوشت: قرار نبود از کوه بیفته و جا بمونه… تو مسیر کوه افتاد و مهره‌های کمرش آسیب جدی دید. چند روزی تو بیمارستان بستری بود. گفتند، باید استراحت مطلق داشته باشه قبول نکرد.

قصه عوض شد تا نورالدین از ارتفاع بیفته و جا بمونه از گروه که کار عقب نیفته، امیر وفایی [نویسنده سریال]مسیر نورالدین رو از گروه جدا نوشت… یه مدت تو یه ماشین کمپر درازکش مونیتور رو می‌دید و پیغام‌هاش رو با صدای دردآلود به گروه می‌رسوند، باز راضی نشد… با کمربند طبی و عصا تاتی تاتی می‌اومد سر صحنه و لوکیشن و کارش رو می‌کرد.

با هم خندیدیم و با هم گریه کردیم

خنده با سادگی‌های بی شیله پیله خودمون تو قصه و گریه برای سنگینی بار زندگی رو شونه‌های مردم یگانه و بی همتای سیستان و درد کوله‌های کولبران کردستان و درد استخوان سوز کودکان معصوم دچار سرطان …
گذشت‌
می‌گذره
بزرگترین موهبت زمان همین گذشتن‌شه
اما…
تنها امید اینه که دیدن نون خ برای مردم سرزمینم شیرین باشه در حد یک لبخند و برای مسئولین بی تفاوت به تلنگر که تا فرصت هست به برداشتن باری از دوش این مردم همیشه نجیب همت کنند.
هر چند اگر یک درصد برای اولین امید و تنها یک لبخند مردمم امید داشته باشم
به دومی
آخه مگه می‌شه ندید؟

 

دیگر خبرها

  • ورود ترجمه «آن روی دیگران» به کتابفروشی‌ها
  • ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
  • ساخت فیلم سینمایی اقتباسی درباره فرهنگ رضوی
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
  • فیلم سینمایی تاریخی اقتباسی فرهنگ رضوی ساخته می‌شود
  • کتاب نشانه‌شناسی شکلک‌ها منتشر شد
  • عملیات وعده صادق از مصادیق امید به آینده بود
  • مصدومیت شدید سعید آقاخانی در نون خ +عکس
  • روایت حمیدرضا آذرنگ از مصدومیت سعید آقاخانی و حضور سرصحنه «نون‌خ۵»