دلخوشی های محمدعلی بهمنی در 78 سالگی
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۶۰۹۰۳۷
محمدعلی بهمنی در تولد ۷۸سالگی خود از اینکه اغلب ترانههای امروز ترانه نیستند و از دیواری که میان ترانههای خوب و مردم افتاده است میگوید.
ترانههای او را با صدای همایون شجریان، علیرضا قربانی، ناصر عبداللهی و ... شنیدهایم و غزلهایش را در «نیستان»، «عشق است»، «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» و ... خواندهایم؛ محمدعلی بهمنی، نام آشنای شعر معاصر است که در بیستوهفتمین روز از فروردینماه ۹۹، ۷۸ ساله میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تنها درمان انسان ابتدا خودش است
در این روزهای کرونایی هنوز اشتیاق گذشته را برای سرودن غزل و ترانه دارید؟ و به نظر شما شرایط بحرانی جامعه چه تاثیری بر روند شعر میگذارد؟
باورمندی خودمان است که میتواند بر شعر تاثیر بگذارد. شرایط مدام تغییر میکند و تاکنون هم شاید بسیار اتفاق افتاده باشد که آدمها در نگرانی بودهاند ولی تنها درمان انسان ابتدا خودش است. در هر فرد انرژیای پنهان است که این باعث میشود به شکلی از خودمان تسکین بگیریم؛ این یک واقعیت است. به نظر من در این شرایط هم در عین حال که باید محافظتهایی برای خودمان داشته باشیم نباید خسته شویم تا با همان انرژی پنهان بتوانیم خودمان را تسکین دهیم و مثل همیشه انرژی خود را برای آنچه دوست داریم صرف کنیم. حتی اگر شعری برای گفتن نداریم، آنچه را که دوست داریم مطالعه کنیم. در هر صورت انرژی خودمان میتواند ما را در خلوتمان حفظ کند.
این ترانهها ترانه نیست
آیا ترانههایی که این روزها سروده میشوند میتوانند حال انسان را خوب کنند؟ و این حال خوب یک سرخوشی سطحی است یا اینکه نفوذ به روح و جان آدمی دارد؟
مسلما ترانه بخشی از آن درمانی است که روح انسان در بسیاری از شرایط پیگیر آن است و این موفقیت را هم به دست میآورد. البته بستگی به این دارد که مردم در این شرایط چقدر به موسیقی اهمیت بدهند، گرچه تا جایی که پیداست اهمیت میدهند
اما اینکه موسیقی بتواند درمانی برای وجود انسان باشد به این بستگی دارد که ما چه موسیقی و ترانهای را گوش میکنیم، این «ما» البته میتواند به معنای همه نباشد چون ممکن است خیلی از ما ترانههایی سطحی را به دلیل شادیای که دارد گوش کنیم. حتی ممکن است شادابیای که این ترانهها دارند، از نظر موسیقی اصلا غلط باشد ولی از همان لذت میبرند. اگر ترانه این روزگار را با گذشته مقایسه کنیم، میبینیم که آنها چه انرژیای به ما میبخشیدند. ترانههای امروز برای کسی که ترانه امروز را با گذشته مقایسه میکند ممکن است هیچ انرژیای نداشته باشند و حتی خستهکننده هم باشند. چون این ترانهها، ترانه نیست، ولی میبینیم با اینکه ترانه نیست و انگار از ذات ترانه هیچ خبری ندارد اما ادامه پیدا میکند و بیشتر میشود؛ ترانههایی بیانرژی و بیمفهوم. پس این به خودمان بستگی دارد که در چه شرایطی برای خودمان چه را دلخوشی و دارو بدانیم.
اکنون برای ساخت یک ترانه بسیار خوب خیلی زحمت کشیده و هزینه میشود که میتواند برای نسلهای بعد هم انرژیبخش باشد اما در زمانه خودمان اصلا کسی به آن اهمیت نمیدهد. متاسفانه دوستداران ترانه و موسیقی خیلی با شنگی خودشان را خوشحال میکنند و همان نوع موسیقی انگار برایشان یک درمان است. در حالیکه در گذشته موسیقی خوب بدون اینکه آن شنگیها را هم داشته باشد، خود موسیقی و شعر بیماری را از انسان میگرفت که هیچ؛ حتی درمانی برای فکر و شخصیت او بود.
یک دیوار بین ترانههای خوب و مردم است
این وضعیت برای گونههای دیگر شعر هم وجود دارد؟
در روزگار فعلی نامهای بسیاری از شاعران خوب وجود دارد که هر کدام از کارهایشان خیلی دوستداشتنی است. و جدا از انرژیبخشی به انسان و به درک او کمک میکند. فکر نکنید که شعر ما آسیب دیده است، بسیاری از فرزندان شعر ما هر کدام درمانی برای تمام شرایط هستند، البته اگر شعرشان را با درونمایهای که دارد برای خودمان بخوانیم. شعر روزگار ما دارد حرکت خود را میکند منتها یک پرده یا دیواری انگار بین ترانههای خوب و مردم است.
در گذشته هر مجله هفتگیای که منتشر میشد، حداقل چند صفحه به شعرهای شاعران آن روزگار اختصاص داشت و در کنار آن شعر شاعران گذشته هم وجود داشت که وقتی مقایسه میکردیم، میدیدیم که چه انرژیای در شعر آن روزگار وجود دارد در عین حال که شعر گذشته هم انرژیبخش است.
ظرفیتهای پیشروی شعر بعد از نیما
منظورتان از گذشته مجلاتی است که در دهه ۷۰ چاپ میشدند؟
نه فقط آن زمان، این زمان گذشته برای هر کس متفاوت است. من که حالا ۷۸ سال دارم، شعرهای بیشتری را در طول زمان شنیدهام.
وقتی نگاه میکنم میبینم سکوتی که یک دفعه بین شعر افتاد، یا سکوت درونی شاعر بوده است یا شرایط به گونهای بود که شاعر در آن زمان نمیتوانست شعر بگوید اما واقعیت این است کسی که سن کمتری هم دارد اگر در خانواده کاری کرده باشند که با شعر خوب آشنا شود شعر خوب را ادامه میدهد حتی اگر خودش شاعر نباشد. اما امروزه میبینیم که انگار حوصله از برخی خانوادهها هم گرفته شده و اصلا کاری ندارند که فرزندشان چه چیز مطالعه میکند و گوش میدهد. اما روزگار ما از نظر شعر، شعری که شعریت داشته باشد همچنان پیشرو است. اتفاقا پیشروی شعر بعد از نیما برای نسلهای بعد خیلی ظرفیتهای خوبی را با خود انتقال میدهد. فقط این قدری پنهان است چون آنقدر کارهای ضعیف توانسته شنگیهای کاذب برای فرزندان این نسل درست کند که تا آنها دریافت کنند چگونه شعر خوب را باید یاد بگیرند شاید خیلی زمان ببرد ولی در هر صورت ما حتی در استانهایمان و در روستاهایمان استعدادهای خوبی داریم.
حس کردم از این بچه عقب هستم
برای شما نمونهای مثال میزنم؛ پس از آتشسوزی ساختمان پلاسکو مسابقه شعری برگزار شد که من یکی از داوران آن بودم، در میان شعرها شعرهای تکراری بسیاری دیده میشد اما در میان اینها شعر دختر ۱۱ سالهای از یک روستا بود که وقتی من آن را خواندم شگفتزده شدم. و بعد دیدم که همه داوران او را انتخاب کردند. او شعری گفته بود که شعریت ماندگاری داشت. او بعدا در نشست برگزار شده این شعر را آنقدر با احساس خواند که هیچکس نمیتوانست بگوید متعلق به خودش نیست. البته او شعرهای دیگری را هم خواند، من که اقلا ۷۰ سال است با شعر زندگی کردهام حس کردم چقدر از این بچه عقب هستم.
در روستاها پر از این عزیزانند که شعرهای ماندگار میگویند اما متاسفانه هیچکدام از روزنامهها و مجلاتی که منتشر میشوند متوجه این نیستند. چرا نباید نمایندههایی در روستاها پیگیر کارهای این بچهها باشند و آثارشان را منتشر کنند. در حالی که چیزهای سطحی را میفرستند.
یکی از دلخوشیهای من همیشه این است که شعر استانها را بیشتر پیگیری میکنم، البته عدهای هم از استانها به تهران آمدهاند.
آرزویتان در ۷۸ سالگی چیست؟
من که عمرم را کردهام اما امیدوارم به هر شکلی نه جسمی بلکه فکری یا مالی برای کمک به دیگران یا بهتر کردن حال آنها حضور داشته باشیم و مراقب جسم خودمان باشیم./ایسنا
محمدعلی بهمنی:به حال ترانه های امروز کشور باید گریه کردمنبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: محمدعلی بهمنی ترانه نیست انرژی ای ترانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۶۰۹۰۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
به گزارش ورزش سه، وقتی نخستینبار برای تیم ملی در جام ملتهای آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سنوسالی که برای همه جوانها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گلها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشیهای کودکانه در جوانیاش. آن روز، برای علیاصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصههای پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه میداد. افتخارات مفرط این سالها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقدهی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترینها. بعد ها او را مردی برای همه فصول میخواندند و میگفتند علیاصغرحسن زاده تا چهلویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایشها میماند.
پنج قهرمانی در جام ملتهای آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کنندهای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسنزاده راه میرفت، همه راه میرفتند. وقتی حسن زاده به گوشهای خیره میشد، خیلیها خیره میشدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت میکردند. وقتی او توپی را به تور میچسباند، همه حیرت میکردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در میآورد، همه دور مرد الهامبخش خود حلقه میزدند و به آغوش میکشیدند.
رسانهها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربهی جادویی پنالتیاش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسنزاده شق و رق و بدون دورخیز ایستاده و دستهایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شدهاند و تماشاگران مات و مبهوت ماندهاند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را میرفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده میشود.
واقعیت این است که کمتر ستارهای را با کیفیت او شناختهایم و درخشش در جام ملتهای آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر میکند که آیا حسن زاده تا چهلویک سالگی میتواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.