Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار نبض بازار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، تصور کنید در دنیا سرزمینی وجود داشته باشد که در آن با اولین تقی که به توقی می‌خورد سرعت اینترنت را به رسم پهلوانی با سرعت کندترین جانداران روی زمین برابر می کنند تا مبادا این جانداران به ریتم زندگی اهالی آن دیار حسادت کنند. آنجا اساسا به مقوله دهکده جهانی به چشم سرزمین زامبی‌ها نگاه می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پایین بودن سرعت اینترنت یکی از عوامل جدی برای رشد نکردن سرویس های اینترنتی رایج دنیا در این کشور خیالی است. کسب و کارهای زیادی در این فضا نابود می‌شوند و تعدادی زیادی از کارکنانشان را هم در آتش می سوزانند. مشکلات مدیریتی را هم به این معضلات اضافه کنید تا اوضاع به یک آش قله قلمکار تبدیل بشود.

 در چنین شرایطی فرقی نمی‌کند صاحب یک بقالی باشید یا مدیر آن شرکت طویل و عریض که تبلیغات محیطی و آنلاینش چشم و چال مردم را از کاسه درآورده! با اولین بحرانی که به سمتتان می‌آید سراغ تعدیل نیرو می‌روید! کارمندان این شرکت‌ها بعد از مدتی که بحران تعدیل نیرو، بحران افت ارزش پول ملی، بحران تورم و ... به عضو دائم ارکان زندگی‌شان تبدیل می‌شود، رنگ پوستشان سبز می شود، در چشمشان خون می‌ریزد؛ و رسما به زامبی‌ تبدیل می‌شوند.

اما حکایت فریلنسرها جداست. ما می‌خواهیم امروز حکایت فریلنسرهایی را بیان کنیم که به عنوان تحصیل کرده‌های جویای کار بارها و بارها در آتش فضای ناامن کسب و کاری در ایران سوختند و نهایتا از دل این خاکستر مثل ققنوس های افسانه ای از نو متولد شدند.

  ماجراجویی به سبک فریلنسری- مرد عنکبوتی یا سوپرمن؟
در چنین سرزمینی که از آدم زامبی می‌سازد تکلیف فریلنسرها روشن است، اینطور نیست؟

تکلیف آنها که در شهرهای دورتر از پایتخت زندگی می کنند چطور؟ تن ندادن به اشتغال دائم و روآوردن به زندگی فریلنسری تبعات زیادی دارد! نگاه خانواده و اطرافیانی که فکر می‌کنند موفقیت یعنی شما حتما استخدام شرکت سندباد باشید مثلاً! بی­مسئولیتی‌های گاه و بیگاه شرکت‌هایی که نیروی دورکار یا پاره‌وقت دارند، هراس از اینکه گاهی پروژه‌ای به سمتتان نیاید؛ همه و همه از چالش‌های این سبک زندگی است. اما این افراد تصمیم گرفتند مانند کاراکترهای شجاع فیلم‌های هالیوودی خطرات این سبک از کار کردن را بپذیرند و در موقعیت‌های حساس ناجی کسب و کارها باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ماجرای ققنوسی به نام م. نصیری که از زمین خاکی‌های شروع کرد!

قبل از آنکه بخواهم قصه زندگی م. نصیری، فریلنسر مدنظرمان را از زبان خودش برایتان بگویم، لازم است چند نکته را برای شما روشن کنم. شاید فکر کنید کسی که فریلنسر هست اساسا به تعهدپذیری و مسئولیت پذیر بودن علاقه­ای نشان نمی‌دهد. باور اکثر مردم نسبت به فریلنسرها بدقولی است که برای فرار از تبعات ناشی از مسئولیت‌پذیر بودن از به استخدام یک شرکت درآمدن، بیزارند. به علاوه حتی توانمندی‌های لازم برای آنکه یک شرکت او را جذب کند ندارند! این موارد بخشی از آتشی است که فریلنسرها را بارها سوزانده و خاکستر کرده؛ حساب و کتاب‌هایی که دیر و زود می‌شود، پول پروژه‌هایی که به دلیل اعتراض کارفرما به فریلنسر نمی‌دهند (لااقل بهانه‌شان که این است) اینها هم بخش دیگری از آتشی است که به جان فریلنسرها میفتد! خب همه که ظرفیت تبدیل شدن به ققنوس آلبوس دامبلدور را ندارند! بعضی‌ها می سوزند و تمام می شوند...

بماند!
م. نصیری بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه بوووق تصمیم می‌گیرد جایی مشغول به کار شود، خانم نصیری به سبک زندگی فریلنسری علاقه داشته و همیشه علاقه مند بوده به کسی شبیه نیل پاتر تبدیل بشود. فضای عمومی کسب و کار در ایران برای کسانیکه تصمیم می گیرند کارآفرین باشند آنقدر پرمخاطره است که آنها بخشی از این ریسک و خطر را به دوش کارکنانشان می­اندازند. امنیت شغلی در سال های اخیر حتی برای نیروهای رسمی شرکت ها متزلزل شده، در چنین وضعیتی تکلیف یک نیروی دورکار و پاره وقت معلوم است، بخصوص برای یک فریلنسر تازه کار که احتمالا تا حرفه ای شدن فاصله زیاد دارد! مرغ سعادت اما روی شانه خانم نصیری نشسته بود.

 

چالش ها دغدغه ها تجربیات تلخ و شیرین خانم نصیریِ فریلنسر از زبان خودش

 

خب کمی از خودتون بگید؟

م. نصیری هستم، 24 ساله، ساکن شهر دامغان و لیسانس مترجمی زبان دارم. کمی درونگرا اما خیلی به نوشتن علاقه‌مندم و در اوقات فراغتم حتما می‌نویسم.

 

شرایط کاریتون به چه صورت هست؟

با توجه به رشته تحصیلیم و شهری که در اون ساکن هستم، موقعیت های شغلی چندانی برای من وجود نداشت و اگر هم شغلی بود کاملا نامرتبط و با حقوق کم! شغل‌های مرتبط هم یک جورایی نیاز به آشنا یا به قول خودمون پارتی داشتند!
به همین خاطر، برای اینکه بتونم شغلی داشته باشم یا باید به کلان‌شهرها مثل تهران مهاجرت می‌کردم و یا اینکه باید تو یک شغل کاملاً نامرتبط با مترجمی فعالیت می‌کردم که با روحیه منی که عاشق مترجمی هستم، اصلا سازگار نبود. به همین دلیل ترجیح دادم شغل مترجمی رو به عنوان دورکاری و به صورت آنلاین شروع کنم.

 

 

یک مقدار راجع به شغل دورکاریتون توضیح میدین؟ یعنی چهجوری هست؟

توی سایت‌های ترجمه آنلاین و سایت‌های برونسپاری به عنوان مترجم ثبت نام می‌کردم و از کارفرماهای مختلف به صورت آنلاین کار ترجمه می‌گرفتم و انجام می‌دادم. حق الزحمه‌م هم آنلاین به حسابم پرداخت می‌شد.

 

اولین درآمدتون رو چه زمانی و چطور به دست آوردین؟

از یک سایت برونسپاری و حدود 3 سال پیش بود. 2 ماه بود توی اون سایت ثبت نام کرده بودم اما هیچ کاری نتونسته بودم بگیرم. چون تازه کار بودم و نمونه کار هم نداشتم کسی بهم کار نمی‌داد. روال کار اینجوری بود که کارفرماها پروژه رو تعریف می‌کردند و یک مناقصه بین مترجم ها برگزار می‌شد و هر مترجم به صورت جداگانه قیمت و زمان رو اعلام می‌کرد. معمولا اینجوری بود که هر مترجمی که اعتبار بیشتری داشت کارفرما کار رو به اون می‌داد.  برای جبران نداشتن اعتبار، مجبور شدم تو مناقصه‌ها همیشه پایین‌ترین قیمت و سریع‌ترین زمان رو اعلام کنم تا کارفرما مجاب بشه من رو انتخاب کنه.

بالاخره تو یک پروژه کارفرما دلش به رحم اومد! و منو انتخاب کرد، با اینکه پولش واقعاً کم بود اما خیلی خیلی ذوق داشتم، چون اولین درآمدم بود. اون کار رو با دقت خیلی بالا انجام دادم و کارفرما هم خیلی راضی بود و بالاترین امتیاز رو هم ازش گرفتم.

‌کم‌کم دستم راه افتاد و تونستم کارهای بیشتری بگیرم.

 

از دورکاری راضی هستین؟

دورکاری یک سبک متفاوت از زندگیه کاریه، شاید هر کسی نتونه دورکار بشه اما با وجود اینکه من مجبور بودم به‌صورت دورکاری و فریلنسری کار کنم، به این سبک زندگی علاقه‌مند شدم و الان دیگه نمی­تونم دورکار نباشم. خیلی به شخصیت افراد بستگی داره اما افرادی که بتونن با شرایط دورکاری مثل تو خونه موندن، ارتباطات اجتماعی رو در روی کم و ...، کنار بیان، اونوقت دورکاری جذاب هست.

 

 

درآمد یک دورکار یا فریلنسر در حال حاضر چقدره؟

این سوال هم خیلی بستگی به فرد دورکار داره، هستند کسایی که درآمد بالایی ندارن، اما از طرفی فریلنسرهایی هم هستند که 3 تا 4 برابر ی هم‌رده‌های خودشون که کارمندن، درآمد دارند. در کار فریلنسری همه چیز به تخصص و تعهد آدم برمی‌گرده، هر چقدر تخصصتون بالاتر باشه و متعهدتر باشید، درآمدتون بالاتر میره.

 

 

چه چالشهایی در دورکاری هست؟

یکی از مهمترین چالش ها اینه که اکثر سایت های  ترجمه به مترجمین دورکار به چشم یک ابزار نگاه می کنن تا یک همکار!، یعنی مترجم‌ها رو به چشم یک وسیله می‌بینن که اونها رو به سود می‌رسونه و این قضیه باعث رنجش خاطر آدم میشه.

چالش دیگه‌ای هم که می‌تونم بهتون بگم، حق‌الزحمه پایینی هست که اکثر سایت‌های ترجمه به مترجم‌ها میدن و افرادی مثل من چاره‌ای جز انجام دادن کار با این حق‌الزحمه ها نداریم، چون انتخاب دیگه ای هم نداریم!

 

در حال حاضر میانگین درآمدتون در ماه چقدر هست؟

الان متوسط بین 4 تا 5 میلیون تومان، اما اولا که شروع به کار کرده بودم به زور به 200 یا 300 هزار تومان می‌رسید.

 

به نظر میاد درآمدتون خوبه، چطور تونستید درآمدتون رو اینقدر افزایش بدین؟

بعد از گشتن و گشتن بین شرکت‌هایی که به عنوان نیروی دورکار با اونها همکاری کنم، به توصیه دوستانم اکانت لینکدین ساختم تا بتونم تجربیات مزخرف خودمو از همکاری های ناموفق با بعضی شرکت‌ها بنویسم! صرف نظر از اینکه کسایی -حتی کارآفرینان بزرگ- با دیدن عکس پروفایل دخترها به دایرکت اونا میان و فضای لینکدین رو آلوده می‌کنند، اما در کل اونجا تونستم به تیم­های جدید وارد بشم و با اونها همکاری کنم، بعلاوه بفهمم چالش‌هایی که تجربه کردم یک‌جورایی همه‌گیر بوده، تجربیات مشابه زیاد بود و برای همین گوشامو تیز می‌کردم تا از بروز تجربیات تلخ بعدی جلوگیری کنم.

یک روز تو لینکدین در حال گشت‌زنی بودم که چشمم به صفحه سایت ترجمه تخصصی ترنسیس، خورد. پست‌های وبلاگشون رو اونجا معرفی می‌کردند و صرف نظر از اینکه حوزه کاری‌شون باهام یکی بود، از مطالبشون خوشم میومد. سراغ سایتشون رو گرفتم و در توئیتر هم یک مقدار درباره‌شون جستجو کردم. شنیدم که در زمینه ترجمه تخصصی متن، مقاله، کتاب و ترجمه تخصصی فیلم و ویدئو، جزء بهترین­ها هستند. همین­که مترجم های دیگه در شبکه های اجتماعی کم‌تر راجع بهشون بد گفته بودن، میشد به این نتیجه رسید که جای خوبیه و احتمالا ترجمه تخصصی باکیفیتی ارائه میدن!

اسمش رو نشنیده بودم گویا یک استارتاپ تازه تأسیس بود. اگرچه آزمون‌های ورودیشون برای جذب مترجم، عجیب سخت بود، اما بالاخره بعد از دوبار رد شدن تونستم مترجم سایت ترجمه تخصصی ترنسیس بشم. قبلاً در سایت های ترجمه که در زمان خودشون اسم در کرده بودند مشغول بودم و تصور می‌کردم با چیزی شبیه اونایی که قبلاً تجربه رویاروییش رو داشتم مواجه می‌شم. خلاصه بهتون بگم، انقدر از سبک کاری ترنسیس خوشم اومد که اونجا موندگار شدم.

فرقی که ترنسیس با سایر سایت‌های ترجمه داشت، شفافیت مالی و صمیمیت در تعامل بود. در بحث‌های مالی می‌شد فهمید که چقدر ترنسیس برمی‌داره و چقدر به مترجم می‌رسه، دستمزدها هم تقریبا منصفانه بود. اون نگاه ابزاری که بهتون گفتم رو در ترنسیس کمتر دیدم، بچه های تیم ترنسیس سعی می‌کنن با مترجم‌ها مثل هم تیمی و همکارهاشون تعامل کنند و این برای من خیلی ارزشمند بود.

 

 

اولین کاری که تو سایت ترجمه ترنسیس انجام دادی، چی بود؟

اولین پروژه‌ای که گرفتم یک ترجمه مقاله انگلیسی بود. اتفاقاً به اعتراض خورد و علیرغم برخورد خوب من، کارفرما بسیار بد باهام صحبت کرد و من تا مرز انفجار پیش رفتم! فکر می‌کردم اینجا هم بی دلیل طرف کارفرما رو بگیرند و حق منو بخورند. اما صحبت‌های سرپرست بخش مترجمین آرومم کرد و نهایتاً داوری عادلانه‌ای انجام شد.

 

خب چی شد که تو این سایت تونستی به درآمد قابل قبولی دست پیدا کنی؟

مدل کاری در ترنسیس به این صورته که هر کی بهتر کار کنه، کار بیشتری بهش می‌رسه و میتونه بیشتر درآمد داشته باشه، من تونستم ظرف مدت چند ماه به یکی از مترجم‌های با اعتبار ترنسیس مبدل بشم و از اونجایی که این شرایط در ترنسیس فراهم شده که کارفرماها مستقیما با مترجمین در ارتباط باشن، اکثر کارفرماها به صورت اختصاصی پروژه‌شون رو برای من ایجاد می­کنن و من دیگه وارد مناقصه‌ها نمی­شم (روال کاری ترنسیس هم مثل سایت‌های برونسپاری به صورت مناقصه ای هست البته یک بخش غیرمناقصه‌ای هم داره که مترجم‌هاش رو خودش انتخاب می‌کنه).

هر مترجم تو ترنسیس یک صفحه داره (شبیه صفحه پروفایل تو لینکدین) که شامل نمونه کارهاش، امتیاز کارفرماها و تیم ارزیابی ترنسیس به ترجمه‌هاشون، سوابق کاری و تحصیلیه. هر چی صفحه یک مترجم پربارتر باشه شانس برنده شدن اون در مناقصات ترجمه بیشتره. خوشبختانه صفحه من خیلی خوبه! امتیاز 9.8 از 10 در 142 پروژه ای که انجام دادم. همین امر باعث شده که کارفرماها مستقیما پروژه‌هاشون رو برای من تعریف کنن و من دیگه دغدغه گرفتن کار جدید ندارم و عملاً کارهایی که بهم ارجاع می­شه انقدر زیاده که نمی‌رسم همه رو انجام بدم و مجبورم بعضی از کارها رو رد کنم.

 

این نکته رو هم اضافه بکنم که خود ترنسیس هم یک مقاله برای مترجم­هاش تو وبلاگش منتشر کرده و توضیح داده که چیکار کنید تا بتونید تو مناقصات ترجمه برنده بشید. به بقیه مترجم­ها پیشنهاد می کنم حتما این مقاله رو بخونن. من خوندم و کلی چیز ازش یاد گرفتم.

 

به عنوان کلام آخر چه توصیه ای به بقیه فریلنسرها داری؟

فریلنسری کار واقعاً شیرینیه، درسته سختی داره ولی می­تونه در کنار انعطاف پذیری زیادی که داره، درآمد خوبی هم داشته باشه. به افراد مثل خودم می­تونم این توصیه ها رو داشته باشم (البته اینا حاصل تجربه شخصیه خودمه که با به کار بردنشون باعث پیشرفت تو کارم شد):

روابط عمومی رو جدی بگیرید. اگر می­خواهید فریلنسری باشید که کارفرماها دوستش داشته باشن حتماً باید روی تعاملتون باکارفرماها کار کنید، یاد بگیرید که تو فضای مبتنی بر متن چطوری صحبت کنید که به کارفرماها برنخوره، یا چه نوع ادبیاتی به کار ببرید که کارفرما خوشش بیاد. اگر این تیکه رو خوب عمل کنید به جرأت می‌تونم بگم نصف راه رو رفتین! به تعهداتون پایبند باشید. سعی نکنید مثلاً با دادن قول­هایی که خودتون هم می‌دونید عملی نخواهد شد، دل کارفرما رو به دست بیارین، این کار مثل سم میمونه و در دراز مدت هیچ اعتباری برای شما نخواهد گذاشت. یک قدم جلوتر از پروژه عمل کنید. اگر کارفرما پروژه­ای رو به شما واگذار کرد، سعی کنید یک قدم جلوتر از خواسته­های کارفرما عمل کنید، با این کار کارفرما به شدت مجذوب شما خواهد شد و احتمال اینکه بقیه پروژه­هاش هم به سمت شما سرازیر بشه خیلی زیاده! مثلاً من وقتی میخوام یک سفارش ترجمه رو بگیرم همراه با پیشنهاد زمان و قیمت یک یا دو پاراگراف از متن پروژه رو ترجمه می‌کنم و برای کارفرما می‌فرستم. اینطوری هم حسن نیتم رو اثبات می‌کنم و هم کیفیت کارم رو به رخ کارفرما می‌کشم. با این­کار، بالای 90­درصد کارفرما کار رو به من می‌ده!

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: نبض بازار مترجم سایت های ترجمه ترجمه تخصصی کسب و کار مترجم ها پروژه ای شرکت ها برای من چالش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۰۳۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد خبری جشنواره آسمون، اولین دورهمی آسمونی‌ها در جشن ۱۰ سالگی فعالیت بادبوم ویژه فعالیت‌های سینمایی نوجوان‌ها در مجموعه‌های سینمایی و تلویزیونی، با حضور حمید امامی دبیر جشنواره و محمدرضا خردمندان کارگردان سینما و جمعی از هنرمندان در خانه هنرمندان برگزار شد.

ابتدا، سید حمید امامی مدیر بادبوم به آغاز فعالیت بادبوم در سال ۹۲ پرداخت و از خانواده‌های بچه‌های عضو بادبوم قدردانی کرد و افزود: از تمام پدر و مادران بچه‌های عضو بادبوم برای اینکه این‌ سال‌ها با ما ساختند درحالی که بارها موقعیت بادبوم عوض شد، تشکر می‌کنیم.

دبیر جشنواره «آسمون» از آغاز یک جشنواره جدید خبر داد و اضافه کرد: امروز آغاز رسمی جشنواره «آسمون» است؛ این جشنواره ویژه تولید محتوا برای بچه‌های ۹ تا ۱۸ سال خواهد بود.

امامی با بیان اینکه موضوعات و جوایز و تمام جزییات جشنواره در asemoonfest.ir آمده است، تاکید کرد: سعی شد موضوعاتی انتخاب شود که کاملا مربوط با نسل ضد و دهه هشتاد و نودی‌ها باشد چون می‌خواهیم ثابت کنیم نوجوان‌ها می‌توانند آینده‌ خودشان را شکل بدهند.

برای فیلمسازی از خودتان شروع کنید

سپس، محمدرضا خردمندان کارگردان سینما در توصیه‌هایی برای نوجوانانی که قصد دارند در عرصه فیلمسازی و بازیگری فعالیت کنند، گفت: من خودم در سینما کارم را با فیلم کوتاه و آثار ارزان‌قیمت شروع کرده‌ام. کسانی که می‌خواهند کارگردانی و بازیگری را در آینده دنبال کنند، از خودشان و تجارب و خاطراتشان شروع کنند.

وی اضافه کرد: تمام آنچه که شما هستید و تجریه شخصی دارید و آن چیزهایی که هویت شماست برای شروع فیلمسازی به شما کمک خواهند کرد. یک فیلمساز و نویسنده اول چیزی که برای شروع نیاز دارد، ایده است. من در ابتدای راه یک توصیه دارم، به تجربیات شخصی خودتان رجوع کنید چون بهترین ایده فیلمسازی از خودتان و خاطرات شماست پس در خاطرات‌تان جستجو کنید که چه لحظاتی در زندگی دارید که شما را تحت تاثیر قرار داده و آن اتفاق را به خوبی می‌شناسید چوم همراه با رنج و حس غرور و ... است و نسبت به آن اطلاعات کامل دارید و همین‌ها قابلیت ساخت یک فیلم کوتاه را به شما خواهد داد چراکه به ابعاد آن اشراف دارید.

وی به ذکر نمونه‌هایی از تجارب مشترک بچه‌ها پرداخت و عنوان کرد: درباره دوچرخه و شغل پدرتان و موضوعاتی که به‌خوبی آن را می‌شناسید، فیلم بسازید. موضوعاتی که جزییات قابل لمسی از آن‌ها در ذهن داشته باشید که همگی برآمده از تجربه شخصی شماست. همه فیلمسازان بزرگ اولین داستان و شعر و فیلم را از تجربه درونی و غنی شده خودشان ساخته‌اند. البته اینکه آیا این خاطرات به‌تنهایی برای ساخت فیلم کافی است، باید بگویم خیر! بلکه باید به آن‌ها واقعیت و تخیل اضافه کنیم تا فیلم به یک اثر هنری تبدیل شود.

کارگردان «بیست و یک روز بعد» تجاربی از فیلمسازی خود را با نوجوان‌ها به اشتراک گذاشت و گفت: من وقتی نوجوان بودم در اوایل دهه ۷۰ یک همکلاسی داشتم که شرایط اقتصادی خوبی نداشت و همین موجب مشکلاتی می‌شد که مدیران مدرسه قصد داشتند او را اخراج کنند و این سوژه برای من محور یک داستان شد چون او را به‌خوبی می‌شناختم. من این داستان را با چاشنی تخیل نوشتم و چاپ شد و اولین تجربه نویسندگی من رقم خورد و من فهمیدم می‌توانم از خاطراتم داستان بنویسم. در ادامه من برای فیلمسازی از این روش استفاده کردم و فیلم «بیست و یک روز بعد» که قصه‌ ای واقعی داشت را ساختم که درون مایه تخیل به آن آمیخته شد تا بتوانیم در فیلم حرفی داشته باشیم.

خردمندان خطاب به حاضران گفت: توصیه می‌کنم تجربیات و خاطرات‌ خودتان را درباره موضوعات و دوستانی که به‌شدت آن‌ها را می‌شناسید، بنویسید این کار برای شما تولید داستان می‌کند. به‌نظرم فیلم ساختن به‌شدت ارزان و آسان شده و هیچ چیز جز گوشی موبایل برای فیلم‌سازی لازم نیست و این امکاناتی است که در دست همگی قرار دارد.

وی در پایان بیان کرد: بچه‌هایی که می‌خواهند بازیگر شوند باید ده برابر یک نقش را در زندگی روزمره خودشان بازی کرده باشند و ده‌ها قدم از یک تست بازیگری جلوتر باشند و یاد بگیرند که تقلید کنند و افعال دیگران را شبیه‌سازی کنند و برای نقش‌های مختلف شناسنامه درست کنند. مدل راه رفتن، حرف زدن و فکر کردن زندگی افراد و مشاغلی مثل نجار، بنا و پزشک را مرور کنند تا آماده همکاری با یک فیلم باشند.

کد خبر 6090133 عطیه موذن

دیگر خبرها

  • گام اول فصلنامه «ماجرا»، پرداختن به خاطرات و کارنامه رهبر معظم انقلاب است
  • اقتصاد مقاومتی با اتکا به تولید داخل محقق می‌شود
  • خاطرات تلخ اردیبهشتی آبی ها مقابل تراکتور!
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
  • ​بیمه شدگان تامین اجتماعی فورا بخوانند
  • درآمد ۷۰۰ میلیونی «گالیله»!/ «آکادمی پرندگان» ۵۰ میلیون فروخت
  • شمسایی: خوشحالم که در دو سال به دو فینال رسیدم
  • کتاب نشانه‌شناسی شکلک‌ها منتشر شد