Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-26@22:54:10 GMT

چگونه دسر پسته‌ای درست کنیم؟

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۵۴۰۱۳۵

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  دسر‌ها یکی از متنوع‌ترین گروه‌های غذایی هستن. یه دسر خوشگل، شیک و خوشمزه می‌تونه حس عالی و انرژی مثبت لازم برای انجام کار‌های روزانه رو بهمون بده. حالا اگه تو این دسر جذاب پسته هم باشه که دیگه بمب انرژی میشه مث دسر پاولووای انار و پسته. دسر پسته‌ای خیلی راحت تهیه میشه و طعم واقعاً دل پذیری داره و می‌تونه در دورهمی‌ها تون یه جذابیت خاص به میز مهمونی بده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خوب بریم ببینیم این دسر خوش رنگ دل انگیز چطوری درست میشه.

مواد لازم برای دسر پسته‌ای
پودر پسته ۱ پیمانه
پودر ژلاتین ۳ قاشق غذاخوری
شیر ۱ لیتر
شیر عسلی ۱ قوطی
شکر ۱/۲ پیمانه
وانیل ۱/۲ قاشق چای خوری
زرده تخم مرغ ۲ عدد
خامه ۱ پاکت
رنگ خوراکی سبز به میزان لازم

طرز تهیه دسر پسته‌ای

مرحله اول: درست کردن مایه تخم مرغی

برای درست کردن دسر پسته ای، ابتدا زرده تخم مرغ، شکر و وانیل را با استفاده از یک همزن برقی تا زمانی که کرم رنگ و کشدار شوند بزنید. سپس مایه تخم مرغی را کناری بگذارید.

مرحله دوم: درست کردن پودر ژلاتین

در این مرحله پودر ژلاتین را در نصف لیوان آب سرد بریزید. سپس با استفاده از روش بن ماری (حرارت غیر مستقیم) پودر ژلاتین را به خوبی در آب حل کنید و بعد آن را کنار بگذارید.

مرحله سوم: ترکیب کردن مواد دسر پسته‌ای

حالا شیر و شیر عسلی را با هم مخلوط کنید و روی شعله متوسط مدام هم بزنید تا به مرحله جوشیدن برسند. سپس کمی از ترکیب شیر و شیر عسلی را داخل مایه تخم مرغی بریزید تا مایه تخم مرغی بریده بریده نشود. کمی که مخلوط شدند تمام مایه تخم مرغی را داخل ترکیب شیر و شیر عسلی بریزید و مدام و خیلی سریع برای مدت ۲ دقیقه هم بزنید. سپس مواد را از روی گاز بردارید و پودر ژلاتین حل شده را نیز به آن‌ها اضافه کنید و در حد ترکیب شدن مواد با هم مخلوط کنید.

مرحله چهارم: اضافه کردن خامه و پودر پسته

در یک کاسه متوسط خامه، پودر پسته و چند قطره رنگ خوراکی ژله‌ای سبز رنگ را به خوبی با هم مخلوط کنید. سپس مخلوط خامه و پودر پسته را نیز به مخلوطی که در مرحله قبل درست کردید و اکنون خنک شده و به دمای محیط رسیده است، اضافه کنید و با هم مخلوط کنید.

مرحله پنجم: قرار دادن دسر پسته‌ای در قالب

قالب مورد نظر خود را کمی چرب کنید. سپس مواد دسر پسته‌ای را داخل قالب بریزید و برای حداقل ۸ ساعت در یخچال بگذارید تا به خوبی ببندد. بعد از گذشت مدت زمان گفته شده، قالب را از یخچال خارج کنید. به کمک یک چاقو به آرامی دسر را از کناره‌های قالب جدا کنید. سپس در ظرف مورد نظر برگردانید و با پودر پسته تزیین کنید.

نوش جان.

نکات کلیدی تهیه دسر پسته‌ای

– به جای خامه معمولی، در صورت تمایل، از خامه قنادی و فرم گرفته نیز می‌توانید استفاده کنید.

– برای طعم و عطر بهتر دسر پسته‌ای از پودر هل، زعفران و گلاب نیز می‌توانید استفاده کنید.

– مدل دیگری که می‌توانید دسر پسته‌ای را تهیه کنید و به صورت گرم آن را سرو کنید به این صورت است که، ابتدا مقدار ۱ لیتر شیر، ۲۵۰ گرم شکر و ۲۰۰ گرم آرد سمولینا را داخل ظرفی بریزید. سپس روی حرارت ملایم پیوسته هم بزنید تا غلیط‌تر و سفت‌تر از فرنی بشود. سپس ظرف را از روی حرارت بردارید و ۱۰۰ گرم پودر پسته، ¼ قاشق چای خوری وانیل و ۳۰ گرم کره را به مواد دسر پسته‌ای اضافه کنید و خوب با هم مخلوط کنید. در آخر دسر را در ظرف مناسب بریزید و با پودر پسته و گل محمدی تزیین کنید.

– برای اینکه دسر با کیفیت تری داشته باشید بهتر است پسته‌ها را خودتان آسیاب کنید تا از سلامت و تازگی آن‌ها مطمئن باشید.

منبع: ایران کوک

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: خانه داری آشپزی هم مخلوط کنید پودر ژلاتین پودر پسته شیر عسلی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۵۴۰۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!

      داستان کوتاه

      مریم رحمَنی

       یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجره‌ی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیده‌ام.مثل وقت‌هایی که خواب می‌بینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمی‌توانم از هم تفکیک کنم.

   پرده‌ی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بی‌اختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانه‌ام و سعی کردم دوباره بخوابم. چشم‌هایم بسته نمی‌شد و مدام تصویر مردی قوی هیکل می‌آمد جلوی چشمم که با نقاب مشکی و چاقوی تیز توی دستش بالای سر من و جمشيد ایستاده و... . هی چشم‌هایم را باز می‌کردم و سعی می‌کردم با تکان خوردن جمشيد را بیدار کنم، اما حالا بعد از گذشت یازده سال دیگر فهميده بودم این شکل خروپف کردن پشت سرش خواب عمیقی است که با این تکان‌ها، حتی با افتادن احتمالا یک هیکل درشت مردانه توی حیاط نمی‌شود بیدارش کرد. 

  نور چراغ توی حیاط هی خاموش و روشن می‌شد و داشتم فکر می‌کردم کاش برای عوض کردنش بیشتر پافشاری کرده بودم یا لااقل خودم می‌رفتم یک لامپ می‌خریدم و خودم عوضش می‌کردم، حالا مگر عوض کردن یک لامپ چقدر کار دارد که من این چیزها را بیاندازم گردن جمشید و او هم هربار با گفتن جمله‌ی "چقدر جدیدا حساس شدی"، از زیرش شانه خالی کند و مثلا بگوید فعلا که نور دارد! 

  لای پنجره باز بود و سوز تندی می‌آمد توی اتاق که برای هوای اردیبهشت ماه زیادی سرد بود. بالاپوشم را از روی پشتی صندلی برداشتم و انداختم روی دوشم. 

   برگ‌های درخت اکالیپتوس توی خیابان که نصفش کشیده شده بود توی حیاط خانه‌ی ما، همین‌طور داشتند تکان می‌خوردند و یک صدای خش‌خش ریزی توی هوا می‌رقصید. 

   بوی دود سیگار از کنار بینی‌ام رد شد و بی‌هوا سرم را بالا گرفتم و دنبال ماه توی آسمان گشتم. در هوای آلوده‌ی مرکز شهر و وسط این‌همه شلوغی کمتر پیش‌ می‌آید ماه را گوشه‌ای از آسمان ببینم. با زن همسایه‌ی طبقه‌ی بالا که آمده بود دم پنجره و سیگار می‌کشید چشم تو چشم شدم. سرم را به علامت سلام تکان دادم و بالاپوشم را از دو طرف هی کشیدم فقط برای اینکه کاری کرده باشم. چون آن‌قدرها که تصور می‌کردم باد سردی نمی‌وزید. 

-شما هم خواب‌تون نمیاد؟ 
- یه صدایی از توی حیاط شنیدم، اومدم پی‌اش! 

هم‌زمان گوش تیز کردم که صداهای اطرافم را به‌خاطر بسپارم. 

- من هیچ صدایی نشنیدم! 
-مطمئنید؟ صدای وحشتناک افتادن یه چیزی از پشت بوم بود.
 
کلمه‌ی پشت بام در لحظه روی زبانم چرخید وگرنه اصلا چه می‌دانستم آن "چیز" احتمالا سنگین از کجا افتاده روی زمين. 


به شازده کوچولو فکر کردم و دوباره فکر کردم آن صدا برای شازده کوچولو بودن زیادی بزرگ بود. 

زن گفت: چای یا قهوه می‌خورید؟ 
گفتم: این موقع شب نه! خوابم می‌پرد و تا صبح باید داستان‌سرایی کنم! 
از حرف خودم خندیدم و گمان کردم حرف بامزه‌ای زده‌ام، چهره‌ی بی‌تفاوت زن از آن فاصله و زیر نور کم رمق ماهی که اصلا نمی‌دانستم کجاست خنده‌ام را جمع کرد و دوباره بالاپوشم را از دو طرف کشیدم به خودم. 

زن گفت: شب‌ها خیلی طولانی‌اند. 
و دیدم که سیگار دیگری روشن کرد. روی نیمکت کهنه‌ی وسط حیاط نشستم تا راحت‌تر بتوانم به حرف‌هایش گوش کنم. گردنم درد گرفته بود.
-شاید بهتر باشد از اول غروب دیگر چای یا قهوه نخورید! 

-پس چکار کنم؟ 
- من و همسرم فیلم می‌بینیم. گاهی بازی می‌کنیم. منچ و مارپله. 

دوباره خندیدم و دوباره خنده‌ام را و بالاپوشم را جمع کردم. 
- فیلم‌های توی خیابان را هر روز می‌بینم. فیلم زندگی خودم را هرشب مرور می‌کنم. فیلم به چه کارم می‌آید. 

داشت لابلای برگ‌های اکالیپتوس دنبال چیزی می‌گشت. 
- ها... بیا... اومد بالاخره

-چی اومد؟ 
-ماه! خودتم داشتی دنبالش می‌گشتی.

از روی نیمکت بلند شدم و آمدم نزدیک ساختمان روی پنجه‌ی پا و دیدمش. عینکم را نزده بودم و چیزی که می‌دیدم مجموعه‌ای ابری از نور زرد بود. خب همین هم غنیمت بود. اینکه من درست نمی‌دیدمش دلیل بر درست نبودنش نبود. 

-قشنگه.. نه؟ 
-خیلی 

-فکر کن یه چیز گرد خیلی بزرگ وسط آسمون همینجور معلق وایساده، خود تو هم روی یه چیز گرد خیلی بزرگِ معلق وایسادی! اون تو رو نگاه می‌کنه، تو اونو. 

صدای گوشخراش یک موتور سیکلت برای چند لحظه ارتباط کلامی ما را قطع  کرد. 

دستم را گذاشتم پشت گردنم و پرسیدم: شما صدای افتادن چیزی را از آسمان نشنیدید؟ 
- شاید شازده کوچولو بوده و با صدای بلندی خندید. آن‌قدر صدای خنده‌اش بلند شد که فکر کردم حتما جمشيد از خواب می پرد.
 
-برای صدای شازده‌کوچولو زیادی بزرگ بود آخه
-گفتی قهوه نمی‌خوری؟ 
حتی منتظر جوابم نماند. پنجره را بست و چراغ را خاموش کرد. 

یک برگ اکالیپتوس از روی زمين برداشتم و با دستم خردش کردم. بوی عجيبی دارد و هربار که همچین بوهایی به هم می‌خورد تصمیم‌های عجیبی برای خانه‌داری می‌گیرم. مثلا اینکه چند برگ ازش بچینم و ببرم خانه و شب‌ها دم‌نوش‌های خوشمزه درست کنم. یا این‌که فردا عصر حتما کیک هویج درست می‌کنم و برای همسایه‌ی طبقه‌ی بالا می‌برم و باهاش دوست می‌شوم. یا از این به بعد حتما توی قوری چای عناب می‌ریزم. 

برگ‌ها را از توی دستم ریختم کف حیاط. 

توی آشپزخانه صدای سوت کتری بلند شد. جمشيد با قیافه‌ی یک قاتل فراری نشسته بود پشت میز و یک صدای ممتد زشت را با جعبه‌ی خالی کبریت در می‌آورد و هی زیر لب می‌گفت انگار یه دسته غاز وحشی حمله کردن تو اتاق خواب! صدای کشیده شدن پایه‌ی صندلی از جایم پراند و جمشيد درست روی لبه‌ی درگاهی آشپزخانه رویش را به‌سمتم برگرداند و گفت: یادته گفته بودی وقتی بچه بودی یه دسته غاز وحشی از وسط کوچه‌تون رد شدن و تو ترسیدی؟ 

گفتم آره. اولین‌بار بود که یکی از بچه‌های کوچه داشت ماجرای قتل اميرکبير توی حمام فین رو تعریف می‌کرد. 

- و تو فکر کردی قاتل‌های امیرکبیر حمله کردن! 
قهقهه زد و محکم خورد به در آشپزخانه. از صدای کوبیده شدن در به دیوار تکان سختی خوردم و پشت گردنم تیر کشید. 

بعد خودش را جمع کرد و صورتش را جدی کرد و گفت:
-حق داشتی! حمله‌ی غازهای وحشی خیلی ترسناکه! 

قوطی نسکافه و جعبه‌ی چای کیسه‌ای کنار هم و هر دستم روی یکی‌شان. 
یا باید چای می‌خوردم یا یک قهوه‌ی فوری.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • (ویدئو) نحوه درست کردن برنج پف کرده در خیابان‌های هند
  • آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
  • زنجیره ارزش پسته باید با کمک تولیدکنندگان و صادرکنندگان تکمیل شود
  • نحوه درست کردن لیوان‌های سرامیکی + فیلم
  • جرات نمی‌کنم برای کروس کری بخوانم!
  • دبیر: زخم زبان زدن درست نیست/ قول داده بودند اخلاق را رعایت کنند
  • ببینید | ردپای آبی
  • تخریب برخی از خانه‌ها و اراضی کشاورزی بخش کویرات آران و بیدگل
  • پودر پیاز خانگی را با این روش های ساده درست کنید
  • طرز تهیه کاپ کیک شکلاتی + مواد لازم و نکات کلیدی آموزشی