اشغالگران قدس تحریمگران اشغالگر
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۴۴۴۸۶
تحریم هم نوعی اشغالگری است؛ کردارهای مشابهی در کار است تا تحریمهای ضد ایرانی که سرشتی صهیونیستی و ضد برجامی دارد، در معرض «عادیسازی» قرار گیرد. روز قدس دیگر نه فقط یک آرمانگرایی خارجی است بلکه با آرمان یکپارچگی و عظمت ایران نیز گره خورده است.
به گزارش خبرگزاری شبستان، «علی ربیعی»، سخنگوی دولت در یادداشتی نوشت: روز قدس یک نماد اســت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بهترین بیان برای آنچه من آرمان خواندم شعری از «نزار قبانی» است: «ما به تروریسم متهم هستیم/ گر نخواهیم بمیریم/ زیر بولدوزرهای اسرائیلی/ که خاک ما را زیرورو میکند.» چندین دهه است که آمریکا و اسرائیل بهعنوان نمادی از کشتار و ظلم و وحشت نه تنها در عرصه بینالملل بلکه زندگی روزمره و عمومی و آزادی انسانها در داخل سرزمینها را هدف قرار دادهاند. نمونههای زیادی از آثار همبسته اسرائیلی - آمریکایی را در منطقه خاورمیانه و کشورمان ایران میتوان نشان داد. از این روست که با ابتکار روز قدس هرساله اجازه داده نمیشود که اشغالگری به فراموشی سپرده شود و تبدیل به پدیدهای عادی شود.
هیچ ملتی تن به عادیسازی اشغالگری نمیدهد و هرگز این زخم، کهنه و ترمیم و زیرورو شدن خاک و تاریخ تبدیل به امری روزمره نمیشود. مقاومت در برابر اشغالگری قدس شریف آن چنان که یک بار روحانی در همایش بینالمللی حمایت از انتفاضه ملت فلسطین توضیح داد، از خلال مقاومت در مقابل تکنیکهای عادیسازی جنایات اسرائیل میگذرد: «مهمترین هدف اسرائیل در وضعیت کنونی طبیعی جلوه دادن شرایط موجود است. صهیونیستها در پی آنند که جهانیان باور کنند فلسطینیان آوارگانی هستند که باید بدون تعلق به سرزمین، گذران عمر کنند؛ تبدیل عنوان مقاومت به تروریسم و تلاش طولانی برای عادیسازی تسلیم و سازش بههمین دلیل است. در ادبیات امروز، رژیم صهیونیستی خواستار عادیسازی روابط خود با جهان اسلام است؛ و این معنایی ندارد مگر فراموشی و نادیده گرفتن تمام جنایات آنان در فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی.»
تحریم هم نوعی اشغالگری است؛ کردارها و گفتمانهای مشابهی در کار است تا تحریمهای ضدایرانی که آن هم به نوبه خود سرشتی عمیقاً صهیونیستی و ضد برجامی دارد، در معرض «عادی سازی» قرار گیرد. مشکل آنجاست که برخی نمیتوانند تحریمها را به مثابه امری اشغالگرانه به حوزه تصور درآورند. برخلاف تهدید سرزمینی که سرشتی مرزی و ارضی دارد یعنی همچنان که در لشکرکشی صدام دیدیم اشغال فیزیکی مناطق و شهرهای معینی از خاک میهن را به آماج اصلی خود تبدیل کرده بود، تحریمها در مرزها و در نواحی جدار مرزی و استانهای پیرامونی متوقف نمیشود، مرزها را درمینوردد و به طور مستقیم خود را در سطح کالبد شهری و عمق بدن انسانها میگستراند: در بدن آن بیماران هموفیلی که به گزارش انجمن حمایت از بیماران هموفیلی نقشی مستقیم در مرگ تعدادی از عزیزان ما داشت، در بدن بیمارانی که مطابق گزارش «دیدهبان حقوق بشر» از فقدان داروهایی ویژه رنج میبرند و باز هم مطابق همان گزارش و دیگر گزارشهای سازمان ملل و بشردوستانه و مطابق حکم دادگاه لاهه، در بدن بزرگتری بهنام کالبد جمعیت ایرانی که سطح سلامت آنها در معرض تهدید امریکا قرار گرفته است.
مکانهای دیگری نظیر بانکهای داخلی و جهانی هستند که تحریمهای ثانویه آن عرصهها را به زیر تأثیر اشغالگرانه و مخرب خود گرفتهاند. تحریمها به این لحاظ سرشتی کرونایی دارد و آن ویروسی است که در دانشگاهها و بازارها و کارخانهها و خانهها و بیمارستانها کمین کرده و کشیک میدهد. این اشغالگری مرگبار را چگونه میتوان در معرض عادیسازی قرار داد، ماهیت آن را به پرسش نگرفت و واقعیت مهلک آن را به رسمیت شناخت و فقط به عوارض و پیامدهای داخلی آن پرداخت؟
زبان ما در بیان جنایات تحریمگرایان نباید بهگونهای باشد که در پیامد نسنجیده و ناآگاهانه خود کارکرد عادیسازی آن جنایات را برعهده بگیرد. شهید مطهری درباره زبانی که اشغالگری را در معرض لاپوشانی قرار میدهد مثال جالبی دارد: «قضیه نادر خیلی معروف است که در یکی از جنگهایش با عثمانیها، ترکها عجیب مقاومت کردند و یک شکست عظیمی به نادر دادند و نادر به میرزا مهدی خان، ادیب معروف و وزیرش گفت زود به فلان جا نامه بنویس که کمک بفرستند. او برداشت نامهای نوشت، بعد نامه را برای نادر قرائت کرد وگفت: از آنجا که چشم حسود فلک نمیتوانست این لشکر ظفرانتظام ما را ببیند، از آنجا که چنین بود و چنین بود، یک چشم زخمی به لشکر همایونظفر ما وارد شد کمک بفرستید. دو صفحه القاب آورد. نادر هم که آدم رکی بود، گفت: پدرسوخته! بنویس فلانِ نادر را پاره کردند، کمک بفرست!» (مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۵، ص ۸۴۷)
ما در جنگ عراق علیه ایران رویکرد انکارگرایانه نداشتیم، واقعیت اشغال خرمشهر و قصرشیرین و حصر آبادان را انکار نکردیم و به سبب همین رویکرد واقعگرایانه با ظرفیتسازی در همه مؤلفههای ملی و توان ملی، آن حصر را درهم شکستیم. ما برای زیست سرافرازانه چه در داخل چه در جامعه بینالملل نیازمند تبیین همراه با تعقل انواع اشغال گری چه در فلسطین و چه در ایران با تحریم داریم. اتفاقاً این دو مقوله نیز از هم جدا نیست.
فراموش نکردیم محرکترین و شادمانترین دولت از خروج امریکا از برجام رژیم اشغالگر بود. ترور دانشمندان ایرانی توسط اشغالگر فلسطینی صورت گرفت. اطلاعات برای به جان آمدن ایرانیان در مقابل تحریم محصول پیوند سازمانهای اطلاعاتی رژیم اشغالگر و آمریکا است. اتفاقاً روز قدس دیگر نه فقط یک آرمانگرایی خارجی است بلکه با آرمان یکپارچگی، تمامیت ارضی و عظمت ایران نیز گره خورده است. رژیم اسرائیل مبدع نظریه چند پاره و کوچک شدن ایران نیز هست. بنابراین روز قدس روز مقابله با اشغالگران تحریمی و روز همبستگی ایرانیان نیز هست؛ به تعبیر نزار قبانی :
«ما به تروریسم متهم هستیم، اگر بنویسیم از باقیماندههای وطنی
ناتوان، گسسته، فروریخته که اندامش پوسیده و پراکنده گشته
از وطنی که نشانی خود را میجوید و از امتی که نامی ندارد!»/
منبع: شبستان
کلیدواژه: علی ربیعی روز قدس ربیعی عادی سازی تحریم ها روز قدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۴۴۴۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دهه ۹۰؛ دههی «رکود، عبرت، تجربه»
خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی ۹۰، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد. - اخبار اقتصادی -
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم-
وقتی میان فعالان اقتصادی از دههی 1390 شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را بر میشمرند: از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان، از آسیبهای تشدید تحریمها تا انفعال دولتها در برابر تحریم و بیتوجهی به برنامهها و سیاستهای «خنثیکردن اثر تحریمها».
تاجران زبده و پژوهشگران اقتصاد بینالملل نیز از «شرطیکردن اقتصاد» نسبت به مذاکره با غرب میگویند و بیتوجهی به سیاست اصولی «ترجیح شرق به غرب»؛ آن هم درست در دههای که قدرت اقتصادی در حال انتقال از غرب به شرق بود. دههی 1390 چه بود و چه مختصاتی داشت؟ آن دوران تمام شده یا دههی جدید، دههی 1390 جدیدی است!؟
افول شاخصهای کلانمیانگین رشد اقتصادی دههی 1360 -با وجود آثار انقلاب و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی- برابر با 4.3 درصد بود. این شاخص در دههی 1370 برابر با 3.1 درصد و در دههی 1380 برابر با 4.4 درصد بود. میانگین رشد اقتصادی پس از انقلاب (از 1360 تا پیش از آغاز دههی 1390) نیز برابر با 3.9 درصد بود. این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در دههی 1390 به 0.9 درصد کاهش یافت.
درآمد ملی سرانه که در سال 1390 برابر با 8.1 میلیون تومان بود در سالهای پس از آن کاهش یافت؛ تا جایی که میانگین درآمد سرانه در این دهه به 7.4 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1390) رسید. فقر مطلق که از 46.8 درصد در سال 1989 میلادی (تقریباً معادل سال 1368؛ سال پایانی جمگ تحمیلی) به 12.3 درصد در سال 2011 میلادی (تقریباً معادل سال 1390 شمسی) رسیده بود، در دههی تعطیل اقتصاد ایران دوباره افزایش یافت و به 21.9 درصد در سال 2020 میلادی (تقریباً معادل 1399 شمسی) رسید؛ به عبارت دیگر قدرت خرید عموم مردم در این دهه آب رفت و فقر مطلق نیز تقریباً دو برابر شد.
تحریم و انفعالدر تحلیل دههی 1390 نمیتوان از نقش تحریمها غافل شد؛ تشدید تحریمهای ظالمانه از ابتدای دههی 1390 به این سو حتماً به اقتصاد ایران آسیب زد اما انفعال سیاستگذار در برابر تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه -یعنی افول شاخصهای کلان اقتصادی- داشت.
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت در دههی 1390، نه یک سیاست مطلوب سیاستگذار بلکه همواره اجبار بود. از دل همین اجبار بود که کلانایدهی «مذاکره برای رفع تحریمها» و «رفعتحریم به مثابه حل همهی مشکلات از آب خوردن تا بهبود شاخصهای کلان اقتصادی» زاییده شد.
سیاستمدارِ عادتکرده به زیستِ نفتی که نظم آمریکایی جهان را نیز پذیرفته بود، حتی بهزور هم حاضر به ترک اعتیاد اقتصاد ایران به نفت نبود. میخواست دوباره ذیل نظم آمریکایی، نفت بفروشد و گرد و غبار ضعف کارآمدی مدیریت و سیاستهای اقتصادیاش را زیر فرش درآمد نفتی پنهان کند. «برجام» را تجربه کرد و با خروج آمریکا از برجام، سرش به سنگ خورد. از این منظر، دههی 1390 را باید دههی تجربه و عبرت نیز نامید. سیاستمدار در این دهه، عملاً اقدام جدیای برای درمان عیوب ساختاری اقتصاد ایران از جمله تصدیگری افراطی دولت، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، وجود هزینههای زائد و مسرفانه و ... نکرد.
تغییر نظم بینالمللاز دیگر ویژگیهای مهم دههی 1390 نیز سرعت گرفتن تغییر نظم بینالمللی بود. در این دهه قدرت اقتصادی به مرور از غرب به شرق -بهطور خاص آسیا- منتقل شد. در سال 2011 تولید ناخالص داخلی آمریکا (بر اساس دلار برابری قدرت خرید) معادل 15600 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی چین برابر با 13740 میلیارد دلار بود. در سال 2017 ورق برگشت و اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. تولید ناخالص داخلی چین در 2024 برابر با 35290 میلیارد دلار است در حالی که این شاخص برای اقتصاد آمریکا برابر با 28780 میلیارد دلار است. رشد اقتصادی هند و سایر اقتصادهای نوظهور آسیایی نیز مشابه بود.
در میانهی این تغییر نظم مهم در دههی 1390، دولت در ایران عملاً روابط اقتصادی با شرق را از اولویت خارج کرد و تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکره با غرب برای رفع تحریمها گذاشت. رای آوردن ترامپ در ایالات متحده، قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان، کرونا و سقوط قیمت نفت را نیز باید به لیست اتفاقات شاخص این دهه اضافه کرد.
درسهایی برای آیندهخلاصه اینکه در دههی 1390 یک دهه «رکود»، انباشت چالشهای اقتصادی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی را شاهد بودیم. در عمل دولتها در اقتصاد داخلی، اصلاح «عیوب ساختاری» را بهتعویق انداختند و در نسبت اقتصاد ملی با دنیای خارج، بدون توجه به تغییر نظم بینالملل تمام تخممرغها را در سبد مذاکره با غرب برای «رفع تحریم» گذاشتند و استراتژی «خنثیسازی اثر تحریم» را کنار گذاشتند؛ در حالی که در ابتدای دهه، با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» راهها نشان داده شده بود و در انتهای دهه نیز در «بخش اقتصادی بیانیهی گام دوم»، مجدداً بر آنها تاکید شد. در واقع سیاستگذار در این دهه دست به «تجربه»ای خارج از سیاستهای کلی نظام زد و درس «عبرت»ی برای دهههای پیش رو شد.
حال آیا ما از تجربههای دههی 1390 درس خواهیم گرفت!؟ گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی 90، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد.
انتهای پیام/