ما و «رومینا» هایمان
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۹۹۳۶۴
علی ربیعی_سخنگوی دولت
به گزارش گروه سیاسی برنا، تجربه نشان داده، اتفاقات سریع در جامعه ایران موجب خواهد شد «رومینا» هم به سرعت فراموش شود و همچون «خانه پدری» از اکران توجه مردم به پایین کشیده شود. این وظیفه همه روشنفکران، سازمان ها و گروه های اجتماعی، روزنامهنگاران اجتماعی و سیاست گذاران در حوزههای مختلف است که این حوادث را پایهای برای پیشگیری از تکرار این نوع تراژدی های تلخ قرار دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروز در دولت موضوع قتل دلخراش «رومینا اشرفی» مطرح و پیرامون آن بحث و بررسی همراه با تاثر صورت گرفت. من پیش از این، فیلم تکان دهنده عیاری را دیده بودم. «خانه پدری» یک نقد اجتماعی به پدیدهای هرچند نادر اما دلخراش است. در زمان اکران این فیلم، چالشی بر سر پخش قسمت هایی از این فیلم به وجود آمد. اتفاقا همان سکانس مورد ایراد، به شکل فاجعهآمیزتر بر سر رومینا آمد.
ماجرای «خانه پدری» یا قتل رومینا نشان میدهد نادیده گرفتن و عدم بحث در خصوص مسایل اجتماعی به معنای نبودن یا از بین رفتن آنها نیست.
امروز «رومینای ۱۳ ساله» قربانی خشونتی دلخراش شد. در این قربانی شدن جاهلانه، افراد و تفکرات بسیاری مقصرند. خشونت پدر که خود قربانی جهل و تعصب است. همچنین افراد لذت جویی که برای سوءاستفاده جنسی دست به هر نوع فریبکاری عاطفی میزنند. به نظرم تقصیر جامعه نکوهشگر کمتر از دیگران نیست. همه دوستان، آشنایان و اقوامی که با سرزنش و نکوهش به خانواده طعنه زدند نیز مقصرند.
مقصران دیگری نیز در این صحنه نقش بازی میکردند: نارسایی نظام مداخله و عدم توجه جدی به تقویت سازمان های مداخلهگر (هرچند در این سال ها دانش و زیرساخت مداخله فراهم شده ولی کمبود امکانات و فقدان همکاری های بین بخشی نظام مداخله را غیرموثر نموده است)، سیاست گذاران و مجریان قضایی و انتظامی که نتوانستند یک رویه صحیح مبتنی بر روان شناسی اجتماعی و خانواده را بر اساس اینگونه حوادث تدوین کنند و سیاستگذارانی که توجهی به سیاست گذاری معطوف به نارساییهای اجتماعی و مسایل جنسی نداشتند، نظام فرهنگسازی، آموزشی و آگاهیبخشی ما نیز حتی به اندازه تبیینی که در آیات شریف قرآن و حتی رسالههای عملیه فقهای سنتی به این امور که انسان ها با آن به طور طبیعی مواجه میشوند توجه نکرده و نپرداختهاند.
متاسفانه عدهای در کشور آنچنان تابویی ساختهاند و هر سخنی از آموزش، یادگیری و ایجاد حساسیت در کودکان و نوجوانان نسبت به مسایل جنسی را به یک گمراهسازی شبیه کردهاند.
به یاد میآورم در یکی از جلسات کمیتههای فرعی شورای انقلاب فرهنگی، یک مسئله ساده در مهدکودک را که به طور طبیعی در هر خانهای میتواند رخ دهد چنان محکوم کردند که من احساس کردم اینها درکرهای دیگر زندگی میکنند و هیچ نسبتی با واقعیات اجتماعی و میانمایهگی جامعه ندارند. تمامی این عوامل و نوع تفکرات همگی دست به دست هم دادهاند تا این حادثه غمانگیز به بدترین شکل اتفاق بیفتد.
وظیفه و دین ما به دخترک نوجوان بیگناه که به جرم عشقی کال و نامتناسب در سنین اوج احساسات و عواطف سر بریده شد، این است که سیاستگذاری در این زمینه را بازنگری کنیم.
در یک مروری بر سابقه سیاستگذاری ها دریافتم، روند به ثمر رسیدن لوایح حمایتی در این موارد بسیار کُند و همراه با احتیاطها و با نگرشهای محدودکننده مواجه می شود.
لایحه «تامین امنیت زنان در برابر خشونت» در اواخر دولت یازدهم برای قوه قضاییه ارسال و در یک رفت و برگشت بسیار بیمحتوا شده و با اصرار دولت دوازدهم در حال پیگیری است. لایحه مهم دیگر، لایحه «حمایت از کودکان» است که قریب به ۱۰ سال از طرح آن گذشته و در طول این سال ها سه بار توسط شورای نگهبان رد گردیده، با درخواست و پیگیری دولت، اصلاح آخرین ایرادات گرفته شده بر این لایحه در حدود دو هفته پیش در مجلس مطرح شده است.
خوشبختانه لایحه دیگر مرتبط با این موضوع، بحث محدود سازی ازدواج دختران زیر سیزده سال است. همچنین لوایح برابری حقوق زن و مرد در بحث دیه، اصلاح شروط طلاق و همچنین عدم نگهداری بچههای مجرم زیر ۱۳ سال تا رسیدن به سن قانونی نیز در دست بررسی و اقدام است.
تجربه نشان داده، اتفاقات سریع در جامعه ایران موجب خواهد شد رومینا هم به سرعت فراموش شود و همچون «خانه پدری» از اکران توجه مردم به پایین کشیده شود. این وظیفه همه روشنفکران، سازمان ها و گروه های اجتماعی، روزنامهنگاران اجتماعی و سیاست گذاران در حوزههای مختلف است که این حوادث را پایهای برای پیشگیری از تکرار این نوع تراژدی های تلخ قرار دهند.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: سخنگوی دولت رومینا اشرفی خانه پدری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۹۹۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئالیسم سیاسی چیست؟
عصر ایران - رئالیسم سیاسی (political realism) احتمالا قدیمیترین نظریه دربارۀ سیاست بینالملل است. پیشینۀ این نظریه را میتوان در شرح توکیدیدس (thuchydides) دربارۀ جنگهای پلوپونزی و نوشتۀ کلاسیک شون تسه (sun tzu) متفکر چین باستان مشاهده کرد.
جنگهای پلوپونزی به مجموعه جنگهایی گفته میشود که از 431 تا 403 پیش از میلاد بین اسپارت و آتن وجود داشت. نوشتۀ کلاسیک شون تسه نیز "هنر جنگ" نام دارد که دربارۀ راهبردها یا استراتژیهای جنگی است. این کتاب تقریبا همزمان با شرح توکیدیدس دربارۀ جنگهای پلوپونزی (یا پلوپونز) نوشته شده است.
از دیگر چهرههای برجسته در سنت رئالیسم سیاسی میتوان به ماکیاولی و توماس هابز اشاره کرد. با این حال رئالیسم فقط در قرن بیستم، با انگیزههای برآمده از دو جنگ جهانی، به صورت چشمانداز مسلط سیاست بینالملل درآمد.
در حالی که ایدهآلیسم تاکید دارد که "اخلاق" باید راهنمای روابط بینالملل باشد، رئالیسم بر پایۀ تاکید بر "سیاست قدرت" و پیگیری "منافع ملی" بنا نهاده شده است. فرض بنیادی رئالیسم این است که "دولت" بازیگر اصلی صحنۀ بینالمللی یا جهانی است، و چون حکمران است، میتواند به صورت واحدی خودمختار عمل کند.
افزون بر این، پیدایش ناسیونالیسم و ظهور دولت-ملت جدید، دولت را به اجتماع سیاسی همبستهای تبدیل میکند که در آن سایر وفاداریها و بستگیها تابع وفاداری به ملت است.
اندیشمندان رئالیست، مانند تی.اچ.کار و هانس مورگنتا، دربارۀ باور ایدهآلیستی به "اینترناسیونالیسم" و هماهنگی طبیعی به "جامعۀ جهانی"، موضعی انتقادی داشتهاند. تی.اچ.کار معتقد بود که ایمان سادهلوحانه به "حقوق بینالملل" و "امنیت جمعی" در دورۀ میان دو جنگ جهانی، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی را از شناخت توسعهطلبی آلمان و اقدام برای جلوگیری از آن بازداشت.
در مقابل، رئالیستها بر این موضوع تاکید دارند که چون اقتداری بالاتر از دولت حکمران وجود ندارد، سیاست بینالملل در شرایط "وضع طبیعی" عمل میکند و به همین علت دستخوش آنارشی است نه هماهنگی.
از این منظر، دولتها در جهان مثل "افراد" هستند در جامعهای فاقد دولت. در چنین جامعهای، هیچ منبع اقتدار مشروعی وجود ندارد که بتواند افراد را از تعرض احتمالی به حقوق یکدیگر بازدارد. در جهان واقع نیز عملا چنین منبع اقتداری وجود ندارد.
اگرچه تشکیل سازمان ملل اقدامی در راستای نقض این توصیف رئالیستی از سیاست بینالملل بوده، ولی ناکارآمدی این سازمان در جلوگیری از نقض حقوق بینالملل از سوی یک دولت، دال بر این است که توصیف رئالیستها از وجود نوعی آنارشیسم در عرصۀ روابط بینالملل کاملا هم بیراه نیست.
با این حال میتوان مواردی را هم مثال زد که شورای امنیت سازمان ملل موفق شده به عنوان یک منبع مشروع اقتدار، مانع نقض حقوق یک دولت از سوی دولتی دیگر شود؛ و یا دولتی را از نقض حقوق ملت تحت حکمرانیاش بازدارد. بیرون راندن ارتش عراق از کویت در جنگ اول خلیج فارس و نیز ساقط کردن حکومت معمر قذافی برای ممانعت از کشتار مردم لیبی، هر دو با مجوز شورای امنیت سازمان ملل صورت گرفت.
بنابراین در چنین مواردی، شورای امنیت سازمان ملل مظهر "اقتداری بالاتر از دولت حکمران" است و مانع از پیدایش تام و تمام "وضع طبیعی" در عرصۀ روابط بینالملل میشود.
در مجموع به نظر میرسد سازمان ملل متحد، وضعیتی مابین توصیفات و انتظارات رئالیستها و ایدهآلیستها از روابط بینالملل ایجاد کرده است. یعنی مانع تحقق کامل توصیفات رئالیستها بوده، ولی انتظارات رئالیستها را چنانکه باید برآورده نکرده است.
به هر حال مطابق نگرش رئالیسم سیاسی، نظام بینالمللیِ آنارشیک، نظامی است که در آن هر دولتی مجبور است به خود کمک کند و به منافع ملی خود، که اساسا موجب بقای دولت و دفاع از سرزمین تعریف میشود، ارجحیت دهد.
به همین دلیل است که رئالیستها بر نقش قدرت در مسائل بینالمللی چنین تاکید شدیدی دارند و میخواهند قدرت را بر اساس آمادگی نظامی یا نیروی نظامیاش بشناسند.
البته آنارشی بینالمللی به معنای درگیری بیامان و جنگ بیپایان نیست. رئالیستها تاکید دارند که الگوی "درگیری و همکاری" عمدتا با نیازمندیهای "توازن قوا" هماهنگ است.
این دیدگاه که در پی ایجاد امنیت ملی است، اذعان میکند که دولتها وارد اتحادهایی میشوند که اگر در برابر یکدیگر به حالت توازن درآیند، ممکن است در بلندمدت صلح و ثبات بینالمللی را تضمین کنند. اما اگر توازن قدرت به هم ریزد، نتیجۀ احتمالی جنگ است.
دربارۀ نسبت رئالیسم با "وضع طبیعی" باید این نکتۀ را متذکر شد که رئالیستها معتقدند "نظم بینالمللی" همان "وضع طبیعی" کلاسیک نیست، زیرا قدرت و ثروت و سایر منابع در میان دولتها به طور برابر توزیع نشده است.
در واقع بازیگران اصلی به طور سنتی با موقعیت "قدرتهای بزرگ" هماهنگ شدهاند. سلسلهمراتب برآمده از دولتها، که حاصل این وضع است، تا حدی نظمی را به نظام بینالمللی تحمیل میکند، و کنترلی را نشان میدهد که قدرتهای بزرگ از راه بلوکهای تجاری، "مناطق نفوذ" و مستعمره کردن، آشکارا بر "دولتهای تابع" اعمال میکنند.
این وضع در دورۀ جنگ سرد به ایجاد نظم جهانی دوقطبیای انجامید که در آن رقابت بین بلوک قدرت ایالات متحدۀ آمریکا و بلوک قدرت شوروی به بیشتر بخشهای جهان گسترش یافت.
رئالیستها معتقدند که دوقطبی بودن جهان به حفظ صلح کمک میکرد زیرا هزینههای نظامی فزاینده منجر به به ایجاد سیستم بازدارندۀ فعالیت هستهای میشد؛ بویژه زمانی که در دهۀ 1960 احتمال نابودی حتمی متقابل تشخیص داده شده بود.
از این رو سلسلهمراتبی باثبات بر پایۀ مقررات پذیرفته شده و فرایندهای شناخته شده جلوی آنارشی را گرفت و رئالیستها را تشویق کرد تا اندیشۀ تعدیلشدهای را بپذیرند که آن را "جامعۀ آنارشیستی" نامیدند.
رئالیسم سیاسی بر "جدایی سیاست از اخلاق" تاکید دارد. همین تفکیک، مبنای مهمترین انتقادها به این نگرش سیاسی بوده است. منتقدان میگویند رئالیسم سیاسی مایۀ مشروعیت رقابت نظامی و جاهطلبی قدرتهای بزرگ و کوچک است. از نظر منتقدان، "سیاست قدرت" جهان را در آستانۀ "فاجعۀ هستهای" قرار داده و در تامین صلح هم چندان موفق نبوده.
انتقاد دیگر را نظریهپردازان فمینیست مطرح کردهاند که معتقدند رفتار قدرتجویانه و پرداختن به امنیت ملی و قدرت نظامی، همگی بازتاب سلطۀ مردان بر عالم سیاست است که ترجیحاتشان اساسا تجاوزگرایانه و رقابتجویانه است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: «ایدهآلیسم» در سیاست جهانی یعنی چه؟ «وضع طبیعی» ؛ عرصۀ خشونت یا آزادی؟ «سیاست واقعی» چیست؟